دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۸ آبان ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۲

جرم شاعر افغانی اخراجی چه بود؟

شوکت‌علی محمدی می‌نویسد: آیا آقای تابش که از دانشگاه اخراج شده؛ شیعه نیست؟ تابش، شاعر توانمند زبان پارسی است. این اخراج که همه را هم متعجب و ناراحت کرده، بر چه مبنایی صورت گرفته است؟ مذهب‌محوری یا تغییر سیاست مذهب‌محوری؟
کد خبر : ۱۴۳۴۷۷

او یکی از چهره‌های فرهنگی دلسوز و انقلابی است. او در طول حدود 30 سال پیوند ناگسستنی با جهاد مردم افغانستان داشته استو به او به دلیل اخلاص انقلابی‌اش احترام ویژه قائیلم، این دوست در طول این 30  سال در ذهن و ضمیر هر هم‌وطن من یک استثنا بود، قافیه انقلابی در ردیف نگاه انسانی.

او اگر به شمال می‌رفت، مناطق مرکزی خرسند می‌شد، او دارای یک خط ویژه بود. تنها بود، تنهاتر ز کوه! با زخم شانه پامیر هم‌نوایی می‌کرد و برای مادر مجروح مخته سرمی‌داد! همین کافی بود که او را سرمه چشم کنیم!

اما چندی پیش این دوست زخم کهنه‌ای را سرباز کرد و خود سربازی بود که بر میدان مین رفت! دردهای سر به مُهر مهاجران فرهیخته‌ای را سرود، که مکتوم بودند!

ما خط ویژه او را می‌شناختیم، اما به طرز تفکرش احترام قایل بودیم! دوست داشتیم, او حرف نزند و عمل کند! دوست داشتیم او فراجناحی باشد، اما او عملکرد خود را این‌بار تئوریزه کرد! او درباره اشتباه استراتژیک سیاست کشورش در افغانستان سخن گفت:

«اشتباه بزرگی که ما در افغانستان در گذشته‌های دور مرتکب شدیم، این بود که ما در استراتژی‌مان، مذهب را از فرهنگ جدا کردیم. به این معنی که ما روی تبلیغ مذهبی سرمایه‌گذاری بیشتری کردیم؛ در حالی که اگر در فرهنگ سرمایه‌گذاری می‌کردیم، لاجرم، باورهای مذهبی ما هم در آن قرار می‌گرفت، به‌ویژه در سرزمین افغانستان که اصلاً جنگ، جنگ مذهب نیست و جنگ زبان است. در کل 250 سال حکومت افغانستان، فقط 11 ماه حکومت به دست فارس‌زبان‌ها بوده است. به این ترتیب ما عملاً فرهنگ را از دست دادیم.»

او از سیاست مذهب‌محور کشورش انتقاد می‌کند!

آیا برای شیعیان افغانستان فرش سرخ پهن شده؟

پرسش اینجاست. کدام سیاست مذهب‌محور؟ آیا برای شیعیان افغانستان فرش سرخ پهن شده؟ آیا خط ویژه برای آنان کشیده شده؟ این سخن ایشان متأثر از سخنان رفقای فرهنگی‌شان مانند امرالله‌صالح است، که تَقی به تُقی خورد؛ هزاره‌های شیعه را متهم به جاسوسی ایران می‌کنند! ایشان در آخر همین مصاحبه‌شان روضه خوانده‌اند و لیست بلند بالایی نشر کرده‌اند؛ که همه اینان اجراخی‌ها، هزاره و شیعه هستند؛ تنها همین یک نکته سستی نگاه‌شان را به ما نشان داد!

این لیست همه کسانی است که نمی‌خواستند از جمهوری اسلامی بروند

این آقا در جای دیگری گفته که «این اسامی که نام می‌برم جزو نام‌های بزرگ ادبیات معاصر افغانستان هستند که از ایران رفتند: سیدنادر احمدی در استرالیا، الیاس علوی در استرالیا، حمزه واعظی در نروژ، جواد خاوری در نروژ، محمدشریف سعیدی در سوئد، سیدرضا محمدی در لندن،  محمدبشیر رحیمی در کانادا، جنید که یک‌دفعه هم پارسال برای کلاس‌های شعر حضرت آقا از آمریکا آوردیمش، در آمریکاست. این لیست همه کسانی است که به جمهوری اسلامی التماس می‌کردند: فقط بگذارید ما اینجا بمانیم.

حالا رفتند آنجا، مثلاً آقای محمدشریف سعیدی را مسئول بخشی از رادیو سوئد کردند. ابتدا به او بورس دادند بعد آنجا در رادیو سوئد مسئول شد. یا سیدرضا محمدی، به او مسئولیتی در تلویزیون دادند، بی‌بی‌سی فارسی. برای خودش هم یک جلسه‌ای دارد، یکی از دوستان من که آنجا بود می‌گفت، اصلاً این جلسه دارد یک فرقه می‌شود، آن‌قدر که از شعرهای او خوششان می‌آید، ترجمه می‌شود اشعارش، دارد یک فرقه تشکیل می‌دهد. وضع به همین ترتیب است. این لیست طولانی است، چرا باید این‌طوری باشد؟ این‌قدر تأسف بار، این‌قدر طولانی، به‌سبب آنکه آن نگاهی که گفتم وجود ندارد.»

دوست عزیز! این‌هایی که نام بردید را دوستان‌تان در داخل افغانستان متهم به ایرانی‌زدگی می‌کنند و شما هم تئوری پردازی می‌کنید که سیاست گذشته غلط بوده و شیعیان را محور قرار داده است؛ این همه ستاره که نام می‎برید و از ایران اخراج شده، همه‌شان شیعه مذهب هستند. دوست عزیز! اگر سیاست مذهب‌محور نتیجه‌اش این باشد، اگر به توصیه و تئوری پردازی شما؛ این محوریت تغییر کند؛ چه خواهد شد؟

تابش به چه جرمی اخراج شد، مذهب‌محوری یا تغییر سیاست مذهب‌محوری؟

آیا آقای قنبر علی تابش که از دانشگاه اخراج شده؛ شیعه نیست؟ تابش، شاعر توانمند زبان پارسی است؛ تا کنون شش عنوان کتاب منتشر کرده، در ده‌ها کنگره شعری و علمی شرکت کرده، عضو فصل نامه وزین «درّ دری» [خط سوم] بوده، و... آیا این اخراج که شما را هم متعجب و ناراحت کرده، بر چه مبنایی صورت گرفته است؟ مذهب‌محوری یا تغییر سیاست مذهب‌محوری؟!

دوست گرامی! همین سیاست مذهب‌محور که شما از آن سخن می‌گویید، داد یکی  از الهی‎‌ترین انسان‌های عصر من و شما، حضرت آیت الله‌العظمی جوادی آملی را درآورد که حق‌شان را نادیده انگاشته شده است!

***

پرسش دیگر این است که نگاه ارزش محوری انقلابیان را چگونه تفسیر کنیم؟ من گیج شده‌ام. شعار ارزشی و عمل ملی‌گرایانه؟ در تفسیر فرهنگ نمی‌دانم این دوست عزیز چه تئوریِ را مورد توجه قرار داده است؛ تحلیل افشار یزدی؟ که هزاره‌ها را بازمانده‌های مغول می‌داند؟ آن چنان که این نظر از سوی معلمان ایرانی مخ فرزندان هزاره‌ شیعه را نشانه گرفته و مورد تمسخر هم‌کلاسی‌هایشان قرار داده‌اند؟ هزاره‌هایی که اصیل‌ترین گویندگان زبان پارسی‌اند؛ آنچنان که نجیب مایل هروی گفت. من در "درّّ اوستایی در صدف لهجه هزاراگی"، آوردم و از همخوانی اوستا و لهجه‌ هزارگی پرده برداشتم.

همراه قدیمی! همان مهاجرانی که کامیون کامیون در راه شیراز کشته شدند؛ همه شیعه هزاره بودند که از خط ویژه –به زعم شما- عبور می‌کردند و به هلاکت رسیدند، این جریان، کسانی مانند زیباکلام را وادار کرد سخن بگویند و از انسانیت آنان دفاع کنند، کجا بودید که انسانیت آنان را ندیدید؟ آیا فرهنگی که شما از آن سخن می‌گویید این مجموعه کلان انسانیِ پارسی زبانِ شیعه را جدا می‌کند؟

دوست عزیز! نگاه شما که در درون جامعه ما مشغول خط‌کشی شدید، ارزش‌گراتر است، یا نگاه زیبا کلام؟ یا چنگیز پهلوان؟ لطف کنید تفاوت نگاه خود و زیباکلام را تبیین کنید که هردوی تان برای ما عزیزید! اما ما نگران پیامدهای سخنان شما در داخل افغانستانیم! دوستان شما مانند امرالله‌صالح پس از این چگونه شمشیر آرایی کند!

نکته پایانی آن است که هم من می‌دانم و هم خدا و خلق خدا که این دوست عزیز و قدیمی افغان‌ها از اخراج آقای تابش دل‌خون است و بسی تلاش کرد که چنین نشود؛ اما تنها می‌خواستم بگویم:

اگر ز فرق مهاجر کََنی مویی؛
برآورند مجریان گردنش از بیخ!

خوب شد دوست عزیز نظریه پردازی‌ات زود نتیجه داد!

ما را بکش که عشق "ولا" شعله‌ور شود
آتش شود، تمام دلم لاله‌تر شود

ما را بکش، دوباره، هزاران هزاره را
خورشید و ماه را و همه ماهپاره را....

دوست قدیمی! نمی‌دانم شما تا چه اندازه با تاریخ پر افتخار تشیع در خراسان بزرگ آشنایی دارید؟

آیا می‌دانید رهبران اصلی قیام سیاه‌جامگان خراسانی که امپراتوری بنی‌امیه را نابود کردند، مانند امیرپولاد غوری، نوبختی‌ها و.. از نیاکان هزاره شیعه بودند؟

آیا می‌دانید که تنها بقعه خاکی در دوران بنی امیه که به امام علی لعن نکردند؛ نیاکان هزاره‌های شیعه بودند؟ حموی گفت: چه شرافتی بالاتر از آن که مکه و مدینه به برادر رسول الله لعن کردند؛ جز سرزمین غور و غرجستان!

آیا می‌دانید در سال 61 هجری، هزاره‌های شیعه به خونخواهی امام حسین (ع) قیام کردند و عبادبن زیاد- برادر عبیدالله بن زیاد- را از خراسان فرراری دادند؟

آیا می‌دانید خراسان نیرومندترین کانون شیعه بود و همین هزاره‌های امروز از بازماندگانشان هستند؟ جامعه‌شناسی مذهبی‌ای در جامعه قبیله‌ای افغانستان تبیین‌کننده آن است.

آیا می‌دانید، زبان هزاره‌ها اصیل لهجه زبان پارسی است- به گفته متخصصانی مانند نجیب مایل هروی- و بیشترین ویژگی‌های زبان اوستایی در آن محفوظ مانده که سه تا 3500 سال قدمت دارد؟


منبع: تسنیم