صراط:آیتالله هاشمی رفسنجانی که این روزها در حال پیشبردن بازی کهنه «میآیم- نمیآیم» یا در اصطلاح- همان ناز سیاسی- برای سنجش افکار عمومی و ورود به عرصه یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری است، روز یکشنبه در جمع تعدادی از دانشجویان اظهار کرد: «دانشگاه آزاد غصب شده است و این اقدام با تصویب نهادی صورت گرفت که حق نداشت در اساسنامه آن ورود کند.»
منظور آیتالله هاشمی از این «نهاد»، شورای عالی انقلاب فرهنگی است. شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از نهادهایی است که پس از انقلاب با فرمان امام خمینی(ره) تشکیل شد. گسترش فرهنگ اسلامی در شئون جامعه، اعتلای فرهنگ عمومی و تزکیه محیطهای علمی و فرهنگی از مظاهر و آثار غرب زدگی از جمله اهداف این شوراست.
اگر آیتالله هاشمی سخنان امام خمینی(ره) را در باب شورای عالی انقلاب فرهنگی فراموش کردهاند، پس جا دارد در اینجا بخشی از آنها را یادآوری کنیم. حضرت امام(ره) تأکید فرمودند: «ضوابط و قواعدی را که شورای محترم عالی انقلاب فرهنگی وضع مینمایند باید ترتیب آثار داده شود.»
علاوه بر این، ایشان در حکم خود به اعضای منتخب ستاد انقلاب فرهنگی تأکید فرمودند: «از بین اساتید مسلمان و کارکنان متعهد و دانشجویان متعهد با ایمان و دیگر قشرهای تحصیلکرده، متعهد و مؤمن به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورایی تشکیل دهند و برای برنامهریزی رشتههای مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاهها، بر اساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آمادهسازی اساتید شایسته متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام نمایند.»
همانگونه که از سخنان قاطع امام راحل(ره) هویداست، یکی از وظایف اصلی شورای عالی انقلاب فرهنگی، تعیین خط مشی فرهنگی دانشگاههاست. بنا به گفته برخی از اعضای این شورا، انتقادها و نگرانیهای مردم، کارشناسان و مسئولان به رویکرد نابهنجار فرهنگی حاکم بر دانشگاه آزاد، بارها به دکتر جاسبی اعلام شده است تا مورد اصلاح قرار گیرد. اما وی سالها نه تنها چنین اصلاحی را انجام نداد بلکه ضمن مقاومت در برابر این اصلاحات، دقیقاً مسیر معکوس را در پیش گرفت. شخص آیتالله هاشمی، اگر یکی از مدیران تحت امرش، چنین رفتاری داشته باشد، آیا تا ابدالدهر او را در آن پست و جایگاه ابقا خواهد کرد؟!
رسالت اصلی دانشگاه آزاد و فلسفه اصلی تأسیس آن، علمآموزی و تربیت دانشجویانی در شأن ایران اسلامی و بر اساس ساختار فرهنگی ایرانی- اسلامی بود با این حال، تبدیل شدن دانشگاه آزاد در زمان ریاست دکتر عبدالله جاسبی به ارگان یک حزب خاص، ستاد انتخاباتی برای یک فرد خاص و حتی تبدیل شدن بخشهایی از این دانشگاه- که آقای هاشمی شخصاً بهتر در جریان هستند- به مقری برای هدایت و حمایت از فتنه 88، چه تناسبی با رسالت دانشگاه آزاد دارد؟ حیف و میل بودجه این دانشگاه که باید برای ارتقای کیفیت آموزش و امکانات تحصیلی دانشجویان و اساتید به کار گرفته میشد، به پای فعالیتهای حزبی و شخصی چه توجیهی میتواند داشته باشد؟! آیا این «غصب» نیست؟!
آیا مدیریت 30 ساله دکتر جاسبی بر این دانشگاه که به معنای مسدود شدن گردش نخبگان در مدیریت این قطب علمی کشور بود و از بس نخ نما شده بود که بعضیها از آن با عنوان «سلطنت» یاد میکردند، نوعی «غصب» حق مدیریت نخبگان نبود؟!
آیا «غصب» از نظر آقای هاشمی که خود دانشآموخته فقه در حوزه علمیه است، به این معناست که اگر یکی از یاران آقای هاشمی از ریاست یک نهاد کنار گذاشته شود و فرد دیگری جز یاران ایشان در این مسند بنشیند، غصب صورت گرفته است؟!
موارد «مگوی» دیگری درباره دانشگاه آزاد هست که بد نیست آیتالله هاشمی- به فرض اینکه از آنها مطلع نیستند- به نتایج تحقیق و تفحص نمایندگان مجلس از دانشگاه آزاد در زمان مدیریت دکتر جاسبی مراجعه کنند!
به هر حال، قلب واقعیت کردن و آن را وارونه جلوه دادن هم از انصاف دور است و هم از هوشمندی سیاسی! واقعیت چیز دیگری است: «آقای هاشمی! دانشگاه آزاد غصب نشد، از غصب در آمد.»