پاسخگو بودن محیط یک مدرسه به نیازهای جسمی و روحی دانشآموزان از اصول اولیه و معیارهای اصلی برای ساخت یک فضای آموزشی است که هم احداثکنندگان مدارس و هم مسئولان ناظر بر اجرای پروژهها که عموماً وابسته به خود آموزش و پرورش هستند باید به آن ملزم باشند.
اما اگر مدرسهای پیدا شود که استانداردهای تعریف شده و قانونی برای ساخت آن لحاظ نشده باشد یا از نظر امکاناتی مانند آب سالم، سرویسهای بهداشتی مناسب، تجهیزات آموزشی و پرورشی استاندارد و به طور کلی آنچه برای یک فضای آموزشی لازم و کافی است بهرهمند نباشد احساس آرامش و امنیت در دانشاموزان را از بین برده و ممکن است تمام تلاشهای انسانی و هزینههای صرف شده برای تعلیم و تعلم فرزندان یک جامعه به هدر بروند.
روستای آساوله یکی از روستاهای حومه شهر سنندج است که به گفته دهیار روستا مطابق آمار رسمی بهداشت، حدود 3 هزار و 124 نفر و طبق برآوردهای غیر رسمی بالای 5 هزار نفر جمعیت دارد.
یکی از مدارس دایر در سطح این روستا دبستان 5 کلاسه «حسین اللهمرادی» است که در سال 84 احداث شده و به گفته رئیس شورای اسلامی روستای آساوله، در مجموع حدود 700 دانشآموز دختر و پسر در شیفتهای صبح و بعد از ظهر در این مدرسه مشغول به تحصیل هستند.
هر چند تابلو تعبیه شده برای این مدرسه حاکی از پنجکلاسه بودن آن است اما 8 کلاس دانشآموز در این واحد آموزشی مشغول به تحصیل بوده و با مشکلاتی چون کمبود فضای آموزشی دستوپنجه نرم میکنند.
به گفته اهالی محلی و مسئولان این روستا، 3 کلاس این مدرسه تا چند روز پیش در کانکسهایی که در حیاط مدرسه قرار دارند دایر شدهاند اما اکنون دانشآموزان در 3 اتاقی که با همیاری مردم احداث شدهاند به تحصیل ادامه میدهند.
رئیس شورای اسلامی روستای آساوله در گفتوگو با خبرنگار تسنیم درباره مشکلات این مدرسه و چگونگی ساخت این 3 اتاق اظهار کرد: 3 کلاس در مجموع مساحتی حدود 67.5 متر دارند و برای سخت آنها حدود 70 میلیون ریال هزینه شده که کل هزینه را مردم پرداخت کردهاند و آموزش و پرورش کمکی به ما ارائه نکرده است.
وی گفت: 3 کلاس جدید نه برق دارند و نه وسیله گرمایشی و زمانی که برای تأمین وسایل گرمایشی به آموزش و پرورش ناحیه یک سنندج مراجعه کردهایم پاسخ مناسبی دریافت نکردهایم.
نادر مرادیانی در پاسخ به این سئوال که چرا با وجود تکمیل ظاهری لولهکشی مدرسه و نصب علمک، گاز مدرسه وصل نیست خاطر نشان کرد: پیمانکاری که کار لولهکشی گاز را انجام داده با این استدلال که سازمان نوسازی مدارس به او بدهکار است و باید طلبش را مطابق قرارداد پرداخت کند نقشه را گروگان گرفته و آن را پس نمیدهد و گاز را هم وصل نمیکند و تلاش ما برای حل مشکل تاکنون بینتیجه مانده است.
وی گفت: البته اهالی روستا و خیران حاضر هستند خودشان هزینه واقعی و کارشناسی لولهکشی را به پیمانکار پرداخت کنند ولی مبلغی که پیمانکار طلب کرده مبلغی بالاست و این هزینه برآورد شده غیر منطقی است.
رئیس شورای اسلامی روستای آساوله در پاسخ به این سئوال که چه زمانی کار ساختمانی این 3 اتاق پایان یافته و با توجه به زمان اتمام کار آیا سلامت بچهها به واسطه نمناک بودن دیوارها تهدید نمیشود گفت: سیمانکاری بنا دو سه روز پیش تمام شده و بچهها بدون وصل برق و حل مشکل تأمین وسیله گرمایشی در داخل کلاسهای جدید مستقر شدهاند.
دهیار روستای آساوله سنندج هم در گفتوگو با خبرنگار تسنیم اظهار کرد: فضای کلاسهای مدرسه آنقدر کوچک است که دانش آموزان از روی صندلیها رد میشوند تا پای تخته بروند.
وی درباره مشکل گاز مدرسه گفت: لولهکشی گاز مدرسه را پیمانکار 4 سال پیش انجام داده و 35 میلیون ریال هزینه برای کار برآورد کرده است اما امسال که لولهکش گاز به محل آوردهایم هزینه کار را با قیمت روز 20 میلیون ریال برآورد کرده است!
اکبر مرادیانی تصریح کرد: پیمانکار حاضر نیست نقشه گازکشی را تحویل دهد و میگوید نوسازی مدارس بدهکار من است و این امر تنها به آساوله مربوط نیست و باید طلب من را پرداخت کنند و تا این وجه پرداخت نشود نقشه آساوله را تحویل نخواهم داد.
وی گفت: لولهکشی گاز مدرسه تمام شده و علمک هم نصب است و تنها وصل گاز باقی مانده و ما حاضر بودیم هزینه واقعی را به قیمت روز به پیمانکار پرداخت کنیم تا مشکل بچهها حل شود ولی پیمانکار پول زور میخواهد چون واقعاً مبلغی که پیمانکار مطالبه میکند هزینه نشده است.
دهیار روستای آساوله افزود: کلاسهایی که با خودیاری مردم ساخته شدهاند لوله کشی گاز ندارند و کمتر از یک هفته است که بچهها از کانکس به داخل کلاس رفتهاند، برق ساختمان نوساز هم وصل نیست.
وی در پاسخ به سئوال خبرنگار ما که تکلیف بچههایی که قرار است در این کلاسها درس بخوانند با توجه به نمناک بودن دیوارها و نبود وسیله گرمایشی چیست گفت: قرار است زمانی که برق وصل شد اجاق برقی برای گرمکردن کلاسها نصب شود!
اکبری گفت: مدرسه 700 دانشآموز در 2 شیفت دارد و فضای آن اصلاً جوابگوی این روستا نیست و کلاسهای آن کوچک است.
غروب که میشود خودم را به در مدرسه میرسانم و با چند تن از والدین دانشآموزان که دنبال بچههایشان آمدهاند گفتوگو میکنم.
همه مشکلاتی را که رئیس شورا و دهیار اعلام کرده بودند دوباره برایم مرور میکنند و دریافت ماهیانه 10 هزار تومان از بچهها به عنوان هدیه به مدرسه و دریافت 30 هزار تومان وجه نقد به صورت دستی را هم به موارد قبل اضافه میکنند و جالب آنکه اعتراض برخی والدین به دریافت وجه نبود و میگفتند در روستاهای همجوار برای ثبتنام 25 هزار تومان از پدران و مادران گرفتهاند و در آساوله پنج هزار تومان بیشتر دریافت کردهاند.
هرچند اثبات صحت و سقم گفتههای والدین دانشآموزان برای ما مقدور نبود اما به نظر نمیرسید ادعاهای آنها کذب باشد چون حداقل درباره هدیه به مدرسه با دختر بچهای که خود را کلاس چهارم معرفی کرد صحبت کردم و او گفت که مدیر مدرسه اعلام کرده که اگر وجه را تحویل ندهد از مدرسه بیرونش میکنند!!
بچههایی که آنجا جمع شده بودند از سرد بودن کلاسها و کثیف بودن سرویس بهداشتی مدارس هم گلایه میکردند غافل از اینکه کاری جز انعکاس این مشکلات از دست ما ساخته نیست.
با سئوالات فراوانی در ذهنم از کودکان معصوم روستای آساوله سنندج جدا میشوم دستان سرد چند پسرکی را که هنوز و با وجود تاریک شدن هوا دور و برم مانده بودند میفشارم و با آنها خداحافظی میکنم.
آساوله را که ترک میکردم آخرین چیزی که در خاطرم نقش بست چشمان معصوم و براق کودکانی بود که تا ورودی آبادی من را همراهی کردند، چشمانی که انگار منتظر مسئولانی بودند که بیایند و مشکلاتشان را عملاً و نه با دادن شعارهای توخالی حل کرده و آنها را به آمدن فرداهایی بهتر امیدوار کنند.