براساس آنچه گفته شد می توان گفت که سخنان روز 12 آبان حضرت امام خامنه ای - دامت برکاته - در کانون توجهات و تجزیه و تحلیل های جهانی قرار گرفته است اما در عین حال در یک جمعبندی از این تجزیه و تحلیل ها می توان گفت آمریکایی ها در عمل از اینکه تیم مذاکره کننده ایرانی در داخل ایران به انزوا بروند نگران بوده اند و به عبارت دقیق تر از اینکه موضوع مذاکره ایران و غرب از متن توجه ایرانیان به حاشیه برود، نگران بوده اند و از این رو از آن همه سخنان و بخصوص آن بخش از تحلیل های دقیق و موشکافانه که اوضاع غرب و نحوه نگاه ایران به غرب مورد بررسی قرار گرفته است، عبور کردند و به بخشی از پیام که جنبه داخلی داشته توجه نشان داده اند بر این اساس می توان نتیجه گرفت که آمریکایی ها بشدت خود را نیازمند حفظ فضای کنونی که از مذاکرات اوایل مهرماه نیویورک شروع شد و سپس در ژنو امتداد یافت، می دانند و روی آن حساس هستند این در حالی است که در طول شش هفته اخیر وانمود می شد که این ایران است که به مذاکره احتیاج حیاتی! دارد.
مواضع اروپایی ها بیان گر آن است در نگاهشان نسبت به موضوع مذاکرات با آمریکا تفاوت وجود دارد. اروپایی ها ضمن آنکه از تضعیف مذاکره گرایی ایران ابراز نگرانی کرده اند روی بدبینی رهبری نسبت به روند و نتایج مذاکرات هم مانور کرده اند این نشان می دهد که اروپایی ها امیدی به اینکه بتوانند از طریق مذاکره ایران را در شرایط اعطای امتیاز قرار دهند، ندارند از منظر رسانه های فرانسوی و انگلیسی، ایران در مذاکره تا آنجا پیش می آید که چشم انداز نسبتا روشنی از حل و فصل مسایل ببیند و از آنجا که در عمل چنین چشم اندازی به وجود نخواهد آمد بنابراین مذاکره گرایی در ایران به ضعف خواهد گرائید. این موضع و جمعبندی، امید مذاکره را در اروپا کاهش می دهد و همراهی اروپا و آمریکا در این پرونده و روند را با ابهام مواجه می گرداند.
رسانه های رژیم های محافظه کار عرب و رسانه های رژیم صهیونیستی عمدتا و بطور نسبتا مشترک روی این نکته که ایران به نتیجه بخش بودن مذاکرات با غرب اعتقاد ندارد، توجه کردند این موضوع نشان می دهد که لابی های عربی و اسرائیلی امیدی به تمکین کردن ایران به نقشه غرب ندارند و فضای کنونی را نوعی خرید زمان از سوی ایران یا اعطای زمان به ایران از سوی غرب ارزیابی می نمایند. جدای از اینکه نارضایتی عربی اسرائیلی اختلافات تاکتیکی و روشی میان آنان و غرب را برملا می کند در عین حال نشان می دهد که این لابی منفی یکی از دلایل اصلی شکست مذاکرات ایران و غرب به حساب می آید.
این اصلا طبیعی نیست که دیپلمات های مذاکره کننده آمریکایی پس از هر مذاکره با ایران بلافاصله به تل آویو سفر کرده و پس از سفر فاش می کنند که سران رژیم صهیونیستی را در جریان جزئیات مذاکرات ایران و غرب قرار داده و اطمینان آنان را در این روند مذاکراتی جلب کرده اند و طبیعی نیست که جان کری پس از بالا گرفتن بحث توافقات اولیه ایران و غرب چندین روز در تل آویو به سر برده و پس از آن برنامه سفر به ریاض را دنبال کرده است کاملاً واضح است که وزیر خارجه آمریکا می خواهد به آنان اطمینان دهد که در هر توافق منافع ریاض و تل آویو در کانون توجه قرار خواهد گرفت.
خب با این وصف چطور می توان بین منافع این دو رژیم و توافق با ایران جمع کرد؟ در یک صورت این دو موضوع قابل جمع هستند و آن در صورتی است که مذاکره با ایران به تسلیم ایران منجر شود که البته معلوم است که چنین چیزی ممکن نیست سخنان دیروز رهبر معظم انقلاب کار آمریکایی ها را دشوار کرد چرا که بار دیگر باید به تل آویو باز گردند و اثبات کنند که مذاکره با ایران علیرغم موضع قاطع رهبری ایران و تظاهرات بزرگ 13 آبان تهران و... به تسلیم شدن ایران می انجامد که البته نشدنی است.
اما در مورد سخنان حکیمانه و جامع رهبر معظم انقلاب اسلامی باید به مواردی توجه نمائیم:
1- در این سخنرانی، رهبر معظم انقلاب اسلامی روی این نکته بطور مستدل
تأکید کردند که آمریکا غرق در مشکلات اساسی و لاینحل است و ایران مشکل
اساسی ندارد و می تواند با یک برنامه ریزی از دشواری های کنونی اقتصادی
عبور کند. این واقعیت بزرگ را نه آمریکایی ها و نه اروپایی ها نمی توانند
انکار نمایند چرا که بحران فراگیر آنان چیزی نیست که قابل پنهان کردن
باشند. آنان امیدوار بودند که در یک فضای روانی، وضعیت ایران را بحرانی و
به تعبیر بعضی از همگنان آنان «در لبه پرتگاه» معرفی نمایند. سخنان تحلیلی و
منطقی رهبر معظم انقلاب این انگاره و اینکه چنین انگاره ای در ایران به
باور تبدیل شده و دولت ایران ناچار است در چارچوب آن حرکت کند را باطل کرد
حالا آمریکایی ها یک بار دیگر باید داده های اطلاعاتی خود را چک کنند چون
رهبر معظم انقلاب با صراحت اعلام کرد که وضع ایران به مراتب از وضع آمریکا
بهتر است و این نشان می دهد که حداقل بخش بزرگ و مؤثری در ایران بر این
باور هستند که وضع اقتصادی ایران اگرچه با دشواری هایی همراه است ولی در یک
جمع بندی نهایی چندان دشوار نیست که برای رفع آن نیازمند کوتاه آمدن از
مواضع اصولی و بنیادی خود باشد و از آن طرف وضع آمریکا آنقدر خوب نیست که
بتواند به تهدیدات خود علیه یک کشور، در درازمدت جامه عمل بپوشاند بنابراین
باید از چنین کشوری عبور کرد. در واقع سخنان دو روز پیش امام خامنه ای
نشان داد که ایران از لطف و قهر آمریکا عبور کرده و اساساً آن را به حساب
نمی آورد.
2- در سخنرانی 12 آبان، رهبر معظم انقلاب اسلامی از یک سو بار دیگر اعتماد خود را به تیم هسته ای ایران ابراز کرده و با قاطعیت از تضعیف آن پرهیز دادند و جلوی هرگونه حرف و حدیث درباره صلاحیت و حسن عمل تیم هسته ای که رهبر معظم انقلاب با لطافت آنان را فرزندان خود و فرزندان ملت ایران نامیدند، گرفتند از سوی دیگر ایشان با اشاره به سوابق مذاکرات ایران و غرب بخصوص تجربه سالهای 82 و 83 با تروئیکای اروپایی هرگونه خوشبینی نسبت به کشورهای غربی طرف مذاکره با ایران را انحراف نامیده و از آن پرهیز دادند. جمع این دو نکته این است که خود مذاکره- در باره برنامه هسته ای- مورد تأیید است ولی در این بین اگر خود مذاکره هدف تلقی شود و تیم مذاکره کننده به این مقدار بسنده کرده و آنرا نسخه شفابخش تلقی کند خطا کرده است در واقع جمع این دو نکته این است که جاری شدن یا به بن بست رسیدن مذاکرات به محتوای مذاکرات مربوط می شود نه به شکل آن. ملت ایران به مذاکره کنندگان هسته ای اجازه می دهند که نحوه مذاکره را هر طور می خواهند تنظیم کنند و در این میان اعمال سلیقه خاصی از سوی مذاکره کنندگان نباید مورد اعتراض فرد یا گروهی در داخل- که به نظام مربوط باشد- گردد. توجه نظام و مردم روی محتوا، کیفیت و نتایج مذاکرات است. این محتوا و کیفیت بیش از آن که به طرف مذاکره کننده ایرانی مربوط باشد به طرف مذاکره کننده آمریکایی و فرانسوی و انگلیسی مربوط است چرا که غرب پیشاپیش می گوید اگر مذاکرات به فلان نتیجه مشخص که یکسره به نفع غرب است برسد، پای میز می آید ولی اگر حاصل کار برای آنان قابل قبول نباشد، حاضر به مذاکره نخواهد بود به عبارت دیگر غرب گویا نمی خواهد «توافق» کند بلکه می خواهد یک لیست از قبل طراحی شده را به طرف ایرانی ارائه داده و ایران را ملزم کند که پایین این لیست را امضا نماید از این رو رهبر معظم انقلاب می فرماید که به چنین نتیجه ای خوشبین نیست و البته آن را در حد تجربه ای که وحدت نظر ایرانیان پیرامون نحوه پیگیری حقوق مسلم خود را تقویت نماید، مفید می داند.
3- نکته ای که رهبر معظم انقلاب درباره رژیم صهیونیستی فرمودند هم دارای حکمت خاصی بود علی الظاهر رژیم تل آویو ربطی به پرونده هسته ای ایران ندارد چرا که در شکل ظاهر پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان طرف ایران هستند. سخنان دو روز پیش رهبر معظم انقلاب و توجه دادن بحث رژیم صهیونیستی نشان داد که در پرونده هسته ای ایران، رژیم غاصب و «حرام زاده» اسرائیل، مسئله اصلی است نه از این جهت که بحث هسته ای ایران تهدیدی برای اسرائیل باشد و یا این که اسرائیل تهدیدی برای برنامه هسته ای ایران باشد. این هر دو بنا به دلایل مشخص منتفی است. رژیم صهیونیستی در این پرونده از این رو موضوعیت پیدا می کند که اصل بحث ما و غرب بحث هسته ای نیست، بحث هسته ای بهانه است. اصلی ترین مسئله آمریکا، انگلیس و فرانسه مسئله نفوذ فزاینده ایران در منطقه است که رهبری در بخش مقدماتی سخنان خود آن را تشریح فرمودند. غربی ها به وضوح می بینند که یک قدرت منطقه ای با پرچم های «اسلام» و «فلسطین» دارد جایگزین قدرت غرب در منطقه حساس خاورمیانه می شود. غرب بر مبنای هزاران سند، رژیم صهیونیستی را پاشنه آشیل قدرت خود در این منطقه و از بین رفتن آن را اعلام رسمی پایان یافتن نفوذ غرب در این منطقه حساس می داند و لذا غرب در حاشیه مذاکرات که از متن مهمتر است!- دست آخر به تیم ایرانی می گوید مواضع شما درباره اسرائیل برای ما غیرقابل تحمل است و این در حالی است که محو اسرائیل رمز اقتدار اسلام و ایران در این منطقه است.