فارس: به نظر شما نظام سلامت کشور امروز در چه وضعیتی قرار دارد، مشکل حاد و مزمن سیستم بهداشتی و درمانی کشور چیست و فکر می کنید اولویت اورژانسی مسئولان فعلی برای درمان این بیمار چه باید باشد؟
باقری لنکرانی: به نظر من نظام سلامت از یکسری مشکلات مزمن رنج میدهد که سالهاست وجود دارد و در زمان مدیریت بنده هم وجود داشتند و البته یکسری مشکلات حاد هم هستند که مردم امروز بیشتر از آن رنج می برند، شاید حادترین مشکلی که اغلب مردم با آن دست به گریبان هستند، مشکل تأمین داروهای مورد نیازشان به صورت بهنگام و با قیمت مناسبت است و این مسئله شاید مهمترین مشکلی است که وزارت بهداشت امروز با آن رو به روست.
البته این معضل به صورت ناگهانی به وجود نیامده است، مشکلی است که طی حداقل دو سال گذشته به مروز شکل گرفته است و طبیعی است که رفع آن هم نیازمند برنامه ریزی و اقدامات زمان بر است ولی فکر می کنم مسیری که وزارت بهداشت و مسئولان فعلی آن برای حل این معضل در پیش گرفته اند و شروع کردهاند، میتواند در کوتاهترین زمان ممکن این مشکلات را حل کند و حداقل نگرانی خانواده هایی که بیمار صعب العلاج و مزمن دارند و مجبورند مدتها داروهای گرانقیمت مصرف کنند را کم کند.
فارس: چرا مسیری که اکنون برای رفع مشکلات دارویی در حال اجراست را مسیر درستی میدانید؟
باقری لنکرانی: به نظرم سیاستهایی که طی 3 تا 4 سال گذشته به خصوص در حوزه دارویی اتخاد شد و بیشتر به سیاست انحصارگرایی شبیه بود، سیاست اشتباهی بود. این مسیر الان با حضور مسئولان جدید با گامهایی که تاکنون برداشته شده است، در حال اصلاح است.
البته بخشی هم نیازمند هماهنگی جدی تر وزارت بهداشت با سایر ارگانهاست که در مورد آن هم طلیعه هایی از هماهنگی را میبینیم. امیدواریم مسئولان جدید وزارت بهداشت بتوانند این مشکل را به نحو شایسته ای، بر طرف کنند و به نظرم یکی از فوری ترین مشکلات نظام سلامت که باید حل شود، همین موضوع داروست.
فارس: منظورتان از انحصارگری در واردات و تولید دارو، چیست؟
باقری لنکرانی: یکی از مشکلاتی که کشور ما را در زمان تحریم ها آسیب پذیر کرد. این بود که متناسب با شرایط تحریم، شاهد برنامه ریزی کلان دارویی نبودیم. وظیفه اصلی وزارت بهداشت باید این باشد که دسترسی همه مردم را در تمام زمانها به داروهای مورد نیازشان فراهم کند و داروی با کیفیت و با قیمت مناسب را در اختیار مردم قرار دهد و یکی از ارکان مهم در پایداری این دسترسی این است که در تأمین دارو انحصار نداشته باشیم.
وقتی انحصار پیش بیاید و کانالهای تأمین و توزیع دارو، کانالهای خاص شود،باعث می شود که اولاً آسیب پذیری کشور زیاد شود. دوم اینکه با کمترین سوء عملکرد در این کانالهای خاص، دچار بحران در زنجیره تأمین دارو میشویم. به نظرم یکی از سیاستهایی که درست نبود و در 4 سال گذشته روی آن تأکید زیادی میشد، نوعی انحصار در زنجیره دارویی بود که به افزایش آسیب پذیری منجر شد و ما آثار سوء آن را در زمان تشدید تحریم ها دیدیم.
این مسئله احتیاج به تجدید نظر داشت که الان به نظر میرسد وزارت بهداشت در این زمینه تجدیدنظرهای لازم را انجام می دهد.
فارس: منظورتان از انحصار؛ انحصار شرکتهای خصوصی دارویی است یا انحصارگری شرکتهای بزرگ دارویی که وابسته به نهادهای عمومی هستند؟
باقری لنکرانی: انحصار در هر صورت آن بد است. ما باید سعی کنیم زنجیره تأمین داروهایمان از مسیرهای انحصاری حتی الامکان «بری» باشد.
فارس: این موضوع قدری چالش برانگیز است، چون مثلاً در مورد داروی MS بحثی که در این سالها مطرح است این است که تولید کننده داخلی معتقد است اگر تولید کننده جدید وارد بازار شود و رقیب داشته باشد، ممکن است بازار داخلی اش را از دست بدهد و این به ضرر تولید داخل و بر خلاف سیاست حمایت دولت از تولید کنندگان داخلی است؟
باقری لنکرانی: بحث عمده من این است که سیاستگزاری در حوزه دارو در شرایط تحریم،نباید مبتنی بر انحصار در هیچ جای زنجیره دارویی باشد. وجود کانالهای متعدد، به ما امکان می دهد که آسیب پذیری ما در تأمین دارو و پایداری بازار کمتر شود.
فارس: به هر حال واقعیت امروز این است که تولید کنندگان داخلی می گویند، بازار داخلی محدود است و شاید به دلیل اینکه هنوز ورودمان به عرصه بازارهای جهانی محدود است اگر رقیب داشته باشند، ضرر میکنند؟
باقری لنکرانی: منظورم از انحصارگری، انحصار در واردات و توزیع دارو بود نه تولید. بالاخره طبیعی است که تولید دارو در داخل کشور به صورت ناگهانی رخ نمی دهد و احتیاج به زیرساختهای خاصی دارد که باید این زیرساختها فراهم شود تا تولید اتفاق بیفتد. طبیعی است که اگر کسی وارد صحنه تولید دارو شدt باید از انگیزه لازم اقتصادی هم برخوردار باشد. یعنی از وجود نوعی بازار کم خطر برای عرضه محصولاتش مطمئن باشد.
به همین علت در بحث تولید دارو یک نوع سیاستگذاری و برنامه ریزی باید باشد تا کسانی که در این زمینه سرمایه گذاری می کنند،از سودآوری سرمایه شان مطمئن باشند و گر نه کسی وارد این عرصه نمی شود.
اما از طرف دیگر در بحث واردات و توزیع دارو هر چقدر نگاهمان وسیع تر و بازتر باشد، آسیب پذیری ما کمتر می شود و می توانیم چرخه دارو را به صورت پایدارتری داشته باشیم. این دو موضوع تقریباً دو موضوع متفاوت هستند و نباید با یک روش با آنها برخورد کرد.
فارس: بعد از دارو به نظر شما اولویت بعدی وزارت بهداشت برای رفع مشکلات حوزه سلامت چیست؟
باقری لنکرانی: مشکل اصلی نظام سلامت که از سالها پیش مزمن شده است، شاید بحث اقتصاد سلامت و نحوه تأمین هزینههای سلامت است. بالاخره باید معلوم شود که مبنای ما برای اداره مالی نظام سلامتt بیمه است، نظام ملی سلامت است یا ترکیبی است بین بیمه های خصوصی و نظام ملی است.
باید مشخص شود که بحث کهنه تعرفه های خدمات سلامت، نحوه نظارت بر آنها چگونه باید ساماندهی شود. همه این مسائل موضوعات مهمی هستند که به علت تعدد مراکز تصمیم گیری تاکنون به یک تصمیم قاطع نرسیده است و همین ابهام باعث شده که امکان تخلفات افزایش پیدا کند.
بحثهای دیگری هم در مورد اقتصاد بیمارستانها هست. اینکه با تأمین اعتبار مناسب بتوانند خدمات مناسب به مردم بدهند. یکی از معضلات مهم است.در این زمینه یک فهرست طولانی وجود دارد.
شاید اگر بخواهیم عمیق تر به موضوع نگاه کنیم. باید پاسخ چند سؤال را به صورت روشن بدهیم. اگر بخواهیم به صورت مبنایی تر به موضوع نگاه کنیم باید پاسخ روشنی برای نظام اداری کشور پیدا کنیم. یعنی تفاهمی بین دستگاههای کلان کشور به خصوص قوه مجریه و قوه قضاییه و اجزای زیر مجموعه آنها در مورد نظام اداری کشور باید اتفاق بیفتد تا بتوانیم به یک مسیر روشن برسیم.
این سؤال مطرح است که ما با شرایط متفاوتی نسبت به گذشته مواجه هستیم. هزینه های درمان مردم افزایش پیدا کرده است. درمانهای فوق تخصصی پیچیده بیشتر شده است. داروهای گرانقیمت زیادی وارد بازار شده است.
در برابر این افزایش هزینهها، افزایش تقاضا برای خدمات فوق تخصصی گرانقیمت را هم شاهد هستیم. حال سؤال اینجاست که با وجود کمبود منابع چه سیاستی را باید اجرا کنیم و چه مسیری را برویم که بتوانیم از سلامت مردم به صورت بهینه محافظت کنیم.
در این زمینه تجربه جهانی و تجربه کشور خودمان را در اختیار داریم و نتیجه آن این است که باید احیای نظام مراقبتهای اولیه سلامت یا PHC را سرلوحه کارمان قرار دهیم. البته با در نظر گرفتن شرایط کشور.
روزگاری در کشور ما سطح سواد پایین تر از امروز بود، تقاضاها هم نسبت به امروز کمتر بود، امروز با در نظر گرفتن جمعیت بالای 75 میلیونی و وجود حداقل 10 میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی، توقعات بالاتر رفته است و به نظر میرسد باید اصلاحاتی با توجه به شرایط جدید در نظام مراقبتهای سلامت کشور ایجاد کنیم که یکی از آنها اجرای برنامه پزشک خانواده و تقویت این نظام جدید است.
پزشک خانواده نباید صرفاً درمانگر باشد،باید کسی باشد که مسئولیت سلامت خانوادهها را به عهده بگیرد و محافظت از سلامت مردم را هدف خود قرار دهد، نه درمان بیماری را.
به نظر میرسد باید روی این موضوع یک تفاهم عمومی در سطح بالا صورت بگیرد و همه فعالیتهای مختلف دولت و قانونگذاران روی این موضوع متمرکز شود. البته در متن قانون برنامه توسعه پنجم به نوعی به این موضوع اشاره شده است اما در همین قانون ابهاماتی وجود دارد و دستورات دیگری وجود دارد که با این اصل مطابقت ندارد.
فارس: مثل چی؟
باقری لنکرانی: مثلاً وقتی از رقابتی شدن بیمهها صحبت میکند، این به نوعی موضوع اجرای برنامه پزشک خانواده را با ابهام رو به رو میکند و در تعرض با آن قرار می گیرد.
فارس: البته در قانون برنامه توسعه پنجم بر تجمیع بیمههای پایه سلامت تأکید شده است؟
باقری لنکرانی: نه، دو تا بحث دارد. در فصل امور اجتماعی اشاره میکند که بیمهها تجمیع شوند و بیمه پایه سلامت ایرانیان تشکیل شود که تازه این موضوع خودش با چالش مواجه است و تکلیف بیمههای اجتماعی معلوم نیست. ابهام دارد و نهایتاً این شده که به صورت مجازی بیمههای یکپارچه شکل بگیرد اما هنوز ارتباطش با بیمه های اجتماعی روشن نیست.
در جای دیگری نیز در همین قانون برنامه توسعه به رقابت پذیری بیمه تأکید شده است. که اگر این دو موضوع ابهام زدایی نشود، در تعارض با هم قرار می گیرند.
فارس: منظورتان این است که قانون برنامه توسعه پنجم قابل اجرا نیست و باید اصلاح شود تا قابلیت اجرا پیدا کند؟
باقری لنکرانی: منظورم این است که به هر حال چنین ابهاماتی در قانون برنامه توسعه پنچم وجود دارد. اما الان بحث ما قانون برنامه نیست، منظورم این است که باید از تمام توان قانون و توان خارج از وزارت بهداشت برای رفع مشکلات استفاده کنیم. در حالی که خارج از وزارت بهداشت هنوز تأکید بر درمان است. در همین قانون موجود هم مفرهایی وجود دارد که افرادی با تفسیرهای خود از آن استفاده میکنند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند. با این وضعیت ما به نتیجه نمیرسیم.
اگر میخواهیم به نتیجه مطلوب برسیم، باید همه قانون را مبنا قرار دهیم و وظایفمان را انجام دهیم. اما در این مسیر چند چیز باید روشن شود، از جمله اینکه تأمین منابع مورد نیاز اجرای این قانون از کجا خواهد بود.
ما در سالهای مختلف در میزان سهم سلامت از درآمد کشور فراز و فرودهای زیادی داشتهایم. در مقطعی تا 7 درصد رسید و در مقطع دیگر شاهد کاهش آن بودیم.
در مورد توزیع منابع سلامت هم در مواقعی تا 60 درصد هزینه های سلامت را از منابع عمومی میپرداختیم اما الان بر عکس شده و حدود 40 درصد این هزینهها از بودجه های عمومی پرداخت میشود و 60 درصد آن از جیب مردم پرداخت میشود.
اگر قرار است قانون و اجرای برنامه پزشک خانواده مبنا قرار گیرد، باید اعتبارات آن مشخص شود و منابع آن به صورت واقعی با توجه به ظرفیتهای کشور تأمین شود و نگاهمان این باشد که در زمانی که خانوادهها در معرض هزینههای تحمل ناپذیر سلامت قرار میگیرد بتوانیم از آنها حمایت کنیم.
الان ممکن است اکثر مردم در شرایط عادی مشکل خاصی نداشته باشند و توان پرداخت هزینههای سرپایی را داشته باشند اما همین خانوادهها اگر به یکی از بیماریهای صعب العلاج مانند سرطان مبتلا شوند، به شدت آسیب پذیر میشوند و توان تأمین پرداخت هزینههای آن را ندارند. باید پاسخ این پرسش روشن شود که چه کسی باید این هزینههای سنگین را پرداخت کند.