صراط: مؤسسه واشنگتن نوشت: کارشناسان این اندیشکده، دنیس راس، مشاور پیشین اوباما
در امور خاورمیانه و اریک ادلمن، معاون وزیر دفاع در امور سیاست گذاری،
مایکل ماکوسکی، مدیر کل مؤسسه یهودی امور امنیت ملی، به ارائه شش اصل
میپردازند که به زعم ایشان به منظور جلوگیری از ظهور یک ایران هستهای
باید در دستور کار مذاکره کنندگان غربی قرار گیرد.
ماه جاری در ژنو اولین دور از مذاکرات هستهای ایران پس از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران برگزار شد که ایران اقدامی بیسابقه را ترتیب داد: واقعاً مذاکره کرد. برای اولین بار تهران تصویری واقعی از سرانجام مذاکرات خود با گروه 1+5 و اینکه چگونه به این سرانجام میخواهد برسد، ارائه کرد. با این حال، بر خلاف انتظارات، هیچ امتیازی را پیشنهاد نکرده و مسائل جدی را در مورد اهداف ایران بیپاسخ باقی گذاشت. با توجه به دور جدید مذاکرات که برای هفته آتی پیشبینی شده است، مذاکره کنندگان آمریکایی همه تلاش خود را به کار خواهند گرفت تا از اصولی پیروی کنند که منافع در معرض خطر را تأمین کنند.
مهمترین تهدید امنیت ملی که آمریکا با آن مواجه است، همچنان یک ایران مجهز به توان هستهای است. راه مناسب برای رسیدن به این هدف، مذاکرات و توافق دیپلماتیک است. اما دیپلماسی همین خواهد بود ـ راهی برای رسیدن به یک هدف.
همانطور که جان کری، وزی امور خارجه نیز تأکید کرده است، «معامله بد، به مراتب بدتر از معامله نکردن است.» انجام مذاکره برای مذاکره همچنان منجر به تحقق یک ایران هستهای خواهد شد؛ مشروعیت هرگونه اقدام متعاقب آمریکا را تضعیف میکند و ممکن است اقدام نظامی اسرائیل برای مقابله با پیشرفت ایران را رقم زند؛ اعتبار آمریکا را سلب کرده یا کاهش دهد و رژیم بینالمللی منع گسترش تسلیحات هستهای که چندین دهه عمر دارد را تضعیف کرده یا از میان ببرد.
بنابراین آمریکا باید تنها در چارچوب پارامترهایی مشخص به دنبال دست یافتن به یک توافقنامه باشد تا از تحقق منافع خود و متحدین خود مطمئن شود. شش اصل وجود دارد که مذاکره با ایران باید بر اساس این اصول هدایت شود.
اول اینکه ایران باید نگرانیهای عمده بینالمللی را بر طرف کند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی مکرر شکایت کرده است که ایران در مورد فعالیتهای هستهای خود هرگز شفاف عمل نکرده است. آژانس در سال 2011 صراحتاً «از نگرانیهای عمیق و رو به گسترش خود در مورد مسائل حل نشده مربوط به برنامه هستهای ایران» ابراز نگرانی کرد از جمله «آن دسته از مسائلی که نیازمند روشن شدن آنها میتواند احتمال وجود فعالیتهای نظامی هستهای را رد کند.» به عنوان بخشی از هر گونه توافقنامه احتمالی، ایران باید به سرعت همه نگرانیهای عمده آژانس را برطرف سازد.
دوم اینکه ایران باید به الزامات مشروع بینالمللی تن در دهد. محکومیت مکرر ایران توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی، شورای امنیت سازمان ملل را به تصویب شش قطعنامه وادار ساخت که تهران را ملزم میسازد «همه فعالیتهای مربوط به غنی سازی را به حالت تعلیق درآورد و بدون هیچ تأخیری اقدامات شفاف سازی را برابر با خواست آژانس انجام دهد تا از بازرسیهای در حال اجرای این آژانس نیز حمایت گردد.»
ایران به طور مکرر مشروعیت این قطعنامهها را زیر سؤال برده و مدعی است که معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (انپیتی)، حق غنی سازی اورانیوم را برای این کشور تضمین میکند. اما یک چنین حقی وجود خارجی ندارد. تمرد و انحراف ایران از خواستههای بینالمللی، رژیم منع گسترش تسلیحات هستهای را از هم میپاشاند. به منظور حفظ این مهم، مذاکرات باید بر حقانیت شورای امنیت و هدف اصلی انپیتی تأکید کند.
سوم این که باید با توانمندی تسلیحاتی هستهای ایران مخالفت شود. نگرانی عمده در مورد برنامه هستهای ایران آن است که در حال نزدیک شدن به تولید حجم کافی از اورانیوم غنی شده لازم برای تولید یک سلاح هستهای میباشد. یک توافقنامه قابل قوبل نه تنها باید این فعالیت را متوقف کند بلکه باید آن را به عقب بازگرداند. این امر نیازمند محدود شدن اندازه و سطح غنی سازی ذخیره اورانیوم است؛ تعداد و نوع سانتریفیوژهایی مستقر شده و در حال فعالیت باید کاهش یابد، طراحی تأسیسات غنی سازی باید با دقت بسیار زیر نظر گرفته شود و راکتور آب سنگین تولید کننده پلوتونیم در اراک باید متوقف گردد.
چهارم اینکه باید یک رژیم نظارتی بسیار جدی ایجاد گردد. فقط به این خاطر که ایران به عقد توافق تن داده است نباید فکر کرد که تا به آخر به آن پایبند باقی خواهد ماند. این کشور توانسته است به طور مخفیانه همه تأسیسات غنی سازی خود را ایجاد کند. به منظور جلوگیری از وقوع مجدد چنین اتفاقی، مذاکراه کنندگان باید ایران را ملزم به پذیرش نظارتی جدی از برنامههای هستهای خود کنند.
پنجم اینکه مذاکره باید از موضع قدرت انجام شود. معمولاً ایران از مذاکرات برای گرفتن امتیاز، تضعیف رژیم تحریمی و خریدن زمان، استفاده کرده است. موفقیت این مذاکرات در گروی این است که ایران درک کند در صورت ناکامی مذاکرات پیامدهایی واقعی و زیانبار در انتظار آن است.
دست یافتن به این امر نیازمند انجام این اقدامات از سوی آمریکا است: افزایش تحریمها و تشویق دیگر کشورها به انجام اقداماتی مشابه؛ صدور بیانیههایی تحمیلیتر و معتبرتر که بر باقی ماندن همه گزینهها روز میز تأکید کنند؛ استقرار نیروهای جدید و اعلان کردن حمایت از اقدام نظامی احتمالی اسرائیل.
در نهایت این که نباید زمان را هدر داد. ایران به احتمال بسیار تا اواسط سال 2014، و شاید هم زودتر، به توانمندی هستهای غیر قابل ردیابی دست خواهد یافت و در این صورت زمان بسیار محدودی هم برای مذاکره و هم برای اجرای قابل تأیید یک توافقنامه باقی خواهد ماند. به نظر میرسد که محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران ممکن است یک چارچوب زمانی برای رسیدن به نتیجه را در ژنو مطرح کند. اما با در نظر گرفتن پیشرفت هستهای ایران در 18 ماه گذشته و فعالیتهای نامشخص پیشتر از آن، در جریان مذاکرات نباید چارچوب زمانی پذیرفته شود که به ایران اجازه میدهد به نقطهای برسد که با هیچ وسیلهای نتوان از ظهور یک ایران هستهای جلوگیری کرد. اجرا و آشکار ساختن یک تاریخ نهایی برای پایان مذاکرات باید به ایران منتقل شود.
مذاکرات با ایران باید از این اصول پیروی کند تا نتیجه بخش باشد و باید از هرگونه توافقنامهای که این اصول در آن به کار گرفته نشده، پرهیز کند.
ماه جاری در ژنو اولین دور از مذاکرات هستهای ایران پس از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران برگزار شد که ایران اقدامی بیسابقه را ترتیب داد: واقعاً مذاکره کرد. برای اولین بار تهران تصویری واقعی از سرانجام مذاکرات خود با گروه 1+5 و اینکه چگونه به این سرانجام میخواهد برسد، ارائه کرد. با این حال، بر خلاف انتظارات، هیچ امتیازی را پیشنهاد نکرده و مسائل جدی را در مورد اهداف ایران بیپاسخ باقی گذاشت. با توجه به دور جدید مذاکرات که برای هفته آتی پیشبینی شده است، مذاکره کنندگان آمریکایی همه تلاش خود را به کار خواهند گرفت تا از اصولی پیروی کنند که منافع در معرض خطر را تأمین کنند.
مهمترین تهدید امنیت ملی که آمریکا با آن مواجه است، همچنان یک ایران مجهز به توان هستهای است. راه مناسب برای رسیدن به این هدف، مذاکرات و توافق دیپلماتیک است. اما دیپلماسی همین خواهد بود ـ راهی برای رسیدن به یک هدف.
همانطور که جان کری، وزی امور خارجه نیز تأکید کرده است، «معامله بد، به مراتب بدتر از معامله نکردن است.» انجام مذاکره برای مذاکره همچنان منجر به تحقق یک ایران هستهای خواهد شد؛ مشروعیت هرگونه اقدام متعاقب آمریکا را تضعیف میکند و ممکن است اقدام نظامی اسرائیل برای مقابله با پیشرفت ایران را رقم زند؛ اعتبار آمریکا را سلب کرده یا کاهش دهد و رژیم بینالمللی منع گسترش تسلیحات هستهای که چندین دهه عمر دارد را تضعیف کرده یا از میان ببرد.
بنابراین آمریکا باید تنها در چارچوب پارامترهایی مشخص به دنبال دست یافتن به یک توافقنامه باشد تا از تحقق منافع خود و متحدین خود مطمئن شود. شش اصل وجود دارد که مذاکره با ایران باید بر اساس این اصول هدایت شود.
اول اینکه ایران باید نگرانیهای عمده بینالمللی را بر طرف کند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی مکرر شکایت کرده است که ایران در مورد فعالیتهای هستهای خود هرگز شفاف عمل نکرده است. آژانس در سال 2011 صراحتاً «از نگرانیهای عمیق و رو به گسترش خود در مورد مسائل حل نشده مربوط به برنامه هستهای ایران» ابراز نگرانی کرد از جمله «آن دسته از مسائلی که نیازمند روشن شدن آنها میتواند احتمال وجود فعالیتهای نظامی هستهای را رد کند.» به عنوان بخشی از هر گونه توافقنامه احتمالی، ایران باید به سرعت همه نگرانیهای عمده آژانس را برطرف سازد.
دوم اینکه ایران باید به الزامات مشروع بینالمللی تن در دهد. محکومیت مکرر ایران توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی، شورای امنیت سازمان ملل را به تصویب شش قطعنامه وادار ساخت که تهران را ملزم میسازد «همه فعالیتهای مربوط به غنی سازی را به حالت تعلیق درآورد و بدون هیچ تأخیری اقدامات شفاف سازی را برابر با خواست آژانس انجام دهد تا از بازرسیهای در حال اجرای این آژانس نیز حمایت گردد.»
ایران به طور مکرر مشروعیت این قطعنامهها را زیر سؤال برده و مدعی است که معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (انپیتی)، حق غنی سازی اورانیوم را برای این کشور تضمین میکند. اما یک چنین حقی وجود خارجی ندارد. تمرد و انحراف ایران از خواستههای بینالمللی، رژیم منع گسترش تسلیحات هستهای را از هم میپاشاند. به منظور حفظ این مهم، مذاکرات باید بر حقانیت شورای امنیت و هدف اصلی انپیتی تأکید کند.
سوم این که باید با توانمندی تسلیحاتی هستهای ایران مخالفت شود. نگرانی عمده در مورد برنامه هستهای ایران آن است که در حال نزدیک شدن به تولید حجم کافی از اورانیوم غنی شده لازم برای تولید یک سلاح هستهای میباشد. یک توافقنامه قابل قوبل نه تنها باید این فعالیت را متوقف کند بلکه باید آن را به عقب بازگرداند. این امر نیازمند محدود شدن اندازه و سطح غنی سازی ذخیره اورانیوم است؛ تعداد و نوع سانتریفیوژهایی مستقر شده و در حال فعالیت باید کاهش یابد، طراحی تأسیسات غنی سازی باید با دقت بسیار زیر نظر گرفته شود و راکتور آب سنگین تولید کننده پلوتونیم در اراک باید متوقف گردد.
چهارم اینکه باید یک رژیم نظارتی بسیار جدی ایجاد گردد. فقط به این خاطر که ایران به عقد توافق تن داده است نباید فکر کرد که تا به آخر به آن پایبند باقی خواهد ماند. این کشور توانسته است به طور مخفیانه همه تأسیسات غنی سازی خود را ایجاد کند. به منظور جلوگیری از وقوع مجدد چنین اتفاقی، مذاکراه کنندگان باید ایران را ملزم به پذیرش نظارتی جدی از برنامههای هستهای خود کنند.
پنجم اینکه مذاکره باید از موضع قدرت انجام شود. معمولاً ایران از مذاکرات برای گرفتن امتیاز، تضعیف رژیم تحریمی و خریدن زمان، استفاده کرده است. موفقیت این مذاکرات در گروی این است که ایران درک کند در صورت ناکامی مذاکرات پیامدهایی واقعی و زیانبار در انتظار آن است.
دست یافتن به این امر نیازمند انجام این اقدامات از سوی آمریکا است: افزایش تحریمها و تشویق دیگر کشورها به انجام اقداماتی مشابه؛ صدور بیانیههایی تحمیلیتر و معتبرتر که بر باقی ماندن همه گزینهها روز میز تأکید کنند؛ استقرار نیروهای جدید و اعلان کردن حمایت از اقدام نظامی احتمالی اسرائیل.
در نهایت این که نباید زمان را هدر داد. ایران به احتمال بسیار تا اواسط سال 2014، و شاید هم زودتر، به توانمندی هستهای غیر قابل ردیابی دست خواهد یافت و در این صورت زمان بسیار محدودی هم برای مذاکره و هم برای اجرای قابل تأیید یک توافقنامه باقی خواهد ماند. به نظر میرسد که محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران ممکن است یک چارچوب زمانی برای رسیدن به نتیجه را در ژنو مطرح کند. اما با در نظر گرفتن پیشرفت هستهای ایران در 18 ماه گذشته و فعالیتهای نامشخص پیشتر از آن، در جریان مذاکرات نباید چارچوب زمانی پذیرفته شود که به ایران اجازه میدهد به نقطهای برسد که با هیچ وسیلهای نتوان از ظهور یک ایران هستهای جلوگیری کرد. اجرا و آشکار ساختن یک تاریخ نهایی برای پایان مذاکرات باید به ایران منتقل شود.
مذاکرات با ایران باید از این اصول پیروی کند تا نتیجه بخش باشد و باید از هرگونه توافقنامهای که این اصول در آن به کار گرفته نشده، پرهیز کند.