این اصطلاح، در حوزه فلسفه زبان، زبانشناسی، ارتباطشناسی و هنر و ادبیات بهکار برده میشود و اصل آن ریشه در ادبیات نشانهشناختی جهان باستان دارد. گذشتگان همواره منابعی غنی از رمزها (نمادها) را در ادبیات خود دربر داشتهاند و نمادها از اركان اساطیر كهن است؛ بلكه زبان اسطوره، نماد است. اما اصطلاح نشانه و به تبع آن انواع نشانه از جمله نماد (symbol)، برای اولینبار توسط چارلز ساندرز پیرس، فیلسوف پراگماتیست آمریکایی و با تقسیم سهگانه نشانه توسط او وارد ادبیات علمی دوران مدرن شد و مورد استفاده در علوم گوناگون قرار گرفت.
پیرس "نشانهها" را به سه دسته معروف شمایل (Icon) ، نمایه (Index) و نماد (Symbol) تقسیم کرده است. این گفتار به مطالعه نماد با رویکرد ارتباطشناختی و بهعنوان یک واسط (Medium) در انتقال پیام میپردازد و از جنبههای فلسفی محض و زبانشناختی صرف در اینباره صرفنظر میکند.
شهر آستانه
شهر آستانه قزاقستان اولين پايتختي است كه در قرن 21 ساخته شده و كاملا نشانگر مسيري است كه دنيا به آن سمت ميرود. اين شهر در حقيقت از بينش يك شخص نشات گرفته است: "نورسلطان نظربايف" رئيس جمهور قزاقستان؛
اين شهر به پشتوانه ميلياردها دلار پول فروش نفت، در دل يك محيط دوردست و بياباني استپهاي آسيا ساخته شده است. آنچه از اين شهر ساخته شده است هم عجيب و جالب توجه است: يك پايتخت رمزآلود كه با در آغوش گرفتن نظم نوين جهاني، قديميترين آئين شناخته شده بشر يعني خورشيد پرستي را جشن ميگيرد. اين شهر همچنان به شدت در حال ساخت و ساز است اما همين ساختمانهايي كه تاكنون ساخته شدهاند هم تقريبا ديدگاه سري و اسرارآميز نظربايف را نشان ميدهند.
هرم صلح
اين هرم عظيم كه توسط پركارترين معمار انگليس، "لرد نورمن فاستر" ساخته شده، يكي از مظاهر عجيب موجود در وسط استپهاي آسيايي است. اين ساختمان به گفته سازندگان آن به "ترك خشونت" و "متحد كردن اديان جهان" اختصاص يافته است.
نورمن فاستر گفته است كه اين ساختمان هيچ نماد قابل توجه ديني ندارد تا راه را براي اتحاد همه اعتقادات با يكديگر باز كند. اما در حقيقت اين هرم، معبدي براي تنها دين حقيقي معتقدان به مكاتب سري يهني خورشيد پرستي است. با سفر به درون اين ساختمان، به روشني نمادهاي اين نوع پرستش را درخواهيد يافت.
شكل هرمي
مانلي هال، نويسنده كتاب "روشهاي سري همه قرون" مينويسد: شكل هرم از همان ابتدا به عنوان نماد ايدهآل دكترين سري و بنيادهاي انتشار اين دكترين، پذيرفته شد.
همانطور كه مانلي هال اشاره كرد، هرم، نماد نهايي تمدنهاي اسرارآميز باستان است. در آن تمدنها علم يزداني در اختيار ايلوميناتها و اغتشاش و سردرگمي نيز مربوط به توده ها بوده است. نخبگان امروز كه به علوم سري روي آوردهاند نيز ورثه اين خردهاي باستان هستند و از هرم نيز به عنوان نماد قدرت در دنياي مدرن استفاده ميكنند. اما سنگ بالاي هرم كه به نام سنگ گم شده، شناور يا ايلومينات شده شناخته ميشود، نشانگر اصول يزداي در دنيا و بشريت است. ديگر مفهوم نماديني كه به سنگ گم شده مربوط ميشود، هويت ناتمام نظم نوين جهاني است. گفته ميشود كه سنگ گم شده هرم بزرگ وقتي روي هرم قرار ميگيرد كه طرحهاي عصر قديم به واقعيت بپيوندد. در ادامه هرمهاي ديگري را خواهيد ديد كه در سراسر جهان وجود دارند و نمايانگر قدرت نخبگان بر تودهها هستند.
هتل رافلز، دوبي
وقتي وارد طبقه همكف هرم ميشويد، درون آن تاريك و غارمانند است. در زيرزمين هرم، سالن اپراي آستانه قرار دارد كه توده هاي مردم در آن سرگرم ميشوند.
بخش مياني
اين فضا روشنتر از سالن اپراست كه اين امر نيز روند حركت به سمت روشنايي يا ايلومينيشن را نشان ميدهد.
تصوير خورشيد هم كه در وسط ميزگرد قرار دارد، دقيقا در بالاي همان خورشيدي است كه در سقف سالن اپرا بود. بنابراين در حالي كه مردم در تاريكي دنياي مادي سرگرم هستند، ايلوميناتها و كساني كه به روشني رسيدهاند دقيقا بالاي آنها نشسته و چگونگي رسيدن به خداشناسي را مورد بحث قرار ميدهند.
اوج
بخشي فوقاني ساختمان كه با نام "اوج" شناخته ميشود، نشانگر نقطهاي بهشت گونه است. اين مكان دايرهاي شكل بوده و دور تا دور آن نيز پنجره وجود دارد و كاملا با نور خورشيد پوشانيده ميشود. تصاويري از كبوترهاي سفيد نيز روي پنجرهها تعبيه شده كه نماد صلحي هستند كه در نتيجه اتحاد همه دولتها و اديان جهان در نظم نوين جهان حاصل ميشود. "اوج" نمايشگر نهايي رسيدن به نور در سطح شخصي و جهاني است.
به سقف طبقه اوج نگاه كنيد:
خداي خورشيدي در بالاي سر كساني كه به روشنايي رسيدهاند ميدرخشد.
حال به طبقهبندي هرم توجه كنيد كه از سالن تاريك اپرا در زيرزمين شروع شده، به اتاق كنفرانس در ميانه رسيده و به اوج خدايي ختم ميشود. اين طبقهبندي مضمن بينش فيثاغورثي به جهان است. آموزههاي فيثاغورث كاملا در جوامع سري امروزه مورد مطالعه قرار ميگيرد.
مانلي هال در بخش ديگري از كتاب خود در اين باره مينويسد: "فيثاغورث جهان هستي را به سه بخش تقسيم كرد و آنها را "جهان اعلي"، "جهان ممتاز" و "جهان مادون" نام نهاد. بالاترين مرتبه از جهان، يعني جهان اعلي ماهيتي روحاني، زيرك و نافذ است كه در همه چيز رسوخ ميكند و در نتيجه حقيت عالي يزداني است. موجوديت يزداني در همه جا حاضر و فعال بوده و همه قدرتها و علوم را در بر ميگيرد. هر دو جهان پائينتر نيز در حوزه اين ذات اعلي وجود دارند.
" جهان ممتاز هم جايگاه فناناپذيران و همچنين محل سكونت صورتهاي ازلي نيز بوده است. بطوريكه ماهيت آنها به هيچوجه با ماده و عناصر خاكي شريك نبوده است، و آنها سايه خود را بر سر دنياي مادون ميگستراندند و تنها از طريق سايههايشان قابل درك بودند. جهان سوم يا مادون هم منزل مخلوقاتي بود كه از جوهره مادي تشكيل ميشدند. بنابراين حوزه دنياي مادون منزل بشر و مواليد پائين دست بود كه اگرچه موقتا در زمين هستند اما قادرند با منطق و فلسفه به حوزه بالاتر نيز رشد كنند."
بيترك
بناي موسوم به "بيترك" (Bayterek) (به معنای صنوبر بلند) نيز كه توسط نورمن فاستر طراحي شده، شامل افسانههاي ملي در مورد درخت افسانهاي زندگي و پرنده جادويي شادماني است. اين پرنده كه "سامروك" نام دارد، تخم خود را در شكاف بين دو شاخه يك درخت صنوبر قرار داده است. اين تخم، كه همان گلوله طلايي است كه در بالاي بنا ديده ميشود، نمايانگر خورشيد، يزدان اعلي، است.
اين "درخت زندگي" هم نماد كانالي است كه ارواح از طريق آن دنياي مادي را ترك كرده و به جهان يزداني ميرسند. اين مفهوم در بيشتر و يا حتي تمام جوامع سري نيز تكرار شده است.
درون گوي طلايي
بازديد كنندگان ميتوانند به بالاي برج رفته و ديد شگفتانگيزي از شهر نظربايف داشته باشند. البته در اينجا موارد عجيبي نيز مشاهده ميشوند:
داخل گوي اين شي عجيب و مبهم ديده ميشود. اين شي، يك مثلث طلايي است كه اثر دست نظربايف نيز در آن ديده ميشود. معلوم نيست كه دليل اين امر چيست. اما بد نيست كه به تصوير چند صحنه از فيلم "احضار كلي" توجه كنيد:
اين يك كره است كه توسط نمايندگان 17 فرقه ديني امضا شده است. همانطور كه ميبينيد يك بار ديگر هم بحث از متحد كردن اديان براي رسيدن به نظم نوين جهاني است.
ستونهاي ماسونيك
دو ستون در دو طرف و يك ستون ديگر نيز كمي دورتر در وسط آنها قرار گرفته است. آيا اين احتمال وجود دارد كه اين تركيب يك نمادگرايي ماسوني باشد؟
بله! برجهای دوقلوی طلایی نشانگر دو برج ماسونی به نامهای "بوعز" (Boaz) و "جاشین" (Jachin) هستند. تشریح و باز کردن نمادهای موجود در این ستونها در حوصله این مقاله نیست، اما در همین حد هم میتوان حدس زد که نظربایف یک فراماسون مقبول و کامل است.
کاخ ریاست جمهوری
کاخ ریاستجمهوری که در نقطه فرماندهی شهر ساخته شده، در انتهای جاده تشریفاتی قرار گرفته است که با برج بیترک آغاز میشود. یک گنبد بزرگ نیز در بالای کاخ قرار دارد که نشانگر اصل زنانگی است. در مقابل نیز برج بیترک نشانگر اصل مردانگی میباشد. این آرایش در بسیاری از شهرهای مهم جهان از جمله واشنگتن و پاریس دیده میشود.
مرکز سرگرمی "خان شاتیری" (بزرگترین خیمه جهان)
این محل عجیب و غریب ناتمام نیز توسط نورمن فاستر طراحی شده است. (فاستر اساسا کل شهر را طراحی کرده بود)
در زیر این خیمه، محیطی بزرگتر از 10 زمین فوتبال قرار دارد که تبدیل به یک پارک شهری، مرکز خرید و یک مجموعه بزرگ سرگرمی شامل میادین و خیابانهای سنگ فرش میشود. این مجموعهها شامل رودخانه قایقرانی، مرکز خرید، زمین مینیگلف و ساحل سرپوشیده میشود. گفته میشود که ساختار این مجموعه شبیه به پرستشگاه موقتی در هیکل سلیمان ساخته شده است.
این عبادتگاههای موقتی که از چادر ساخته میشدند و از سوی یهودیان در زمانهای گذشته مورد استفاده قرار میگرفتند. پیشینیان نیز از این محلهای باستانی در اهدافی مرموز و اسرارآمیز استفاده میکردند.
بزودی در آستانه...
ساخت و ساز همچنان به شدت در آستانه ادامه دارد اما چند پروژه واقعا جالب توجه نیز در آنجا وجود دارد که در ادامه نگاهی گذرا به آنها خواهیم انداخت.
بازارهای مرکزی
نتیجهگیری
نخبگان جهانی در حال آمادهسازی شرایط برای متحد کردن کل دنیا تحت یک دولت واحد هستند و در تمام دنیا نیز نمادهای قدرت خود را به جای میگذارند.
این حقیقت که عموم مردم هیچ ایدهای در مورد ساختارها و ساختمانهایی که نمایانگر اهداف این نخبگان است، ندارند موجب شده تا طرحهای نخبگان جهانی نیز بدون هیچ چالش و توجهی به جلو برود. البته این طرحها قرنهاست که در جریان هستند.
به بخشی از نوشته مانلی هال در سال 1918 توجه کنید: "وقتی که مردم عادی حکومت کنند، جهل بر بشریت حاکم میشود. وقتی کلیسا حکومت کند، خرافهپرستی بر بشریت حاکم میشود، و وقتی که دولتها حکومت کنند، ترس بر مردم حاکم میشود. پیش از آنکه انسانها بتوانند با یکدیگر در هماهنگی و تفاهم زندگی کنند، جهل باید به خرد، خرافه به یک ایمان ایلومینات و ترس به عشق تبدیل شود."
حکومت مردم عادی همان دموکراسی، کلیسا همان دین و دولت همان کشور است. به عبارت دیگرقبل از آنکه انسانها بتوانند در هماهنگی با هم زندگی کنند، میبایست دموکراسی ( چون که تودهها گنگ هستند)، ادیان (چون خرافهپرستی هستند) و حکومتها ( چون فقط به یک دولت جهانی نیاز است) را از بین ببرند.
بررسی نمادهای کفرآمیز و فراماسونری ساختمان دیوان عالی اسرائیل
ساختمان دیوان عالی رژیمصهیونیستی توسط خانواده قدرتمند "روچیلد"ها ساخته شده است. نکته جالب توجه در این رابطه این است که روچیلدها در مذاکره با رژیمصهیونیستی توافق کردند تا با سه شرط، هزینههای مالی ساخت ساختمان دیوان عالی این رژیم را تقبل کنند.این سه شرط عبارت بود از: روچیلدها مکان ساخت ساختمان دیوان عالی را تعیین کنند، آنها از معماری مورد نظر خود استفاده کنند و کسی نیز نمیبایست از هزینه ساخت ساختمان مطلع شود.
پایگاه اینترنتی "کامن دریمز" طی مقالهای با بیان آنکه دلیل طرح سه شرط مذکور آن بوده که ساختمان دیوان عالی رژیم صهیونیستی در حقیقت "معبد آئین اسرارآمیز ماسون" است که توسط نخبگان و برای نخبگان این آئین ساخته شده، به بررسی کامل شواهد موجود بر این امر میپرازد.
در ادامه متن کامل این گزارش تحلیلی آمده است. ساختمان دیوان عالی رژیمصهیونیستی در سال 1992 در بیتالمقدس و در مقابل ساختمان "کنست" یا مجلس قانونگذاری رژیمصهیونیستی ساخته شد.
اگرچه معماری عجیب این ساختمان با انتقادات فراوانی روبرو شد اما روزنامهنگاران و منتقدان هیچگاه به نمادهای واضحی که از رمز و رموز آئینهای مخفی در این ساختمان دیده میشود، اشارهای نکردند. این در حالی است که نمادها و اصول ماسونیک و ایلومیناتی (روشنضمیران) بطور فیزیکی در بسیاری از بخشهای این ساختمان وجود دارد که بدون هیچ شک و تردیدی از گردانندگان اصلی دیوان عالی خبر میدهد.
خانه روچیلدها
خانواده روچیلد از تبار آلمانیهای یهودی است که یک نظام بانکداری و مالی جهانی را بنا نهاده است. در واقع فرزندان "مایر امشل روچیلد" که در فاصله سالهای 1744 تا 1812 میزیسته است، در سراسر اروپا پخش شدهاند و تبدیل به یکی از مهمترین بازیگران اجتماعی، سیاسی و اقتصادی این قاره گشتهاند.
این خانواده با برقراری روابط نزدیکی با نخبگان انگلیس، اتریش، فرانسه و ایتالیا تبدیل به یک نیروی مخفی در اغلب رویدادهای سیاسی چند قرن اخیر شده است. بطوریکه که تاریخنویسان دگراندیش میگویند که روچیلدها نیز در کنار "راکفلر"ها و "دیوپنت"ها بخشی از 13 نژاد بدنام ایلومیناتی هستند.
روچیلدها در حقیقت یکی از موسسان جنبش صهیونیست و فعالترین بازیگران در تشکیل رژیم صهیونیستی نیز بودهاند. بطوریکه "جیمز ای.د روچیلد" هزینه ساخت کنست که اصلیترین ساختمان سیاسی اسرائیل است را تامین کرد. و دیوان عالی رژیمصهیونیستی نیز توسط یکی دیگر از اعضای دودمان روچیلدها یعنی "دروتی د روچیلد" ساخته شده است.
این گزارش با یادآوری آنکه "جری گلدن" نیز چند سال پیش کتابی را در مورد دیوان عالی رژیم صهیونیستی و به مفاهیم پنهانی که در آن وجود دارد پرداخت، مینویسد: وقتی در مورد ساختمانهای این چنینی مطالعه میکنیم به موارد مشترکی بر میخوریم که عبارتند از: نمادهای ایلومیناتی، هرم، صعود به بالا، عدد 13 یا 33 و نمادهای جنسی؛ که تمامی آنها در ساختمان دیوان عالی اسرائیل نیز دیده میشود.
راهی به سوی ایلومیناتی
نویسنده مقاله کامندریمز در توضیح موقعیت نمادین ساختمان دیوان عالی رژیمصهیونیستی میگوید: سفر و عبور از دیوان عالی در حقیقت حرکتی نمادین به سوی روشنی و روشنگرایی (ایلومنیشن) است. در واقع "هدف" نهایی این سفر رسیدن به بالای هرمی است که در سقف دیوان عالی وجود دارد. یعنی بالاتر از جایی که در معابد یهودی "قدس الاقداس" و مقدسترین بخش ساختمان است.
در هر یک از وجوه هرم نیز حفرهای وجود دارد که نمایانگر چشم جهانبین، "معماری کبیر" ماسونی است.
هر کسی که وارد دیوان عالی رژیمصهیونیستی میشود، خود را در یک محیط تاریک خواهد یافت که در مقابل آن پلکانی وجود دارد که به منبع روشنایی میرسد.
با بالا رفتن از این پلهها، به تدریج از عمق تاریکی کم میشود تا آنکه نهایتا به روشنایی باشکوه و با عظمت خورشید میرسید. این پلکان از سه پله 10 تایی تشکیل شده است که مجموعا 30 پله میشوند. این 30 پله نیز نمایانگر 30 درجه اول فراماسونری هستند. یعنی مراحلی که کفر به تدریح از اعماق زندگی مادی (تاریکی) گرفته شده و به خرد و ایلومیناتی (روشنایی) و نور میرسیم.
همانطور که میدانید، فراماسونری در محموع از 33 درجه تشکیل شده است که در ادامه این مقاله خواهیم دید که سه درجه آخری در کجای ساختار دیوان عالی اسرائیل قرار دارند.
اما در سمت راست پلکان، تخته سنگهای قدیمی وجود دارند که یادآور دیوارهای بیتالمقدس باستانی هستند. این در حالی است که در سمت چپ پلکان، دیواری مدرن و صاف دیده میشود. این نمادسازی نیز نماینگر طبیعت بیانتهای آموزههای سری و پنهانی است که از دوران باستان تا به امروز انتقال یافته است.
به هر حال، به محض آنکه بازدید کننده از پلهها بالا برود، شاهد منظره عظیم و زیبای بیتالمقدس خواهد بود و آن را تحسین میکند. این امر نیز در زبان نمادین این گونه تعبیر میششود که شخص روشن شده، "دیدی روحانی" بدست آورده است.
در کف زمین نیز طرحی کشیده شده است که فرد را به ورودی کتابخانه هدایت میکند. یعنی محلی که دقیقا در زیر هرم قرار گرفته است.
کتابخانه
اولین طبقه مخصوص وکلا و حقوقدانان است، طبقه دوم برای قضات سات و کتابهای موجود در طبقه سوم نیز تنها در دسترس قضات بازنشسته قرار میگیرد.
این شیوه عملکرد کتابخانه که دسترسی به اطلاعات را محدود میکند، دقیقا منطبق بر دستورات رازآلودی است. که میگوید هر درجه تنها وقتی اعطا میشود که شخص با موفقیت، مرتبه قبلی را طی کرده باشد.
کتابخانه دیوان عالی رژیمصهیونیستی نیز شامل کتابهای قانونی، قضایی، فلسفه و معنوی است. هیچ شکی نیز وجود ندارد که کتابهای "رزرو شده" شامل سرمایهای از علوم سری و رمزی هستند.
مسئله دیگر در مورد کتابخانه اینکه، در بالای آخرین طبقه از کتابخانه که نمایانگر درجه سی و سوم فراماسونری است، پایه هرم قرار گرفته است. اینجا دقیقا همان جایی است که فراماسونری بطور نمادین به پایان میرسد و روند پنهانی ایلومیناتی آغاز میشود.
در قسمت زیرین هرم و روی کف ساختمان نیز شاهد یکسری الگوهای خاص هندسی هستیم.
جری گلدن در اینباره همچنین اشاره کرده است که یک کریستال در وسط این الگوی هندسی و دقیقا در زیر چشم هرم قرار گرفته است. آیا این امر هم معنای خاصی دارد؟
قضات روشنایی و ایلومیناتی را اقامه میکنند
گفته میشود، ورودیهای اتاقهای دادگاه، شبیه مقابر باستانی یهود هستند و آنها را بازسازی کردهاند. حفرههای بالای دربها نیز به معنای آن است که روح اجازه ترک اتاق را دارد. همچنین میبایست به تضاد ایجاد شده بین قدیم و جدید نیز توجه کرد.سلولهای زندان، اتاق دادگاه و محل استراحت قضات به ترتیب بر روی یکدیگر قرار گرفته است که نماد طبیعت سه گانه جهان است.
زندانیان محبوس در سلولها، نماد زندان دنیای پست مادی هستند. اتاقهای دادگاه که روی سلولها قرار گرفتهاند، نماینده "دنیای بالاتر" هستند که الوهیت و خداییت در تماس با بشریت قرار میگیرد.
در اتاقهای دادگاه همچنین، قضات به واسطه منبعی از نور طبیعی، روشن میشوند. بنابراین قضات در حالی به دفاع و دعوی توده مردم نشسته در دادگاه گوش میدهند که دائما، نوری الهی بر بالای سر آنها میدرخشد. بعد از اتمام دادگاه، قضات به محل استراحت خود میروند که در بالای دادگاه قرار گرفته است. این مسئله نیز نماد "صعود" و بالا رفتن به دنیای الهی است. یعنی وقتی تصمیمی اتخاذ میشود، قاضی به بالا صعود میکند تا نور را به دنیای پایینتر برساند.
نماد باروری
در بیرون اتاقهای دادگاه، راه پلهای قرار گرفته که به طبقه پائینتر منتهی میشود. در اینجا دو خاصیت وجود دارد که هیچ مقبره سری بدون آنها کامل نمیشود.
در وسط راهپله، شکلی شبیه به مدور و کیسهای قرار گرفته که نمایانگر آلت تناسلی جنث مونث است که یک ستون نیز به نماد آلت جنسی مرد به داخل آن نفوذ کرده است.
این معماری به وضوح نماد باروری است که از اتحاد مذکر و مونث تشکیل شده است. در بسیاری از مقابر سری، یک نماد باروری نیز در پائینترین طبقه آنها قرار گرفته است. که در اینجا نیز احتمالا چنین چیزی در قسمت زیرین و در بخش گنبدی وجود دارد.
در برخی ساختمانهای سری، "ستاره ایشتار" (نماد باروری) در مرکز گنبد زیرین پنهان شده است.
بخش بیرونی
بخش خارجی دیوان عالی رژیمصهیونیستی نیز شامل خصوصیتهای نمادین بسیار زیادی است. تنها کافی است تا مسیری که سنگ "دروتی د روچیلد" نشان میدهد را دنبال کنید تا ببینید که شما را به کجا میرساند.
ستون هرمی سنگی
اینجا بیشه دروتی د روچیلد است. این ستون هرمی سنگی یکی از متداولترین و آشکارترین نمادهای سری است که در سراسر دنیا مورد استفاده قرار گرفته است.
در مصر باستان، نماد آلت جنسی جنس مذکر همراه با خدای ازیریس نشان داده میشد. بر اساس افسانههای مصر باستان، ازیریس توسط شیث درهم شکست و به 13 تکه تقسیم شد. ایزس، الهه حاصلخیزی نیز سفری طولانی انجام داد تا بخشهای پیکر ازیریس را دوباره بازیابی کند و در نهایت به جز آلت جنسی ازیریس که توسط یک ماهی بلعیده شده بود، موفق شد دیگر بخشها را پیدا کند.
این "آلت گم شده" نماد انرژی جنس مذکر است و در اغلب موارد (مثل دیوان عالی اسرائیل) درون یک دایره قرار داده میشود که آن هم نماد آلت جنسی زن و انرژی است.
اما ستون هرمی سنگی در وسط یک ستاره، نمایانگر یک عمل جنسی و اتحاد نیروهای مخالف است. همانطور که میدانیم، در دنیای مدرن ما نیز این ستونهای هرمی سنگی تقریبا در تمامی ساختمانهای مهم و مادین دیده میشوند و بنابراین تبدیل به نماد قدرت نخبگان سری شدهاند.
محوطه حیاط
محوطه حیاط حالت زیبایی شبیه به فرقه زن (Zen) دارد. بطوریکه یک منبع آب دائما در حال جوشیدن است و جریان آب نیز در یک مسیر باریک به سمت یک سنگ عجیب پیش میرود.
مستندات رسمی دیوان عالی رژیمصهیونیستی میگوید که محوطه حیاط بیان فیزیکی آیهای از "مزامیر" (زبور داوود) است. در این آیه آمده است: " چشمههای حقیقت از زمین میجوشد و عدالت از بهشت به پائین میآید."
حال دقت کنید که دفاتر قضات مشرف به محوطه حیاط است بنابراین آنها بطور نمادین "از بهشت به پائین آیند". جریان آب نیز مستقیما به زیر یک سنگ عجیب و مبهم میریزد.
اما این سنگ چیست و چرا "حقیقتی که از زمین جوشیده" به این سمت میآید؟ سطح صیقلی این سنگ، تصویر شکسته شدهای از حیاط را منعکس میکند که باید دید این امر نمایانگر چیست؟
صلیب لگدکوب شده
در مرکز پارکینگ دیوان عالی رژیمصهیونیستی، مسیرهایی وجود دارد که شکل صلیب مسیحیان را تشکیل میدهند.جری گلدن میگوید که این صلیب از عمد در این مکان قرار گرفته است تا توسط بازدیدکنندگان لگد شود.
احتمالا گلدن درست میگوید. زیرا در ساختمانی که نمادگرایی معنوی حاکم است، بسیار بعید است که سازندگان، بدون فکر و نسنجیده چنین مسیرهایی را طراحی کنند. به عبارت دیگر این امر به هیچ وجه تصادفی نیست.
به هر حال،بازدیدکنندگان از پلهها پائین میروند و از دید نمادین، به حوزه پستتر نزول میکنند تا به صلیب برسند. همانطور که میدانید، اهمیت عمل صعود و نزول در این ساختمان بسیار بالاست و این مورد خاص هم استثنا نیست.
در واقع جوامع سری و پنهانی بطور تاریخی با کلیسای مسیحی مخالف بودند. کلیسا نیز بارها آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده و آنان را به انواع کفر و ارتداد متهم کرده است.
در قرون وسطی نیز شوالیههای معبد (فرقهای از صلیبیون نظامی که اجداد فراماسونری محسوب میشوند) توسط اسقف اعظم "کنتربری" متهم به انجام اقدامات ضد مسیحی شدند. که از جمله آنها "لگد کردن صلیب در زیر پا" در ابتدای فعالیتهایشان بود.
انار
این انارها که روی زمین قرار داده شدهاند، برای بینندگان عادی کاملا غیرقابل فهم و بیمعنی هستند. این در حالی است که چنین علائمی، معانی خاصی برای دانشجویان فرقههای اسرارآمیز و فراماسونری دارند.
"منلی هال" نویسنده آمریکایی در کتاب "آموزههای سری تمامی قرون" مینویسد: در بین اسرار باستانی، انار نمادی یزدانی بود که معنی عجیبی نیز داشت. که نمیبایست معنی آن افشا میشد. بطوریکه آن را "راز ممنوعه"نیز نامیدهاند.
هال میافزاید: بسیاری از خدایان و الهههای یونان در حالی که میوه یا گل انار را در دست دارند به تصویر کشیده شدهاند. که این امر بدین معناست که آنها اعطا کننده زندگی و نعمت و فراوانی هستند.
به گفته این کتاب، انارها همچنین در قسمت بالایی ستونهای "یاوخین و باوز" (Jachin and Boaz) نیز قرار داشتند. این دو ستون در دو طرف ورودی معبد موسوم به سلیمان قرار داشتند. بر اساس دستورات یهوه، خدای یهودیان، نیز گلهای انار میبایست به عنوان زینت بخش پائینی جامه مخصوص کاهنان اعظم یهود به کار میرفت.
آنطور که هال میگوید، انارها بر روی دو ستون مقابل معبد سلیمان قرار داشتند. حال با دانستن حداقلی از آموزههای ماسونی خواهید دانست که معبد سلیمان و ستونهای یاوخین و باوز بیشترین اهمیت را در این آموزهها دارند.
"آلبرت پایک" در کتاب "معنویات و عقاید تعصبی" خود مینویسد: سر ستونها شامل انارهای برنزی بودند که با برنز خالص پوشانده شده بود و حلقه گلهای برنزی نیز آنها را زینت داده بود. به نظر میرسد که این طرحها تقلیدی از شکل لوتوس یا سوسن مصری بوده است. نماد مخوفی که مخصوص هندوها و مصریان بود.
به هر حال میدانیم که ماسونها صبورانه منتظر روزی هستند که معبد سلیمان را در محلی که خود معتقدند زمانی در آن وجود داشته یعنی بیتالمقدس بازسازی کنند. اما آیا سیبهای قرار گرفته در دیوان عالی رژیمصهیونیستی نیز منتظرند تا روی ستونهای معبدی که بعدها ساخته خواهند شد قرار بگیرند؟
نتیجهگیری
در این نوشتار، آشکارا به درون نمادگراییهای سری دیوان عالی اسرائیل رسوخ کردیم. اگرچه واضح است که معماری این ساختمان نمادهای مهم مرتبط با معنویت و رسیدن به روشنی را در خود جای داده است. دیوان عالی رژیم صهیونیستی نیز مقبرهای از اسرار است که آمیخته به شعائر کفرآمیز ترکیب شده با تفاسیر مبهم و سری کتاب مقدس است.
این آموزههای سری مخصوص اعضای جوامع مخفی و سری است که روچیلدها نیز به وضوح بخشی از آن هستند. اما معانی مشکوک و رمزی این ساختمان از عموم مردم پنهان شده است.