صراط: این مطلب را یکی از عناصر ضد انقلاب مقیم خارج به نام «محسن-ن» مورد تأکید
قرار داد و در وبسایت ملی- مذهبی نوشت: «گروههای مخالف سال 88 میگفتند
تقلب شده و شاید هیچگاه در گذشته، در فاصله دو انتخابات، تا این حد از طرف
رسانههای فارسیزبان بویژه در خارج از کشور درباره انتخابات گذشته و
انتخابات پیشرو سخن به میان آورده نشده و هرگز جریانات سیاسی تا این حد به
گمانهزنی درباره انتخابات نپرداختهاند.
در چهار سال اخیر انبوهی از مباحثات، گفتگوها و مصاحبهها و گزارشات در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری در ایران از رسانههای مختلف فارسیزبان پخش شد. به ویژه در هفتهها و روزهای پیش از انتخابات تجزیه و تحلیل جامعه و مردم ایران به اوج خود رسید.
بسیاری از جریانات سیاسی و رسانههای خارج از کشور، علناً یا تلویحاً، انتخابات را تحریم کردند و از مردم خواستند که در انتخابات پیشرو شرکت نکنند، عمدتاً با این استدلال که جمهوری اسلامی فرد مورد نظر خود برای ریاست جمهوری را از پیش در نظر گرفته و رأی مردم تأثیری در نتیجه انتخابات نخواهد داشت.
با این حساب پیشبینی تحریمکنندگان انتخابات عمدتاً این بود که مشارکت مردم در این انتخابات بسیار پایین خواهد بود و انصافاً با توجه به انتخابات گذشته گمان نمیرفت که انتخابات از شور و هیجان زیادی برخوردار شود. اما در عمل نشان داده شد که کمتر انتخاباتی در ایران به اندازه این انتخابات پرهیجان بود.»
وی ادامه میدهد: «گروه بزرگی از تحلیلگران مخالف که به خاطر امکان تقلب در انتخابات و یا دلایلی از این دست از مردم خواستند تا در انتخابات پیشرو شرکت نکنند انتظار میرفت در تحلیلهای خود و یا مبانی تحلیلهای خود تجدید نظر کنند و در فرصت مناسب توضیحی عقلانی و استدلالی در باب عدم موفقیتشان در تحلیل خواستهای جامعه و مردم ایران ارائه بدهند.
این کوچکترین کاری است که میتوانند برای جلب اعتماد مخاطبان و یا ترمیم بیاعتمادی ناشی از تحلیلهای امروز خود انجام دهند. اینکه یک جریان یا فرد سیاسی در تحلیل جامعه خود در مقاطعی ناموفق باشد امر بسیار غریبی نیست اما اینکه با وجود عجز و خطای فاحش در شناخت جامعه اصرار بر توجیه پیشبینی غلط خود داشته باشد بسیار عجیب است و میتواند در ذهن مخاطبان بیصداقتی تلقی شود.»
این مخالف خارجنشین در ادامه مینویسد: «همین تحلیلگران میگفتند روحانی شانس پیروزی ندارد و نامزد حاکمیت مشخص است اما حال که نام آقای روحانی از صندوق بیرون آمده این بزرگواران تحلیلگر نشان دادهاند که ابداً بازندههای خوبی نیستند. یک روز میگویند که اصلاً هدف حاکمیت از ابتدا این بوده که روحانی را از صندوق دربیاورد و همه برنامهها و مناظرههای انتخاباتی نمایشی بوده است.
روز دیگر در توجیه خطای تحلیلشان میگویند که شورای نگهبان فقط صلاحیت هشت تن را در میان صدها داوطلب تأیید کرده است و فراموش میکنند که پیشبینیهای اینان با آگاهی به تسویه شورای نگهبان و درست پیش از انتخابات و با فرض وجود همین هشت نفر در صحنه انتخابات ارائه شده است. بار دیگر که قافیه تنگ میآید اعلام میکنند که آقای روحانی حالا هم که انتخاب شده کاری از پیش نخواهد برد.
یک توجیه دیگر هم که بسیار بعید است کمکی به درستی پیشبینیهای ایشان بکند وجود آن 28درصد است که در انتخابات رأی ندادهاند. ایشان اصرار دارند تمام این افراد را به کیسه تحلیل خود واریز کنند. این در حالی است که مشارکت هفتاد و دو درصد در انتخابات ریاست جمهوری حتی در پیشرفتهترین دموکراسیها رقم بالایی به حساب میآید و در جمهوری اسلامی هم از اولین رفراندوم که بگذریم این نرخ مشارکت نسبتاً بالایی است.»
«محسن-ن» در پایان خاطرنشان میکند: «از این دوستان انتظار میرود که با رأی و نظر مردم و با عدم پاسخگویی مردم به خواست خودشان مبنی بر تحریم انتخابات به شیوه دیگری برخورد کنند. سؤال این است که آیا این نوع جرزنیهای این تحلیلگران سیاست در ایران، با این استدلالهای رندانه توهین به شعور مردم نیست؟ آیا بهتر نیست ایشان به دنبال دلایل عجز خود از تحلیل جامعه ایران باشند تا توجیه اشتباه محاسبات فاحششان؟»
در چهار سال اخیر انبوهی از مباحثات، گفتگوها و مصاحبهها و گزارشات در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری در ایران از رسانههای مختلف فارسیزبان پخش شد. به ویژه در هفتهها و روزهای پیش از انتخابات تجزیه و تحلیل جامعه و مردم ایران به اوج خود رسید.
بسیاری از جریانات سیاسی و رسانههای خارج از کشور، علناً یا تلویحاً، انتخابات را تحریم کردند و از مردم خواستند که در انتخابات پیشرو شرکت نکنند، عمدتاً با این استدلال که جمهوری اسلامی فرد مورد نظر خود برای ریاست جمهوری را از پیش در نظر گرفته و رأی مردم تأثیری در نتیجه انتخابات نخواهد داشت.
با این حساب پیشبینی تحریمکنندگان انتخابات عمدتاً این بود که مشارکت مردم در این انتخابات بسیار پایین خواهد بود و انصافاً با توجه به انتخابات گذشته گمان نمیرفت که انتخابات از شور و هیجان زیادی برخوردار شود. اما در عمل نشان داده شد که کمتر انتخاباتی در ایران به اندازه این انتخابات پرهیجان بود.»
وی ادامه میدهد: «گروه بزرگی از تحلیلگران مخالف که به خاطر امکان تقلب در انتخابات و یا دلایلی از این دست از مردم خواستند تا در انتخابات پیشرو شرکت نکنند انتظار میرفت در تحلیلهای خود و یا مبانی تحلیلهای خود تجدید نظر کنند و در فرصت مناسب توضیحی عقلانی و استدلالی در باب عدم موفقیتشان در تحلیل خواستهای جامعه و مردم ایران ارائه بدهند.
این کوچکترین کاری است که میتوانند برای جلب اعتماد مخاطبان و یا ترمیم بیاعتمادی ناشی از تحلیلهای امروز خود انجام دهند. اینکه یک جریان یا فرد سیاسی در تحلیل جامعه خود در مقاطعی ناموفق باشد امر بسیار غریبی نیست اما اینکه با وجود عجز و خطای فاحش در شناخت جامعه اصرار بر توجیه پیشبینی غلط خود داشته باشد بسیار عجیب است و میتواند در ذهن مخاطبان بیصداقتی تلقی شود.»
این مخالف خارجنشین در ادامه مینویسد: «همین تحلیلگران میگفتند روحانی شانس پیروزی ندارد و نامزد حاکمیت مشخص است اما حال که نام آقای روحانی از صندوق بیرون آمده این بزرگواران تحلیلگر نشان دادهاند که ابداً بازندههای خوبی نیستند. یک روز میگویند که اصلاً هدف حاکمیت از ابتدا این بوده که روحانی را از صندوق دربیاورد و همه برنامهها و مناظرههای انتخاباتی نمایشی بوده است.
روز دیگر در توجیه خطای تحلیلشان میگویند که شورای نگهبان فقط صلاحیت هشت تن را در میان صدها داوطلب تأیید کرده است و فراموش میکنند که پیشبینیهای اینان با آگاهی به تسویه شورای نگهبان و درست پیش از انتخابات و با فرض وجود همین هشت نفر در صحنه انتخابات ارائه شده است. بار دیگر که قافیه تنگ میآید اعلام میکنند که آقای روحانی حالا هم که انتخاب شده کاری از پیش نخواهد برد.
یک توجیه دیگر هم که بسیار بعید است کمکی به درستی پیشبینیهای ایشان بکند وجود آن 28درصد است که در انتخابات رأی ندادهاند. ایشان اصرار دارند تمام این افراد را به کیسه تحلیل خود واریز کنند. این در حالی است که مشارکت هفتاد و دو درصد در انتخابات ریاست جمهوری حتی در پیشرفتهترین دموکراسیها رقم بالایی به حساب میآید و در جمهوری اسلامی هم از اولین رفراندوم که بگذریم این نرخ مشارکت نسبتاً بالایی است.»
«محسن-ن» در پایان خاطرنشان میکند: «از این دوستان انتظار میرود که با رأی و نظر مردم و با عدم پاسخگویی مردم به خواست خودشان مبنی بر تحریم انتخابات به شیوه دیگری برخورد کنند. سؤال این است که آیا این نوع جرزنیهای این تحلیلگران سیاست در ایران، با این استدلالهای رندانه توهین به شعور مردم نیست؟ آیا بهتر نیست ایشان به دنبال دلایل عجز خود از تحلیل جامعه ایران باشند تا توجیه اشتباه محاسبات فاحششان؟»