جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۳ آبان ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۷

کنایه‌های بهرام رادان به گلشیفته فراهانی

من هیچ‌وقت نرفتم که برنگردم! خیلی‌ها رفتند که اینجا ستاره بودند و بازیگری موفق، ولی در دنیای بزرگ سینمای جهان غرق شدند و دیگر آنقدر ستاره نیستند که در دیار خود بودند.
کد خبر : ۱۴۰۲۷۶
صراط: بهرام رادان بازیگری که اخیرا بعد از چند ماهی اقامت در آن سوی آبها به ایران بازگشته در تازه‌ترین گفتگوی خود از چگونگی ورودش به بازیگری، شیطنت‌های دوران کودگی، غربت و بازگشت به وطن صحبت کرده است. بهرام رادان در بخشی از این مصاحبه که با «ایران» انجام شده کنایه ضمنی داشته به بازیگران ایرانی که خارج از کشور و در هالیوود به دنبال فعالیت‌های هنری خود هستند! رادان این بازیگران را به مانند شاه ماهی‌هایی دانسته که در هالیوود به ماهی بدل می‌شوند! اندکی تعمق بر گفته‌های رادان ذهن را بیش از پیش به سمت همبازی‌اش در «سنتوری» می برد.


خیلی‌ها که اینجا ستاره بودند در دنیای بزرگ سینمای جهان غرق شدند


این بازیگر که حدود دو ماهی است به کشور بازگشته در پاسخ به سوالی مبنی بر این‌که چرا وارد دنیای هالیوود نشده گفته است: آنقدر ساده نیست، پیشنهاداتی که می‌شود باید از همه نظر بررسی کنی چون ما با معیارهای ایران کار می‌کنیم.


وی در ادامه افزوده است: من هیچوقت نرفتم که برنگردم! خیلی‌ها رفتند که اینجا ستاره بودند و بازیگری موفق، ولی در دنیای بزرگ سینمای جهان غرق شدند و دیگر آنقدر ستاره نیستند که در دیار خود بودند.در کشور خودت یک شاه ماهی هستی در یک رودخانه ولی در غربت و هالیوود یک ماهی هستی در یک اقیانوس.البته ترس از این ماهی شدن در اقیانوس ندارم، اگر یک پیشنهاد خوب با معیار‌های ایرانی بودنم وجود داشته باشد قبول می‌کنم.


انتخابم برگرفته از فکر دقیق و همه جانبه نبود


رادان که این روزها در کار تازه علی عطشانی مشغول بازی است، در بخش‌ دیگر این مصاحبه در خصوص بازگشتش به سینما صحبت‌هایی کرده که گویا رغبت چندانی برای حضور در«نقش نگار» نداشته و تحمیل شرایط موجب حضورش در این کار شده است: بعد از بازگشتم به ایران در شهریور ماه امسال تنها می‌خواستم دریک فیلم حضور پیدا کنم، زیرا آنقدر «بی‌خودی گویان»گفته بودند که دیگر بازی نمی‌کند، دیگر نمی‌تواند بازی کند، اصلاً به ایران باز نمی‌گردد... که برگشتم که بگویم بازی می‌کنم، نرفته‌ام که بمانم و... بعضی موقع شرایط بر علایق حاکم می‌شود. به محض بازگشت به ایران،همان شب رفتم سر ضبط یک فیلم، فیلم شاید برای حضور در آن، انتخاب برگرفته از یک فکر دقیق و همه جانبه به اثر نبود تنها می‌خواستم به سینما بازگردم و بگویم که برگشتم و قرار نبود بروم و بمانم.


این قدر دوست و آشنا بهم گفتند:«آقا زرشک گرفتی» که موجب شد یک تصمیم جدی بگیرم


این بازیگر همچنین با اشاره به «زرشک زرین» فیلم «شورعشق» آن را عاملی برای کسب دانش بیشتر در حوزه بازیگری عنوان کرده است: از جرقه اولی که مرا سوق داد برای یادگیری و آموختن بازیگری به زمانی برمی‌گردد که «زرشک زرین» را به فیلم «شورعشق» دادند، فیلمی که من یکی از بازیگران آن بودم، ولی نمی‌دانم چرا همه تصورشان این بود که این «زرشک زرین» به من داده شده است! اینقدر دوست و آشنا بهم گفتند:«آقا زرشک گرفتی» که موجب شد یک تصمیم جدی بگیرم، به جای افسرده شدن برای یادگیری ترغیب شوم، رفتم و آموختم و هنوز هم می‌آموزم.


با چرب زبانی ترغیبم کرد در کلاس بازیگری اسم نویسی کنم


البته گویا وی پیش از این رغبت چندانی هم برای ورود به عالم بازیگری نداشته و به صورت اتفاقی به این حوزه کشیده شده است: در نیازمندی‌های روزنامه دنبال چیزی بودم، زنگ زدم به محلی که می‌خواستم وسیله مورد نظر خود را خریداری کنم ولی تلفنشان اشغال بود، منتظر بودم تلفن‌شان آزاد شود که چشمم افتاد به آگهی یک آموزشگاه بازیگری، و یک دفعه دستم روی دکمه‌های تلفن شروع به حرکت کرد،منشی آموزشگاه که تلفن را برداشت گفتم: «درسته که همه فکر می‌کنند هر فردی می‌رود آموزشگاه بازیگری، هنرپیشه می‌شود؟» طرف برگشت گفت:«شما اصلاً از صدات معلومه بازیگری!» گفتم «راست می‌گی؟» گفت« آره بابا...» خلاصه با چرب زبانی ترغیبم کرد در کلاس بازیگری اسم نویسی کنم و همین شد که رفتم و شاگرد آن آموزشگاه شدم.
منبع: پارسینه