در این مراسم صادق کرمیار، نویسنده و مدیر کارگاه قصه و رمان حوزه هنری در سخنانی با بیان اینکه وقتی میخواهی درباره مرحوم گلابدرهای صحبت کنی، اول از همه باید بدانی که مخاطب تو کیست، اظهار داشت: سالها پیش من مسئول باشگاه هنرمندان و نویسندگان شهرداری بودم و ساختمان خوبی در اقدسیه به ما داده بودند که محل پاتوق نویسندگان و هنرمندانش کرده بودیم. این همان خانهای بود که گفته میشد آقای الویری بعدها در آن ساکن بوده و احمدینژاد هم از آن برای ساخت فیلم انتخاباتیاش استفاده کرد. روزی از طبقه پایین باشگاه صدایی بلند شد. وقتی پرسوجو کردم، گفتند فردی به نام گلابدرهای آمده است. با او همکلام شدم و گفت: شماها در قصر هستید که! مگر در ایران چنین جایی هم به نویسندهها میدهند؟
کرمیار ادامه داد: بعد از آن جلسه معارفه، محمود هر روز از صبح تا شب آنجا بود و انگار انرژی زیادی درونش بود که میخواست تخلیهاش کند، اما خیلیها حوصله او را نداشتند. خودش میگفت در آمریکا که بوده به محل کنگره نویسندگان آمریکا رفت و خیلی با عزت و احترام تحویلش گرفته بودند و یک هفتهای در آن سمینار از او پذیرایی کردند؛ بیآنکه از او بخواهند ثابت کند نویسنده است. بعد از سمینار نیز با گروهی از شرکتکنندگان رفته بوده جلوی کاخ سفید و علیه کارتر و بوش سخنرانی کرده و بد و بیراه گفته بیآنکه کسی به او کاری داشته باشد.
نویسنده رمان «نامیرا» افزود: گلابدرهای به گفته خود با خواست مهدی فریدزاده مبنی بر اینکه ایران به او نیاز دارد، اواخر دهه 70 به ایران بازگشت، اما به گفته خودش وقتی به ایران رسید فهمید که انگار کسی اینجا منتظرش نبوده است و میگفت مجبور شده مدتی در غار زندگی کند و بعد هم خانهای در ته گلابدره به او دادند. حتی در زمان زندگی کرایه ماشین نداشت که بدهد و برود فرهنگسراها برای تدریس.
مدیر کارگاه قصه و رمان حوزه هنری در ادامه با اشاره به ادبیات داستانی انقلاب گفت: وقتی بمبی منفجر میشود، آن بمب همه صاحب پوسته است و هم صاحب هسته. ابتدا باید در درون هسته اتفاقی رخ دهد که منجر به انفجار شده و پوسته باز و فرم عادی خارج شود. وقتی هم که انقلابی میخواهد رخ دهد، نخست اتفاقاتی در درون جامعه شکل میگیرد که در ادامه منشاء تحولات بیرونی میشود و انفجار پوسته جامعه میشود. لحظه این انفجار وقتی است که اتفاقات درون جامعه از اتفاقات سطح جامعه پیشی بگیرد و همین موقع لحظه شکلگرفتن شعار است. در ادبیات این دوره هم بر همین مبنا طبیعی است که شعار بر ساختار غلبه کند.
کرمیار افزود: در کتابی مانند «لحظههای انقلاب» هم باید قبل از ساختار به محتوا نگاه کرد چون متعلق به دوره ایجاد انفجار در جامعه است. اما وقتی رفته رفته از جامعه فاصله میگیریم و سالها پس از انقلاب میخواهیم با ادبیات به آن رجوع کنیم، باید اول ساختار ادبیات را ایجاد کنیم و بعد به سراغ محتوا برویم. زمانی که شعار به شعور مبدل شد، داستان هم بافتش را پیدا میکند، اما متاسفانه شاهدیم که امروز بسیاری از داستانهایی که به نام انقلاب اسلامی تولید میشود، ساخت ضعیفی دارند و نویسنده آنها فراموش کرده که ادبیات امروز انقلاب اسلامی اول باید فرم داستانی داشته باشد و بعد محتوای غنی.
وی تاکید کرد: شعارهای انقلاب اسلامی اگر در بطن جامعه نهادینه شد، شک نکنید که در ادبیات ما هم نهادینه میشود؛ وگرنه ادبیات تمایلی به بازتابش نخواهد داشت. به نظر من نویسنده انقلاب اسلامی امروزه باید قبل از نوشتن ثابت کند که نویسنده است. درست است که کرامت انسانی از شعارهای انقلاب اسلامی بود، اما نویسنده زمانی میتواند درباره این کرامت بنویسد که خودش این کرامت را لمس کرده باشد. جامعهای که نویسندهاش تحقیر شود، نباید انتظار داشته باشد که ادبیاتش ادبیاتی کریمانه باشد. مرحوم گلابدرهای نیز در خیلی از جاهای جامعه ما تحقیر شد؛ هم از طرف روشنفکران و هم از طرف انقلابیون. وقتی کرامت انسانی فردی چنین خدشهدار شود، چطو میتواند از انقلاب باز هم بنویسد.
این نویسنده در ادامه با اشاره به سازمانهای فرهنگی موجود در ایران گفت: در ایران با کلی تخفیف 500 نویسنده جدی بیشتر نداریم، ولی شما حساب کنید برای هر کدامشان چند کارمند استخدام شده است؟ اگر سرانگشتی به کارمندان ارشاد و حوزه هنری و شهرداری و ... نگاه کنیم میفهمیم برای هر نویسنده 5 کارمند استخدام شده که از میان آنها سه نفر مواظب نویسندهاند و بر کارش نظارت میکنند و دو نفر هم به اصطلاح به او سرویس میدهند. این در حالی است که نویسندههای ایرانی با مشکلات عدیدهای در حال گذران زندگی هستند و گاه برای کسب درآمد باید مسافرکشی هم بکنند.
وی در پایان تاکید کرد: جامعهای که نویسنده خود را تحقیر کند از نظر اقتصادی و سیاسی رشد نمیکند و در تاریخ هم نام خوبی از مدیران فرهنگی آن جامعه بر جای نمیماند. یادمان باشد اگر در جامعهای نویسنده تحقیر شد، این موضوع در جان او رسوخ میکند و ادبیات او هم بر مبنای همان تحقیر شکل میگیرد.