صراط:روایتی را از حضور رهبر انقلاب در بخش آی.سی.یوی والدین شهدا در بیمارستان
خاتمالأنبیاء(ص) تهران که روز پنج شنبه 29 فروردین ماه صورت گرفت، به قلم
دکتر پیرحسین کولیوند مدیر بیمارستان خاتمالأنبیاء منتشر کرد که در ادامه
می خوانید:
ساعت شش و نیم عصر پنج شنبه بود كه مطلع شدیم حضرت آیتالله خامنهای سرزده و بدون اطلاع قبلی به بیمارستان خاتمالأنبیاء تشریف آوردهاند. ایشان در بخش آی.سی.یو حضور یافتند و در ابتدا با حضرت آیتالله طاهری خرمآبادی ملاقات كردند. سپس به عیادت بیمارانی كه در بخش آی.سی.یوی ویژهی والدین شهدا بستری بودند رفتند و با آنها گفتوگو كردند. در نهایت مجدداً دقایقی از آیتالله طاهری عیادت كردند و با دعای خیر برای كاركنان و پرستاران و دیگر عوامل، بیمارستان را ترك كردند.
عیادت از آیتالله طاهری خرم آبادی
وقتی كه حضرت آقا تشریف آوردند آیت الله طاهری هوشیاریشان خیلی بالا نبود و در ابتدا متوجه حضور رهبر انقلاب نشدند. آقا آمدند كنار تخت و دست نوازش به سر و صورت آقای طاهری كشیدند و سلام كردند. دو فرزند آیتالله طاهری خرم آبادی هم در بیمارستان حضور داشتند و در مورد وضعیت آقای طاهری با رهبر انقلاب صحبت كردند. حضرت آقا از فرزند آقای طاهری پرسیدند چند روز است كه ایشان به این وضعیت هستند و چطور شد كه این اتفاق افتاد. آقازادهی آقای طاهری هم از وضعیت درمانی پدرشان گزارش مختصری ارائه كرد. بعد از اینكه رهبر انقلاب چند دقیقهای در كنار تخت آیتالله طاهری با فرزندان ایشان صحبت كردند فرمودند كه ما یك سری هم به بقیه بیمارانی كه در این بخش بستری هستند میزنیم و دوباره برمیگردیم اینجا.
بعد از اینكه حضرت آقا به دیدار والدین شهدای بستری در آی.سی.یو رفتند و سپس دوباره به بالای سر آیتالله طاهری بازگشتند، آقای طاهری كاملا چشمهایشان را باز كرده بودند و متوجه حضور حضرت آقا شدند. آقا هم دوباره سلام و احوال پرسی كرده و برای ایشان آرزوی شفا نمودند.
ماجرای تأسیس آی.سی.یو ویژهی والدین شهدا
سه سال پیش بود كه حدود نیمه شب پدر شهیدی را به اورژانس آوردند كه به تخت خالی احتیاج داشت و باید در بخش مراقبتهای ویژه بستری میشد. اما ما حتی تخت عادی خالی هم نداشتیم. با همكارانم در دیگر بیمارستانها تماس گرفتم و بالاخره یك جای خالی در آی.سی.یوی یكی از بیمارستانها هماهنگ شد. به آنها گفتم كه شما به فلان بیمارستان بروید و فردا كه در اینجا تخت آی.سی.یو خالی شد من هماهنگ میكنم كه با آمبولانس به این بیمارستان بیایید.
فردا صبح تخت خالی شد و من تماس گرفتم كه آن پدر شهید عزیز برگردد ولی با خبر شدم كه متاسفانه به رحمت خدا رفته است. این ماجرا ما را تحت تاثیر قرار داد. در آن زمان در این طبقه آی.سی.یو فعلی قرار بود كه تالار همایش ساخته شود. این تصمیم را تغییر دادیم و بنا گذاشتیم یك بخش مراقبتهای ویژهی مجهز ایجاد كنیم و فقط و فقط آن را به والدین شهدا اختصاص دهیم.
ما مدیون این بزرگواران هستیم و حتی اگر جانمان را هم بگذاریم در این زمینه كم گذاشتهایم و نباید اینها دغدغههای اینچنینی داشته باشند؛ لذا ما به سرعت این بخش را ایجاد و از نظر تجهیزات، فضا، پرسنل و پزشك بهترینها را انتخاب كردیم و الحمدلله جواب هم گرفتیم. روز ولادت حضرت رسول اعظم صلواتاللهعلیهوآله هم این بخش افتتاح شد.
هماكنون این بخش یكی از بزرگترین بخشهای آی.سی.یو یا مراقبتهای ویژهی منطقه است و از نظر تجهیزات و امكانات و نوع بیماران، كه همه خانواده شهید هستند تقریبا در منطقه منحصر بهفرد است و امیدواریم این نوع خدمترسانی به والدین شهدا، الگویی شود برای دیگر مراكز خدمات درمانی در سطح كشور.
من حس میكنم این آی.سی.یو به خاطر حضور این همه پدر و مادر شهید قطعهای از بهشت است.
ملاقات با والدین شهدا
روز پنج شنبه، سی و سه نفر از والدین شهدا در این بخش مراقبتهای ویژه مغزی بستری بودند كه حضرت آقا در كنار تخت تكتك این عزیزان حاضر شدند و با آنها ملاقات كردند. به دلیل مشكلات مغزی این بیماران، عدهای از آنها بیهوش بودند و آنهایی كه تقریبا بیدار بودند با حضرت آقا گفتگوی مختصری انجام میدادند. حضرت آقا دست نوازش به سر این عزیزان میكشیدند و یاد و خاطره شهدایشان را گرامی میداشتند و دعا میكردند كه «انشاالله خداوند، شهید شما را با پیغمبر صلواتاللهعلیهوآله محشور كند». برخی از بیمارانی هم كه به دلیل قرارداشتن دستگاه تنفس مصنوعی در دهانشان نمیتوانستند صحبت كنند، با اشاره، به سخنان رهبر انقلاب پاسخ میدادند.
وقتی پرستاران هر تخت بیماری را معرفی میكردند و حضرت آقا متوجه میشدند كه آن بیمار دو شهید در راه خدا تقدیم كرده است با محبت بیشتری با آنها احوالپرسی میكردند و لحظات بیشتری در كنار آنها بودند.
یكی از بیماران، پدر دو شهید بود كه از حضرت آقا بسیار تشكر كرد و خوشامد گفت. اشك شوق از چشمانش جاری شده بود و عرض كرد «آقای خامنهای من رو دعا كنید». حضرت آقا هم فرمودند كه ما شما رو دعا میكنیم، شما هم ما رو دعا كنید.
ارائه گزارش به رهبر انقلاب دربارهی وضعیت بیمارستان و رؤیایی دربارهی شهدا
در هنگام ملاقات گزارش كوتاهی از وضعیت رسیدگی به والدین شهدا در آی.سی.یو، وضعیت تخصصی بیمارستان و فعالیتهای جانبی فرهنگی برای بیماران را خدمت رهبر انقلاب ارائه كردم.
به ایشان عرض كردم كه من قبل ازعید داشتم از آی.سی.یوی والدین شهدا بازدید میكردم، دیدم كه همكاران دارند یكی از والدین شهدا را حمام میكنند (پرستاران عزیز این بیماران را هر دو - سه روز یكبار حمام میكنند). وقتی این صحنه را دیدم خیلی خوشحال شدم كه پرستاران ما اینگونه مؤمنانه وظایفشان را انجام میدهند. شب خواب دیدم كه دارم بخش را بازدید میكنم در حالی كه شهدا كنار تخت والدینشان ایستادهاند و نظارهگر زحمت پرستارانند. طوری به ما نگاه میكردند كه انگار همدیگر را میشناختیم. ما با شهدا سلام و احوالپرسی كردیم و آنها هم با ما مصافحه كردند و دست دادند طوری كه در همان عالم رویا، گرمای دستشان را حس میكردیم. یكی از این شهدایی كه كنار تخت ایستاده بود رو كرد به من و گفت دستتان درد نكند، شما خیلی زحمت ما را میكشید. بنده وقتی این رویا و زحمات پرستاران متعهد بیمارستان را خدمت آقا تعریف كردم، ایشان فرمودند «خوش به سعادت شما، واقعیت هم همین است». بعد هم پرستاران را چندبار دعا كردند.
ساعت شش و نیم عصر پنج شنبه بود كه مطلع شدیم حضرت آیتالله خامنهای سرزده و بدون اطلاع قبلی به بیمارستان خاتمالأنبیاء تشریف آوردهاند. ایشان در بخش آی.سی.یو حضور یافتند و در ابتدا با حضرت آیتالله طاهری خرمآبادی ملاقات كردند. سپس به عیادت بیمارانی كه در بخش آی.سی.یوی ویژهی والدین شهدا بستری بودند رفتند و با آنها گفتوگو كردند. در نهایت مجدداً دقایقی از آیتالله طاهری عیادت كردند و با دعای خیر برای كاركنان و پرستاران و دیگر عوامل، بیمارستان را ترك كردند.
عیادت از آیتالله طاهری خرم آبادی
وقتی كه حضرت آقا تشریف آوردند آیت الله طاهری هوشیاریشان خیلی بالا نبود و در ابتدا متوجه حضور رهبر انقلاب نشدند. آقا آمدند كنار تخت و دست نوازش به سر و صورت آقای طاهری كشیدند و سلام كردند. دو فرزند آیتالله طاهری خرم آبادی هم در بیمارستان حضور داشتند و در مورد وضعیت آقای طاهری با رهبر انقلاب صحبت كردند. حضرت آقا از فرزند آقای طاهری پرسیدند چند روز است كه ایشان به این وضعیت هستند و چطور شد كه این اتفاق افتاد. آقازادهی آقای طاهری هم از وضعیت درمانی پدرشان گزارش مختصری ارائه كرد. بعد از اینكه رهبر انقلاب چند دقیقهای در كنار تخت آیتالله طاهری با فرزندان ایشان صحبت كردند فرمودند كه ما یك سری هم به بقیه بیمارانی كه در این بخش بستری هستند میزنیم و دوباره برمیگردیم اینجا.
بعد از اینكه حضرت آقا به دیدار والدین شهدای بستری در آی.سی.یو رفتند و سپس دوباره به بالای سر آیتالله طاهری بازگشتند، آقای طاهری كاملا چشمهایشان را باز كرده بودند و متوجه حضور حضرت آقا شدند. آقا هم دوباره سلام و احوال پرسی كرده و برای ایشان آرزوی شفا نمودند.
ماجرای تأسیس آی.سی.یو ویژهی والدین شهدا
سه سال پیش بود كه حدود نیمه شب پدر شهیدی را به اورژانس آوردند كه به تخت خالی احتیاج داشت و باید در بخش مراقبتهای ویژه بستری میشد. اما ما حتی تخت عادی خالی هم نداشتیم. با همكارانم در دیگر بیمارستانها تماس گرفتم و بالاخره یك جای خالی در آی.سی.یوی یكی از بیمارستانها هماهنگ شد. به آنها گفتم كه شما به فلان بیمارستان بروید و فردا كه در اینجا تخت آی.سی.یو خالی شد من هماهنگ میكنم كه با آمبولانس به این بیمارستان بیایید.
فردا صبح تخت خالی شد و من تماس گرفتم كه آن پدر شهید عزیز برگردد ولی با خبر شدم كه متاسفانه به رحمت خدا رفته است. این ماجرا ما را تحت تاثیر قرار داد. در آن زمان در این طبقه آی.سی.یو فعلی قرار بود كه تالار همایش ساخته شود. این تصمیم را تغییر دادیم و بنا گذاشتیم یك بخش مراقبتهای ویژهی مجهز ایجاد كنیم و فقط و فقط آن را به والدین شهدا اختصاص دهیم.
ما مدیون این بزرگواران هستیم و حتی اگر جانمان را هم بگذاریم در این زمینه كم گذاشتهایم و نباید اینها دغدغههای اینچنینی داشته باشند؛ لذا ما به سرعت این بخش را ایجاد و از نظر تجهیزات، فضا، پرسنل و پزشك بهترینها را انتخاب كردیم و الحمدلله جواب هم گرفتیم. روز ولادت حضرت رسول اعظم صلواتاللهعلیهوآله هم این بخش افتتاح شد.
هماكنون این بخش یكی از بزرگترین بخشهای آی.سی.یو یا مراقبتهای ویژهی منطقه است و از نظر تجهیزات و امكانات و نوع بیماران، كه همه خانواده شهید هستند تقریبا در منطقه منحصر بهفرد است و امیدواریم این نوع خدمترسانی به والدین شهدا، الگویی شود برای دیگر مراكز خدمات درمانی در سطح كشور.
من حس میكنم این آی.سی.یو به خاطر حضور این همه پدر و مادر شهید قطعهای از بهشت است.
ملاقات با والدین شهدا
روز پنج شنبه، سی و سه نفر از والدین شهدا در این بخش مراقبتهای ویژه مغزی بستری بودند كه حضرت آقا در كنار تخت تكتك این عزیزان حاضر شدند و با آنها ملاقات كردند. به دلیل مشكلات مغزی این بیماران، عدهای از آنها بیهوش بودند و آنهایی كه تقریبا بیدار بودند با حضرت آقا گفتگوی مختصری انجام میدادند. حضرت آقا دست نوازش به سر این عزیزان میكشیدند و یاد و خاطره شهدایشان را گرامی میداشتند و دعا میكردند كه «انشاالله خداوند، شهید شما را با پیغمبر صلواتاللهعلیهوآله محشور كند». برخی از بیمارانی هم كه به دلیل قرارداشتن دستگاه تنفس مصنوعی در دهانشان نمیتوانستند صحبت كنند، با اشاره، به سخنان رهبر انقلاب پاسخ میدادند.
وقتی پرستاران هر تخت بیماری را معرفی میكردند و حضرت آقا متوجه میشدند كه آن بیمار دو شهید در راه خدا تقدیم كرده است با محبت بیشتری با آنها احوالپرسی میكردند و لحظات بیشتری در كنار آنها بودند.
یكی از بیماران، پدر دو شهید بود كه از حضرت آقا بسیار تشكر كرد و خوشامد گفت. اشك شوق از چشمانش جاری شده بود و عرض كرد «آقای خامنهای من رو دعا كنید». حضرت آقا هم فرمودند كه ما شما رو دعا میكنیم، شما هم ما رو دعا كنید.
ارائه گزارش به رهبر انقلاب دربارهی وضعیت بیمارستان و رؤیایی دربارهی شهدا
در هنگام ملاقات گزارش كوتاهی از وضعیت رسیدگی به والدین شهدا در آی.سی.یو، وضعیت تخصصی بیمارستان و فعالیتهای جانبی فرهنگی برای بیماران را خدمت رهبر انقلاب ارائه كردم.
به ایشان عرض كردم كه من قبل ازعید داشتم از آی.سی.یوی والدین شهدا بازدید میكردم، دیدم كه همكاران دارند یكی از والدین شهدا را حمام میكنند (پرستاران عزیز این بیماران را هر دو - سه روز یكبار حمام میكنند). وقتی این صحنه را دیدم خیلی خوشحال شدم كه پرستاران ما اینگونه مؤمنانه وظایفشان را انجام میدهند. شب خواب دیدم كه دارم بخش را بازدید میكنم در حالی كه شهدا كنار تخت والدینشان ایستادهاند و نظارهگر زحمت پرستارانند. طوری به ما نگاه میكردند كه انگار همدیگر را میشناختیم. ما با شهدا سلام و احوالپرسی كردیم و آنها هم با ما مصافحه كردند و دست دادند طوری كه در همان عالم رویا، گرمای دستشان را حس میكردیم. یكی از این شهدایی كه كنار تخت ایستاده بود رو كرد به من و گفت دستتان درد نكند، شما خیلی زحمت ما را میكشید. بنده وقتی این رویا و زحمات پرستاران متعهد بیمارستان را خدمت آقا تعریف كردم، ایشان فرمودند «خوش به سعادت شما، واقعیت هم همین است». بعد هم پرستاران را چندبار دعا كردند.