صراط:متن این یادداشت به شرح زیر است:
اگر اسفندیار رحیممشایی، رئیس دفتر رئیسجمهور ایران در انتخابات جاری شرکت نماید، میتواند چهره تفرقهافکنانهای تلقی شود.
با گسترش لیست افراد امیدوار به جانشینی رئیسجمهور [آقای] محمود احمدینژاد، احتمالاً چشمگیرترین کاندیدای این کمپین کسی است که حتی اعلام نکرده آیا در انتخابات 14 ژوئن جمهوری اسلامی شرکت خواهد کرد یا خیر.
به عقیده بسیاری اسفندیار رحیم مشایی قدرتمند و مرموز، معتمدترین مشاور [آقای] احمدینژاد است، اما از دیدگاه اصولگرایان سنتی او فردی تفرقهافکن، منفور و غیرقابل اعتماد است. او حتی یک بار توسط رهبر ایران فردی نامناسب و نالایق برای امور دولتی تلقی شد.
هنوز این پرسشها باقیست که آیا گروههای اصولگرایی که مسوول بررسی کاندیداها هستند، مشایی را برای شرکت در انتخابات تایید میکنند یا خیر. اگر وی تایید صلاحیت شود، به گفته بسیاری از تهران، کاندیداتوری وی حکایت از چالش تازهای برای روحانیت خواهد داشت، روندی که در خلال دوران کنونی [آقای] احمدینژاد آغاز گردید.
رضا مرعشی، مدیر تحقیقات شورای ملی ایرانیان آمریکایی در واشنگتن، گفت قوانین این بازی شناخته شده بوده و مدت سه دهه است که به نحو گستردهای دنبال میشود و اکنون ماهیت سخت و بیامان سیاستهای ایران توسط کمپ [آقای] احمدینژاد در حال شکلگیری است و آنها مکرراً حدود و مرزهای آنچه با خود استانداردهای جمهوری اسلامی همخوانی دارد را تحت فشار قرار دادهاند.
در سال 2009 مشایی به مدت کوتاهی معاون رئیسجمهور بود، اما کمی بعد [آقای] احمدینژاد در واکنش به حکم [آیتالله] خامنهای، مشایی را به عنوان رئیس دفترش منصوب کرد. او اکنون به عنوان رئیس جنبش غیرمتعهدهاست، گروهی از 120 کشور که ریاستش به صورت نوبتی در میان اعضایش میچرخد.
مشایی به عنوان یک واقعگرا، خود را یک ناسیونالیست و میانهرویی نشان داده که علاقمند به گسترش همکاری با دشمنان دیرینه ایران است. او در یک سخنرانی در سال 2008 که موجبات خشم اصولگرایان را فراهم آورد، اعلام کرد که «هیچ ملتی در دنیا دشمن ما نیست. وی ایالات متحده را به عنوان «یک ملت بزرگ در دنیا» مورد تمجید و ستایش قرار داد.مخالفان، در اشاره به مشایی و دیگر مشاوران [آقای] احمدینژاد را به جادوگری و دیگر کارهای غیرقانونی متهم کردهاند. اما مشایی مورد توجه ایرانیان خارج از وطن قرار گرفته بود و به عقیده آنها او ایران را به عنوان کشوری آزاد به روی تجارت و داد و ستد نشان داده است.
[آقای] احمدینژاد که دو دوره رئیسجمهور بوده طبق قانون دیگر مجاز به شرکت در انتخابات نیست. او در طول دو سال گذشته شدیداًدرگیر بوده و در تمایل برای انتخاب یک متحدش به عنوان جانشین خود، هیچ پنهان کاری نکرده است. اگر کاندیداتوری وی مورد تایید قرار گیرد، آنگاه مشایی میتواند حمایت طبقه کارگری طرفدار [آقای] احمدینژاد را که بسیاری از آنها سربازان کهنهکار جنگ ایران و عراق در سالهای 88-1980 بودند را جلب کند. او همچنین میتواند از حمایت ایرانیان ناسیونالیستی که هویت را ارجح بر مذهب میدانند، برخوردار شود.
دیگر کارشناسان بر این باورند که محبوبیت او رو به کاهش است. فریده فرهی، کارشناس امور ایران در دانشگاه هاوایی گفت: «به نظر من مشایی از حمایت کافی برای پیروزی برخوردار نیست.» «او آنچنان که همگان فکر میکنند، در خارج از تهران چندان شناخته شده نیست.»
انتظار نمیرود لیست نهایی کاندیداها تا اواسط ماه می، یک ماه پیش از انتخابات اعلام شود.
به گفته برخی کارشناسان، [آقای] احمدینژاد و مشایی به صورتی غیرمنتظره به عنوان یک ابراز موثر در حفظ قدرت استفاده شدهاند.
در خلال ریاستجمهوری [آقای] احمدینژاد که از سال 2005 آغاز گردید، جنبههای اندکی از سیاست داخلی و خارجی وجود داشت که مشایی تاثیری بر آنها نداشت. یکی از مناصب مهم او رئیس میراث فرهنگی و سازمان گردشگری بود. او در چارچوب این سمت چندین سفر خارجی داشته و روابطش با رهبران چندین کشور مهم دنیا را که ارتباط کمی با تهران دانستند، تحکیم ساخت.
مشایی به عنوان رئیس یک سازمان موسوم به شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، از بیش از هزار ایرانی متخصص ساکن دیگر کشورها برای شرکت در کنفرانسی در تهران دعوت به عمل آورد. این اجلاس در سال 2010 و به منظور بحث و گفتوگو درباره راههای گسترش روابط میان جمهوری اسلامی و کشورهای در حال توسعه بر پا شد.
گرچه این مراسم جنجالی و هزینهبر بود اما به استحکام تصویر مشایی به عنوان یک فرد میانهرو کمک کرد. اخیراً دکهای در فرودگاه بینالمللی تهران باز شده که با نشان دادن پیامهای ویدیویی مشایی و [آقای] احمدینژاد در آن نشست، مشتری جلب کرده و به توریستهای خارجی و ایرانیان از سفر خارج بازگشته خوشامد میگوید.
گمان میرود روابط میان [آقای] احمدینژاد و مشایی به دهه 1980 بازمیگردد، وقتی آنها پستهایی در شمال و غرب ایران کسب کردند و کمکم در میان نیروهای امنیتی و طالاعاتی کشور قد علم کردند. آن روابط همچنان قوی بوده و بسیاری از مخالفان سیاسی آنها نگرانند که آنان چه اخبار و اطلاعاتی از سازمانهای اطلاعاتی برای استفاده علیه رقبا گردآوری کردهاند. رئیسجمهور قبلاً هم دست به چنین کاریهایی زده بود.
هیچ یک از این رو افراد برجسته و خاصی در جمهوری اسلامی نبوده و هر دو آنها اعتبارات انقلابی خود را بدون کمک خویشاوندان قدرتمند که کسب کردهاند و از این رو آنها در نظامی که براساس روابط خانوادگی مشکل گرفته، در واقع به عنوان بیگانه قلمداد میشوند.
از سویی آنها قوم و خویش یکدیگر هم محسوب میشوند زیرا دختر مشایی با پسر بزرگ [آقای] احمدینژاد ازدواج کرده است.
هر دو آنها خود را افرادی ناسیونالیسم و پذیرای گسترش همکاری با دشمنان دیرینه ایران نشان دادهاند.
در ماههای اخیر مشایی در اغلب نشستها و گردهماییهای همگانی بیشتر به چشم خورده و قابلیت خود برای جلب جمعیت زیادی از حامیان را نشان داد
با گسترش لیست افراد امیدوار به جانشینی رئیسجمهور [آقای] محمود احمدینژاد، احتمالاً چشمگیرترین کاندیدای این کمپین کسی است که حتی اعلام نکرده آیا در انتخابات 14 ژوئن جمهوری اسلامی شرکت خواهد کرد یا خیر.
به عقیده بسیاری اسفندیار رحیم مشایی قدرتمند و مرموز، معتمدترین مشاور [آقای] احمدینژاد است، اما از دیدگاه اصولگرایان سنتی او فردی تفرقهافکن، منفور و غیرقابل اعتماد است. او حتی یک بار توسط رهبر ایران فردی نامناسب و نالایق برای امور دولتی تلقی شد.
هنوز این پرسشها باقیست که آیا گروههای اصولگرایی که مسوول بررسی کاندیداها هستند، مشایی را برای شرکت در انتخابات تایید میکنند یا خیر. اگر وی تایید صلاحیت شود، به گفته بسیاری از تهران، کاندیداتوری وی حکایت از چالش تازهای برای روحانیت خواهد داشت، روندی که در خلال دوران کنونی [آقای] احمدینژاد آغاز گردید.
رضا مرعشی، مدیر تحقیقات شورای ملی ایرانیان آمریکایی در واشنگتن، گفت قوانین این بازی شناخته شده بوده و مدت سه دهه است که به نحو گستردهای دنبال میشود و اکنون ماهیت سخت و بیامان سیاستهای ایران توسط کمپ [آقای] احمدینژاد در حال شکلگیری است و آنها مکرراً حدود و مرزهای آنچه با خود استانداردهای جمهوری اسلامی همخوانی دارد را تحت فشار قرار دادهاند.
در سال 2009 مشایی به مدت کوتاهی معاون رئیسجمهور بود، اما کمی بعد [آقای] احمدینژاد در واکنش به حکم [آیتالله] خامنهای، مشایی را به عنوان رئیس دفترش منصوب کرد. او اکنون به عنوان رئیس جنبش غیرمتعهدهاست، گروهی از 120 کشور که ریاستش به صورت نوبتی در میان اعضایش میچرخد.
مشایی به عنوان یک واقعگرا، خود را یک ناسیونالیست و میانهرویی نشان داده که علاقمند به گسترش همکاری با دشمنان دیرینه ایران است. او در یک سخنرانی در سال 2008 که موجبات خشم اصولگرایان را فراهم آورد، اعلام کرد که «هیچ ملتی در دنیا دشمن ما نیست. وی ایالات متحده را به عنوان «یک ملت بزرگ در دنیا» مورد تمجید و ستایش قرار داد.مخالفان، در اشاره به مشایی و دیگر مشاوران [آقای] احمدینژاد را به جادوگری و دیگر کارهای غیرقانونی متهم کردهاند. اما مشایی مورد توجه ایرانیان خارج از وطن قرار گرفته بود و به عقیده آنها او ایران را به عنوان کشوری آزاد به روی تجارت و داد و ستد نشان داده است.
[آقای] احمدینژاد که دو دوره رئیسجمهور بوده طبق قانون دیگر مجاز به شرکت در انتخابات نیست. او در طول دو سال گذشته شدیداًدرگیر بوده و در تمایل برای انتخاب یک متحدش به عنوان جانشین خود، هیچ پنهان کاری نکرده است. اگر کاندیداتوری وی مورد تایید قرار گیرد، آنگاه مشایی میتواند حمایت طبقه کارگری طرفدار [آقای] احمدینژاد را که بسیاری از آنها سربازان کهنهکار جنگ ایران و عراق در سالهای 88-1980 بودند را جلب کند. او همچنین میتواند از حمایت ایرانیان ناسیونالیستی که هویت را ارجح بر مذهب میدانند، برخوردار شود.
دیگر کارشناسان بر این باورند که محبوبیت او رو به کاهش است. فریده فرهی، کارشناس امور ایران در دانشگاه هاوایی گفت: «به نظر من مشایی از حمایت کافی برای پیروزی برخوردار نیست.» «او آنچنان که همگان فکر میکنند، در خارج از تهران چندان شناخته شده نیست.»
انتظار نمیرود لیست نهایی کاندیداها تا اواسط ماه می، یک ماه پیش از انتخابات اعلام شود.
به گفته برخی کارشناسان، [آقای] احمدینژاد و مشایی به صورتی غیرمنتظره به عنوان یک ابراز موثر در حفظ قدرت استفاده شدهاند.
در خلال ریاستجمهوری [آقای] احمدینژاد که از سال 2005 آغاز گردید، جنبههای اندکی از سیاست داخلی و خارجی وجود داشت که مشایی تاثیری بر آنها نداشت. یکی از مناصب مهم او رئیس میراث فرهنگی و سازمان گردشگری بود. او در چارچوب این سمت چندین سفر خارجی داشته و روابطش با رهبران چندین کشور مهم دنیا را که ارتباط کمی با تهران دانستند، تحکیم ساخت.
مشایی به عنوان رئیس یک سازمان موسوم به شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، از بیش از هزار ایرانی متخصص ساکن دیگر کشورها برای شرکت در کنفرانسی در تهران دعوت به عمل آورد. این اجلاس در سال 2010 و به منظور بحث و گفتوگو درباره راههای گسترش روابط میان جمهوری اسلامی و کشورهای در حال توسعه بر پا شد.
گرچه این مراسم جنجالی و هزینهبر بود اما به استحکام تصویر مشایی به عنوان یک فرد میانهرو کمک کرد. اخیراً دکهای در فرودگاه بینالمللی تهران باز شده که با نشان دادن پیامهای ویدیویی مشایی و [آقای] احمدینژاد در آن نشست، مشتری جلب کرده و به توریستهای خارجی و ایرانیان از سفر خارج بازگشته خوشامد میگوید.
گمان میرود روابط میان [آقای] احمدینژاد و مشایی به دهه 1980 بازمیگردد، وقتی آنها پستهایی در شمال و غرب ایران کسب کردند و کمکم در میان نیروهای امنیتی و طالاعاتی کشور قد علم کردند. آن روابط همچنان قوی بوده و بسیاری از مخالفان سیاسی آنها نگرانند که آنان چه اخبار و اطلاعاتی از سازمانهای اطلاعاتی برای استفاده علیه رقبا گردآوری کردهاند. رئیسجمهور قبلاً هم دست به چنین کاریهایی زده بود.
هیچ یک از این رو افراد برجسته و خاصی در جمهوری اسلامی نبوده و هر دو آنها اعتبارات انقلابی خود را بدون کمک خویشاوندان قدرتمند که کسب کردهاند و از این رو آنها در نظامی که براساس روابط خانوادگی مشکل گرفته، در واقع به عنوان بیگانه قلمداد میشوند.
از سویی آنها قوم و خویش یکدیگر هم محسوب میشوند زیرا دختر مشایی با پسر بزرگ [آقای] احمدینژاد ازدواج کرده است.
هر دو آنها خود را افرادی ناسیونالیسم و پذیرای گسترش همکاری با دشمنان دیرینه ایران نشان دادهاند.
در ماههای اخیر مشایی در اغلب نشستها و گردهماییهای همگانی بیشتر به چشم خورده و قابلیت خود برای جلب جمعیت زیادی از حامیان را نشان داد