صراط: روزنامه کیهان امروز چهارشنبه 16/05/92 در ستون اخبار ویژه خود نوشت: رئیس دولت کشور 317 میلیون نفری به رئیس رژیم نامشروع صهیونیستی که از سوی لابی چند هزار نفری در آمریکا حمایت میشود، درباره مذاکرات ژنو گزارش داد!
جاش ارنست سخنگوی کاخ سفید به خبرنگاران گفت: «پرزیدنت اوباما به بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل تلفن زد تا درباره مرحله اول توافق 5+1 با ایران بر سر برنامه هستهای این کشور گفتگو کند. دو رهبر بر هدف مشترکشان که ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هستهای است تاکید کردند.»
ارنست گفت کاخ سفید بدبینی تلآویو نسبت به مقاصد ایران را درک میکند و قصد دارد فوراً با اسرائیل مشورت کند تا راهحل جامع و درازمدتی برای اهداف هستهای ایران دست پیدا کند. پرزیدنت اوباما دوباره تاکید کرده است آمریکا و اسرائیل به هدف مشترکشان متعهد هستند و توافق به عمل آمده محدود و موقتی است و تا وقتی پابرجا خواهد بود که ایران به تعهداتش عمل کند.
همچنین جان کری وزیر خارجه آمریکا در مصاحبه با سیانان گفت؛ موافقتنامه با ایران، اسرائیل را ظرف شش ماه آینده و بیش از گذشته در امان نگه میدارد.
به گزارش خبرگزاری رویترز «جان کری» گفت: اسرائیل با آنچه در ایران جریان داشته است، تهدید میشود اما از امروز تا شش ماه آینده، اسرائیل بیش از گذشته در امان است. وی اضافه کرد: در حال حاضر ما شناختی از برنامه این کشور داریم که در گذشته نداشتیم.
کری اظهار داشت: به اعتقاد من، اسرائیل در واقع بیش از گذشته در امان است، مشروط بر این که مطمئن شویم تحریمها طوری لغو نمیشود که از میزان فشار بر ایران بکاهد.
وی افزود: تحریمها به میزان بسیار کمی کاهش مییابد و طرح اصلی آن به قوت خود باقی است.
در همین حال «افرایم اسکولای»، از مقامات پیشین کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل به آسوشیتدپرس گفت: توافق ژنو به هیچ وجه برای اسرائیل بد نیست، زیرا فعالیتهای غنیسازی ایران را متوقف و ساخت و ساز در رآکتور آب سنگین اراک را کُند میکند. اما توانایی ایران برای ساخت مواد انفجاری هستهای همچنان باقی است و شاید در کمتر از چهار تا شش ماه بتواند سلاح هستهای بسازد؛ اگر در این مورد تصمیم بگیرد. بخش خوب توافق این است که فعالیتهای غنیسازی در سطح فعلی متوقف میشود و خبر بد نیز این است که بخشی از غنیسازی ادامه مییابد.
همچنین افرایم هالوی رئیس اسبق سرویس جاسوسی موساد به رادیو اسرائیل گفته است: نگرانیای از بابت توافق هستهای غرب با ایران وجود ندارد.
وی گفت: این برداشت که ایران دستگاههای سانتریفیوژ خود را برخواهد چید، نوعی سادهاندیشی است. نباید فراموش کرد که از اکنون به بعد فعالیتهای هستهای ایران به صورت روزانه تحت نظارت بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای خواهد داشت و در صورتی که این کشور تلاش کند برخی مسائل هستهای را پنهان کند و پس از مدتی آشکار شود ارزش و اعتبار این توافقنامه به طور کلی از میان خواهد رفت.
* کاسهای زیر نیمکاسه بیانیه است؟!
قبل از انتشار متن توافق 1+5 و ایران در مورد مسائل هستهای،کاخ سفید متنی منتشر کرد که در آن توافق مذکور را توضیح داده بود.
به گزارش «الف» در این متن که با عنوان برگه اطلاعات (Fact sheet) منتشر شده، آمده بود که ایران و گروه 1+5 به مجموعهای از درکهای اولیه رسیدند که پیشرفت برنامه هستهای ایران را متوقف میکند و آن را از نظر جنبههای کلیدی عقب میراند. در نگاه اولیه و با توجه به متن جانبدارانه متن، به نظر میرسد که متن منتشر شده کاخ سفید صرفا تفسیری بر توافقی که در ژنو انجام شده، یا مثلا خلاصهسازی و شفاف کردن متن منتشر شده برای افکار عمومی است. اما نگاهی دقیقتر به متن منتشر شده کاخ سفید نشان میدهد که این متن، «کمی بیشتر از یک تفسیر» است و نشاندهنده جزئیاتی است که در قالب تفسیر نمیگنجد. مثلا در متن کاخ سفید آمده است« گروه 1+5 متعهد شده است که 400 میلیون دلار به صورت کمکهای تحصیلی دولتی از صندوقهای ایرانی محدودی مستقیما به موسسات آموزشی شناخته شده در کشورهای ثالث انتقال یابد تا هزینههای تحصیلی دانشجویان ایرانی تسویه شود.»
الف میافزاید: این را مقایسه کنید با بخش متناظر در بیانیه رسمی؛ «پرداخت مستقیم شهریه به دانشگاهها و دانشکدهها برای دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در خارج از کشور تا مبلغ توافق شده برای یک دوره شش ماهه.»
به عبارت دیگر، در حالیکه متن رسمی بیانیه صرفا بر رقم«رقم توافق شده» تصریح میکند اما متن کاخ سفید مشخصا این رقم را 400 میلیون دلار اعلام میکند.
متن کاخسفید همچنین نشاندهنده اعداد و ارقام دیگری است. مثلا: «در مدتی که ایران به تعهداتش عمل میکند، 2/4 میلیارد دلار از فروشهای نفت اجازه پیدا میکند به صورت اقساط به ایران انتقال یابد.» از اینگونه اعداد و ارقام، چه در زمینه مشوقهای اقتصادی و چه در زمینه جزئیات تکنیکی موارد متعدد دیگری نیز در متن کاخسفید وجود دارد که برخی از آنها البته مشخصا از جنس تفسیر است، اما بعضی دیگر نیز در قالب تفسیر نمیگنجد و اشاره به یک توافق دارد. برای مثال مشخص است که اعدادی از جنس 400 میلیون دلار نمیتواند صرفا یک «تفسیر» ساده باشد و در واقع اشاره به آن چیزی است که در متن رسمی، تحت عنوان «آنچه توافق شده» آمده است. به نظر میرسد متن رسمی منتشر شده خلاصه شده یک متن توافق کاملتر با حذف جزئیات است.
در ادامه این نوشته آمده است: انتظار میرود اگر بقیه بندهای توافق نیز همانند این موارد اشاره به «آنچه توافق شده است» دارد، دولت محترم جزئیات آن توافق دیگر را اعلام و برای ارزیابی دقیقتر سیاسی و اقتصادی کارشناسان از ابعاد توافقات انجام شده منتشر کند. «الف» معتقد است در نقطه تناقض میان گفتار نمایندگان کشورمان و طرف غربی - مانند آنچه در مورد اختلافنظر آقای ظریف و جان کری در موضوع درج حق غنیسازی در سند ژنو رخ داد - بدون هر گونه شک و شبههای باید به نمایندگان دیپلماتیک کشورمان اعتماد و اتکاء کرد، اما شفافسازی و توجیه افکار عمومی به رفع سوءتفاهمها و شبهات ایجاد شده از سوی رسانههای غربی و صهیونیستی کمک میکند. رسانهها در این عرصه نباید تنها بمانند و یا در مواجهه با اسناد و مطالب جدید طرف غربی «رودست» بخورند. انتظار همراهی از رسانهها جز با شفافیت ممکن نیست.
نیویورکتایمز: آمریکا ابرقدرتی خسته و آسیبدیده است
«فقط اوباما در پیشرفت هستهای ایران مقصر نیست، مقصر اصلی 3 رئیسجمهور قبلی آمریکا هم هستند.»
آری شاویت همکار نشریه صهیونیستی هاآرتص با انتشار تحلیلی در نیویورکتایمز خاطرنشان کرد: امضای توافق در ژنو ممکن است به پیروزی ایران و شکست آمریکا تعبیر شود و به این ترتیب ایرانیان قادر شوند برنامه هستهای خود را به منظور غنیسازی حفظ کنند و در عین حال آمریکا و متحدانش از شدت تحریمهای اقتصادی علیه ایران بکاهند. اما در این مورد فقط اوباما را مقصر تلقی نکنید. در واقع این شکست آمریکا به اقدامات رؤسای جمهور قبلی مرتبط است. آنچه که 3 رئیس جمهور آمریکا، 4 نفر از نخستوزیران اسرائیل و 12 نفر از رهبران اروپا قول دادند که هیچ گاه اتفاق نمیافتد. در واقع با این رویکرد مواجه هستیم.
وی اضافه کرد: آنچه قرار نبود، اکنون محقق شده و بمب ایران تقریباٌ در همین نزدیکی است.]!؟[ اما سؤال این جاست که چرا غرب نتوانست با تجهیز منابع سیاسی، اقتصادی و نظامی خود در زمان مناسب تهران را مجبور به کنار گذاشتن بلندپروازی هستهای خود بکند؟ پاسخها را میتوان مانند هجی اشتباه یک کلمه توصیف کرد. بعد از واقعه یازدهم سپتامبر، آمریکا مصمم به مقابله به مثل و نابودی مخفیگاههای تروریستها و نشان دادن قدرت امپراتوری خود بود. این جرج دبلیو بوش بود که تصمیم گرفت این اقدامات را در افغانستان و عراق عملی کند. افغانستان بعضاً یک اشتباه اما موردی قابل درک بود به این دلیل که القاعده با تأمین حمایت طالبان در افغانستان و مناطق تحت کنترل طالبان برخوردار شده بود. اما اشغال عراق کاملاً اشتباه بود زیرا هیچ گونه ارتباطی بین صدام حسین و 19 تروریستی که در ماه سپتامبر 2001 به نیویورک و واشنگتن حمله کردند وجود نداشت.
نیویورک تایمز خاطرنشان کرد: اگر آقای بوش قدرت رهبری و اعمال قدرت این کشور را با اقدامات اساسی دیپلماتیک علیه ایران در عوض حمله نظامی به عراق در ده سال قبل به نمایش گذاشته بود، امروز موقعیت بینالمللی آمریکا بسیار قدرتمند بود. تصمیم هیأت اجراییبوش برای دنبال کردن عراق به جای ایران یک اشتباه مهلک بود و اکنون عواقب بلند مدت آن به تازگی آشکار میشود، از جمله شکست فاجعهبار آمریکا در مبارزه با جلوگیری از یک ایران هستهای در تمایل واشنگتن به امضای یک توافق کاملاً اشتباه انعکاس یافته است.
این روزنامه میافزاید: مسئولیت آقای بوش در این فاجعه اکنون دو جنبه اساسی را نمایان میکند؛ او از هدف قرار دادن ایران در یک دهه قبل شکست خورد و شرایطی را به وجود آورد که امروز هدف قرار دادن ایران را بسیار دشوار کرده است. هیأت اجرایی بوش یک هجمه سیاسی و اقتصادی را در زمانی که ایران ضعیف بود بوجود نیاورد و آقای بوش آمریکا را به دلیل تحلیل قدرت اقتصادی و نظامی آن در یک جنگ بیهوده تضعیف کرد.
شاویت معتقد است: آقای بوش ملتی را تحویل آقای اوباما داد که عمده توان خود را از دست داده بود و در زمانی که با یک تهدید واقعی برای صلح مواجه شد، توان آمریکا به تحلیل رفته بود. این توان در خشونتهای خیابانهای بصره و بغداد محو شده بود. البته قطعا آقای اوباما هم اشتباهاتی را مرتکب شده است. او پس از شروع کار، فرصت را با اتخاذ یک سیاست بیهوده درگیر کردن ایران و اعمال تحریمهای ناکارآمد از دست داد، او هشدارهای انگلیس، فرانسه، اسرائیل، مصر و سعودیها در مورد این سیاستهای اشتباه را نادیده گرفت و به جنبش عظیم آزادیخواهی ایرانیان در ژوئن سال 2009 پشت کرد. اما وقتی که بالاخره اقدامات دیپلماتیک و تحریمهای تنبیهی جدی را در سال 2011 و 2012 اتخاذ کرد، اقداماتی کوچک و دیرهنگام بود.
نیویورک تایمز در پایان مینویسد: در عین حال، بایستی به این موضوع توجه کرد که آقای اوباما این اقدامات خود را در ویرانههای فاجعه اقدامات راهبردی که او به ارث برده بود، انجام میداد. پس از عراق، آمریکا تبدیل به یک ملت دچار آسیبهای روانی شد که حوزه توجه آن برای مشکلات موجود در خاورمیانه محدود شده بود. این امپراتوری حالا دیگر خسته بود و شوق و عقلانیت خود را برای مواجهه با دشوارترین منطقه جهان و خطرناکترین قدرتهای شرور جهان از دست داده بود. مذاکرات ژنو یک توهم است. به همین ترتیب حسن روحانی که به عنوان رئیسجمهور میانهرو ایران تلقی میشود نیز یک توهم است و این موضوع در مورد مهار رهبر ایران نیز به همین ترتیب است. تمام گزینههای موجود روی میز حالا ترسناک شده زیرا آمریکا فرصت اعمال دیپلماسی جدی را از دست داده است. به جای حصول یک توافق موقت، غرب بایستی به توقف چرخش تمام سانتریفیوژها تا حصول یک توافق نهایی پافشاری کند.
دیگر خیلی دیر شده برنامه هستهای ایران را نمیشود متوقف کرد
یک روزنامه آمریکایی تاکید کرد دیگر برای توقف برنامه هستهای ایران دیر شده و نابودی آن ممکن نیست اما از دید اوباما همین قدر که ایران حاضر به محدود کردن برنامه هستهای خود شده، پیروزی مهمی به حساب میآید.
روزنامه نیویورک تایمز مینویسد: توافق موقت هستهای با ایران، که ظرف 10 سال گذشته برای اولین بار مانع از پیشرفت ایران در مسیر هستهای میشود، در واقع بخش اعظم پیشرفتهایی که ایران در عرض پنج سال گذشته در برنامه هستهایاش بدست آورده را دست نخورده حفظ میکند.
دیوید سانجر مینویسد: در آغاز ریاست جمهوری اوباما، ایران فقط 2 هزار کیلوگرم اورانیوم غنی شده با خلوص پایین داشت که به سختی قابل تبدیل شدن به سوخت بمب بود. اما طبق برآورد آژانس بینالمللی انرژی اتمی ایران امروز حدود 9 هزار کیلوگرم اورانیوم غنی شده دارد. در سال 2009 فقط تعداد اندکی سانتریفیوژ در حال چرخیدن بود اما امروز این تعداد به 18 هزار دستگاه رسیده است که در میان آنها مدلهای جدیدی هم وجود دارند که بسیار موثرترند و میتوانند اورانیوم را با شتاب بیشتری در سطح سوخت بمب غنیسازی کنند. یک رآکتور آب سنگین هم در حومه شهر «اراک» وجود دارد که سال آینده عملیاتی خواهد شد. نیویورک تایمز از قول ولی نصر از مشاوران ارشد دولت اوباما تصریح کرد: برنامه هستهای غرور ملی ایرانیان است و جمع کردن بخشهای اصلی این برنامه برای آنها غیرقابل پذیرش و تصور است.
نیویورک تایمز افزود: در مورد ایران هم هیچ کس باور نمیکند ایران همه چیز برنامه هستهایاش را تعطیل کند. بلکه دعوا بر سر این است که مقداری که باید تعطیل شود چه میزان است. نکته مهم که رهبران ایران هم سخت مصمم به تحقق آنند، دانش و توانمندی هستهای است که تاثیر بسزایی در ادراک و شعور جهان نسبت به ایران خواهد گذارد. از دیدگاه اوباما، همین مسئله که با ایران برای متوقف ساختن برنامه هستهایاش به توافق رسیده، خود یک پیروزی بزرگ به شمار میرود، این توافق برنامه هستهای ایران را به نقطهای میرساند که در آغاز دوران ریاست جمهوری اوباما بود.
این روزنامه در پایان نوشت: اوباما میداند که نمیتواند این برنامه را با بمب یا با معامله ویران کند چرا که ایران دانش ساخت بمب اتم را بومی کرده است. دیگر خیلی دیر شده است.
در همین حال وبسایت شبکه سیانان در گزارشی نوشت: میزان حمایت مردم آمریکا از اوباما به 41 درصد یعنی پایینترین سطح طی دوران ریاست جمهوریاش رسیده است بنابراین هیچ زمانی برای انعقاد توافق تاریخی شش کشور با جمهوری اسلامی ایران بر سر مسئله هستهای ایران نمیتوانست بهتر از برهه زمانی کنونی باشد.