صراط: " محمد اکبرزاده " در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چگونه برادرتان اسیر گروهک منافقین شد،
گفت: برادرم چندین مرتبه برای کار به ترکیه سفر کرده بود و تا اینکه در سفر
آخر خود به این کشور به مدت 6_5 ماه که با خانواده در ارتباط بود طور
ناگهانی تماس وی قطع شد و بعد از حدود یک سال از طریق انجمن نجات متوجه
حضور برادرم در پادگان اشرف شدیم.
وی تصریح کرد: من در سال 82 با اولین گروهی که به عراق سفر کردم، برای اطمینان از حضور برادرم در این پادگان به عراق رفتم، چراکه باور این مسئله که برادرم در این پادگان است، بسیار سخت بود، زیرا برادرم هیچگونه تفکر و فعالیت سیاسی نداشته که در این سفر واقعیت این مسئله برای ما آشکار شد.
وی در ادامه افزود: منافقین در این سفر مانع از گفتگوی من با برادرم شدند و به عناوین مختلف به صورت گروههای 5 نفری ما را در سیطره خود قرار داده بودند و به بهانههای مختلف مانع از صحبت ما با بچهها شدند.
وی در ادامه اظهار داشت: به هرحال توانستیم در مقطعی که ما را به پارکی واقع در پادگان اشرف برده بودند، با برادرم به طور خصوصی و برای چند دقیقهای به تنهایی صحبت کنم که از وی درباره حضورش در پادگان اشرف پرسیدم و او در جواب چنین گفت؛" من مدتی در ترکیه با بیماری دست و پنجه نرم میکردم و به دلیل مخالفت خانواده و همچنین گمشدن ناگهانی پاسپورتم در این کشور و به خاطر شوک وارده از این قضیه به شدت بیمار شدم" .
اکبرزاده افزود: به دلیل شرمساری این موضوع را با خانواده در میان نگذاشته بود و در این فاصله افراد گروهک تروریستی منافقین وی را با وعده وعیدهای فراوان از جمله فراهم کردن پاسپورت به شرط حضور در دورههای مقدماتی نظامی فریب داده که در این راستا برادرم را برای انجام دورههای آموزشی به قبرس و از آنجا به عراق منتقل کرده بودند.
برادر اسیر گروهک تروریستی منافقین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه نظر برادر شما در مورد این تشکیلات تروریستی چیست، گفت: برادر من از ابتدا فردی تشکیلاتی و سیاسی نبود و از حضور چنین گروهکی تروریستی کاملا بیاطلاع بود، مگر اینکه در مدتی که در این تشکیلات خطرناک به سر میبرده، برادرم را شستشوی مغزی داده باشند.
اکبرزاده در پاسخ به سوالی دیگری در مورد اقدام برادرش برای فرار از پادگان اشرف، تصریح کرد: یکی از دوستان برادرم به نام حجت دشتی اظهار داشته که وی یکی دوبار اقدام به فرار از پادگان اشرف کرده که توسط افراد گروهک منافقین از فرار وی جلوگیری شده است.
ش
وی ادامه داد: در این راستا با فریدونی در همایشی که در بغداد برگزار شد آشنا شدم و در مورد برادرم سوالهایی از وی پرسیدم و در جواب به من گفت؛ که برادر تو به هیچعنوان تفکرات سیاسی نداشته و به اصطلاح خود منافقین، برادرت همیشه روی میز است، یعنی معترض بوده و در کلاسهایی که در پادگان اشرف برگزار شده، شرکت نمیکند.
اکبرزاده اظهار داشت: در جریان انتقال افراد گروهک تروریستی منافقین به لیبرتی که خود نیز در آنجا حضور داشتم و رفت و آمدها را رصد میکردم، متاسفانه زمانی که با برادرم روبرو شدم، در نگاه اول او را نشناختم و این موضوع به دلیل شکستگی وی در طول مدت حضورش در پادگان اشرف بود.
وی در ادامه افزود: تمام مو و دندانهای برادرم ریخته و وی را تحتالحفظ به مکانی که قرار بود بچهها را به لیبرتی برده، آوردند.
برادر اسیر گروه تروریستی منافقین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه برادر شما چندساله بود که اسیر این گروهک تروریستی شد، گفت: برادرم، عیسی اکبرزاده متولد 56 ، حدود 10 سال است که اسیر گروهک تروریستی منافقین شده است.
اکبرزاده در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آیا از نحوه شکنجهها در پادگان اشرف خبر دارید، گفت: ضرب و شتمی که در صورت برادرم دیده شده، نشان از وجود شکنجههای فراوان در پادگان اشرف است که از جزئیات آن بیاطلاع هستم.
وی در پاسخ به سوالی پیرامون اینکه در حال حاضر که برادرتان در لیبرتی بهسر میبرد، از وضعیت وی خبری دارید، اظهارداشت: در جریان 21 بهمن سال گذشته، گروهی به نام جیشالمختار به این مکان حمله کرده که 7 نفر کشته و 96 نفر زخمی شدند که برادرم در این جریانات چشم راست خود را از دست داده و به پای وی نیز ترکشهای فراوانی اصابت کرد که در سیمای آزادی این موضوع منتشر شد.
برادر اسیر گروهک تروریستی منافقین، در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آیا تاکنون برادر خود را در سیمای آزادی دیدهاید، گفت: چندین بار برادرم را به سیمای آزادی آوردهاند، در اوایل سال 89 وی را مجبور به صحبت علیه من و خانواده کردند.
وی در ادامه اظهار داشت: از سال 88 به طور مداوم در جلوی درب پادگان اشرف برای دیدار برادرم حضور داشتم و چندین بار در مراسمها، همایشها و تجمعات افراد، وی را از پشت سیمهای خاردار به طور لحظهای دیدهام که این دیدارها منجر به گفتگوی مستقیم نشده است.
اکبرزاده در پاسخ به سوالی پیرامون اقداماتش برای آزادی برادر خود، گفت: از سال 81 که متوجه حضور برادرم در پادگان اشرف شدم، در تمام همایشها، تجمعات و نشستهای انجمن نجات به عنوان مسئول این انجمن شرکت کردهام.
وی در پاسخ به سوالی دیگر مبنی بر اینکه آیا در نشستهای حقوق بشر نیز شرکت کردهاید، گفت: سال گذشته در سازمان ملل حضور داشته که در این راستا ملاقات خصوصی با احمد شهید از اتفاقات این دیدار بود که در خصوص آزادی بچهها و مشکلات آنها در گروهک تروریستی منافقین گفتگو کرده و با مسئولین حقوق بشر کشورهای حضور یافته در آنجا از جمله خانم "پیلای" گفتگو کردهایم.
اکبرزاده افزود: در سازمان ملل با چندتن از اعضای گروهک تروریستی منافقین در مورد مسائل مربوط به پادگان اشرف، لیبرتی و خفقان حاکم بر این مکانها صحبت کردیم و اینکه چرا سرکردگان این تشکیلات تروریستی از حضور خانوادهها در جلوی درب پادگان اشرف واهمه داشته، اگر تاثیرگذاری مقالات یکساعته میتواند به حدی باشد که بچهها را ترغیب به فرار کند، پس میتوان نتیجه گرفت که شما بچهها را به زور در پادگان نگاه داشتهاید که در این راستا بعد از ملاقات خانوادهها با بچهها در سال 82 حدود 600 نفر ریزش داشته که این موضوع بعد از ملاقات سال 88 به 1000 نفر رسیده است.
برادر اسیر گروهک تروریستی منافقین با اشاره به فرار برخی از اعضای گروهک تروریستی منافقین بیان کرد: این افراد مسیرهایی را شناسایی کرده و با توجه به اینکه تردد در داخل پادگان اشرف به صورت گشت پیاده، موتورسوار، دوچرخهسوار و خودرو بوده و افراد برای رفتن از مقری به مقر دیگر نیازمند مجوز هستند و با در دست داشتن برگههایی به نام ویزا که توسط فرماندهان امضا میشده، از مقری به مقر دیگر رفته، در غیر این صورت مورد شکنجه قرار میگرفتند.
وی در ادامه، اظهار داشت: در این راستا افراد باید بهانهای برای حضور در مقرهای دیگر داشته باشند که به محض خروج از آنجا با رسیدن به نیروهای عراقی میتوانستند فرار کنند، در غیر اینصورت باید از سیمخاردارهایی که بین قرارگاه و منطقه آزاد بود، خود را به نگهبانان عراقی معرفی کرده و بعد از آن، اقدام به فرار کنند.
اکبرزاده با اشاره به تقسیم افراد در گروهک تروریستی منافقین، گفت: افرادی که در تشکیلات بودند به سه بخش تقسیم شده؛ که دسته اول اعضایی که از ابتدا با گروهک بودند، دسته دوم کسانی هستند که در عملیات مرصاد توسط این گروهک جتایتکار اسیر شدند و در پی آن سرکردگان گروهک تروریستی حکم طلاق را برای این اسرا اجباری کردند که مهدی ابریشمچی با تقدیم همسرش به مسعود رجوی در این مسئله نقش اصلی را ایفا کرد.
برادر اسیر گروهک تروریستی منافقین در پایان خاطرنشان کرد: دسته سوم گروههایی هستند که در کشورهایی مانند ترکیه، هلند، آلمان و کشورهای حاشیه خلیج فارس جذب این تشکیلات تروریستی شدند.
وی تصریح کرد: من در سال 82 با اولین گروهی که به عراق سفر کردم، برای اطمینان از حضور برادرم در این پادگان به عراق رفتم، چراکه باور این مسئله که برادرم در این پادگان است، بسیار سخت بود، زیرا برادرم هیچگونه تفکر و فعالیت سیاسی نداشته که در این سفر واقعیت این مسئله برای ما آشکار شد.
وی در ادامه افزود: منافقین در این سفر مانع از گفتگوی من با برادرم شدند و به عناوین مختلف به صورت گروههای 5 نفری ما را در سیطره خود قرار داده بودند و به بهانههای مختلف مانع از صحبت ما با بچهها شدند.
وی در ادامه اظهار داشت: به هرحال توانستیم در مقطعی که ما را به پارکی واقع در پادگان اشرف برده بودند، با برادرم به طور خصوصی و برای چند دقیقهای به تنهایی صحبت کنم که از وی درباره حضورش در پادگان اشرف پرسیدم و او در جواب چنین گفت؛" من مدتی در ترکیه با بیماری دست و پنجه نرم میکردم و به دلیل مخالفت خانواده و همچنین گمشدن ناگهانی پاسپورتم در این کشور و به خاطر شوک وارده از این قضیه به شدت بیمار شدم" .
اکبرزاده افزود: به دلیل شرمساری این موضوع را با خانواده در میان نگذاشته بود و در این فاصله افراد گروهک تروریستی منافقین وی را با وعده وعیدهای فراوان از جمله فراهم کردن پاسپورت به شرط حضور در دورههای مقدماتی نظامی فریب داده که در این راستا برادرم را برای انجام دورههای آموزشی به قبرس و از آنجا به عراق منتقل کرده بودند.
برادر اسیر گروهک تروریستی منافقین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه نظر برادر شما در مورد این تشکیلات تروریستی چیست، گفت: برادر من از ابتدا فردی تشکیلاتی و سیاسی نبود و از حضور چنین گروهکی تروریستی کاملا بیاطلاع بود، مگر اینکه در مدتی که در این تشکیلات خطرناک به سر میبرده، برادرم را شستشوی مغزی داده باشند.
اکبرزاده در پاسخ به سوالی دیگری در مورد اقدام برادرش برای فرار از پادگان اشرف، تصریح کرد: یکی از دوستان برادرم به نام حجت دشتی اظهار داشته که وی یکی دوبار اقدام به فرار از پادگان اشرف کرده که توسط افراد گروهک منافقین از فرار وی جلوگیری شده است.
ش
وی ادامه داد: در این راستا با فریدونی در همایشی که در بغداد برگزار شد آشنا شدم و در مورد برادرم سوالهایی از وی پرسیدم و در جواب به من گفت؛ که برادر تو به هیچعنوان تفکرات سیاسی نداشته و به اصطلاح خود منافقین، برادرت همیشه روی میز است، یعنی معترض بوده و در کلاسهایی که در پادگان اشرف برگزار شده، شرکت نمیکند.
اکبرزاده اظهار داشت: در جریان انتقال افراد گروهک تروریستی منافقین به لیبرتی که خود نیز در آنجا حضور داشتم و رفت و آمدها را رصد میکردم، متاسفانه زمانی که با برادرم روبرو شدم، در نگاه اول او را نشناختم و این موضوع به دلیل شکستگی وی در طول مدت حضورش در پادگان اشرف بود.
وی در ادامه افزود: تمام مو و دندانهای برادرم ریخته و وی را تحتالحفظ به مکانی که قرار بود بچهها را به لیبرتی برده، آوردند.
برادر اسیر گروه تروریستی منافقین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه برادر شما چندساله بود که اسیر این گروهک تروریستی شد، گفت: برادرم، عیسی اکبرزاده متولد 56 ، حدود 10 سال است که اسیر گروهک تروریستی منافقین شده است.
اکبرزاده در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آیا از نحوه شکنجهها در پادگان اشرف خبر دارید، گفت: ضرب و شتمی که در صورت برادرم دیده شده، نشان از وجود شکنجههای فراوان در پادگان اشرف است که از جزئیات آن بیاطلاع هستم.
وی در پاسخ به سوالی پیرامون اینکه در حال حاضر که برادرتان در لیبرتی بهسر میبرد، از وضعیت وی خبری دارید، اظهارداشت: در جریان 21 بهمن سال گذشته، گروهی به نام جیشالمختار به این مکان حمله کرده که 7 نفر کشته و 96 نفر زخمی شدند که برادرم در این جریانات چشم راست خود را از دست داده و به پای وی نیز ترکشهای فراوانی اصابت کرد که در سیمای آزادی این موضوع منتشر شد.
برادر اسیر گروهک تروریستی منافقین، در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آیا تاکنون برادر خود را در سیمای آزادی دیدهاید، گفت: چندین بار برادرم را به سیمای آزادی آوردهاند، در اوایل سال 89 وی را مجبور به صحبت علیه من و خانواده کردند.
وی در ادامه اظهار داشت: از سال 88 به طور مداوم در جلوی درب پادگان اشرف برای دیدار برادرم حضور داشتم و چندین بار در مراسمها، همایشها و تجمعات افراد، وی را از پشت سیمهای خاردار به طور لحظهای دیدهام که این دیدارها منجر به گفتگوی مستقیم نشده است.
اکبرزاده در پاسخ به سوالی پیرامون اقداماتش برای آزادی برادر خود، گفت: از سال 81 که متوجه حضور برادرم در پادگان اشرف شدم، در تمام همایشها، تجمعات و نشستهای انجمن نجات به عنوان مسئول این انجمن شرکت کردهام.
وی در پاسخ به سوالی دیگر مبنی بر اینکه آیا در نشستهای حقوق بشر نیز شرکت کردهاید، گفت: سال گذشته در سازمان ملل حضور داشته که در این راستا ملاقات خصوصی با احمد شهید از اتفاقات این دیدار بود که در خصوص آزادی بچهها و مشکلات آنها در گروهک تروریستی منافقین گفتگو کرده و با مسئولین حقوق بشر کشورهای حضور یافته در آنجا از جمله خانم "پیلای" گفتگو کردهایم.
اکبرزاده افزود: در سازمان ملل با چندتن از اعضای گروهک تروریستی منافقین در مورد مسائل مربوط به پادگان اشرف، لیبرتی و خفقان حاکم بر این مکانها صحبت کردیم و اینکه چرا سرکردگان این تشکیلات تروریستی از حضور خانوادهها در جلوی درب پادگان اشرف واهمه داشته، اگر تاثیرگذاری مقالات یکساعته میتواند به حدی باشد که بچهها را ترغیب به فرار کند، پس میتوان نتیجه گرفت که شما بچهها را به زور در پادگان نگاه داشتهاید که در این راستا بعد از ملاقات خانوادهها با بچهها در سال 82 حدود 600 نفر ریزش داشته که این موضوع بعد از ملاقات سال 88 به 1000 نفر رسیده است.
برادر اسیر گروهک تروریستی منافقین با اشاره به فرار برخی از اعضای گروهک تروریستی منافقین بیان کرد: این افراد مسیرهایی را شناسایی کرده و با توجه به اینکه تردد در داخل پادگان اشرف به صورت گشت پیاده، موتورسوار، دوچرخهسوار و خودرو بوده و افراد برای رفتن از مقری به مقر دیگر نیازمند مجوز هستند و با در دست داشتن برگههایی به نام ویزا که توسط فرماندهان امضا میشده، از مقری به مقر دیگر رفته، در غیر این صورت مورد شکنجه قرار میگرفتند.
وی در ادامه، اظهار داشت: در این راستا افراد باید بهانهای برای حضور در مقرهای دیگر داشته باشند که به محض خروج از آنجا با رسیدن به نیروهای عراقی میتوانستند فرار کنند، در غیر اینصورت باید از سیمخاردارهایی که بین قرارگاه و منطقه آزاد بود، خود را به نگهبانان عراقی معرفی کرده و بعد از آن، اقدام به فرار کنند.
اکبرزاده با اشاره به تقسیم افراد در گروهک تروریستی منافقین، گفت: افرادی که در تشکیلات بودند به سه بخش تقسیم شده؛ که دسته اول اعضایی که از ابتدا با گروهک بودند، دسته دوم کسانی هستند که در عملیات مرصاد توسط این گروهک جتایتکار اسیر شدند و در پی آن سرکردگان گروهک تروریستی حکم طلاق را برای این اسرا اجباری کردند که مهدی ابریشمچی با تقدیم همسرش به مسعود رجوی در این مسئله نقش اصلی را ایفا کرد.
برادر اسیر گروهک تروریستی منافقین در پایان خاطرنشان کرد: دسته سوم گروههایی هستند که در کشورهایی مانند ترکیه، هلند، آلمان و کشورهای حاشیه خلیج فارس جذب این تشکیلات تروریستی شدند.