صراط: ولی راه چیست؟ به نظر می رسد برای پدیده حجاب باید به این سوالات جواب روشن، دقیق و عینی (یعنی علم واقع گرایانه) داد. سوالاتی از قبیل سوالات زیر:
اول باید علت ایجاد این پدیده شناسایی شود. همچنین باید مشخص شود که این پدیده انحراف است یا نه. بعد باید دید که چرا این افراد آن را می پسندند؟ چرا نباید این روش را بپسندند؟ تفاوت این افراد با کسانی که خود حجاب اختیاری دارند چیست؟ چگونه این شکاف را می شود پر کرد؟
فرهنگ بر اساس منافع دریافتی و ذهنی افراد شکل می گیرد. چرا این افراد از این روش احساس نفع می کنند؟ نفع از نظر این افراد چیست و با افراد باحجاب چه تفاتی دارد؟ شکاف نفع و فایده و ادراک از آن چگونه ایجا شده و چگونه پر می شود؟
با پاسخ به این سوالات تازه می توان پدیده بدحجابی را به طوری کامل توصیف کرد. نوشته زیر تنها توصیف دیده ها و گزارشی است از واقعیت در بخشی از دختران و زنان ایران. توصیف کامل و تجویز درمان در جای خود قابل طرح است. از عجله بپرهیزیم اگر می خواهیم علمی برخورد شود.
مانتو یا شنل؟
هر سالی که می گذرد، بدحجابیها شکل و شمایل جدیدتری به خود میگیرند، تا جایی که دیگر با سری به مانتوفروشی ها متوجه می شویم که باید با چیزی به نام «دکمه» در مانتوها خداحافظی کنیم. مانتو هم دیگر معنای خود را از دست داده و بیشتر شبیه شنلی شده که تنها روی شانه ها آویزان می شود و از روبرو چیزی به نام «مانتو» دیده نمیشود.
شلوار زنانه هم جای خود را به پوششی به نام «ساپورت» داده است، پوششی که علی رغم ترجمه آن هیچ حفاظتی برای شخص مصرف کننده ندارد و حتی جذاب تر از برهنگی برای افراد است. شال و روسری هم تنها تکه پارچه ای شدهاند که وسط سر را می پوشانند و موها و گردن را جذابتر از بیحجابی به نمایش می گذارند.
اگر در سالهای پس از انقلاب اسلامی در ایران رنگهای حضور در جامعه در سفید، قهوه ای، طوسی و مشکی خلاصه می شد در سال های اخیر، استفاده از رنگهای متنوع در اجتماع متداول شد و این روزها استفاده از رنگها به اوج خود رسیده و رنگهای شبرنگ از سرخابی تا سبز فسفری تبدیل به مد روز شده است.
رنگین کمان ویترینها
میدان هفت تیر تهران یکی از بورس های مانتوفروشی است که از بالای شهر و پایین شهر خریداران خودش را دارد، ویترین ها رنگین کمان مانتو، شال سر و ساپورت هستند. وارد یکی از مغازه ها میشوم. قیمت ها از ۸۰ هزار تومان شروع و بنابر جنس و کاری که برده، گران تر می شود. فروشنده ها تلاش میکنند تا بفهمند دنبال چه مدل مانتو و یا ساپورتی هستیم. به یکی از آنها می گویم: ببخشید مانتوی دکمهدار می خواهم.
فروشنده جواب می دهد: آهان! اداری می خواهید؟ می گویم: مگر فقط در اداره باید دکمه دار پوشید؟
فروشنده می گوید: من نمیدانم خانم، مدلهای ما همین هاست. جلویش بند دارد دیگر کسی دکمهدار نمیپوشد!
فروشنده دیگر میگوید: خیلیها تازه میآیند میگویند مانتویی که همین بند را هم نداشته باشد ندارید؟
یکی دیگر از بورسهای مانتوفروشی در تهران، چهارراه امیراکرم است. اگر کسی حوصله گشتن داشته باشد لابهلای مانتوهای مغازههای این محدوده میتواند مانتوهای شبیه مانتو که هم آستین داشته باشد و هم دکمه را پیدا کند.
عفاف، رنگ باخته است/ اتاق پرو؛ وسط مغازه مانتوفروشی
علی رغم آنکه همه مغازههای مانتوفروشی اتاق پرو دارند تا مشتری قبل از خرید، لباس را بپوشد و امتحان کند اما ظاهراً با همه گیر شدن مانتوهای بدون دکمه و جلوباز، این اتاقها هم کاربری خود را از دست دادهاند. چون بخش عمده مشتریان این مانتوها را همان وسط مغازه میپوشند و انتخاب میکنند.
البته این اقدام مورد اعتراض خود مغازه داران قرار میگیرد و به این خانم ها این طور تذکر میدهند که «به خاطر خرید یک مانتو ما را از نان خوردن نیندازید الآن یک مأمور ببیند در مغازه را می بندند ما بدبخت می شویم» ولی این تذکر هم مثل تذکری که مقابل در ورودی تمام مغازههای لباس فروشی زده شده است «رعایت حجاب اسلامی الزامی است» خیلی کارساز نیست.
خانم مانتویی حدود ۵۰ سالهای که مشغول انتخاب مانتوی مناسب برای دختر نوجوانش هست درباره مدل های موجود مانتو در بازار می گوید: من خودم خیاطی می کنم و مانتوهای خودم را هم خودم می دوزم اما دخترم اصرار دارد که از مدل های مانتوی حاضری بخرد چون دوستانش این طور لباس می پوشند من هم سعی می کنم حداقل از بین مدل ها و رنگ های فعلی مدلی که کمتر جلب توجه کند را کمک کنم، انتخاب کند. ولی باید بپذیریم که با این وضع مغازهها و جامعه، از دست پدر و مادر در نوع پوشش بچه ها کاری برنمیآید.
آقای فروشنده هم میگوید: ما به بازار نگاه می کنیم و مدل های مانتو را به مغازه می آوریم این مدلهای بدون دکمه و شنلی، ارزان تر هستند و رغبت بازار هم نسبت به اینها خوب است.
بیشتر که با فروشنده ها و خریداران صحبت می کنیم مستأصل بودن مردم در برابر موج بی بند و باری را کامل تر حس می کنیم. چرخه ای معیوب و خراب. عده ای با برنامه ریزی دقیق، مدل یا مدل هایی از لباس را تبدیل به الگو می کنند و مدام در برنامه های ماهواره ای خود از آن استفاده می کنند، بخشی از این لباس ها به شکل قاچاق وارد کشور ما می شود و بخشی دیگر دانسته یا ندانسته توسط تولیدکنندگان داخلی کپی برداری و تولید می شود. مدل ها به مغازه ها و بازار فروش راه می یابند. عده ای آنها را بر تن می کنند و در شهر جولان می دهند و بعد از مدتی مثل یک ویروس واگیردار با قیمتی ارزان تر از پوشش اسلامی همه جا را فرا می گیرند. مثلاً «مد روز» می شوند، تا حدی که دیگر پیدا کردن یک لباس اسلامی کیمیا می شود و این موج، تلاش می کند سبک ترها را با خود ببرد.
آنچه در قانون قید شده است مسئولیت ۲۶ نهاد در رابطه با قانون گسترش حجاب و عفاف است اما همه تا حرف از برخورد با بدحجابی و گسترش عفاف در جامعه می شود انگشت به سمت نیروی انتظامی دراز می کنند برای اینکه مبادا مسئولان سایر دستگاه ها از صدا و سیما و وزارت ارشاد گرفته تا وزارت بازرگانی از خواب زمستانی در برابر بی حجابی های فصلی بیدار شوند.
بدحجابها زیبا هستند؟
زمانی می گفتند بدحجاب ها زیباییهای خود را به رخ رهگذران می کشند اما آیا واقعاً بدحجاب های امروزی زیبا هستند یا ترسناک؟ می گویند زیبایی از چشم آقایان با خانم ها فرق دارد به همین دلیل از آقایان درباره بدحجاب ها می پرسیم.
یک آقای جوان دانشجو معتقد است که قیافه همه بدحجاب ها را تقریبا می شود به ۲ یا ۳ گروه تقسیم کرد. چون تقریباً تیپ و ظاهرشان تقلیدی است حتی عمل های جراحی که روی صورتشان هم انجام می دهند آنها را بیشتر به هم شبیه کرده است. وی درباره اینکه آیا تذکر و برخورد با این افراد، تاثیری بر رفتار آنها می گذارد، هم پاسخ می دهد: فکر نمی کنم شاید برای همان موقع تذکر، خودشان را جمع و جور کنند اما دو قدم آن طرف تر، تازه لج می کنند و بدتر از قبل تیپ می زنند.
آقای طلافروشی هم که خودش دختران نوجوان و جوان دارد، می گوید: من گاهی وقت ها از دیدن بعضی قیافه ها واقعاً می ترسم. بعضی از خانم ها که برای خرید می آیند ۱۰۰ لایه آرایش کرده اند یا لباس هایی می پوشند که من شرمم می آید به چشمم بخورد. باید اینها را از سطح جامعه جمع کنند وگرنه کل جامعه را فاسد می کنند.
خانم های بدحجاب عمدتاً بر این اعتقاد هستند که حجاب، امری شخصی است و آنها دوست دارند با ظاهری آراسته و زیبا وارد جامعه شوند، اما جدا از اینکه جامعه، فضایی عمومی با قوانین و هنجارهای خاص خود است بیشتر آقایان معتقد هستند که نگاهشان به این بد حجاب های رها در جامعه بیشتر از روی تعجب و تأسف است نه از روی تحسین به خاطر زیبایی!
اول باید علت ایجاد این پدیده شناسایی شود. همچنین باید مشخص شود که این پدیده انحراف است یا نه. بعد باید دید که چرا این افراد آن را می پسندند؟ چرا نباید این روش را بپسندند؟ تفاوت این افراد با کسانی که خود حجاب اختیاری دارند چیست؟ چگونه این شکاف را می شود پر کرد؟
فرهنگ بر اساس منافع دریافتی و ذهنی افراد شکل می گیرد. چرا این افراد از این روش احساس نفع می کنند؟ نفع از نظر این افراد چیست و با افراد باحجاب چه تفاتی دارد؟ شکاف نفع و فایده و ادراک از آن چگونه ایجا شده و چگونه پر می شود؟
با پاسخ به این سوالات تازه می توان پدیده بدحجابی را به طوری کامل توصیف کرد. نوشته زیر تنها توصیف دیده ها و گزارشی است از واقعیت در بخشی از دختران و زنان ایران. توصیف کامل و تجویز درمان در جای خود قابل طرح است. از عجله بپرهیزیم اگر می خواهیم علمی برخورد شود.
مانتو یا شنل؟
هر سالی که می گذرد، بدحجابیها شکل و شمایل جدیدتری به خود میگیرند، تا جایی که دیگر با سری به مانتوفروشی ها متوجه می شویم که باید با چیزی به نام «دکمه» در مانتوها خداحافظی کنیم. مانتو هم دیگر معنای خود را از دست داده و بیشتر شبیه شنلی شده که تنها روی شانه ها آویزان می شود و از روبرو چیزی به نام «مانتو» دیده نمیشود.
شلوار زنانه هم جای خود را به پوششی به نام «ساپورت» داده است، پوششی که علی رغم ترجمه آن هیچ حفاظتی برای شخص مصرف کننده ندارد و حتی جذاب تر از برهنگی برای افراد است. شال و روسری هم تنها تکه پارچه ای شدهاند که وسط سر را می پوشانند و موها و گردن را جذابتر از بیحجابی به نمایش می گذارند.
اگر در سالهای پس از انقلاب اسلامی در ایران رنگهای حضور در جامعه در سفید، قهوه ای، طوسی و مشکی خلاصه می شد در سال های اخیر، استفاده از رنگهای متنوع در اجتماع متداول شد و این روزها استفاده از رنگها به اوج خود رسیده و رنگهای شبرنگ از سرخابی تا سبز فسفری تبدیل به مد روز شده است.
رنگین کمان ویترینها
میدان هفت تیر تهران یکی از بورس های مانتوفروشی است که از بالای شهر و پایین شهر خریداران خودش را دارد، ویترین ها رنگین کمان مانتو، شال سر و ساپورت هستند. وارد یکی از مغازه ها میشوم. قیمت ها از ۸۰ هزار تومان شروع و بنابر جنس و کاری که برده، گران تر می شود. فروشنده ها تلاش میکنند تا بفهمند دنبال چه مدل مانتو و یا ساپورتی هستیم. به یکی از آنها می گویم: ببخشید مانتوی دکمهدار می خواهم.
فروشنده جواب می دهد: آهان! اداری می خواهید؟ می گویم: مگر فقط در اداره باید دکمه دار پوشید؟
فروشنده می گوید: من نمیدانم خانم، مدلهای ما همین هاست. جلویش بند دارد دیگر کسی دکمهدار نمیپوشد!
فروشنده دیگر میگوید: خیلیها تازه میآیند میگویند مانتویی که همین بند را هم نداشته باشد ندارید؟
یکی دیگر از بورسهای مانتوفروشی در تهران، چهارراه امیراکرم است. اگر کسی حوصله گشتن داشته باشد لابهلای مانتوهای مغازههای این محدوده میتواند مانتوهای شبیه مانتو که هم آستین داشته باشد و هم دکمه را پیدا کند.
عفاف، رنگ باخته است/ اتاق پرو؛ وسط مغازه مانتوفروشی
علی رغم آنکه همه مغازههای مانتوفروشی اتاق پرو دارند تا مشتری قبل از خرید، لباس را بپوشد و امتحان کند اما ظاهراً با همه گیر شدن مانتوهای بدون دکمه و جلوباز، این اتاقها هم کاربری خود را از دست دادهاند. چون بخش عمده مشتریان این مانتوها را همان وسط مغازه میپوشند و انتخاب میکنند.
البته این اقدام مورد اعتراض خود مغازه داران قرار میگیرد و به این خانم ها این طور تذکر میدهند که «به خاطر خرید یک مانتو ما را از نان خوردن نیندازید الآن یک مأمور ببیند در مغازه را می بندند ما بدبخت می شویم» ولی این تذکر هم مثل تذکری که مقابل در ورودی تمام مغازههای لباس فروشی زده شده است «رعایت حجاب اسلامی الزامی است» خیلی کارساز نیست.
خانم مانتویی حدود ۵۰ سالهای که مشغول انتخاب مانتوی مناسب برای دختر نوجوانش هست درباره مدل های موجود مانتو در بازار می گوید: من خودم خیاطی می کنم و مانتوهای خودم را هم خودم می دوزم اما دخترم اصرار دارد که از مدل های مانتوی حاضری بخرد چون دوستانش این طور لباس می پوشند من هم سعی می کنم حداقل از بین مدل ها و رنگ های فعلی مدلی که کمتر جلب توجه کند را کمک کنم، انتخاب کند. ولی باید بپذیریم که با این وضع مغازهها و جامعه، از دست پدر و مادر در نوع پوشش بچه ها کاری برنمیآید.
آقای فروشنده هم میگوید: ما به بازار نگاه می کنیم و مدل های مانتو را به مغازه می آوریم این مدلهای بدون دکمه و شنلی، ارزان تر هستند و رغبت بازار هم نسبت به اینها خوب است.
بیشتر که با فروشنده ها و خریداران صحبت می کنیم مستأصل بودن مردم در برابر موج بی بند و باری را کامل تر حس می کنیم. چرخه ای معیوب و خراب. عده ای با برنامه ریزی دقیق، مدل یا مدل هایی از لباس را تبدیل به الگو می کنند و مدام در برنامه های ماهواره ای خود از آن استفاده می کنند، بخشی از این لباس ها به شکل قاچاق وارد کشور ما می شود و بخشی دیگر دانسته یا ندانسته توسط تولیدکنندگان داخلی کپی برداری و تولید می شود. مدل ها به مغازه ها و بازار فروش راه می یابند. عده ای آنها را بر تن می کنند و در شهر جولان می دهند و بعد از مدتی مثل یک ویروس واگیردار با قیمتی ارزان تر از پوشش اسلامی همه جا را فرا می گیرند. مثلاً «مد روز» می شوند، تا حدی که دیگر پیدا کردن یک لباس اسلامی کیمیا می شود و این موج، تلاش می کند سبک ترها را با خود ببرد.
آنچه در قانون قید شده است مسئولیت ۲۶ نهاد در رابطه با قانون گسترش حجاب و عفاف است اما همه تا حرف از برخورد با بدحجابی و گسترش عفاف در جامعه می شود انگشت به سمت نیروی انتظامی دراز می کنند برای اینکه مبادا مسئولان سایر دستگاه ها از صدا و سیما و وزارت ارشاد گرفته تا وزارت بازرگانی از خواب زمستانی در برابر بی حجابی های فصلی بیدار شوند.
بدحجابها زیبا هستند؟
زمانی می گفتند بدحجاب ها زیباییهای خود را به رخ رهگذران می کشند اما آیا واقعاً بدحجاب های امروزی زیبا هستند یا ترسناک؟ می گویند زیبایی از چشم آقایان با خانم ها فرق دارد به همین دلیل از آقایان درباره بدحجاب ها می پرسیم.
یک آقای جوان دانشجو معتقد است که قیافه همه بدحجاب ها را تقریبا می شود به ۲ یا ۳ گروه تقسیم کرد. چون تقریباً تیپ و ظاهرشان تقلیدی است حتی عمل های جراحی که روی صورتشان هم انجام می دهند آنها را بیشتر به هم شبیه کرده است. وی درباره اینکه آیا تذکر و برخورد با این افراد، تاثیری بر رفتار آنها می گذارد، هم پاسخ می دهد: فکر نمی کنم شاید برای همان موقع تذکر، خودشان را جمع و جور کنند اما دو قدم آن طرف تر، تازه لج می کنند و بدتر از قبل تیپ می زنند.
آقای طلافروشی هم که خودش دختران نوجوان و جوان دارد، می گوید: من گاهی وقت ها از دیدن بعضی قیافه ها واقعاً می ترسم. بعضی از خانم ها که برای خرید می آیند ۱۰۰ لایه آرایش کرده اند یا لباس هایی می پوشند که من شرمم می آید به چشمم بخورد. باید اینها را از سطح جامعه جمع کنند وگرنه کل جامعه را فاسد می کنند.
خانم های بدحجاب عمدتاً بر این اعتقاد هستند که حجاب، امری شخصی است و آنها دوست دارند با ظاهری آراسته و زیبا وارد جامعه شوند، اما جدا از اینکه جامعه، فضایی عمومی با قوانین و هنجارهای خاص خود است بیشتر آقایان معتقد هستند که نگاهشان به این بد حجاب های رها در جامعه بیشتر از روی تعجب و تأسف است نه از روی تحسین به خاطر زیبایی!
لطفاً نظرمو منتشر کن.
صراط کی میخوای بفهمی نمیشه جلوی خواست عمومی ایستاد ؟ حتی اگه نگیم اکثریت دیگه حداقل نصف جامعه حجاب اجباری نمی خوان.
هر جایی که قرآن و دین روش تاکید کرده 100% همچین خطری رو حس کرده!!!
حالا هر جا ما به بهانه آزادی و زیبایی و متمدن بودن کوتاه اومدیم ، اون حداقل هایی رو هم که برای آرامش روحی روانی خانواده و جوانش لازم داشتیم هم از دست دادیم!!!!
الان تو کدوم پارک میشه رفت و با خانواده غذا خورد که بشه آدم سرشو بالا بیاره!!!
مگه اینکه خدای ناکرده ذائقه ما عوض شده و این صراطه که همیشه کاسه داغتر از آشه!!!!
والا چرا بقیه سایتها که از صبح تا شب به هزارن مطلب پوچ و بی ارزش میپردازند ، هیچ حرفی از مهمترین دغدغه خانواده ها نمی زنند!!!!
ای کاش ما تو کشورمون بی حجاب داشتیم ولی کسی که با حجابش به مادرهای شهید دهن کجی کنه نمی داشتیم!!!!
1.باید از دونهاد مهم صدا وسیما وآموزش و پرورش شروع بشه. علت هم این است که صداوسیما رسانه بسیار تاثیر گذاری هست. وهمچنین نسل آینده، امروز در مدارس هستن. که یک نوع واکسینه شدن هست.
البته منظورم این نیست که فقط سخت گیری بشه بلکه باید فرهنگ سازی بشه. باید با دانش آموزان صحبت بشه. نباید از تاثیر کلام غافل بود
2.بجای هزینه کردن در گشت ارشاد باید این هزینه ها خرج تولیدات داخلی بشه. خیلی از اجناس ما مارک خارجی دارند.
پس باید با نظارت(تاکید میکنم با نظارت) بر بخش تولیدی و هم چنین با نظارت بر بخش فروشگاهی(مغازه ها) لباس هایی در شان یک زن مسلمان به بازار عرضه کرد
3.بجای صحبت از حجاب باید صحبت از غیرت کرد. باید غیرت را در جامعه گسترش دهیم. جامعه ی ما بیشتر از اینکه مشکل بد حجابی داشته باشه، مشکل بی غیرت داره. متاسفانه جامعه ما از بی غیرتی بعضی ازمردان بخصوص جوانان رنج میبره. باید روزنامه ها و رسانه ها در مورد راه های برگشتن غیرت به جامعه تحقیق کنن
این راه یه راه میان بر هست که خیلی از مسائل بخصوص حجابو تحت تاثیر قرار میده
4.قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ سوره نور آیه 30
ترجمه:به مؤ منان بگو چشمهاي خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند، و فروج خود را حفظ كنند، اين براي آنها پاكيزه تر است، خداوند از آنچه انجام ميدهيد آگاه است. (۳۰)
دراین آیه خداوند یک نظریه بیان میکند:
اگر همه مردها عفیف و پاکدامن باشند، جامعه به سمت فساد نمیرود و گناه کبیره زنا هم انجام نیشود.
خداوند این تئوری و نطریه رو در سوره یوسف به صورت عملی نشون داده.
زمانیکه زلیخا به سمت یوسف دوید، یوسف فرار کرد و پیراهنش پاره شد.
نکته ی داستان اینجاست که اگر مردها با حیا و عفیف باشند و حتی اگر تمام زنان فاسد باشند هیچ گناه واتفاقی نخواهد افتاد.
به نظر من در بحث حجاب به خانم ها کمی ظلم میشود. باید تلنگری به مردها زد. باید به مرد ها غیرت وحیا را اموزش داد. به خصوص در بحث حیا،نکته ای که میتواند کمک کند کنترل نگاه است. باید نگاه مردها کنترل شود.
در آخر هم حدیث زیبا
حضرت محمد (ص) : فرمودند چهار چیز است که هرکدام در خانه ای رخنه کرد ویرانش کند و برکت از آن خانه ها رود : ۱٫خیانت ۲٫دزدی ۳٫شراب ۴٫زنا امالی شیخ صدوق مجلس شصت و دوم صفحه ۳۹۸
حضرت محمد (ص) فرمودند : وقتی زنا رواج گیرد زلزله پیدا شود. نهج الفصاحه حدیث ۲۱۹
حضرت محمد (ص) فرمودند : وقتی زناکاری و رباخواری در دهکده ای ( یا شهری ) آشکار شود ، مردم آن ، عذاب خدا را به خود خریده اند. نهج الفصاحه حدیث ۲۱۸
خدا از ته دلتون خبر داره که. ما خانم ها هم فرق نگاه تعجب آور،وحشت زده،تحسین به خاطر زیبایی رو از نگاه هوس آلود تشخیص نمیدیم اصلاگاگولیم دیگه .وقتی با قیافه خسته وبی آرایش منتظر تاکسی باشی چند قدم اون طرف تر یکی از همین عجیب غریبها وایستاده باشی وراننده برای اینکه سریع اون خانم رو سوار کنه نزدیکه تو رو با آسفالت خیابون یکی کنه.حتما تعجب کرده دیگه،نه تحسین.