جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۱ آذر ۱۳۹۲ - ۲۰:۱۳
یک خاطره

آموزش نظامی عراقی‌ها به ایرانی‌ها

یکی دو ماه از آمدن به اردوگاه گذشته بود که عراقی‌ها گفتند: از فردا صبح هر روز پس از آمار باید نظام ­جمع تمرین کنید، چنین کاری در هیچ اردوگاهی سابقه نداشت و هدف آن­ها از این کار را نمی‌­دانستیم.
کد خبر : ۱۴۶۶۹۴
صراط: خاطرات اسارت در کنار همه سختی ها و عذاب‌هایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه ای بود که آخرش خوش درآمد. آنچه می خوانید گوشه ای است از خاطرات آزاده جمشید سرمستانی که می‌گوید:

یکی دو ماه از آمدن به اردوگاه گذشته بود که عراقی‌ها گفتند: "از فردا صبح هر روز پس از آمار باید نظام ­جمع تمرین کنید!" چنین کاری در هیچ اردوگاهی سابقه نداشت و هدف آن­ها از این کار را نمی ­دانستیم؛ اما این را می­ دانستیم که عراقی­ ها هیچ کاری را که به سود ما باشد، انجام نمی­ دهند.

برخی نیز احتمال می­ دادند که آن­ها از ما بخواهند، به­ عنوان سربازان گوش به­ فرمان آن­ها، در جلوی خبرنگاران یا حتی در خیابان­ های بغداد، رژه برویم تا تسلط خود بر اسیران شکست­ خورده­ ی ایرانی را به­ نمایش بگذارند.

برای همین، همگی تصمیم گرفتیم که تن به این کار آن­ها ندهیم؛ کار سختی بود. از سویی نباید به­ گونه­ ی آشکار با این تصمیم آن­ها مخالفت می­ کردیم، و از سویی نیز این کار نباید انجام می­ شد. اما بچه‌‌ها با سن کم­ شان، بسیار هوشمندانه کار می­ کردند. قرار بر این شد که به عراق­ی ها «نه» نگوییم، ولی خواسته­ ی آن­ها را نیز انجام ندهیم.

فردا صبح پس از آمار، همه­ ی ما را در حیاط قاطع جمع کردند. نگهبان عراقی با کمک مترجم قاطع، در حدی روشن و فراوان توضیح داد که همه چیز را فهمیدیم. سپس به زبان عربی شروع به دادن فرمان­ های نظام جمع کرد:

در ارتش عراق، پس از شنیدن فرمان «خبردار» باید دست­ ها را هماهنگ و یک­باره بر ران پا می­ کوبیدیم تا صدایی یک­باره ایجاد شود. با فرمان «اِستَعِد» (خبردار) او، هر کس در زمان دلخواه خود، دستش را بر ران می­کوبید. این کار بچه ­ها به­ جای آن­که صدایی یک­نواخت و یک­باره ایجاد کند، صدایی مانند صدای برخورد پی­ در پی قطره ­های باران با سقف شیروانی ایجاد می­ کرد؛ با فرمان «اِستَریح» (آزاد)، همگی خبردار می­ ایستادند؛ با فرمان «الی الیمین دُر» (به راست، راست) برخی به چپ و برخی به راست، و با فرمان «الی الیسار دُر» (به چپ، چپ)، هر کس به یک سو می ­چرخید؛ با فرمان «الی الوراء دُر» (عقب­ گرد) نیز یکی از سمت راست و یکی از سمت چپ به عقب برمی­ گشت.

عراقی ­ها پس از آن­که دیدند که ما آموزش ­پذیر نیستیم و از هیچ راهی نمی­ توانند نظام جمع را به ما بیاموزند، از کار خود منصرف شدند.


منبع: جامع آزادگان