شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۲ فروردين ۱۳۹۲ - ۱۸:۴۷

گفت‌وگویی متفاوت با حاج‌آقا صلح و صفا

کارش، آشتی دادن است. ساده سخن می‌گوید. اصالتا اهل مشهد است اما دست تقدیر او را در تهران ماندگار کرده است. سه دوره نماینده مجلس بوده و بعد از مجلس هشتم قدرت را بوسیده و کنار گذاشته است تا در همان دفترش به صلح و صفا دادن بین مردم بپردازد. با اینکه خود را اصولگرا می‌داند اما در دفترش به روی اصلاح‌طلبان هم باز است و سید محمد خاتمی همین چند ماه قبل یکی از چهره‌هایی بوده که با او دیدار داشته است. این رفتارهای سید شاید از آن روست که می‌خواهد «آشتی سیاسی» را هم در مملکت کلید بزند.
کد خبر : ۱۰۲۸۹۸

به گزارش صراط،قسمت‌هایی از بخش نخست گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین سید مهدی طباطبایی در ادامه می‌آید:

چند ماه قبل گفتید در ماه‌های آتی، دو سوره فلق و ناس را زیاد بخوانید. آن شرایط سپری شده است؟

نه! هنوز سپری نشده است. البته مقدماتش طی شده است ولی هنوز مانده است.

یعنی منظورتان ماه‌های منتهی به انتخابات سال 92 است؟

همه‌اش درانتخابات نیست. ممکن است قبل از انتخابات حوادثی رخ دهد.

توصیه‌تان در سال 92 هم ادامه دادن قرائت همین دو سوره است؟

این چند ماهه، استعاذه و پناه بردن بر خدا و یا ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» را مردم زیاد بخوانند.

چه شد که شما بر خلاف برادرتان که روحانی معروفی در مشهد هستند، از تهران سر در آوردید؟

حادثه بود. وقتی آیت‌الله سعیدی شهید شدند، آیت‌الله میلانی (ره) به من فرمودند باید بروی تهران! وقتی آمدم و مدتی ماندم، آیت‌الله ربانی شیرازی و آیت‌الله منتظری و آیت‌الله هاشمی به منزل من آمدند و فرمودند شما در تهران بمان! چندی بعد هم خدمت آقای فلسفی رسیدم و ایشان هم اصرار داشت من در تهران بمانم. نپذیرفتم. بعد آقایان نامه‌ای به آقای خمینی نوشتند و ایشان هم به من نامه نوشتند و بعد از آن بود که من در تهران ماندگار شدم.

مسئولیتتان از جانب امام خمینی (ره) چه بود؟

پیگیری امور شرعی و کمک به مقلدین آقا در مسائل شرعی، اخلاقی و علمی.

در جوانی دغدغه مهم زندگی‌تان چه بود؟

از بچگی برایم بوده است که تا جایی که می توانم، آدم‌ها را تا اندازه‌ای که می‌فهمم با محبت بسازم. روی همین مساله هم دوستان خوبی دارم. اولین استادم می‌گفت شما باید راه انبیاء را بروید. یعنی به مردم خدمت کنید و در عین حال فحش بشنوید.

شما فیلم مارمولک را دیده‌اید؟

بخشی از فیلم مارمولک را دیدم.

ارزیابی‌تان از فیلم چه بود؟

هر فیلمی را در هر زمانی نسبت به آن زمان باید سنجید. زیربنای ساختاری اکثر این فیلم‌ها برای روحانیت ضرر دارد.

دلیل اینکه سیاستمداران در ایران کلی‌گویی می‌کنند چیست؟

سیاست کلا کلی‌گویی است؛ البته در اجرا نباید کلی‌گویی کرد. یکی از مشکلات سیاست این است که افراد جایشان را گم کنند. واقعا تشکر و تقدیر لازم است، عفو لازم است. منتها اگر جای اینها عوض شود، خطرناک است. تمجید زیادی می‌شود تملق. عفو زیادی هم خودباختگی است. این کلمه تیتر زندگی بنده است: «عذرخواهی به‌جا و خطاپذیری به‌موقع، نشانه عقل و خرد است.»

معتقد به ایده دولت ائتلاف ملی هستید؟

بله، شکی ندارم اما اینکه چه بکند، بحث دیگری است. مهم این است که نظرات همه گرفته شود.

در میان اصلاح‌طلبان رفیقتان کیست؟

من با همه رفیقم ولی با اصولگراها بیشتر رفیقم.

بالاخره یک نفر پیدا می‌شود که رابطه صمیمی‌تری با او داشته باشید.

این را نخواهم گفت.

فکر می کنید در ایران سیاستمدار زن‌ذلیل داریم؟

زن‌ذلیل؟ من تشخیص این‌گونه‌ای نداشتم.

سیاستمدار عاطفی چطور؟

ما در ایران انواع سیاستمدارهای غلط زیاد داریم و صحیح کم داریم. بدتر از همه سیاستمدار خودمحور و خوددوست است. اینکه فکر کنم من از همه بهتر می‌فهمم، کاملا غلط است. باور کنید بسیاری از افراد که از نظر ما نادان هستند، بسیار فهمیده‌اند.

درباره سیاستمداران لطیفه هم می‌شنوید؟

می‌شنیدم. درباره‌اش بررسی می کردم و به خود افراد تذکر می‌دادم و می‌گفتم درباره شما این حرف‌ها گفته می‌شود. برخی قبول می‌کردند و گروهی می‌گفتند من اشتباه می‌کنم. اکثرا از دسته دوم بودند.

معنی لبخند سیاستمداران چیست؟

گاهی باورهای غلط خودشان است. اوقاتی لبخند متظاهرانه و تظاهر به شادی است. گاهی هم تمسخر دیگران است.

کار نکرده زندگی‌تان چیست؟

دلم می‌سوزد. می‌خواهم تا وقتی زنده هستم کاری کنیم که مشکلات حل شود.

شهر مورد علاقه‌تان برای زندگی کجاست؟

هر کجا بهتر بتوانم کار کنم. چون من همه جای ایران رفته‌ام. زمانی در کرمان شهر راور تبعید بودم. از آنجا خوشم می‌آید.

در کارهای خانه کمک می کنید؟

من آشپزی را خیلی دوست دارم و وقتی خسته می‌شوم به همسرم کمک می‌کنم. زمانی صندوقی را از ما دزدیده بودند. خیلی ناراحت بودم. برای خالی کردن خشم خودم رفتم و یک آش درست کردم. بقیه وقتی خوردند تقاضایشان این بود که باز هم برایشان بپزم! من با آشپزی خودم را سرگرم می‌کنم. یک سرگرمی دیگر من هم کتاب خواندن است. تاریخ، مخصوصا تاریخ حکومت‌ها را خیلی دوست دارم.

سابقه یاس فلسفی دارید؟

ابدا.

با چه کسی حاضر نیستید پشت یک میز بنشینید؟

با آدم‌های نفهم.

شغل مطلوبتان در مدینه فاضله چیست؟

مطلوبم در این سن، ارشاد کردن است.

صریح‌ترین جمله‌ای که کسی نسبت به خود شما گفته چه بوده است؟

دوران پهلوی، ازغدی از بازجوهای ضد خرابکاری ساواک بود. من گفتم فلانی این حرف‌ها را می زند و من باید کتک بخورم. بعد به من فحش داد و گفت من از نفوذ کلام تو ناراحتم نه از حرف‌هایت. کتک خیلی بدی به من زد و فحش داد.

از سماجت خوشتان می آید؟

در کارها به هر اندازه پیش برود انجام می‌دهم.

چقدر از انعطاف خوشتان می‌آید؟

انعطاف در جایی که حقی ضایع نشود، عیب ندارد.

تکیه کلام خاصی دارید؟

معمولا می‌گویم توجه کنید!

فرق شمابا 5 سال قبل در چیست؟

فرق خاصی نکرده‌ام. بیشتر دلم می‌سوزد و می‌خواهم کمکی کنم که به اندازه توان، این پراکندگی را جمع کنم و کارایی نظام را افزایش دهیم.

موضوعی که در این سن شما را به فکر وا می‌دارد چیست؟

می‌ترسم باقی‌مانده عمرم به بطالت بگذرد.

فیلسوف مورد علاقه شما؟

حاج شیخ هاشم قزوینی ولی در قدما کسی که کتاب‌هایش را می‌خواندم غزالی است.

فکر می‌کنید غزالی به دین کمک کرد؟

غزالی به تشیع کمک نکرد ولی به دین کمک کرد.

شاعر مورد علاقه شما؟

یک دوره‌ای آثار سعدی و حافظ را مطالعه می‌کردم.

پس اهل تفال زدن به حافظ هم هستید؟

تفال نمی‌زدم. بیشتر می‌خواندم و لذت می‌بردم.

قاعدتا اهل موسیقی که نیستید؟

در موسیقی چیزی گیر آدم نمی‌آید والا من هم گوش می‌دادم.

اهل استفاده از عطر که هستید؟

نه، اصلا علاقه ندارم.

با آدم‌های پرحرف چطور برخورد می کنید؟

معمولا گوش می دهم که حرف بزند تا خسته شود. بعد ولش می‌کنم. اگر هم نتوانم او را تحمل کنم، موقع حرف زدنش فکرهای دیگر می‌کنم.

از چه تعارفی خیلی خوشتان می‌آید؟

خیلی از تعارف خوشم نمی‌آید و آن را دروغ می‌دانم. خودم هم اهل تعارف نیستم.

نظرتان درباره عبارت "التماس دعا" چیست؟

کار خوبی است و نوعی بها دادن به طرف مقابل است.

شایعه‌ای که بار اول باور کردید و بعد فهمیدید اشتباه بوده است؟

اکثرا شایعاتی که درباره مذاکرات هسته‌ای شنیدم.

از بین این سه شخصیت، جامعه امروز به کدام‌ نیاز دارد؛ سلمان فارسی، عمار یا ابوذر؟

الان موقعیت، موقعیت سلمان است. از امام صادق سوال کردند که چرا ایمان سلمان فارسی این قدر بالا بود؟ امام فرمودند چون عقلش زیاد بود. ما امروز به عاقل نیاز داریم. اشکال ما عمار، سلمان یا ابوذر نیست. ما می‌گوییم هر کس هر چه هست، باشد؛ نه اینکه خود را عمار بداند. متاسفانه امروز در جامعه عمارپندار زیاد داریم.از عمار باید کار عماریت بیاید.

فقیه مورد علاقه‌تان؟

آیت‌الله بروجردی، بعد آسید احمد خوانساری.

فرصت‌طلبی شما را بیشتر ناراحت می‌کند یا ساده‌لوحی؟

فرصت‌طلبی خطرناک است.

نظرتان درباره افشاگری چیست؟

نسبی است. گاهی مفید است و باید گفت. یک جا هم موجب به هم ریختگی می‌شود و آدم‌ها را ازانسانیت دور می‌کند که این خطر بزرگی است.

نسبت رسانه با سیاست؟

خیلی موثر است ولی رسانه‌ها باید آزادتر باشند. وقتی رسانه ضعیف شود، مردم اخبارشان را از جای دیگر اخذ می‌کنند.