صراط: باز کاوی آنچه در دموکراسی های غربی اتفاق افتاده و حاکمیت یک اقلیت ناچیز
بر اکثریت مردم ،با شعار دروغین حکومت مردم بر مردم؛ اهمیت حیاتی کار شهید
مدرس را به اثبات می رساند.
از طرف ديگر بلا تشبيه مرور اتفاقات و عملکرد قوه مجریه در دوران بعد از انقلاب، ما را با حقایقی روبه رو می کند که جای تامل دارد.
از آنجايي كه حضرت امام (ره) تاكيد داشتند ، مبادا انقلاب به دست نا اهلان بيفتد، در اين نوشتار سعي داريم نگاهي گذرا به عملكرد و رويكردهاي روساي جمهور پيشين و نخست وزيران دولت موقت و جنگ بياندازيم تا ببينيم آنها چقدر اهل انقلاب بودند.
از روزهای اول انقلاب و نخست وزیری مهندس بازرگان شروع می کنیم. آن روز وقتی امام بنا به ملاحظاتی که بعد ها برای مردم روشن شد، این عنصر ملی مذهبی را به نخست وزیری موقت انتخاب کرد، می دانست که او صلاحیت و لیاقت مسئولیت نخست وزیری بزرگترین انقلاب تاریخ بشر، بعد از نهضت هاي پیامبران و ائمه(ع) را ندارد، بازرگان هم خیلی زود شخصیت واقعی اش را رو کرد و به مخالفت با انقلاب مردم ایران پرداخت.با این رویکرد ،فرجام اولین نخست وزیر انقلاب خیلی بد به پایان رسید، بر اساس اسناد به دست آمده از لانه ی جاسوسی آمریکا ، مهندس بازرگان با کد جاسوسی مشخص از عوامل سازمان سیا در ایران بود.
بعد از آن با انتخاب مردم، دکتر ابوالحسن بنی صدر به ریاست جمهوری ایران رسید، این بار او شان و جایگاه این امانت بزرگ را قدر ندانست و به جای خدمت گذاری به مردم ایران، پادویی گروهکی خائن و بی ریشه را عهده دار شد که دستش به خون هزاران نفر از مردم شریف ایران آلوده است.
همیشه خیانت و ظلم به مردم ایران پایان خیلی بدی برای ظالمان به همراه داشته، بنی صدر هم از اين امر مستثني نشد، او با فرار مفتضحانه با لباس زنانه به پایان رسید.
از آنجایی که این پست مهم می بایست در اختیار بندگان صالح خدا باشد تا هم در راه ایجاد حکومت اسلامی تلاش کنند، هم معیار و شاخصی برای انتخابات آینده مردم باشند؛بعد از بنی صدر دو نفر از بندگان خوب خدا عهده دار این مسئولیت خطیر شدند.
شهید محمدعلی رجایی دومین و رهبر فرزانه انقلاب سومین رئیس جمهوری بودند که به این جایگاه شان و ارزش دادند. دولت شهيد رجايي كه فرصتي براي خدمتگذاري به مردم نيافت، با شهادت او و نخست وزيرش، شهيد باهنر به دست دشمنان مردم ايران ،اين توفيق نصيب رهبر فرزانه انقلاب شد تا در دو دور متوالي اقدامان شاياني به مردم و نظام جمهوري اسلامي ارائه دهد.با اينكه رهبر عزيز انقلاب موافق نخست وزيري مير حسين موسوي نبود اما با بزرگواري و به جهت رعايت مصالح كشور از اين حق خود چشم پوشي كرد تا كشور را از بحران نجات دهد.
امید بود بعد از شهيد رجايي و رهبر فرزانه انقلاب، افرادی در این سطح یا نزدیک به آن بر مسند ریاست جمهوری تکیه زنند تا آمال و آرزوهای مردم از انقلاب اسلامی برآورده شود اما صد حیف که این اتفاق نیفتاد.
جنگ تمام شده بود و کشور نیاز به سازندگی و پیشرفت داشت، مردم ایران باور داشتند که با اتکا به دستاوردهای بی بدیل دفاع مقدس، می شود بی هیچ نیازی به بیگانگان کشور را ساخت اما دولت تکنوگراتی که رئیس جمهور بعد از جنگ به میدان آورد این اعتقاد را نداشت. آنها تحصیل کرده دانشگاه های غرب بودند و نگاهشان به اقتصاد و سیاست بر اساس آموخته های شان در این دانشگاه ها بود. حاصل این دولت چیزی نبود جز خرد شدن مردم مستضعف در زیر چرخ های توسعه به سبک غرب و تورم ۵۰درصدی. بخشي از دولتیان این دوره که مزه حکومت داری و پرورش طبقه تازه به دوران رسیده ایی با عنوان" آقازادگان فاسد" را در کارنامه خود داشتند؛در روزهای پایانی عمر بی برکت دولت بازندگی به فکر مادام العمر کردن ریاست جمهوری رفسنجانی افتادند تا از این رهگذر دریافتی های بی حساب و کتاب خود و اعضای خانواده شان از کیسه بیت المال را استمرار بخشند.
این به ظاهر طرفداران دوآتشه ی جناح راست وقتی توفیقی در این کار به دست نیاوردند، ریزه خوار رئیس جمهوری شدند که از جناح چپ آمده بود و در ظاهر مخالف جناح راست بود.
محمد خاتمی را باید ضعیف ترین رئیس دولت بعد از انقلاب اسلامی دانست، او به ظاهر رئیس جمهور بود امام اجازه عزل حتی رئیس دفتر خودش را هم نداشت. دستاورد این دولت هم چیزی جز درگیری های بی حاصل سیاسی و عذر بد تر از گناه که ؛"نمی گذارند کار کنیم !"؛نبود!
با روی کار آمدن دولت عدالت ودر چهار سال اول ،مردم قدری مزه ی دولت اسلامی را چشیدند. جدیت دولت در رسیدگی به مناطق محروم و کارهای خوب دیگر از عملکرد قابل قبول دوره ی اول دولت احمدی نژاد بود. با اینکه روی کار آمدن دولت دوم او هزینه ی زیادی برای کشور داشت اما در مقایسه با دولت ایده آل اسلامی و دولت اولش، کمترین توفیق را در انجام رسالت انقلابی خود نداشت.
از فردای انتخابات بود که اظهار نظرهای نسنجیده و غیر عقلایی، سعی در انتصاب افراد سطح پایین در مناسب بالا، اجرایی کردن تصمیمات خلق الساعه و بدون کارشناسی که در هم ریختگی اوضاع اقتصادی کشور را در پی داشت،بدتر و خجالت آورتر از این ها قهر وخانه نشینی ۱۱روزه،انجام حرکات بچه گانه از سوی رئیس دولت،ادعای مدیریت جهان در عين ناتواني در مديريت نهاده هاي دامي و...،نظریه پردازی های سخیف و خارج از وظایف ذاتی دولت که منحصر به حوزه ی اجرایی است، عدم مدیریت و نظارت کاربردی در حوزه بانکی که بزرگترین فساد مالی تاریخ ایران را رقم زد، لیست مفسدان اقتصادی مورد ادعای رئیس دولت که توهمی بیش نبود، تکرار ادعاهای دولت اصلاحات مبنی بر اینکه "نمی گذارند کار کنیم!" ، پادویی و انجام کارهای خارج از شان رئیس جمهور ایران از سوی احمدی نژاد در جهت زمینه سازی برای انتخاب اسفندیار دولت به عنوان رئیس جمهور بعدی!!و...از دولت به اصطلاح عدالت ، دولتی ناکار آمد و ضعيف به نمايش گذاشت.
حال با اين كارنامه ناموفقي كه روساي جمهور و نخست وزيران گذشته ،غير از حضرت آقا ، شهيد رجايي و شهيد باهنر از خود به يادگار گذاشته اند، وظيفه انتخاب اصلح بيش از گذشته اهميت و نمود پيدا مي كند.تك تك ما مسئوليم با دقت و كنجكاوي كسي را انتخاب كنيم كه لياقت و صلاحيت نشستن بر صندلي رياست جمهوري اسلامي ايران را داشته باشد.
كاش مي شد از نامزدهاي تاييد شده تعهد يا چيزي شبيه آن گرفت كه راه اشتباه روساي جمهور قبل را نروند، چون همانگونه كه گفته شد، اولين نخست وزير جاسوس آمريكا از كار درآمد، اولين رئيس جمهور جاسوس منافقين بود، نخست وزير هشت سال جنگ فتنه گر شد، رئيس جمهور سازندگي ساكت فتنه شد ،رئيس جمهور اصلاحات هم حامي فتنه؛ رئيس دولت عدالت از جاده انصاف منحرف شد و منافع چند نفر معلوم الحال را به منافع ملت ترجيح داد و...
با اين اوضاع اول بهتر است خاضعانه از درگاه خداي متعال بخواهيم ،سايه رهبر بزرگ انقلاب اسلامي را مستدام بدارد كه رئيس اصلي اين انقلاب است. بعد تحقيق كنيم كدام يك از نامزد هاي تاييد شده اهل هستند، اهل انقلاب و صلاحيت سكانداري اين كشتي مقدس را دارند.
منبع: وبلاگ یاد ایام
از طرف ديگر بلا تشبيه مرور اتفاقات و عملکرد قوه مجریه در دوران بعد از انقلاب، ما را با حقایقی روبه رو می کند که جای تامل دارد.
از آنجايي كه حضرت امام (ره) تاكيد داشتند ، مبادا انقلاب به دست نا اهلان بيفتد، در اين نوشتار سعي داريم نگاهي گذرا به عملكرد و رويكردهاي روساي جمهور پيشين و نخست وزيران دولت موقت و جنگ بياندازيم تا ببينيم آنها چقدر اهل انقلاب بودند.
از روزهای اول انقلاب و نخست وزیری مهندس بازرگان شروع می کنیم. آن روز وقتی امام بنا به ملاحظاتی که بعد ها برای مردم روشن شد، این عنصر ملی مذهبی را به نخست وزیری موقت انتخاب کرد، می دانست که او صلاحیت و لیاقت مسئولیت نخست وزیری بزرگترین انقلاب تاریخ بشر، بعد از نهضت هاي پیامبران و ائمه(ع) را ندارد، بازرگان هم خیلی زود شخصیت واقعی اش را رو کرد و به مخالفت با انقلاب مردم ایران پرداخت.با این رویکرد ،فرجام اولین نخست وزیر انقلاب خیلی بد به پایان رسید، بر اساس اسناد به دست آمده از لانه ی جاسوسی آمریکا ، مهندس بازرگان با کد جاسوسی مشخص از عوامل سازمان سیا در ایران بود.
بعد از آن با انتخاب مردم، دکتر ابوالحسن بنی صدر به ریاست جمهوری ایران رسید، این بار او شان و جایگاه این امانت بزرگ را قدر ندانست و به جای خدمت گذاری به مردم ایران، پادویی گروهکی خائن و بی ریشه را عهده دار شد که دستش به خون هزاران نفر از مردم شریف ایران آلوده است.
همیشه خیانت و ظلم به مردم ایران پایان خیلی بدی برای ظالمان به همراه داشته، بنی صدر هم از اين امر مستثني نشد، او با فرار مفتضحانه با لباس زنانه به پایان رسید.
از آنجایی که این پست مهم می بایست در اختیار بندگان صالح خدا باشد تا هم در راه ایجاد حکومت اسلامی تلاش کنند، هم معیار و شاخصی برای انتخابات آینده مردم باشند؛بعد از بنی صدر دو نفر از بندگان خوب خدا عهده دار این مسئولیت خطیر شدند.
شهید محمدعلی رجایی دومین و رهبر فرزانه انقلاب سومین رئیس جمهوری بودند که به این جایگاه شان و ارزش دادند. دولت شهيد رجايي كه فرصتي براي خدمتگذاري به مردم نيافت، با شهادت او و نخست وزيرش، شهيد باهنر به دست دشمنان مردم ايران ،اين توفيق نصيب رهبر فرزانه انقلاب شد تا در دو دور متوالي اقدامان شاياني به مردم و نظام جمهوري اسلامي ارائه دهد.با اينكه رهبر عزيز انقلاب موافق نخست وزيري مير حسين موسوي نبود اما با بزرگواري و به جهت رعايت مصالح كشور از اين حق خود چشم پوشي كرد تا كشور را از بحران نجات دهد.
امید بود بعد از شهيد رجايي و رهبر فرزانه انقلاب، افرادی در این سطح یا نزدیک به آن بر مسند ریاست جمهوری تکیه زنند تا آمال و آرزوهای مردم از انقلاب اسلامی برآورده شود اما صد حیف که این اتفاق نیفتاد.
جنگ تمام شده بود و کشور نیاز به سازندگی و پیشرفت داشت، مردم ایران باور داشتند که با اتکا به دستاوردهای بی بدیل دفاع مقدس، می شود بی هیچ نیازی به بیگانگان کشور را ساخت اما دولت تکنوگراتی که رئیس جمهور بعد از جنگ به میدان آورد این اعتقاد را نداشت. آنها تحصیل کرده دانشگاه های غرب بودند و نگاهشان به اقتصاد و سیاست بر اساس آموخته های شان در این دانشگاه ها بود. حاصل این دولت چیزی نبود جز خرد شدن مردم مستضعف در زیر چرخ های توسعه به سبک غرب و تورم ۵۰درصدی. بخشي از دولتیان این دوره که مزه حکومت داری و پرورش طبقه تازه به دوران رسیده ایی با عنوان" آقازادگان فاسد" را در کارنامه خود داشتند؛در روزهای پایانی عمر بی برکت دولت بازندگی به فکر مادام العمر کردن ریاست جمهوری رفسنجانی افتادند تا از این رهگذر دریافتی های بی حساب و کتاب خود و اعضای خانواده شان از کیسه بیت المال را استمرار بخشند.
این به ظاهر طرفداران دوآتشه ی جناح راست وقتی توفیقی در این کار به دست نیاوردند، ریزه خوار رئیس جمهوری شدند که از جناح چپ آمده بود و در ظاهر مخالف جناح راست بود.
محمد خاتمی را باید ضعیف ترین رئیس دولت بعد از انقلاب اسلامی دانست، او به ظاهر رئیس جمهور بود امام اجازه عزل حتی رئیس دفتر خودش را هم نداشت. دستاورد این دولت هم چیزی جز درگیری های بی حاصل سیاسی و عذر بد تر از گناه که ؛"نمی گذارند کار کنیم !"؛نبود!
با روی کار آمدن دولت عدالت ودر چهار سال اول ،مردم قدری مزه ی دولت اسلامی را چشیدند. جدیت دولت در رسیدگی به مناطق محروم و کارهای خوب دیگر از عملکرد قابل قبول دوره ی اول دولت احمدی نژاد بود. با اینکه روی کار آمدن دولت دوم او هزینه ی زیادی برای کشور داشت اما در مقایسه با دولت ایده آل اسلامی و دولت اولش، کمترین توفیق را در انجام رسالت انقلابی خود نداشت.
از فردای انتخابات بود که اظهار نظرهای نسنجیده و غیر عقلایی، سعی در انتصاب افراد سطح پایین در مناسب بالا، اجرایی کردن تصمیمات خلق الساعه و بدون کارشناسی که در هم ریختگی اوضاع اقتصادی کشور را در پی داشت،بدتر و خجالت آورتر از این ها قهر وخانه نشینی ۱۱روزه،انجام حرکات بچه گانه از سوی رئیس دولت،ادعای مدیریت جهان در عين ناتواني در مديريت نهاده هاي دامي و...،نظریه پردازی های سخیف و خارج از وظایف ذاتی دولت که منحصر به حوزه ی اجرایی است، عدم مدیریت و نظارت کاربردی در حوزه بانکی که بزرگترین فساد مالی تاریخ ایران را رقم زد، لیست مفسدان اقتصادی مورد ادعای رئیس دولت که توهمی بیش نبود، تکرار ادعاهای دولت اصلاحات مبنی بر اینکه "نمی گذارند کار کنیم!" ، پادویی و انجام کارهای خارج از شان رئیس جمهور ایران از سوی احمدی نژاد در جهت زمینه سازی برای انتخاب اسفندیار دولت به عنوان رئیس جمهور بعدی!!و...از دولت به اصطلاح عدالت ، دولتی ناکار آمد و ضعيف به نمايش گذاشت.
حال با اين كارنامه ناموفقي كه روساي جمهور و نخست وزيران گذشته ،غير از حضرت آقا ، شهيد رجايي و شهيد باهنر از خود به يادگار گذاشته اند، وظيفه انتخاب اصلح بيش از گذشته اهميت و نمود پيدا مي كند.تك تك ما مسئوليم با دقت و كنجكاوي كسي را انتخاب كنيم كه لياقت و صلاحيت نشستن بر صندلي رياست جمهوري اسلامي ايران را داشته باشد.
كاش مي شد از نامزدهاي تاييد شده تعهد يا چيزي شبيه آن گرفت كه راه اشتباه روساي جمهور قبل را نروند، چون همانگونه كه گفته شد، اولين نخست وزير جاسوس آمريكا از كار درآمد، اولين رئيس جمهور جاسوس منافقين بود، نخست وزير هشت سال جنگ فتنه گر شد، رئيس جمهور سازندگي ساكت فتنه شد ،رئيس جمهور اصلاحات هم حامي فتنه؛ رئيس دولت عدالت از جاده انصاف منحرف شد و منافع چند نفر معلوم الحال را به منافع ملت ترجيح داد و...
با اين اوضاع اول بهتر است خاضعانه از درگاه خداي متعال بخواهيم ،سايه رهبر بزرگ انقلاب اسلامي را مستدام بدارد كه رئيس اصلي اين انقلاب است. بعد تحقيق كنيم كدام يك از نامزد هاي تاييد شده اهل هستند، اهل انقلاب و صلاحيت سكانداري اين كشتي مقدس را دارند.
منبع: وبلاگ یاد ایام