سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۱ آبان ۱۳۹۲ - ۰۹:۲۸

بی‌تدبیری در روز روشن، وسط اتوبان!

دیروز قرار بود برای مصاحبه با مدیرعامل ایران‌خودرو راهی کیلومتر 14 جاده مخصوص کرج شویم. ساعت مصاحبه 11 صبح تنظیم شده بود و مطابق با ترافیک معمول شهر در آن ساعت، بین نیم ساعت تا 45 دقیقه برای رسیدن به محل قرار زمان گذاشته بودیم.
کد خبر : ۱۴۲۱۹۱
صراط: همه چیز تا قبل از پارک چیتگر در اتوبان تهران ـ کرج عادی بود تا این که به یک گره ترافیکی برخوردیم. علائم نشان می داد بخشی از آسفالت اتوبان در حال ترمیم است.

خب تا اینجای کار باز هم عادی بود که آسیب دیدگی فوری و خطرناک بخش کوچکی از آسفالت که با سرعت مجاز 100 کیلومتر در ساعت می تواند باعث تصادف های شدید شود، باید در این ساعت پرتردد از روز بناچار ترمیم شود بنابراین به آرامی در پشت گره ترافیکی با این امید که مثلا تا چند دقیقه دیگر باز می شود، ایستادیم، اما این چند دقیقه به یک ربع و سپس نیم ساعت تبدیل شد و ما در این مدت حدود 500 متر به طور سانتیمتری جلو رفته بودیم.

ساعت به 11 نزدیک می شد و اضطراب از دیر کردن به همراه تعجب و کنجکاوی از علت باز نشدن این گره ترافیکی هم بیشتر می شد.

علت را که از یکی از ماموران در حال عبور راهداری پرسیدیم، ماجرا جالب شد؛ از اینجا تا پنج کیلومتر بالاتر همین طور ماشین ایستاده! حالاحالاها باید بایستید. چرا؟ دارن روکش آسفالت کل اتوبانو عوض می کنن. چرا این ساعت؟ نمی دونم. ساعت کارشو از هشت صبح تا چهار عصر تعیین کردن، همه روزهای هفته!...

حالا پشت سر ما تا چشم کار می کرد، ماشین ایستاده بود. رانندگانی متعجب، بی حوصله، کلافه و در نهایت عصبانی.

تمام باندهای اتوبان کاملا بسته شده بود و هیچ خروجی یا مسیری برای خارج شدن از ترافیک وجود نداشت، حتی برای خودروهای امدادی یا ضروری. چاره فقط و فقط صبر کردن کلافه کننده در ترافیک کاملا ثابتی بود که مشخص نبود کی باز می شود.

این چنین بود که غرولندهای رانندگانی که از ماشین ها پیاده شده بودند آغاز شد، نمی شد اول اتوبان روی این همه تابلوی خالی یک اطلاعیه می زدن که از یه جای دیگه بریم یا اصلا وارد اتوبان نشیم؟ نمی شد ساعت کارشونو به زمان خلوت شب تغییر می دادند و توی اوج ساعت تردد مردم، وسط روز این ترافیکو درست نمی کردن؟ اینا که دارن اتوبانو تعریض می کنن و دوباره باید آسفالت کنن، نمی شد همه قسمت ها رو با هم آسفالت می کردن؟ این همه پول داره هدر می ره، وقت مردمم داره گرفته می شه... اینها پرسش هایی بی پایان و البته منطقی بود که فقط یک پاسخ داشت؛ بی تدبیری در روز روشن؛ بی تدبیری که باعث ضرر دیدن خیلی ها شد و می شود، البته امید که این ضررها مهم نباشد، حالا ما و عده ای دیگر بدجور به قرارمان رسیدیم، بماند...


منبع: جام جم