صراط: انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ از خیلی از جهات، خاص
بود. یکی از وجوه خاص بودن آن، تعداد زیاد کاندیدا در این انتخابات بود، به
گونه ای که دبیر شورای نگهبان رسما اعلام کرد که در این دوره، بررسی شرایط
احراز صلاحیت جدی تر از دوره های قبل خواهد بود و حتی شورای محترم نگهبان
از کاندیداهای ریاست جمهوری برنامه خواست.
از میان حدود ۴۰ شخصیت مطرح که در وزارت کشور ثبت نام کرده بودند، نهایتا ۸ نفر تایید صلاحیت شدند و با کناره گیری حدادعادل و عارف، نهایتا ۶ نفر به رقابت پرداختند.
اما دلیل این حجم از کاندیداتوری چیست؟
یکی از پاسخ هایی که سیاسیون به این سوال می دهند این است که انتخابات ریاست جمهوری در کشور ما شکست خورده ندارد. به عنوان مثال انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ را در نظر بگیرید. آن انتخابات ۸ کاندیدای تایید صلاحیت شده داشت که با کناره گیری رضایی، ۷ نفر دیگر به رقابت پرداختند. محمود احمدی نژاد رییس جمهور شد. علی لاریجانی با حکم احمدی نژاد دبیر شورای عالی امنیت ملی شد و ۲ سال بعد از شهر قم به مجلس راه یافت و رییس مجلس شد. کروبی حزب اعتماد ملی را تاسیس کرد و دوره ی بعد دوباره کاندیدا شد. محمد باقر قالیباف هم برای تصدی پست شهرداری تهران به خیابان بهشت رفت.
از میان کاندیداهای آن دوره، فقط معین و مهرعلیزاده بودند که شاید خیلی کاندیداتوری به دردشان نخورد. اگرچه پس از آن که معین در انتخابات نظام پزشکی رای بالایی آورد، خیلی ها آن را اثر کاندیداتوری معین در انتخابات ریاست جمهوری و شهرت ناشی از آن دانستند.
البته در آن سال هاشمی رفسنجانی هم کاندیدا بود که البته ماجرای متفاوتی دارد. هاشمی از آن جا که در تمام سال های پس از انقلاب در سمت های طراز اول نظام بوده، نمی توانست پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴، مسئولیت دیگری بپذیرد که برای کارنامه ی کاری او یک پیشرفت محسوب شود، آن طوری که ریاست مجلس برای لاریجانی و شهرداری پایتخت برای قالیباف یک گام رو به جلو تعبیر می شد.
کاندیداهای انتخابات ۹۲ چه سرنوشتی پیدا می کنند؟
با رییس جمهور شدن حجت الاسلام روحانی، محمدرضا عارف که به نفع او کناره گیری کرده بود، از موقعیت خوبی برخوردار شد، تا آن جا که خیلی ها از احتمال معاون اولی اولی او گفتند. البته همان موقع، بعضی از منابع آگاه از بی علاقگی روحانی به طرح معاونت اولی عارف خبر می دادند. شنیده ها حاکی از آن است که عارف در صدد تاسیس یک حزب فراگیر است و احتمالا نیم نگاهی به انتخابات مجلس دارد. به هر حال نکته ای که به قطعیت می توان گفت آن است که عارف بازنده ی انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ نیست.
کاندیدای دیگر انتخابات ۹۲ محمدباقر قالیباف است. اگرچه رای او در انتخابات دور از انتظار بود و تا چند روز پیش از انتخابات در خیلی از نظرسنجی ها جایگاه اول را داشت، اما می توان گفت که بسیاری از مردم اگرچه او را برای رییس جمهور شدن انتخاب نکردند، اما توان بالای اجرایی او را قبول دارند. شاید همین موضوع بود که باعث شد قالیباف به عنوان شانس اول شهردار شدن در دوره ی جدید معرفی شود. با این حساب احتمالا چهار سال دیگر، قالیباف، کلید دار بهشت خواهد بود.
برخلاف دیگر کاندیداهای این دوره، جلیلی در دقیقه ی نود ثبت نام کرد. حضور خاص رسانه ای او، مولفه هایی داشت که برای قشرهایی از مردم جذاب به نظر می رسید. دیپلملت محجوبی که از حق کوتاه نمی آید، پراید سوار می شود و خیلی هم اهل مصاحبه نیست. مجموع این موارد شاید این حس را در اطرافیان او ایجاد کرد که جلیلی می تواند موج ایجاد کند، اما بالاخره موج "اصلح جلیلی" راه نیفتاد. چندی پیش یکی از رسانه ها از احتمال سفیر شدن جلیلی خبر داد که البته بیشتر به طنز می ماند. احتمالا جلیلی در چهار سال پیش رو، بیشتر به فعالیت فرهنگی – سیاسی خواهد پرداخت. شاید هم در آینده دوباره شاهد کاندیداتوری او در انتخابات ریاست جمهوری باشیم.
محسن رضایی اما کاندیدایی است که احتمالا در دبیرخانه ی مجمع تشخیص خواهد ماند. اگرچه قبل از انتخابات هم احتمال این که او بتواند موج ایجاد کند بعید به نظر می رسید. به نظر می رسد رضایی مترصد فرصتی برای یافتن یک موقعیت سیاسی اجرایی بالاتر است.
علی اکبر ولایتی به دلیل اتخاذ مواضع نزدیک به روحانی در مناظره ها، در بعضی گمانه زنی ها، وزیر خارجه یا دبیر شورای عالی امنیت ملی دولت روحانی معرفی شد. اگرچه مسئولیت وزارت خارجه به محمد جواد ظریف رسید، اما این خبر احتمالا برای ولایتی خبر بدی نیست، چرا که ظریف حدود یک دهه معاون ولایتی در وزارت خارجه بوده است. البته ولایتی این روزها هم سرش گرم حوزه ی دیپلماسی است و همین جند روز پیش در دیداری با نخست وزیر سوریه، پیام بشار اسد به مقام معظم رهبری را دریافت کرد. احتمال دارد ولایتی دبیری شورای عالی امنیت ملی را برعهده گیرد. اگر این اتفاق رخ ندهد، مسئولیت فعلی او یعنی مشاور بین الملل مقام معظم رهبری و دبیرکلی مجمع جهانی بیداری اسلامی ادامه خواهد یافت.
نفر دیگر غلامعلی حداد عادل است. او که در مناظره ها مواضعی انقلابی می گرفت، بیشتر از این بابت مورد توجه واقع شد که بدون توجه به جمع آوری و یا ریزش رای سخن می گفت و سعی می کرد آن چه را درست می داند بگوید و این تحسین برانگیز بود. همین شد که پس از انتخابات، تعدادی از اهالی فرهنگ و رسانه، همایش در تقدیر از او برگزار کردند که عنوانش این بود : "مرد تقوا و تدبیر". حداد در مجلس خواهد ماند و احتمالا در روزهای آینده در زمان بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی، بیشتر شاهد موضع گیری او خواهیم بود.
و اما سیدمحمد غرضی، او که تایید صلاحیتش خود یک پدیده بود، در مناظره ها مواضعی کاملا اقتصادی و با محوریت تورم گرفت. او که این روزها بعضا مصاحبه های جالبی با رسانه ها می کند، یک کارگاه کوچک اقتصادی دارد که این روزها به همان کار برگشته است.
از میان حدود ۴۰ شخصیت مطرح که در وزارت کشور ثبت نام کرده بودند، نهایتا ۸ نفر تایید صلاحیت شدند و با کناره گیری حدادعادل و عارف، نهایتا ۶ نفر به رقابت پرداختند.
اما دلیل این حجم از کاندیداتوری چیست؟
یکی از پاسخ هایی که سیاسیون به این سوال می دهند این است که انتخابات ریاست جمهوری در کشور ما شکست خورده ندارد. به عنوان مثال انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ را در نظر بگیرید. آن انتخابات ۸ کاندیدای تایید صلاحیت شده داشت که با کناره گیری رضایی، ۷ نفر دیگر به رقابت پرداختند. محمود احمدی نژاد رییس جمهور شد. علی لاریجانی با حکم احمدی نژاد دبیر شورای عالی امنیت ملی شد و ۲ سال بعد از شهر قم به مجلس راه یافت و رییس مجلس شد. کروبی حزب اعتماد ملی را تاسیس کرد و دوره ی بعد دوباره کاندیدا شد. محمد باقر قالیباف هم برای تصدی پست شهرداری تهران به خیابان بهشت رفت.
از میان کاندیداهای آن دوره، فقط معین و مهرعلیزاده بودند که شاید خیلی کاندیداتوری به دردشان نخورد. اگرچه پس از آن که معین در انتخابات نظام پزشکی رای بالایی آورد، خیلی ها آن را اثر کاندیداتوری معین در انتخابات ریاست جمهوری و شهرت ناشی از آن دانستند.
البته در آن سال هاشمی رفسنجانی هم کاندیدا بود که البته ماجرای متفاوتی دارد. هاشمی از آن جا که در تمام سال های پس از انقلاب در سمت های طراز اول نظام بوده، نمی توانست پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴، مسئولیت دیگری بپذیرد که برای کارنامه ی کاری او یک پیشرفت محسوب شود، آن طوری که ریاست مجلس برای لاریجانی و شهرداری پایتخت برای قالیباف یک گام رو به جلو تعبیر می شد.
کاندیداهای انتخابات ۹۲ چه سرنوشتی پیدا می کنند؟
با رییس جمهور شدن حجت الاسلام روحانی، محمدرضا عارف که به نفع او کناره گیری کرده بود، از موقعیت خوبی برخوردار شد، تا آن جا که خیلی ها از احتمال معاون اولی اولی او گفتند. البته همان موقع، بعضی از منابع آگاه از بی علاقگی روحانی به طرح معاونت اولی عارف خبر می دادند. شنیده ها حاکی از آن است که عارف در صدد تاسیس یک حزب فراگیر است و احتمالا نیم نگاهی به انتخابات مجلس دارد. به هر حال نکته ای که به قطعیت می توان گفت آن است که عارف بازنده ی انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ نیست.
کاندیدای دیگر انتخابات ۹۲ محمدباقر قالیباف است. اگرچه رای او در انتخابات دور از انتظار بود و تا چند روز پیش از انتخابات در خیلی از نظرسنجی ها جایگاه اول را داشت، اما می توان گفت که بسیاری از مردم اگرچه او را برای رییس جمهور شدن انتخاب نکردند، اما توان بالای اجرایی او را قبول دارند. شاید همین موضوع بود که باعث شد قالیباف به عنوان شانس اول شهردار شدن در دوره ی جدید معرفی شود. با این حساب احتمالا چهار سال دیگر، قالیباف، کلید دار بهشت خواهد بود.
برخلاف دیگر کاندیداهای این دوره، جلیلی در دقیقه ی نود ثبت نام کرد. حضور خاص رسانه ای او، مولفه هایی داشت که برای قشرهایی از مردم جذاب به نظر می رسید. دیپلملت محجوبی که از حق کوتاه نمی آید، پراید سوار می شود و خیلی هم اهل مصاحبه نیست. مجموع این موارد شاید این حس را در اطرافیان او ایجاد کرد که جلیلی می تواند موج ایجاد کند، اما بالاخره موج "اصلح جلیلی" راه نیفتاد. چندی پیش یکی از رسانه ها از احتمال سفیر شدن جلیلی خبر داد که البته بیشتر به طنز می ماند. احتمالا جلیلی در چهار سال پیش رو، بیشتر به فعالیت فرهنگی – سیاسی خواهد پرداخت. شاید هم در آینده دوباره شاهد کاندیداتوری او در انتخابات ریاست جمهوری باشیم.
محسن رضایی اما کاندیدایی است که احتمالا در دبیرخانه ی مجمع تشخیص خواهد ماند. اگرچه قبل از انتخابات هم احتمال این که او بتواند موج ایجاد کند بعید به نظر می رسید. به نظر می رسد رضایی مترصد فرصتی برای یافتن یک موقعیت سیاسی اجرایی بالاتر است.
علی اکبر ولایتی به دلیل اتخاذ مواضع نزدیک به روحانی در مناظره ها، در بعضی گمانه زنی ها، وزیر خارجه یا دبیر شورای عالی امنیت ملی دولت روحانی معرفی شد. اگرچه مسئولیت وزارت خارجه به محمد جواد ظریف رسید، اما این خبر احتمالا برای ولایتی خبر بدی نیست، چرا که ظریف حدود یک دهه معاون ولایتی در وزارت خارجه بوده است. البته ولایتی این روزها هم سرش گرم حوزه ی دیپلماسی است و همین جند روز پیش در دیداری با نخست وزیر سوریه، پیام بشار اسد به مقام معظم رهبری را دریافت کرد. احتمال دارد ولایتی دبیری شورای عالی امنیت ملی را برعهده گیرد. اگر این اتفاق رخ ندهد، مسئولیت فعلی او یعنی مشاور بین الملل مقام معظم رهبری و دبیرکلی مجمع جهانی بیداری اسلامی ادامه خواهد یافت.
نفر دیگر غلامعلی حداد عادل است. او که در مناظره ها مواضعی انقلابی می گرفت، بیشتر از این بابت مورد توجه واقع شد که بدون توجه به جمع آوری و یا ریزش رای سخن می گفت و سعی می کرد آن چه را درست می داند بگوید و این تحسین برانگیز بود. همین شد که پس از انتخابات، تعدادی از اهالی فرهنگ و رسانه، همایش در تقدیر از او برگزار کردند که عنوانش این بود : "مرد تقوا و تدبیر". حداد در مجلس خواهد ماند و احتمالا در روزهای آینده در زمان بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی، بیشتر شاهد موضع گیری او خواهیم بود.
و اما سیدمحمد غرضی، او که تایید صلاحیتش خود یک پدیده بود، در مناظره ها مواضعی کاملا اقتصادی و با محوریت تورم گرفت. او که این روزها بعضا مصاحبه های جالبی با رسانه ها می کند، یک کارگاه کوچک اقتصادی دارد که این روزها به همان کار برگشته است.
لطفا" فقط 1 صفحه انگلیسی بدید از رو بخونه