این کشور از سه جهت غرب، شمال و شرق توسط آب های خلیج فارس احطه شده است. این کشور با عربستان سعودی مرز مشترک زمینی، و باکشورهای بحرین و امارات متحده عربی مرز دریایی دارد. قطر 11 هزار و 493 کیلومترمربع مساحت دارد.
پایتخت این کشور پادشاهی، دوحه است. خاک شبه جزیره قطر لم یزرع بوده و به دلیل شوری برای کشاورزی مناسب نیست، به همین علت به مرور زمان اقتصاد این کشور بر اساس دامپروری، چادرنشینی، ماهی گیری و صید مروارید بنا شده است. با کشف نفت در سال 1939 توسط انگلیسی ها به تدریج اقتصاد قطر تغییر کرد.
قطر ذخائر نفتی و گازی عظیمی دارد بطوری که توانسته جایگاه سوم کشورهای تولید کننده گاز طبیعی بعد از روسیه و ایران را کسب کند. درآمد بالای حاصل از فروش نفت در دهه های گذشته قطر را به یک کشور ثروتمند در بعد جهانی تبدیل کرده است. سرانه تولید ناخالص داخلی قطر حدود سه چهارم کشورهای اروپایی است.
یک مؤسسه مالی بین المللی وابسته به بانک جهانی می گوید: «قطر با افزایش درآمد سرانه خود به رقم ۱۰۶ هزار دلار، در سال ۲۰۱۲ جای گاه خود به عنوان ثروتمندترین کشور جهان را حفظ کرده است.» با توجه به درآمدزایی بالا و جمعیت کم، میزان فقر در این کشور کوچک بسیار کم است. دولت قطر توانسته نسبتاً سطح رفاه مطلوبی برای مردم ایجاد کند. میزان پائین فقر از تمایزات اصلی قطر با کشورهایی مانند یمن، بحرین، مصر، تونس و لیبی است. قطر با پیشدستی در استفاده از میدان گازی پارس جنوبی توانسته بیش از ایران از این میدان بهره برده و به همین دلیل، رشد اقتصادی 20% را تجربه کند.
البته
با یک دید عمیق تر نسبت به تجمع ثروت در این منطقه نفت خیز نکاتی در مورد
ساختار اقتصادی ایجاد شده در این ناحیه ذهن را به خود مشغول می کند.
وضعیت این دست کشور های نفت خیز نشان می دهد که بلوک غرب در دهه های اخیر همواره سعی داشته آن ها را به عنوان الگویی موفق درحوزه گذار از سنت به مدرنیته مقابل دیدگان سایر ملل منطقه و به خصوص ایران قرار دهد. در این کشورها از درآمدهای نفتی به جای استحکام امور زیر بنایی و ساختاری و حرکت به سمت خوکفایی اقتصادی، به سطح عمومی زندگی و ترویج مصرف گرایی پرداخته می شود.
وضعیت این دست کشور های نفت خیز نشان می دهد که بلوک غرب در دهه های اخیر همواره سعی داشته آن ها را به عنوان الگویی موفق درحوزه گذار از سنت به مدرنیته مقابل دیدگان سایر ملل منطقه و به خصوص ایران قرار دهد. در این کشورها از درآمدهای نفتی به جای استحکام امور زیر بنایی و ساختاری و حرکت به سمت خوکفایی اقتصادی، به سطح عمومی زندگی و ترویج مصرف گرایی پرداخته می شود.
قطر در سال 2022 میزبان مسابقات جام جهانی فوتبال خواهد بود. با توجه به برنامهها و پروژههای عظیمی که دولت این کشور تدارک دیده است از جمله احداث چندین استادیوم مدرن و مجهز به فن آوری روز دنیا، رویکرد راهبردی دوم ایالات متحده به ذهن خطور می نماید که تنها کشورهایی که از حمایت قدرتمندان برخوردار باشند توانایی حضور موثر در عرصه جهانی را خواهند داشت.
از آن جایی که شرکت های امنیتی رژیم صهیونیستی امنیت جام جهانی فوتبال 2022 را به عهده گرفته اند، دور از انتظار نخواهد بود این کشور در آینده ای نه چندان دور به محور و کانون طرح های اسرائیلی عربی در منطقه راهبردی خلیج فارس بدل خواهد شد.
واگذاری جام جهانی به قطر برای پادشاه و همسر وی آن قدر شعف و شادی ایجاد نمود که نتوانستند در اظهارنظرهای رسانه ای هدف اصلی خود را از برگزاری این مراسم پنهان دارند. در مراسم موافقت فیفا با درخواست میزبانی قطر، شیخ حمد اظهار داشت: «قطر در این مرحله نمایندگی خاورمیانه را در جامعه جهانی بر عهده خواهد داشت و پیام این کشور به مردم سراسر دنیا پیام صلح و دوستی خواهد بود.» به راستی قطر به چه علتی در اجرای این مسابقات در خاک این کشور اصرار می ورزد و چرا جامعه جهانی را مخاطب پیام صلح و دوستی قرار می دهد؟
ملکه قطر نیز در این باره اظهار داشت: «اکنون وقت مناسبی برای برگزاری جام جهانی فوتبال در خاورمیانه است تا جهان تعریف دیگری از ماهیت منطقه داشته باشد». وی پیشتر گفته بود: «هر بار فیفا تاریخ ساز شده است. در سال 2022 ما توانایی حل مشکلات خود را پیدا خواهیم کرد که قبلا خارج از چارجوب فعالیتهای ورزشی نتوانسته بودیم آن ها را حل و فصل کنیم.» مغز متفکر قطر در برابر رأی دهندگان به برگزاری جام جهانی 2022 در دوحه اظهار داشت: «برگزاری این جام در قطر بر این نکته تأکید دارد که این بازی فراخوانی برای برخورد اندیشههای شرق و غرب است تا در اثر آن، از اختلافات منطقه کاسته شود. من از همین جا دعوت می کنم درباره آنچه که امکان تحقق آن در خاورمیانه وجود دارد، عمیقاً فکر کنید.» از سوی دیگر رئیس پرونده نامزدی قطر برای جام جهانی گفت: «برگزاری این جام در دوحه چهره خاورمیانه را تغییر خواهد داد. ما سیاست عدم تبعیض را در پیش گرفته ایم. بنابراین ورزشکاران اسرائیلی می توانند بدون هیچ مشکلی در این جام شرکت کنند.»
بی شک جوامع امروز از لحاظ فرهنگی و اقتصادی و ... با سرعت به سمت نظم جهانی واحد در حرکت خواهند بود. در چند دهه اخیر لیبرالیسم بر این اسب چموش تحولات سوار بوده است، اما با توجه به موج بیداری به وجود آمده در منطقه دیگر تضمینی بر وفای این اسب به سوار خود وجود ندارد.
کودتای پسران علیه پدران
در بحبوحه جنگ جهانی دوم یعنی در سال 1949، شيخ علي بن عبد الله به سلطنت رسيد و تا سال 1972 میلادی به حکومت خود ادامه داد. در سال 1971 بعد از شکست اعراب از اسرائیل قرار بود قطر به امارات ملحق شود، تا حیات خلوت انگلیس در دل بلاد اسلام انسجام بیشتری پیدا کند اما هر دو کشور خواهان استقلال بودند. شاید دلیل این درخواست ترس از مهمان ناخوانده ای بود که قصد داشت بر سر سفره غنائم نفتی خاورمیانه سهمی داشته باشد. این مهمان ناخوانده ایالات متحده امریکا بود که در جریان قرارداد "سایکس پیکو" که طبق آن کشورهای عربی که جزو قلمرو عثمانی بودند در سال 1920 میلادی میان فرانسه و انگلیس تقسیم شدند، حضور نداشت و آمده بود تا این حضور کم رنگ را در کوتاه ترین زمان ممکن جبران نماید.
پنج
ماه پس از اعلام استقلال قطر یعنی در 22 فوریه 1972 "شیخ خلیفه" ولی عهد
قطر طی یک کودتای آرام و با توافق اعضای خانواده آل ثانی، شیخ احمد حاکم
وقت قطر را که در ایران به سر می برد از قدرت بر کنار ساخت. به دنبال این
کودتا "شیخ عبدالعزیز" پسر امیر مخلوع تحت نظارت قرار گرفت و سرانجام مجبور
شد به عربستان فرار کند. دو دهه بعد و در سال 1995 "شیخ حمد بن خلیفه آل
ثانی" در سن 43 سالگی طی یک کودتای آرام و بدون خونریزی پدر خود "شیخ
خلیفه" را از قدرت برکنار ساخت و اکنون 18 سال است که زمام امور قطر را در
دست دارد. وی به تازگی قدرت را به تمیم بن حمد آل ثانی فرزند خود واگذار
کرد.
در سال 1991 از قطر به عنوان پايگاه نيروهاي بين المللي در جنگ خليج فارس استفاده شد و از آن روز بود که جانشینان انگلیس، آمریکا به این ملک همانند انبار ذخیره اسلحه نگریستند و نخبگان سیاسی آن را نیز همانند مجموعه ای فرض نمودند که طی یک بازه زمانی طولانی با ظرافت و دقت باید پروار می شدند تا آن موقع که ملل مسلمان در یک پیچ تاریخی همچون بیداری اسلامی قرار می گیرند، این مجموعه پروار شده در مقابل پای امپریالیسم ذبح شود. شاهد این سخن نظریه معروف هنری کیسینجر استراتژیست برجسته آمریکایی است. بنا بر نظریه معروف "اگنتوس" مطرح شده از سوی "هنری کیسینجر" مالکیت اعراب بر نفت عاریتی است و دلیلی برای تسلط آنها بر منابع ارزشمند نفتی به صرف خاطر مالکیت زمینی وجود ندارد.
حاکمان بی واسطه منطقه
پس از به ثمر نشستن انقلاب اسلامی ایران استعمار جدید منطقه که از اهمیت استراتژیک منطقه خلیج فارس به عنوان "heart land" با خبربود؛ تمام تلاشش را برای حفظ و بسط حضور خود به کار بست. در بحرین به گونه ای و در قطر به گونه دیگر. بزرگ ترین پایگاه آمریکا در منطقه العدید قطر واقع شده است. بيشتر از ۸ هزار نيرو و پايگاه امريکايي ديگري نیز در قطر مستقر هستند. تجهیزات و تعداد نظامیان آمریکایی در قطر بیشتر از پایگاه پنجم دریایی آمریکا در بحرین است.
براساس نوشته نشریه "وال استریت ژورنال" پایگاه هوایی آمریکا در قطر بزرگ ترین پایگاه هوایی این کشور در خاورمیانه است بطوری که طول باند آن 4500 متر بوده و غول پیکرترین هواپیماها می توانند در آن به زمین بنشینند. این پایگاه هوایی با هزینه ای بالغ بر یک میلیارد دلار احداث شده است. قطر دارای 12 فروند هواپیمای جنگی است اما 3 هزار نظامی آمریکایی در آن حضور دارند و از آنجا هواپیماهای حامل تانک و سایر تجهیزات نظامی و هواپیماهای جاسوسی آمریکا به سمت افغانستان به پرواز در می آیند.
رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای در آذرماه سال 1389 در دیدار با امیر قطر، با اشاره به اهمیت امنیت در منطقه بویژه منطقه خلیج فارس تأكید كردند: «امنیت در منطقه خلیج فارس تبعیض پذیر نیست زیرا اگر منطقه امن باشد، همه كشورهای منطقه از آن سود خواهند برد ولی اگر امنیت منطقه خدشه دار شود، همه كشورهای این منطقه نیز نا امن و متضرر خواهند شد.»
رهبر انقلاب در این دیدار با اظهار گلایه از برخی كشورهای منطقه كه متوجه اهمیت بالای امنیت در منطقه خلیج فارس نیستند، افزودند: «متأسفانه آمریكایی ها و صهیونیست ها نیز به ذهنیت این كشورها و متوجه نبودن آن ها به اهمیت امنیت منطقه، دامن می زنند.» ایشان همچنین موضوع وحدت شیعه و سنی در منطقه را بسیار مهم خواندند و تأكید كردند: «شیعیان و اهل سنت منطقه سال های متمادی در كنار یكدیگر با صفا و صمیمیت زندگی كرده اند اما برخی تلاش دارند تا این فضای صمیمی را از بین ببرند و برخی اختلاف های عقیدتی شیعه و سنی را به یك اختلاف اجتماعی تبدیل كنند.»
این بیانات در سال 89 ایراد شده است اما حضرت آیت الله خامنه ای با ظرافت تمام از نقشه های شوم استکبار جهانی در سال های 90 و 91 پرده برداشتند. گمان می رود بیش از آن که مخاطبان این پیام در آن دیدار سیاستمداران قطر باشد بیگانگان حاضر در منطقه بوده اند و الا این ملاقات نه به خاطر تکریم پادشاه بلکه به خاطر توجه به اندیشه ای است که تحت نام القاعده بر گرده هدف متعالی بیداری اسلامی سوار شده و اگر علاجی برای آن تدبیر نشود روز به روز بر گستره آن افزوده خواهد شد. پادشاه قطر می داند که کشورش قبل از آن که حیات خلوت و انبار سلاحی برای آمریکا باشد حریم ایران است و ایرانیان زیادی در آن ساکن هستند. ضمن آن که ایران نسبت به حریم خود بی اهمیت نبوده و نیست. موج بیداری اسلامی مطرح شده از سوی امام خامنه ای دیر یا زود به این ناحیه خواهد رسید.
رد پای قطر در اکثر کشور های انقلاب کرده یا در شرف انقلاب دیده می شود، مانند میانجیگری در ششمین جنگ دولت یمن با حوثیها، تلاش در ایجاد ثبات در لبنان، میانجیگری در مسائل دارفور سودان، جنگ ۲۲ روزه غزه، حضور در حمله به لیبی و تحولات این کشور، موضع تهاجمی نسبت به تحولات سوریه و همچنین میزبانی نیروهای خارج شده آمریکایی و جنگندههای آن از عربستان پس از حادثه 11 سپتامبر و برقراری روابط نسبتاً باز با رژیم صهیونیستی و ارتباط مسالمتآمیز با همسایگان و حتی رابطه با فتح و حماس . یکی از اهداف این تحرکات یافتن مشروعیت برای نظامی است که با کودتا می آید و با اغفال مردم و اختناق حکومت می کند و با کودتا دگرگون می شود. این نوع نظام ها که بویی از دموکراسی نبرده اند و از مردم این کشور که از حق شهروندی برخوردارند نیز دخالتی در روند جابجایی سیاسی در کشورشان ندارند این گونه حداقل در خارج از مرزهای خود باید بتوانند دوستانی بیابند.
برای این منظور با حمایت از انقلاب مصر و تخصیص بودجه، به خود حق دخالت در مواضع این حکومت را می دهد و از طرف دیگر فضای انقلابی را در چشم مردم آزادی خواه غبار آلود می نماید.
در سال 1996 شبکه ماهواره ای الجزیره یا همان "بی.بی.سی عربی" با سرمایه ای بالغ بر 150 میلیون دلار تاسیس شد. هدف از راه انداری این شبکه کسب اعتماد در مخاطبان جهان عرب عنوان شده است. البته آمریکا و اسرائیل در ظاهر با راه اندازی این شبکه مخالفت کردند و آن را هدف حملات خود قرار دادند.
بی اعتنایی این شبکه به آلام مردم مظلوم بحرین و جانبداری آشکار آن از تروریست های سوریه باعث شده است تا این شبکه خبری نتواند به عنوان یک رسانه آزاد در منطقه مطرح باشد و اگر از آن به عنوان بلندگوی اسرائیلی منطقه یاد کنیم چندان بیهوده نگفته ایم.
با توجه به وهابی بودن حاکمیت در قطر عملاً بیشترین نفوذ در وضعیت سیاسی و فرهنگی جامعه متعلق به این فرقه است و از آنجایی که القاعده مولود وهابیت است به طالبان برای گشایش دفتر در دوحه مجوز رسمی داده شده است.
بیش از 50 درصد جمعیت سنی مذهب قطر مذهب وهابی دارند. خانواده پادشاهی آل ثانی وهابی هستند از این رو وهابیون بیشترین نفوذ در وضعیت سیاسی و فرهنگی جامعه را دارند. شیعیان قطر در بازار این کشور نفوذ قابل توجهی دارند.
منبع اصلی قانونگذاری شریعت یا حقوق اسلامی است. قطر به علت مهاجرپذیر بودن در دهه های گذشته دارای فرهنگ واحدی نیست و حضور اتباع کشورهای مختلف، این کشور را به صورت ترکیبی از فرهنگ های مختلف در آورده است بطوریکه قطریهای اصیل کمتر از یکسوم جمعیت قطر را تشکیل میدهند. از جمعیت قطر۴۰ درصد عرب، ۱۸ درصد هندی، ۱۸ درصد پاکستانی و ۱۰ درصد ایرانی هستند. به علت همسایگی قطر و ایران طبیعت انسانی و اجتماعی قطر تا حدودی شبیه فرهنگ اجتماعی مردم جنوب ایران است.
بانوی اول قطر و زن محوری
دولتمردان قطر در گذشته هیچ گونه نقش و یا حقوقی برای زنان قایل نبودند. با روی کار آمدن شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی، دولت این کشور در راستای اجرای اقدامات دمکراتیک در کشور و برداشتن سانسور و نظارت دولت بر مطبوعات و بعضی از آزادیهای فردی و اجتماعی، نسبت به برطرف کردن بعضی از قیود سنتی از زنان و استیفای حقوق اجتماعی و مدنی آنان وعده داد.
در این بین «شیخه موزه» بنت مسند، همسر امیر قطر نقش مهمی در ایجاد تحرک در جامعه زنان و آشنا نمودن آنان به نقش و وظایف اجتماعی اشان بر عهده داشته است. «شیخه موزه» با شکستن به عنوان اولین همسر یکی از رهبران منطقه در رأس یک هیأت فرهنگی و آموزشی غالباً متشکل از زنان روشنفکر قطری از برخی کشورهای غربی دیدار به عمل آورده و با رؤسای مؤسسات دانشگاهها و مراکز فرهنگی و آموزشی آن کشورها گفت وگو کرده است.
تأثیر شیخه موزه بر وضعیت زنان در قطر به گونه ای پررنگ و ملموس است که یک دختر جوان دانشجوي قطري در این باره می گوید: «ملکه بهترين اتفاق ممکن براي قطر بود... او الهام بخش همه ما است، از زماني که او ملکه شده قطر صددرصد عوض شده است.». اگر خانم المسند را الگوی بانوان قطر بدانیم باید گفت که بانوان قطر با سرعت به سمت اصلاحات لیبرالی در حال حرکت اند و از طرفی این اصلاحات در تعارضی آشکار با قواعد جامعه اسلامی خواهد بود. باید انتظارداشت این کشور به سرعت به شکل یک جامعه مصرفی تبدیل گردد. از سوی با حمایت های خانم المسند از آموزش و تحصیل زنان پیش بینی می شود در آینده نه چندان دور کادر مدیریتی کشور قطر از حضور بانوان تحصیل کرده بهره بیشتری ببرد.
مهمترین اقدامات عملی دولت قطر در جهت اعطای حقوق فردی و اجتماعی زنان:
ـ اجازه رانندگی و هدایت خودرو به زنان
- دستورالعمل هیأت دولت به سازمان ها و ارگان ها و شرکت های دولتی و خصوصی جهت استخدام زنان تحصیلکرده قطری و در همین راستا تعیین خانم شیخه المحمود اولین زن قطری به عنوان قائم مقام وزارت آموزش و پرورش و فرهنگ
- اجازه به زنان جهت شرکت و نامزدی در اولین دوره انتخابات شورای شهرداری ها در قطر
در سالهای اخیر بیش از 70 درصد از مجموع دانشجویان و فارغ التحصیلان تنها دانشگاه قطر را زنان و دختران تشکیل داده اند. این امر به خاطر این است که مردان به راحتی جذب بازار کار می شوند و اشتیاقی برای ادامه تحصیل ندارند. افزایش فارغ التحصیلان زن موجب بروز مشکلات عدیده ای برای دولت از جمله معضل بیکاری در بین اقشار تحصیلکرده زنان شده است. با توجه به لزوم رعایت تقیدات مذهبی و سنتی از سوی خانواده و اجتماع، پیدا کردن شغل مناسب برای زنان بسیار دشوار است. بنابراین تنها درصد محدودی از مجموع 1000 فارغ التحصیل زن قطری جذب بازار کار می شوند. تعدد زوجات، طلاق و پدیده پیردختری سه معضل اساسی جامعه زنان قطر را تشکیل می دهند
آیا بانوی اول قطر، رقبا و هووهای خود را حذف کرد؟
خانم المسند به عنوان بانوی اول کشور طی چند دهه گذشته تأثیرات فراوانی بر تحولات سیاسی و اجتماعی قطر گذاشته است. از زمان ورود به خانواده آل ثانی و ازدواج با ولیعهد (حمد بن خلیفه آل ثانی) تا انجام کودتایی آرام و بدون خون ریزی و نشاندن همسر بر مسند حکومت (در زمان حیات پدر پادشاه اش) تا کناره گیری پادشاه (شيخ خليفه آل ثانی)، تأثیر بی بدیل ایشان در جهت دادن به حاکمیت بسیار جای تأمل دارد. بخصوص برای زنان نخبه فمینیست که یکی از دغدغه ها و نگرانی های اصلی وی مربوط به گستره حضور زنان در دنیای سیاست و روابط بین الملل است. مي گويند موزه «عرابه» كودتا بود كه همسرش را به كاخ اميري رساند همچنین تمام طرح هاي پس از كودتا برای حذف رقبا با هماهنگي كامل موزه با شيخ حمدبن جبر آل ثاني وزير امور خارجه كنوني قطر بوده است.
بانوی نخست قطر، همواره "حمد بن جاسم آل ثانی" نخست وزیر را اصلی ترین دشمن خود می دانست زیرا حمد بن جاسم نیز به نوبه خود، همواره در صدد کودتا علیه حمد بن خلیفه بوده و دنبال فرصتی برای براندازی وی و نشستن بر تخت سلطنت بود.
ملکه قطر که این موضوع را درک کرده بود، تلاش بسیاری را انجام داد تا فرزند خود را برای جانشینی پدر آماده کند و فرصت کودتا را از حمد بن جاسم بگیرد که در نهایت این اتفاق، هفته گذشته رخ داد و حکومت به پسر وی منتقل شد.
پس از زمزمههای فراوان رسانههای دنیا مبنی بر جابه جایی قدرت در قطر، حمد بن خلیفة آل ثانی در سخنانی رسماً از عرصه سیاسی این کشور کناره گیری کرد.
«شیخ تمیم بن حمد بن خلیفة آل ثانی»، ولیعهد قطر در تاریخ سوم ژوئن 1980 در «دوحه»، پایتخت قطر به دنیا آمد و در حال حاضر وارث حکومت و حاکمیت در قطر است.
«شیخ تمیم بن حمد بن خلیفة آل ثانی» فرزند چهارم «شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی»، امیر قطر و فرزند دوم «شیخه موزه بنت ناصر المسند»، همسر سوم امیر قطر است.
شیخ تمیم بن حمد بن خلیفة آل ثانی و همسرش
شیخ
موزه در بازی دیپلماسی برگ برنده خود را رو کرد و توانست بر هووهای خود
"مریم بنت محمد" و "نوره بنت خالد" پیروز شود و پسر خود را بر مسند قدرت
بنشاند.
حال باید دید با توجه به نفوذ شیخه موزه در دستگاه قدرت قطر و به قدرت رسیدن پسر وی در میان پسرهای دیگر شیخ حمد، وی همچنان بانوی اول قطر باقی میماند یا همسر شیخ تمیم جایگزین او خواهد شد؟
خانم المسند همچنین تلاش کرد تا شهرت خود را افزایش دهد و بر همین اساس با برنامه ریزی رسانه های منطقه ای و بین المللی به همراه خانم رانیا عبدالله از طرف رسانه های جهان به عنوان شناخته شده ترین و فعالترین بانوان اول خاورمیانه معرفی شده است.
خانم
مسند تلاش فراوانی جهت کسب موقعیت های عالی برای فرزندان خود می نماید حتی
با وجود فساد گسترده برخی از فرزندانش حمایت اش را از هیچیک دریغ نمی
دارد.
در
حوزه دیپلماسی عمومی هند بنت الشيخ حمد آل ثاني دختر امیر قطر ،همسر
ولیعهد امارات حمدان بن محمد بن راشد بن مكتوم آل مكتوم فعال است. وی تاثیر
فراوانی بر امیر قطر داشته و در اکثر سفرهای خارجی وی را همراهی می نماید.
وی تاثیر فراوانی بر امیر قطر داشته و در اکثر سفرهای خارجی وی را همراهی می نماید.
در میان اخباری که راجع به امیر قطر منتشر شده به خبری با این مضمون بر می خوریم (براساس اعترافات تزیپی لیونی شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی امیر برکنار شده و حمد بن جاسم ، وزیر قطری، از جمله کسانی بوده اند که رابطه با آنها نمونه ای از موفقیت های وی در دوران تصدی مسئولیت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی بوده است).
شیخه موزه اولین زن متفاوت خانواده آل ثانی است چرا که پیش از او هیچ زنی از خاندان سلطنتی در مناسبات سیاسی کشور حضور نداشته است اما وی در اماکن عمومی و مجامع بین المللی حضور فعالی دارد. همچنین تلاش او برای مدرن کردن قطر و بهبود شرایط زندگی زنان او را به چهره ی محبوب زنان کرده است. شیخه موزه به رواني انگليسي صحبت مي كند و به زيركي و ذكاوت معروف است. برخی می گویند که شیخه موزه ایرانی الاصل و اهل شيراز و اسم واقعی اش زهره صادقی است. وی تا کنون این موضوع را تکذیب نکرده است.
بررسی کلی
ترویج ورزشهای توپی همانند فوتبال را نمیتوان از خط مشی سیاسی خانواده آل ثانی جدا دانست با توجه به انقلابات اخیر منطقه گمان میرود این خانواده پادشاهی وهابی به تأسی از دول مدرن غربی به ترویج و تبلیغ فوتبال با هدف محدود نمودن و محصور نمودن و جهت دادن به انقلابات احتمالی آینده اقدام نمایند و با نهادینه و بسط این گونه ورزش ها فرهنگ عمومی کشور را تحت کنترل درآورند. این روش با بنیادی نمودن این مسئله که در صحنه رقابت قطعا زمین بازی دو سویه است و بازیکنان باید در این زمین بازی تعریف شده فعالیت سیاسی انجام دهند، چهارچوب آزادیهای سیاسی را در حیطه نظام سلطانیسم این کشور با اعمال حداقل تساهل تعیین نمایند. البته اعمال این سیاست در جامعه وهابی قطر چندان کار دشواری نخواهد بود زیرا که مردم این منطقه با مفاهیمی همچون ظلم ستیزی حق طلبی و لزوم ایجاد عدالت اجتماعی توسط حاکمیت بسیار نامانوساند. بیماری اخیر پادشاه و نزاع بر سر جانشینی وی میان شاهزادگان، گواهی بر این مدعاست.
از عالمان سیاسی نقل است: مردم به کیش حاکمان خود هستند. اگر این جمله معروف را ملاک عمل قرار دهیم پس باید در اداره جامعه به دنبال حاکمانی باشیم که سبک زندگی شان و رفتار اجتماعی شان ارزش والایی داشته و در خور الگو قرار دادن برای عموم جامعه باشد. اما به نظر میرسد داستان حاکم قطر به گونه دیگری است، فساد اخلاقی پادشاه و فرزندان وی و آمار و ارقام فراوانی که حکایت از تجمل گرایی خانواده سلطنتی دارد نشان از بی کفایتی این خاندان در حاکمیت این منطقه حساس را دارد.
سوال اصلی اینجاست که نظام حاکم با کدام پشتوانه تا بدین جا پابرجاست؟ در پاسخ به این پرسش باید اظهار داشت در این کشور کاریزمای دینی و اعتقادی حتی کارکرد روبنایی نیز ندارد چه برسد به این که به فرهنگ درونی تبدیل شده باشد پس باید به دنبال پشتوانه دیگری (به غیر از حمایت خارجی) بود.
در مجموع آنچه که باعث تداوم دولت پادشاهی شده یک نظام ایدئولوژیکی است که در نظر مردم بسیار قدرتمند مینماید بنیاد این ایدئولوژی آن است که تعامل نظام با مردم و کادر حکومت به گونه ای رقم خورده که مردم گمان کنند. حیات اقتصادی و فرهنگی و سیاسی آنها با نظام پیوند عمیقی دارد. تنها راه مقابله با این وضعیت حساس نمودن مردم به اعمال و رفتار نظام حاکم و پیگیری جدی مسئله فساد در تمام لایه های اجتماعی در خاندان سلطنتی است.