جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۰ آبان ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۵

پول‌هایی که هزینه باورهای کاذب می‌شود

فالگیر لبخندی از سر رضایت بر گوشه لبانش نقش می‌بندد و نسخه‌ای 20 هزار تومانی را برای دخترک جوان می‌پیچد.
کد خبر : ۱۴۱۹۵۸
صراط: وقتی افراد جامعه توانایی برآورده کردن نیازها و خواسته‌هایشان را از لحاظ فکری، اقتصادی و اجتماعی ندارند و یا بدلیل کمبود آگاهی نمی‌توانند به خواسته‌های خود برسند به خرافات رو می‌آورند.

رو آوردن به خرافه هم از خصوصیاتی است که اغلب در کشورهای جهان سوم و فقیر دیده می‌شود، البته در کشورهای توسعه یافته نیز گرایش به خرافات وجود دارد.

در  آمریکا نعل اسب را خوش‌یمن می‌دانند و در کشور انگلیس هم خرافات به شدت رواج دارد.

گروهی از مردم در تحقق و اجرای بسیاری از امور روزمره به خرافه دعانویسی روی می‌آورند. دعانویس نیز در این میان با استفاده از کمبود آگاهی فرد اقدام به تجویز انجام برخی اعمال و یا ارائه نشانی مبهم که هیچگونه استدلال علمی و عقلی ندارد، فرد را سرکیسه نموده و او را پریشان روانه می‌سازد.

اگر موفقیت پس از مراجعه فرد به دعانویس محقق شود، موجب تقویت اعتقادات وی به خرافه دعانویسی و ترویج آن می‌شود.

بر اساس یک پژوهش میدانی، رمال‌ها سالانه 375 تا 500 میلیارد تومان از درآمد مردم را از آن خود می‌کنند.

وارد خانه که می‌شوی، خانم منشی بغل دست فالگیر نشسته و نوبتی افراد را یکی پس از دیگری نزد فالگیر می‌فرستند.

بیست نفر داخل اتاق نشسته‌اند، مرد و زن، پیرو جوان، از دختران دم بخت تا زنانی که به خاطر اختلاف با شوهرانشان به اینجا آمده‌اند.

گوشه‌ای منتظر می‌مانم و حضار را از زیر ذره‌بین نگاهم یکی پس از دیگری عبور می‌دهم.

از هر کس که می‌پرسی برای چه کاری آمده می‌گویند: برای حل مشکلاتم....

خدا کند این بار پاسخم را بگیرم. خیلی‌ها از کارش تعریف کرده‌اند و من هم آمدم شاید گره مشکلم به دست این سیده حل شود.

این را که می‌گوید: برای لحظه‌ای در چهره زن فالگیر خیره می‌شوم موهای رنگ کرده و صورت آرایش شده در حالی که آیات خدا را یکی پس از دیگر می‌خواند و برای یک نفر حکم بد بودن سرنوشت و عاقبت ازدواج و شروع کاری را می‌دهد و دیگری را به رسیدن به مرادش نوید می‌دهد. از این همه دروغ و سوءاستفاده از جایگاه سیده بودنش در خود می‌پیچیم.

گرمای اتاق و سنگینی دروغ‌ها و وعده‌هایی که فال‌گیر از ته فنجان حاضرین می‌خواند حالم را به هم می‌زند..

حاضرین تلخی قهوه را به امید شیرینی خبرهای خوب از آینده به کام می‌کشند....

دخترک جوان جلو می‌رود و بدون کوچکترین مکثی و بی‌توجه به لبه شکسته و کثیف فنجان قهوه تلخ را سر می‌کشد و به دستور خانم فالگیر فنجان را که هنوز مقداری از قهوه در ته آن باقی مانده بر روی زیرفنجانی برمی‌گرداند و منتظر رسیدن نوبتش می‌شود..

"گره در کارت افتاده"، زن فالگیر این را که می‌گوید، نسترن در خود جمع می‌شود و قطره اشکی از گوشه چشمانش به زمین می‌غلطد.

فالگیر که انگار به خال وسط سیبل زده، لبخندی از سر رضایت بر گوشه لبش نقش می‌بندد و نسخه‌ای 20 هزار تومانی را برای دختر می‌پیچد.

تو را طلسم کرده‌اند، تا طلسم را باطل نکنی گره از کارت باز نمی‌شود، ولی نگران نباش دو روزه برات باطلش می‌کنم..

فقط یکم خرج دارد. فکرهایت را بکن اگر موافق بودی دوشنبه برگرد طلسمت در این روز باطل می‌شود.

نسترن بی‌هیچ تردیدی بسته پول را از کیفش بیرون می‌کشد و به سمت زن فالگیر می‌گیرد و پیش قسط دعایش را می‌گذارد و می‌رود.

خطی در ته فنجان دختر جوان، او را به شاهزاده آرزوهایش گره می‌زند و همین کافی است که خنده بر لبان او که به قول خودش با سفارش دوستانش خارج از نوبت توانسته کارش را انجام دهد، نقش می‌بندد.

با دیدن خوشحالی مریم رگبار دروغ‌هایش را بر سر دخترک می‌ریزد و از زندگی شیرینی که با ازدواج با احسان در آینده در انتظارش است آنقدر می‌گوید و می‌گوید که هوش از سر بهار می‌پرد.

اسکناس‌های 10 هزار تومانی‌ یکی پس از دیگری از کیف مریم بیرون می‌آید و این بار لبخند زشت خانم فالگیر است که از زیر دندان‌های زردش با موهای رنگ‌کرده‌اش یکی می‌شود و منتظر مراجع بعدی می‌شود..

به بهانه خوردن آب از اتاق خارج می‌شوم و مریم را که در حال بستن کفش‌هایش است صدا می‌زنم..

مریم خانم به طرفم برمی‌گردد، بله امری بود؟

گفتم: ببخشید خواستم ببینم تا چه اندازه حرف‌های خانم فالگیر راست است؟

نمی‌دانم تمام حرف‌هایی که در مورد من زد درست بود.

قول دادم دوباره پیشش برگردم.

این را می‌گوید و می‌رود. از این همه سادگی دختری که به قول خودش تحصیل‌کرده جامعه است تعجب می‌کنم و به داخل اتاق برمی‌گردم..

از در خانه فالگیر به مقصد منزل دیگری آن طرف شهر می‌رویم...

منزل را با گذر از کوچه پس کوچه‌های این محله قدیمی پیدا می‌کنیم..

"در" نیمه باز است و تا رسیدن به در ورودی باید از حیاط باریکی بگذریم..

وارد اتاق که می‌شویم، پیرمردی سن کرده بر روی بالشتکی رنگ و رو رفته نشسته است، دیوارهای کثیف اتاق که گاها در زیر چندین تابلو مخفی شده، اتاق را تنگ‌تر و نفس‌گیرتر کرده است.

بوی لباس‌های خیس حاضرین از باران پائیزی که با گرمای اتاق آمیخته شده بود نفس کشیدن را سخت‌تر کرده است.

مراجعین یکی پس از دیگری به امید رفع مشکلاتشان کنار مرد فالگیر می‌نشینند و با عجز و ناله از سید می‌خواهند، مشکلاتشان را حل کند، گوش‌های سید فالگیر سنگین است و همین بهانه خوبی می‌شود که به راحتی با خصوصی‌ترین مسائل و مشکلات زندگی سایر افراد که قبل از آنها به خدمت سید می‌رسند اطلاع پیدا کنند و همین می‌تواند بهترین دستاویز برای سوءاستفاده برخی از افراد از دیگران شود.

از اینکه می‌بینم افراد به سادگی و بدون توجه به حریم‌ها همه مسائل شخصی خود را در حضور جمع و نزد فالگیر بیان می‌کنند در خود فرو می‌روم در میان هیاهو و حرف‌های متفاوتی حاضرین با صدای گریه بچه‌ای که ساعت‌ها مجبور به نفس کشیدن در چنین فضای تنگ و شلوغی است به خود می‌آیم.

برای لحظه‌ای در چهره مادر جوان این کودک که به امید سامان یافتن زندگی در حال گسسته‌ شدنش به اینجا آمده خیره می‌مانم.

نوبت بغل دستیم، یک خانم جوان که می‌شود، با این سوال که آیا حرف‌های سید راست است خود را به او نزدیک می‌کنم..

می‌گوید دومین بار است که نزد این فالگیر آمده‌ام.

می‌گویم، پس حرف‌هایش راست است؟

نمی‌دانم از خدا می‌خواهم که راست باشد.

باور کنید برای گره‌زدن این زندگی به خاطر دو فرزند کوچکم خود را به هر آب و آتشی می‌زنم..

اشک در چشمانش حلقه می‌زند و بی‌توجه به شلوغی اطرافش آنقدر اشک می‌ریزد که دلم برایش می‌سوزد.

از رنجی که در سینه دارد و سادگی و خرافه‌پرستی که او را برای رسیدن به هدفش به چنین محیطی کشانده و طعمه چنین سودجویان شود در فکر فرو می‌روم..

خانمی سالخورده با چهره‌ای مضطرب در گوشه‌ای از خانه منتظر رسیدن نوبتش نشسته است.

فالگیر او را صدا زد. زن جلو میرود و با صدای بلند از نابسامانی‌های زندگی خود گله می‌کرد. گله از شوهری که اخیرا متوجه شده قصد زن گرفتن دارد. از وی خواست تا با دعایی شوهرش را از این کار منصرف کند.

نسخه‌ یکسان فالگیر برای حاضرین یکی پس از دیگر پیچیده می‌شود تا یکی آن را در آب و یا غذا به شوهرش بدهد و آن دیگری دعا را در سطل آب بیندازد و آب را به دیوارهای خانه معشوقش بپاشد..

نسخه فالگیر برای دخترک جوان دم بخت برای لحظه‌ای در جا میخکوبم کرد دخترک باید بعد از غسل کردن با آب دعا، آن را در پارچه‌ای سبز رنگ بپیچد و در قدیمی‌ترین قبرستان شهر در کنار قبری قدیمی چال کند.

اما کارش به همین جا ختم نمی‌شود، باز شدن بختش به قول فالگیر کمی مشکل است و باید بمیرد و زنده شود..

فالگیر که این را می‌گوید، تمام اعضایم گوش می‌شود. بمیرد و زنده‌ شود؟ این سوال چندین بار در ذهنم حلاجی می‌کنم..

عارفه از فالگیر می‌پرسد باید چکار کنم هر کاری که بگویید حاضرم انجام دهم..

چندین شمع بزرگ و یک پارچه سفید آب نخورده باید به اسمت با شمع‌ها جسدی درست کنم و تو آن را در خاک دفن کنی تا مشکلاتت با این جسد در دل خاک دفن شود و تو دوباره متولد شوی..

از نسخه فالگیر خنده‌ام می‌گیرد و از اتاق خارج می‌شوم...

یک کارشناس مسائل دینی میگوید: افرادی که به سراغ فال‌بینی و رمالی می‌روند غالبا افرادی بدون منطق هستند،

وی گفت:‌ این اشخاص از نظر مبانی عقلی ضعیف بوده و به دلیل عدم آشنایی با مبانی دینی به کارهایی متوسل می‌شوند که از لحاظ شرعی توجیهی ندارد.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: متاسفانه ایمان ضعیف و سادگی برخی از انسان‌ها موجب شده افرادی با ادعای داشتن توان پیش‌بینی آینده از این افراد سودجویی کنند.

محمدی با بیان اینکه بسیارى از دعانویسان شیادانى هستند که از عقاید مردم سوءاستفاده مى‏کنند، تصریح کرد: براى دعا به درگاه خداوند نیازى به واسطه و دعانویس نیست.

وی خاطرنشان کرد: هر انسانی مى‏تواند براى رفع مشکلاتش بدون هیچ واسطه‌ای به درگاه باری تعالی عرض حاجت کند و از اعمال نیک براى تقرب به درگاه خداوند بهره ببرد.

یک دانشجوی سنندجی نیز با انتقاد از سادگی کسانی که به راحتی فریب افراد رمال را می‌خورند، تصریح کرد: رمالان به راحتی با سوءاستفاده از سادگی برخی افراد مقدسات را دست‌آویز قرار داده و از این راه به نان و نوایی می‌رسند.

کیوان قادری افزود: انسان‌های با ایمان ساده در دنیای امروزی بدرد نمی‌خورد.

وی با بیان اینکه متاسفانه افراد تحصیل‌کرد آمار قابل توجهی از مراجعین به فالگیران و رمالان را تشکیل می‌دهند، بیان کرد: عامل اصلی مراجعه افراد به فالگیرها به اعتقاد بسیاری از جامعه شناسان کمبود آگاهی اجتماعی و میزان شناخت دین است.

وی تصریح کرد: برخی افراد ضعیف با وجود اطلاع‌رسانی‌های انجام شده از طریق رسانه‌ها در مورد کلاه‌برداری‌های صورت گرفته از سوی این افراد باز هم به آنان مراجعه می‌کنند.

هما احمدی دیگر دانشجوی سنندجی نیز با بیان اینکه بسیاری از زندگی‌ها به خاطر همین اعتقادات خرافی زن یا مرد از هم می‌پاشد، گفت:‌ تعداد زیادی از افراد فالگیر و رمال با سوءاستفاده از نام سادات اعتماد مردم را جلب و با همین روش سر مردم که اکثرا افرادی ضعیف‌النفس هستند کلاه می‌گذارند.

وی افزود: این افراد با بیان جملات احساسی که اغلب برای همه تکرار می‌کنند برای خود بازار گرمی می‌کنند.

و حرف آخر؛ برخی گزارش‌ها نشان می‌دهد حدود 5 درصد از طلاق‌ها با موضوع رمالی، فالگیری و جادوگری در جامعه ارتباط دارد و علاوه بر این، جرائم بی‌شمار دیگری مانند سوء استفاده جنسی، کلاهبرداری و سرقت نیز از سوی رمالان رخ می‌دهد و پرونده‌های بسیاری در این زمینه در محاکم دادگستری به‌ویژه شهرهای بزرگ تشکیل شده است.

اما با وجود اطلاع‌رسانی‌های صورت گرفته در این راستا مراجعه افراد مختلف به این افراد همچنان ادامه دارد و این موجب شده با وجود کسادی بازار برخی از مشاغل، کاسبی رمال‌ها و فالگیران به دلیل سادگی و ایمان ضعیف برخی‌ها همچنان سکه باشد..


منبع: فارس