صراط: اولین بار که برای گفتوگو سراغ سیدمحمد حسینی رفتیم، رئیس دانشگاه پیام
نور بود و در آستانه رای اعتماد از مجلس برای ورود به هیات دولت و ساختمان
وزارت ارشاد در بهارستان.
برنامه های متعددی را برای ما با شور و انرژی خاصی توضیح می داد که محور همه شان کاهش تصدیگری دولت و توجه به بخش خصوصی بود و این که آقای رئیس جمهور (دکتر محمود احمدی نژاد) در حوزه فرهنگ نگاهی باز دارد و معتقد است در دوره های گذشته میان هنرمندان و اهل قلم با وزارت ارشاد فاصله ای ایجاد شده است و هرچه زودتر باید این فاصله برداشته شود.
حالا با گذشت چهار سال، شگفتی اینجاست که دولتمردان جدید در حوزه فرهنگ و هنر تقریبا همین مسائل و شعارها را طرح می کنند و از طرفی همزمان به مجموعه فعالیت های فرهنگی و هنری در سال های گذشته انتقادهای سنگینی نیز وارد می دانند.
اوج گرفتن این انتقادها و مطرح شدن بدهی های چند ده میلیاردی که معاونان وزیر فعلی ارشاد از آن سخن گفتند، باعث شد تا سراغ سیدمحمد حسینی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی برویم، البته حسینی این بار نه در دانشگاه پیام نور و میدان بهارستان، بلکه در دانشکده الهیات دانشگاه تهران و در دفتری کوچک و جمع و جور میزبان ما بود.
دفتری که در آن دیگر از چند کارمند روابط عمومی و مسئول دفتر و... که مصاحبه را با دقت دنبال می کردند، خبری نبود و با خیال راحت بی آن که جلسات متعدد آقای وزیر و فقدان وقت را به ما یادآوری کنند حدود دو ساعت با هم درباره مسائل مختلف به گفت و گو نشستیم و در تمام این مدت عقربه های ساعت دیواری هم اصرار داشتند روی 3 و 20 دقیقه بمانند.
این روزها عمده مباحثی که مدیران ارشد وزارت ارشاد مطرح می کنند، به بحث بودجه و فقدان اعتبارات و بدهی های مدیریت قبلی این وزارتخانه بازمی گردد، بگذارید همین ابتدا بپرسم شما این وزارتخانه را با چه بودجه و اعتباری تحویل گرفتید و چگونه تحویل دادید؟
ـ سال ۸۸ که کار را شروع کردیم اعتبارات جاری ـ که عمده آن برای حمایت از فعالیت های فرهنگی و هنری است ـ حدود 270 میلیارد تومان بود و سال ۹۲ از مرز 500 میلیارد تومان هم گذشت، یعنی در پایان دوره صددرصد افزایش اعتبار داشتیم. اعتبارات عمرانی نیز با پیگیری های انجام شده ده برابر شد. البته این ارقام مربوط به ستاد وزارتخانه بود و ادارات استانی، بودجه خود را از استانداری ها می گرفتند. از همان هفته اول کار خود را شروع کردیم و برای تخریب گذشته وقت نگذاشتیم. به عنوان مثال در قراردادی در دولت هشتم اختلافی به وجود آمده بود و وزارت ارشاد در دادگاه محکوم به پرداخت مبلغی نزدیک به 9 میلیارد تومان شده بود که ما آن بدهی را پرداخت کردیم درحالی که خیلی به همکارانمان فشار وارد شد و ما اصلا اعتقادی به این گونه جنجال ها و تبلیغ و مظلوم نمایی نداشتیم.
و حالا شما هم بدهی هایی برای دولت یازدهم گذاشته اید.
ـ ما بدهی دولت های قبل را پرداخت کردیم و حالا هم مختصر بدهی هایی مانده است. مثلا معاونت هنری در پایان دولت حدود 2 میلیارد تومان به گروه های تئاتری بدهکار بود، اما چندی قبل اعلام کردند معاونت هنری 13 میلیارد تومان بدهی دارد که من نمی دانم این عدد از کجا آمده است یا ممکن است معاونت فرهنگی در استان ها نمایشگاه هایی را با همکاری موسسه نمایشگاه ها برپا کرده و به آن بدهکار باشد. درست است که این موسسه غیردولتی است، اما وابسته به ارشاد است و ما بدهی غیردولتی چندانی نداریم یا بدهی ما به خانه کتاب، مانند بدهی به ناشران نیست. ارشاد تعدادی مؤسسه وابسته به خود دارد که در این دوره کمک های خوبی به آنها کردیم و در مقابل، این موسسات نیز خدمات ارزشمندی ارائه کردند. برای استمرار خدمات آنها قرار گذاشتیم هزینه هایی که می کنند مشخص کنند هر زمان شرایط مالی خوبی داشتیم، حمایت بیشتری انجام دهیم که معنای این مساله بدهی وزارت محسوب نمی شود، چون سرمایه آنها از وزارت ارشاد بوده است. لذا طلبکار بودن آنها مفهومی ندارد یا کمیته های کارشناسی داشتیم که کتاب ها را بررسی و مشخص می کردند چه کتاب هایی از ناشران خریداری شود. حال اگر آن کتاب ها را نخریده ایم برای ما بدهی محسوب نمی شود، چرا که خرید کتاب منوط به تخصیص بودجه است. در زمینه امور عمرانی هم همین طور است، پروژه هایی پیش بینی می شود و هر زمان اعتبار اختصاص یافت عملیات آغاز می شود یا ادامه می یابد، لذا اگر پروژه ای ناتمام مانده معنایش الزاما بدهکاری نیست بلکه از شمار تعهدات دولت است که آن را به انجام برساند. البته شاید در برخی پروژه ها یک پیمانکار بیشتر از اعتباری که اخذ کرده، کار کرده باشد و مبلغی مثلا پانصد میلیون تومان طلبکار باشد، این موضوع طبیعی و عادی است. اگر کسی تعجب کند، معلوم می شود با الفبای کار اجرایی، اداری و بودجه آشنایی ندارد.
مثل هزینه های پروژه «لاله» که این روزها بحث خیلی داغی دارد.
ـ این هم موضوعی است که از دولت نهم و زمانی که آقای شمقدری مشاور رئیس جمهوری بود مطرح و مقدماتی فراهم شده بود. بعد هم دوستان سینمایی اصرار داشتند کار پیش برود و می گفتند این فیلم در میان هجمه های موجود، بازتاب خوبی در خارج از کشور خواهد داشت، چرا که حضور فعال زنان در ایران را در حوزه های مختلف نشان می دهد. البته به این منظور و برای چند پروژه دیگر مبلغی بالغ بر بیست میلیارد تومان با دستور رئیس جمهور به حساب ارشاد واریز شد.
البته توجیه درستی داشتند، اما مسیر را به نظرم اشتباهی طی کردند.
آن قدر موضعگیری علیه این فیلم شد که دیگر حامیان حاضر به سرمایه گذاری درخصوص آن نشدند. کار در نیمه راه مدتی متوقف ماند و این مساله موجب شد هزینه ساخت فیلم افزایش یابد.
شما دخالت نکردید تا کارها روی روال بیفتد؟
ـ ببینید، کار در نیمه راه بود و تعطیل کردن آن موجب می شد هزینه های انجام شده هدر رود اما اولویت های دیگری داشتیم مثل پروژه شهید چمران «چ» که اگر تامین مالی نمی کردیم و از سایر منابع مبالغی را به آن اختصاص نمی دادیم، سازمان سینمایی نمی توانست کار را پیش ببرد و همان طور که گفتم درباره پروژه «لاله» و دیگر هزینه های معاونت سینمایی خارج از اعتبارات معمولی ارشاد با حمایت و دستور رئیس جمهور اعتباراتی اختصاص یافت که بعضی مدیران جدید بر اثر بی اطلاعی از مسائل مالی گذشته، دیگران را متهم به بی اطلاعی می کنند. به هر حال این طور نبود که ما از حق بقیه فعالیت های سینمایی برداریم و به چنین پروژه ای بدهیم.
حمایت از پروژه «چ» به نوعی دلجویی از حاتمی کیا بعد از ماجرای توقیف «گزارش یک جشن» نبود؟
ـ خیر. فیلم هایی درباره شهدای افتخارآفرینی چون شهید محمود کاوه (فیلم شور شیرین) و شهید عبدالحسین برونسی ساخته شد و لازم بود درباره شخصیت ارزنده شهید چمران هم فیلمی ساخته شود. البته به هر حال فیلم توقیفی «گزارش یک جشن» را هم داشتیم که آقای حاتمی کیا حاضر به اعمال اصلاحات آن نشد، اما علاقه مند بودیم ایشان فعالیت خود را در فیلم هایی با مضامین ارزشی ادامه دهد. به همین دلیل زمانی که برای ساخت فیلم شهید چمران ابراز تمایل کرد، ما هم خارج از اعتبارات سینمایی حمایت کردیم.
حالا هم بحث هایی می شود که دولت کلا از فیلم ها حمایت نکند، اما دولت وقتی می بیند بخش خصوصی در برخی موضوعات حاضر به سرمایه گذاری نیست، چاره ای ندارد جز این که وارد عمل شود. خود دولت که فیلم نمی سازد، بلکه ساخت را به تهیه کنندگان و کارگردانان واگذار می کند. به هر حال هنوز انجام بعضی کارها و تولید برخی محصولات فرهنگی، هنری و سینمایی سودآور نیست بلکه گاهی سازنده اثر ضرر هم می کند. بنابراین وقتی بخش خصوصی به خاطر هزینه ها نمی تواند اقدام کند و امری ضروری مورد نظر است، بدیهی است که دولت به چنین پروژه هایی کمک کند و رونق بخش فعالیت ها شود.
در دولت دهم عبارت «فیلم فاخر» باب شد که بسیاری از فیلم سازهای بخش خصوصی مقابل آن گارد گرفتند.
ـ تصمیم گیری درباره جابه جایی اعتبارات در اختیار ما نیست. وقتی اعتباری با تصویب مجلس به عنوان فیلم فاخر لحاظ شد باید در همان زمینه مصرف شود. ممکن است عده ای هم بگویند بهتر بود آن 270 میلیارد تومان را در سال گذشته به جای مساجد، مصلاها و امام زاده ها به کار دیگری اختصاص می دادید، اما وقتی اعتباری برای منظور خاص تعیین می شود، ما فقط مجری هستیم. خوب است مردم بدانند وزرا در دوره مسئولیت و پس از آن با دیوان محاسبات سر و کار دارند و باید درباره هزینه کرد خود پاسخگو باشند. درباره فیلم فاخر پیش از ما در دولت نهم و حتی قبل از آن مباحثی مطرح شده و اقداماتی صورت گرفته بود، مثلا بخشی از تولید فیلم «ملک سلیمان» در دولت نهم انجام شده بود و این طور نبود که ما موضوع فیلم فاخر را در دولت دهم ابداع کرده باشیم. حکمت و منطق آن هم این بوده که فیلم های وزین و ارزشمند ساخته شود که ارزش های دینی و ملی ما را به جهان معرفی کند، هم از لحاظ محتوا و هم ساختار از کیفیت و جاذبه بالایی برخوردار باشد که به طور طبیعی هزینه بیشتری باید مصرف شود.
انتقادات زمانی مطرح شد که این فیلم ها نه در نظر منتقدان اثر خوبی ارزیابی شد و نه در گیشه و از جانب تماشاگران اقبال یافت.
ـ این حرف مثل این است که بگویید تلویزیون برخی سریال ها را نسازد. مشخص است که هزینه مجموعه ای تاریخی چون «کلاه پهلوی» با سریال های معمولی و امروزی قابل مقایسه نیست. گاهی نیاز است که درباره تاریخ معاصر سریال یا فیلمی ساخته یا سریالی مثل «مختارنامه» که برهه ای از تاریخ اسلام را به نمایش می گذارد تولید شود. این گونه محصولات هم ضروری و هم ارزشمند است. بر این اساس فیلمی مثل «ملک سلیمان» یا «راه آبی ابریشم» ساخته شد البته نقدها و اشکالاتی هم به این آثار وارد است. مثلا درباره فیلم «فرزند چهارم» که درباره سومالی ساخته شد بعضی می گفتند بهتر بود فیلم مستند باشد. چه بسا این نقد درست باشد، اما از ضرورت پرداختن به چنین موضوعاتی کم نمی کند. در این دوره شرایط طوری بود که درباره پاره ای ضعف ها، اغراق و مبالغه صورت می گرفت. این مساله برای تولید آثار فاخر در حوزه نمایش و موسیقی هم وجود دارد. نباید اصل کار را مورد انتقاد قرارداد، بلکه اگر مشکل در شیوه اجراست، باید آن را اصلاح کرد.
درباره فیلم های غیرفاخر و بخش خصوصی هم گاهی اوقات اشکالاتی مطرح می شد. فیلم هایی مثل «گشت ارشاد» و «زندگی خصوصی» ایراداتی داشتند، اما در کنار آن ده ها فیلم خوب و مناسب در موضوعات مختلف از جمله دفاع مقدس ساخته شد. اقداماتی چون برپایی جشنواره فیلم نامه نویسی انقلاب اسلامی، جشنواره افق نو، همایش هالیوودیسم و صهیونیسم، تجهیز دفاتر انجمن سینمای جوان در استان ها، تسریع در احداث ساختمان فیلم خانه و امثال آن انجام شد ولی برخی اختلاف نظرها و رقابت های فکری و سیاسی موجب شده بود که عده ای تمام اقدامات مثبت را نادیده بگیرند. مثلا آیا تشکیل شورای عالی سینما به زیان سینمای کشور بود؛ شورایی که مصوبات آن در حکم مصوبات دولت و با حضور سینماگران تشکیل می شود؟ رئیس جمهور در جریان امور باشد بهتر است یا نسبت به سینما بی اعتنا باشد و حمایت چندانی نکند؟ یکی از دلایل شکل گیری سازمان سینمایی هم این بود که می خواستیم سینما ساختار قوی تر و بنیه و اعتبارات بیشتری داشته باشد و از استقلال نسبی برخوردار شود.
البته تقریبا همه موافق ارتقای معاونت سینمایی به سازمان سینمایی بودند.
نه، برای همین کار هم خیلی ها ساز مخالف می زدند.
این اواخر، معاونت سینمایی شما هم مدام ساز مخالف می زد و حتی به حرف آقای رئیس جمهور گوش نمی کرد، چه برسد به حرف وزیر! طوری که به نظر می آمد اصطکاکی بین شما رخ داده. الان با آقای شمقدری در ارتباط هستید؟
ـ با همه معاونان و مدیران از جمله ایشان ارتباط دوستانه دارم، ولی چون مسئولیت و ارتباط کاری نداریم، کمتر یکدیگر را می بینیم.
شما حتی برای فیلمی که معاونت سینمایی معرفی کرد و اسکار گرفت، پیام تبریک نفرستادید. این موضوع نشان می دهد که نسبت به این معاونت زاویه داشتید.
ـ گاهی اوقات تقسیم کار می کردیم. در برخی موارد مدیرعامل بنیاد فارابی یا رئیس سازمان سینمایی اقدام می کردند و ضرورت نداشت وزیر هم اقدامی انجام دهد؛ بویژه درباره اسکار که تنها یک جایزه سینمایی نیست بلکه مسائل سیاسی هم در آن دخیل است، لازم نبود همه مسئولان کشور درباره آن موضع بگیرند؛ همان طور که سال بعد از آن هم جایزه اسکار را به فیلم ضدایرانی «آرگو» دادند. فیلم آقای فرهادی هم که هیات داوران آن را انتخاب کرده بودند، به اسکار ارسال شد و برای اولین بار جایزه گرفت. توقف دو سه روزه «جدایی نادر از سیمین» هم به خاطر مشکل خود فیلم نبود. در همان زمان آقای فرهادی به دفتر من آمد و برای رفع مشکل پیش آمده با هم صحبت کردیم و بلافاصله برطرف شد و فیلمبرداری ادامه یافت.
اگر دوباره وزیر شوید، باز هم با آقای شمقدری کار می کنید؟
ـ ترجیح من این نبود که در بخش سینمایی و هنری یک سینماگر و هنرمند را به عنوان مدیر انتخاب کنیم. با همه احترامی که برای سینماگران و هنرمندان قائل هستم، اما همواره این طور نیست که آنان، مدیران کارآمد و توانمندی هم باشند. از سوی دیگر بین هنرمندان اختلافات و چنددستگی هایی وجود دارد. آقای شمقدری و هیات هنرمندان مسلمان هم از سال های قبل با گروهی دیگر از اهالی سینما اختلاف دیدگاه داشتند و همان طور که از اول پیش بینی می کردم تا آخر نیز امکان جذب این گروه مخالف فراهم نشد. من برای این مسئولیت گزینه های دیگری هم در ذهن داشتم، اما به دلیل شناختی که آقای رئیس جمهور از ایشان داشت، امکان جلب حمایت بیشتر وجود داشت.
آقای محمدعلی رامین در معاونت مطبوعاتی هم داستان مشابهی داشت؟
ـ سال ۸۸ معاونت مطبوعاتی نیاز به قاطعیت داشت. ما در دوران فتنه بودیم و برخی مطبوعات مطالبی را بدون در نظر گرفتن خطوط قرمز نظام منتشر می کردند. حتی برخی نشریات از عبارت دولت کودتا استفاده می کردند و با طرح دروغ بزرگ تقلب در انتخابات مردم را به آشوب های خیابانی تشویق می کردند. لذا ضرورت داشت که نظارت جدی تری صورت گیرد. البته گاهی هم آقای رامین بدون مشورت اقداماتی می کرد که مساله ساز می شد و واکنش هایی به دنبال داشت.
آقای رامین انتخاب خودتان بود؟
ـ زمانی که در صدا و سیما بودم و بعد هم در دانشگاه پیام نور، ایشان را به عنوان فردی دلسوز و صاحب ایده می شناختم و به دلیل حساسیت معاونت مطبوعاتی، آقای احمدی نژاد نسبت به انتخاب فرد مناسب در این مسئولیت تاکید داشت. بنابراین از بین گزینه های موجود شخصی را انتخاب کردم که آنها از او شناخت داشته باشند. به هر حال با این شناخت و حمایت ها مدیر بهتر می تواند عمل کند و در پیشبرد امور از جمله جذب بودجه با موانع کمتری مواجه می شود. درباره آقای محمدزاده که پس از ایشان انتخاب کردم هم همین طور بود. ایشان پیش از آن در دفتر ریاست جمهوری فعال بود و چهره شناخته شده ای بود که توانست علاوه بر نظارت، وظیفه حمایتی را بخوبی انجام دهد و برنامه های جدیدی از جمله جشنواره فصلی مطبوعات، سرای اهل قلم و نمایشگاه های تخصصی مطبوعات (مثل نشریات دانشگاهی و خانواده) را راه اندازی کند و در مجموع معاونت مطبوعاتی دوره موفقی را پشت سر گذاشت که یک نمونه شکستن صف طولانی و چندساله صدور مجوز نشریات دانشگاهی بود که به بیش از دو هزار نشریه و ۲۵ خبرگزاری در دولت دهم مجوز فعالیت داده شد. در تمامی استان ها حداقل به یک روزنامه مجوز داده شد که فعالیت کند درحالی که تعدادی از استان ها از این امتیاز محروم بودند.
در معاونت فرهنگی چطور شد که آقای پرویز را کنار گذاشتید و آقای دری را منصوب کردید و دوباره ایشان هم برکنار شد؟
ـ آقای دری فردی متدین و متعهد به آرمان های انقلاب است که سابقه طولانی خدمت در نهادهای انقلاب و حوزه کتاب دارد و در ارشاد نیز منشا خدمات ارزنده ای شد. پس از برگزاری نمایشگاه کتاب، تلقی ایشان این بود که می خواهیم فرد دیگری را جایگزین کنیم شاید به این دلیل دیگر انگیزه و نشاط گذشته را نداشت و کار را ادامه نداد. بر این اساس برای این معاونت سرپرست منصوب کردیم. آقای دری هم به لحاظ روحیه خاصی که داشت هیچ گاه پس از این اتفاق مصاحبه نکرد و از اقدامات فراوان خود سخنی نگفت. برگزاری نمایشگاه کتاب در استان ها، چهار دوره جایزه جلال، کتاب سال، مراسم هفته کتاب، برگزاری جایزه پروین اعتصامی، حضور در نمایشگاه های کتاب خارج از کشور، حمایت از موسسات فرهنگی، خرید انبوه کتاب و ارسال به کتابخانه های کشور از جمله اقدامات فرهنگی در دولت دهم بود.
یکی از انتقادات جدی آقای جنتی به وزارت ارشاد پیش از خود، ممیزی کتاب هاست. ایشان می گوید در دوره گذشته این کار خیلی سفت و سخت انجام می شده و حتی اعضای شورای نظارت را که منصوب شورای عالی فرهنگی هستند، تهدید به برکناری کرده است.
ـ اجازه بدهید درباره آقای جنتی، وزیر محترم ارشاد حرفی نزنم و صحبت هایم را بر اصل نظارت بر کتاب متمرکز کنم. یکی از شعارهای اصلی انقلاب آزادی بود. در دوران ستم شاهی بسیاری از کتاب ها اجازه انتشار نداشتند. به عنوان مثال توزیع رساله امام ممنوع بود و داشتن کتاب های دکتر شریعتی جرم تلقی می شد. ما به آزادی بیان قائلیم، اما این به معنای آزادی اهانت به دیگران و نادیده گرفتن اصول و ارزش ها نیست. همچنین نباید اعتقادات دینی زیرسوال برود یا معیارهای اخلاقی نادیده انگاشته شود. به اختلافات قومیتی و مذهبی نیز نباید دامن زده شود. امام(ره) و رهبر معظم انقلاب نیز بر چنین نظارتی تاکید داشته و دارند. مردم هم به مسئولان نظام اعتماد می کنند و انتظار دارند نظارت صورت گیرد. به طور مثال اگر نمایشی به اجرا درآید یا فیلمی تولید شود که ضوابط اخلاقی در آن رعایت نشود بدون شک مردم بویژه نیروهای متدین اعتراض می کنند و در دوره موسوم به اصلاحات شاهد بودیم در برابر تعلل مسئولان، عده ای وارد عمل شدند و تنش هایی ایجاد شد. لذا لازم است که وظیفه نظارت در چارچوب قانون از سوی دستگاه های مسئول انجام شود و از تبعات منفی پیشگیری شود.
البته همواره عده ای هستند که می خواهند هیچ نظارتی بر آثار وجود نداشته باشد و برای تحقق این هدف گاهی متمسک به فضاسازی و سیاه نمایی می شوند. به عنوان مثال چندی پیش یکی از روزنامه ها تیتر زد که «مولانا هم ممیزی شد». موضوع مربوط می شد به کتاب «گنجینه معنوی مولانا» ترجمه و تحقیق شهاب الدین عباسی چاپ انتشارات مروارید. من خودم کتاب را خواندم. دیدم برخی جاها مثلا چند بیت از مولوی آورده، برخی جاها دو بیت و بعضی جاها هم یک بیت و حتی تک مصرع. در این مقاله ادعا شده بود که برخی مصرع ها ممیزی شده است به عنوان مثال نویسنده عنوان کرده مصرع بعدی «مادر بت ها، بت نفس شماست» سانسور شده است! واقعا انصاف هم خوب چیزی است، مگر با عقل جور درمی آید که مصرع دوم این بیت یعنی «زانکه آن بت مار و این بت اژدهاست» ممیزی شده باشد؟ بیشتر که بررسی و کتاب را مطالعه کردم دیدم مواردی که ذکر کرده، در متن انگلیسی یعنی کتاب اصلی که خارج از ایران چاپ شده هم نیامده است، لذا در متن فارسی هم ذکر نشده است. به همین راحتی دروغ می گویند و همه خوانندگان هم که فرصت بررسی صحت و سقم این مطالب را ندارند. البته همگان می دانند که سالانه کتاب های مولانا (دیوان شمس تبریزی و مثنوی معنوی) دائما در قالب های گوناگون و با تیراژ بالا به چاپ می رسند، حال چرا باید در یک مورد خاص بعضی ابیات حذف شود؟ شاید افرادی تحت تاثیر این مغالطه ها قرار گیرند و ندانند که مثلا در کتاب مذکور بنای نویسندگان بر ذکر همه ابیات نبوده بلکه صرفا به بعضی ابیات یا مصرع ها استشهاد کرده اند نه این که اداره کتاب آنها را حذف کرده باشد. به هرحال با توجه به صدور مجوز سالانه بالغ بر ۶۵ هزار عنوان کتاب، اشکالات و لزوم اصلاحات مربوط به درصد بسیار کمی از کتاب ها می شود، آن هم به دلیل نادیده گرفتن معیارهای اخلاقی، اعتقادی و منافع ملی است. مثلا در رمانی پیرامون انقلاب، داستان درباره شخصی ساواکی است که بعد از انقلاب مامور وزارت اطلاعات و در نهایت معمم می شود. اندک تاملی در این قصه مشخص می کند که نویسنده در صدد القای چه ایده ای است.
با این حال همواره یکی از تقاضاهای جامعه نویسندگان شفاف شدن ممیزی بوده است.
ـ دلایل به افراد گفته شده، اما بنا نیست آبروی افراد چه نویسنده و چه ناشر ریخته شود.
پیش بینی شما این است که گروه جدید چه رویه ای را پیش بگیرد؟
ـ ابتدا سخنانی از نفی ممیزی زدند، اما بعد التزام به قانون را مطرح کردند که مبارک است! اخیرا هم اعلام شد افراد زیادی ممنوع القلم بوده اند. جل الخالق! به گونه ای بیان می شود که انگار یک صف طولانی از نویسندگان در کشور نمی توانند قلم بزنند. البته این حرف خوراک خوبی برای رسانه های بیگانه و سازمان های به اصطلاح حقوق بشری است اما ذره ای انصاف کافی است که ببینیم اگر به کتاب فردی مثل آقای زیباکلام که درخصوص اسرائیل نوشته، ایراد گرفته می شود آیا ممنوع القلم است در حالی که مرتب کتاب های دیگر ایشان منتشر می شود، در روزنامه ها مطلب می نویسد و در برنامه های تلویزیونی و دانشگاه ها در مناظره و میزگرد شرکت می کند؟ آیا این گونه اظهارات جفا در حق نظام جمهوری اسلامی ایران نیست؟
اگر اشتباه نکنم اکنون در حوزه نظارت پیش از چاپ انجام امور اجرایی بر عهده وزارت ارشاد است و شورای عالی انقلاب فرهنگی سیاست گذاری می کند؟
ـ ضوابط نشر در دولت نهم بررسی و در دولت دهم نهایی شد. فروردین سال89 این ضوابط به تائید شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و ارشاد مجری آن ضوابط شد. البته وزارت ارشاد کتاب ها را بررسی می کند و اگر اعتبار بیشتری اختصاص پیدا کند می توان افراد زبده تری را به کار گرفت و بر سرعت بررسی افزود و زودتر نتیجه را اعلام کرد.
احساس می کنم دو مشکل عمده وجود دارد که این بررسی ها گاهی خیلی طولانی می شود؛ یکی آن که تعداد کارشناس ها در گروه ها کم است و دیگر آن که به دلایل مختلف از جمله مساله مالی، کارشناس هایتان بررسی کتاب ها را در اولویت قرار نمی دهند.
البته ما در این مدت همه تلاشمان را به کار گرفتیم که پرداخت ها انجام شود. راه های مختلفی را رفتیم تا انگیزه و سرعت کار بالا برود. خیلی از کتاب ها هم بسرعت مجوز می گرفتند، اما درباره بعضی کتاب ها نمی شد خیلی سریع نظر داد و نیاز به بررسی دقیق تر و زمان بیشتر بود.
از این که بسته شدن خانه سینما به پای وزارت ارشاد دولت دهم و باز شدن آن به پای دولت فعلی نوشته شده است، چه حسی دارید؟
ـ بحث خانه سینما بارها مطرح شده است. ما همیشه بر رعایت قانون تاکید داشتیم و می گفتیم همه در برابر قانون یکسان هستند. درست نیست که عده ای به خاطر موقعیتی که دارند وضعیتشان با سایرین یکسان نباشد. حرفمان این بود که باید بر کار یک تشکیلات غیردولتی بر مبنای قانون نظارت وجود داشته باشد. دست اندرکاران خانه سینما با توجه به اختلافاتی که با مدیران سینمایی داشتند، حاضر نبودند در چارچوب ضوابط قرار گیرند.
واقعا امکان تعامل وجود نداشت؟
ـ سعی کردیم، ولی شورای فرهنگ عمومی ایراد گرفت و فعالیت آنها را فاقد وجاهت قانونی دانست. چون این شورا برای اولین بار اساسنامه خانه سینما را تصویب کرده بود که در آن قید شده بود در صورت تغییر اساسنامه، شورا باید در جریان باشد ولی چندین بار خارج از ضابطه تغییراتی ایجاد شده بود بدون این که شورا اطلاع داشته باشد.
رئیس شورای فرهنگ عمومی هم خود شما بودید؟
بله رئیس، وزیر فرهنگ است ولی دبیر شورا درباره تغییرات اساسنامه با آنها گفت وگو کرد که حاضر به رعایت ضوابط نبودند و به جای توجه به مباحث حقوقی و قانونی، قضایا را سیاسی و رسانه ای کردند و مسائل بعدی اتفاق افتاد اما اگر همه پایبند قانون بودند، این مشکل پیش نمی آمد. ما در انجمن خوشنویسان هم این مشکل را داشتیم. آنجا هم عده ای مثل آقای امیرخانی به رغم این که گرایش سیاسی متفاوت با ما داشتند و نگاهشان با اهالی خانه سینما همسو بود، ولی از آنها حمایت کردیم، چون حاضر شدند در چارچوب ضوابط عمل کنند. در این جریان گروه دیگری هم بودند که خود را متدین و ارزشی قلمداد می کردند، اما حاضر نمی شدند در مقابل قانون تمکین کنند. بنابراین انتخابات آنها را قبول نکردیم. البته اختلافات ادامه پیدا کرد، چون در کشور ما هر متخلفی سعی می کند خود را به یک دستگاه، مسئول، گروه و نماینده ای وصل کند و مانع اجرای مقررات شود. قاضی حکم تخلیه صادر کرد اما نیروی انتظامی حاضر نبود ساختمان انجمن خوشنویسان را از کسانی که در چارچوب نبودند، بگیرد و به کسانی که قانونی عمل کرده بودند تحویل دهد.
آن اوایل از آقای احمدی نژاد نخواستید که به بحث خانه سینما ورود کند؟ ایشان این اواخر و زمانی وارد شد که دیگر کار از کار گذشته بود.
ـ ما نباید از رئیس جمهور بخواهیم به هر کاری ورود پیدا کند. نهایتا ایشان وارد شد و من هم موضوع را به نهاد و سازمان سینمایی واگذار کردم.
گفته می شد در یکی دو سال اول دولت دهم، وزارت ارشاد تأثیرگذاری چندانی در سیاست گذاری فرهنگ و هنر بخصوص در سفرهای استانی نداشت. به عنوان مثال آقای محسن پرویز که یک سال و اندی معاون فرهنگی شما در وزارتخانه بود، یادداشتی برای «جام جم» نوشت با این مضمون که تا زمانی که بودجه وجود داشت، مدیریت کارگروه های فرهنگ و هنر استان ها با کمیسیون فرهنگی دولت به ریاست آقای رحیم مشایی بود، اما وقتی شرایط تغییر کرد تازه وزارت فرهنگ و ارشاد وارد گود شد.
ـ در کارگروه فرهنگ و هنر در تمام استان ها کسی که گزارش می داد و وضعیت استان را شرح می داد فقط وزیر ارشاد بود و ریاست جلسه هم با خود آقای رئیس جمهور بود. در آن جلسه نظرات دستگاه های مختلف ملی و محلی مطرح و سپس تصمیم گیری می شد و ما هم پیگیر اجرای مصوبات بودیم. در واقع مسئولیت به یک فرد برنمی گشت و تمامی اعضا باید در جریان قرار می گرفتند. از سوی دیگر در کمیسیون فرهنگی دولت تیمی سه نفره تشکیل شد شامل بنده، آقای بختیاری وزیر دادگستری و رئیس دفتر رئیس جمهور تا پیگیر امور باشیم. سال های اول، اعتبارات فرهنگی مناسبی برای استان ها اختصاص یافت، ولی سال های بعد متاسفانه به دلیل شرایط اقتصادی کشور و اختلافات دولت و مجلس هیچ بودجه ای تخصیص نیافت. در سال های اول شور و نشاط زیادی در استان ها به وجود آمد. به عنوان مثال وقتی نمایشگاهی برپا می کردیم 50 درصد بودجه را وزارتخانه می داد و 50 درصد را استانداری ها. به هر حال فعال ترین دستگاه ها در میان دستگاه های فرهنگی، ارشاد بود، چرا که محور فعالیت ها این وزارتخانه بود. اشکال این بود که تخصیص اعتبارات ادامه نیافت. در هر صورت در این دوره توجهی که به استان ها داشتیم قابل مقایسه با گذشته نبود. امیدوارم این سخن حمل بر خودستایی نشود چرا که کار تیمی بود و نه فردی. صرفا شعار عدالت را نمی دادیم بلکه نهایت تلاش خود را به کار بستیم که امکانات در سراسر کشور توزیع شود و به یاری خدا به استان ها توجه ویژه ای صورت گرفت. عدالت این نیست که عمده اعتبارات را به گروه های نمایشی، سینمایی یا مطبوعات مستقر در تهران بدهیم و دست آخر همیشه خود را مدعی و طلبکار جلوه دهند. اعتبارات و امکانات بیشتری به استان ها اختصاص دادیم و در ازای آن براساس ظرفیت ها و مزیت های هر استان، برنامه هایی را تعریف و اجرا کردیم. مثلا در خراسان رضوی جشنواره امام رضا(ع) برگزار می شد، آن را تقویت کردیم و بنیاد بین المللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع) را تاسیس کردیم یا در هرمزگان جشنواره خلیج فارس را راه اندازی کردیم که فراتر از استان بود و در سطح ملی برگزار می شد. همچنین در اردبیل جشنواره سراسری فیلم «میلاد سرخ» را تعریف و اجرا کردیم. در شهرستان ایرانشهر ت که تبعیدگاه رهبر معظم انقلاب بود ـ نیز همایش «خورشید ولایت» برگزار می شد یا در جیرفت که یکی دیگر از تبعیدگاه های معظم له بود، جشنواره «یادمان ولایت» هرسال برگزار شد. همچنین در خراسان جنوبی جشنواره «از قربان تا غدیر» و در گلستان جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی برگزار شد. برخی برنامه ها هم به صورت فراگیر در تمامی استان ها برگزار می شد. مثلا علاوه بر مرکز استان ها در شهرستان ها هم حضور پیدا می کردیم که در مجموع بیش از 250 سفر در چهار سال وزارت به اقصی نقاط کشور داشتیم. به عنوان مثال در شهرستان کازرون دو بار حضور یافتیم؛ یک بار برای بزرگداشت شاعر متعهد مرحوم نصرالله مردانی و یک بار برای کنگره بین المللی سلمان فارسی یا سه بار برای برنامه های طالب آملی، بزرگداشت 6 بهمن و جشنواره مجسمه های شنی به آمل رفتیم. برخی شهرستان ها ویژگی هایی دارند که باید بیشتر از یک بار به آنها سفر کرد، مثل نیشابور برای بزرگداشت خیام و عطار، یا گتوند خوزستان زادگاه قیصر امین پور که دو بار مراسم داشتیم. همین طور شهرهایی مثل شاهرود و دزفول به خاطر ویژگی هایی که دارند. حساب قم هم که ویژه و ممتاز است. این کارها باعث شد در شهرستان ها برنامه های فرهنگی، هنری و قرآنی رونق بگیرد یا از نمونه های دیگر فعالیت های ارشاد می توان به دو برابر شدن اعضای صندوق حمایت از نویسندگان و هنرمندان اشاره کرد که بخش عمده ای از اعضای جدید شهرستانی ها هستند. معمولا به هر استانی می رفتیم، مدیرعامل صندوق حمایت هم همراه بود و شرایط عضویت در صندوق را مطرح می کرد و با تسهیل مقررات موجب جذب آنها می شد.
بسیاری از اموری که مطرح کردید تاثیرات زودگذر دارند. چقدر توانستید زیرساختی عمل کنید؟ به عنوان مثال در زمینه ساخت سالن های فرهنگی مثل تئاتر، سینما و تالار چه کردید؟
ـ الان در بیشتر شهرستان ها مجتمع فرهنگی و هنری داریم که تعداد قابل توجهی از آنها در دولت نهم و دهم احداث شد. در هر شهرستان برنامه های متعددی داشتیم که یکی از آنها افتتاح پروژه های عمرانی بود. مثلا در سفر دور سوم به دزفول برای احداث مجتمع فرهنگی و هنری مراسم کلنگ زنی داشتیم و پس از گذشت کمتر از دو سال آن مجموعه را افتتاح کردیم که نشان دهنده سرعت کار است یا در بسیاری از شهرستان ها کتابخانه احداث شد. یکی دیگر از کارهای زیربنایی که در این دوره انجام شد ساخت هشت مجموعه تالارهای بزرگ است که بعضی در مراحل پایانی هستند، مثل تالارهای قم، ساری و کرمان که اگر مشکلات اعتباری سال آخر پیش نمی آمد، در دولت دهم به بهره برداری می رسید. این تالارها هرکدام در مجموعه ای بالغ بر 14 هزار مترمربع با دو سالن مجهز به ظرفیت حدود ۵۰۰ و ۱۰۰۰ نفر و دیگر فضاهای فرهنگی و هنری در دست ساخت است که در آینده می توان جشنواره های تئاتر، فیلم و موسیقی در سطح ملی و حتی بین المللی را در آنها برگزار کرد.
در مورد سالن های سینما نیز که کمبود جدی داریم، حرکت خوبی برای احداث و نوسازی آغاز شد و اگر در سال های پایانی اعتبار کافی داشتیم گام های موثرتری برداشته می شد. البته در این زمینه برخی اقدامات به ثمر نشست. مثلا در مشهد پردیس سینمایی هویزه با پنج سالن و با بهترین تجهیزات به بهره برداری رسید. ضروری است که در تمامی استان ها چنین پردیس هایی احداث شود. ما هم برای آن خیلی تلاش کردیم، ولی اعتبارات کافی در اختیار نبود و بخش خصوصی هم متاسفانه در این زمینه رغبت لازم را نشان نمی داد.
به طور کلی هم به اقدامات سخت افزاری توجه داشتیم و هم نرم افزاری. دلیلش این بود که از نزدیک مشکلات را می دیدیم و لمس می کردیم. در این دوره به مساجد و مصلی ها نیز کمک زیادی کردیم، درحالی که وظیفه مستقیم ما نبود. اواخر سال 90 موفق به جذب اعتبار 270 میلیارد تومانی خارج از اعتبارات ارشاد برای ساخت و تجهیز مساجد، مصلی ها و امامزاده ها شدیم. این رقم و اعتبار بی سابقه بود که اوایل سال گذشته توزیع شد.
از چه کانالی اولویت بندی و تقسیم کردید؟
ـ مدیران کل ارشاد، استانداران، مدیران اوقاف، ائمه جمعه و برخی نمایندگان اطلاعاتی را در این زمینه به ما دادند. با این که کار خیلی سختی بود، اما سرانجام از 5 میلیون تا 200 میلیون تومان به بسیاری از مساجد سراسر کشور کمک کردیم و بسته به نیازهای مختلف از 10 میلیون تومان تا 2 میلیارد تومان در اختیار بسیاری از مصلی ها گذاشتیم. البته هیچ وقت در این زمینه ها تبلیغ و حتی در مواردی اطلاع رسانی نکردیم، بلکه همکاران سختکوش ما این اقدامات را بر اساس احساس وظیفه انجام دادند.
وزارت ارشاد در دوره شما به گونه ای از دو طرف سیبل بود، یعنی از پایگاه ها و جاهای مختلف بعضا مورد انتقاد قرار می گرفتید؛ جاهایی که گاهی خودشان در تعارض با یکدیگر بودند...
ـ به هر حال طبیعت کار ارشاد این است که همواره با انتقاداتی روبه روست، به خاطر اختلاف دیدگاه بین طیف های مختلف جامعه از علما و متدینین تا کسانی که تقیدی به آداب و سلوک مذهبی ندارند اما ما در کل با نیروهای متعهد و متدین کمتر مساله داشتیم. البته گاهی اعتراضاتی هم وجود داشت.
زمان شما این سیاست دوگانه در حوزه موسیقی هم وجود داشت، گاهی مجوز کنسرتی را در شهرستانی می دادید، ولی مدیرکل شما یا مسئولان استانی جلوی اجرا را می گرفتند.
ـ پیگیر بودیم که این اتفاقات نیفتد. در برخی شهرستان ها و استان ها سلیقه ای برخورد می شد. برخی می گفتند کلا موسیقی را حذف کنید. ما هم می گفتیم نظر شما برای خودتان محترم است، ولی نظر مسئولان نظام این نیست که موسیقی کنار زده شود. مشکل ناشی از افراط و تفریط در این مساله بود، مثلا در مراسمی در یکی از شهرستان ها آقایی نی می زد، یک روحانی بلند شد اعتراض کرد که چرا از نی استفاده شده است؟! گفتیم نی که حزن انگیز است و موجب طرب نمی شود، اما ایشان می گفت همین هم نباشد! از طرف دیگر عده ای مخالف هر نوع نظارتی در این حوزه هستند و انتظار داشتند به هر برنامه ای ولو مبتذل مجوز داده شود.
درخصوص فعالیت دینی و ارتباط با علما هم اشاره ای داشته باشید.
به هر حال رابطه خوبی با مراجع، ائمه جمعه و روحانیون داشتیم. ارتقای فعالیت های قرآنی منجر به تشکیل معاونت قرآنی شد که برای نمونه با پیگیری های ارشاد در سال ۹۰ نزدیک به ۲۰۰ میلیارد تومان (خارج از اعتبارات ارشاد) به فعالیت های قرآنی دستگاه های مختلف اختصاص یافت. بجز این 10 هزار کانون فرهنگی هنری مساجد را در این دوره راه اندازی کردیم که قابل مقایسه با ۶ هزار کانون که از سال ۷۱ به بعد راه اندازی شده، نبود. پیش از این، این حجم کار و تعامل با نیروهای مذهبی کشور وجود نداشت. حالا به سبب اختلافاتی که بین نیروهای ارزشی و اصولگرا وجود داشت، انتقاداتی هم متوجه همکاران ما می شد.
در واقع برخی ترکش های اختلافات سیاسی به شما می خورد.
ـ بله، همه را یکسان در نظر می گرفتند یا با دیده تردید نگاه می کردند و کاری که انجام می شد می گفتند حتما فردی در دولت گفته تا انجام شود درحالی که حلقه خاص مدنظر آنان از طریق سازمان میراث فرهنگی اقدامات مورد نظرشان را تعقیب می کرد و نیازی نبود کاری را از طریق ارشاد انجام دهند.
اما بحث های سیاسی به برخی ماجراها دامن می زد و برخی اطلاعاتی که خدمت علما و بزرگان می رفت، حساسیت زا بود. همین مقاله اخیر روزنامه «بهار» اگر در زمان ما درج شده بود، چه بسا از نظر برخی مرتد و مهدورالدم شناخته می شدیم! ولی در حال حاضر واکنش چندانی ندارد. البته ما چون با روزنامه ها تعامل داشتیم و بر نظارت هم تاکید می کردیم، نمی گذاشتیم از این اتفاقات رخ دهد.
مثال ها بسیار است، شاعری که در ماجرای فتنه فعال بود و حاضر نبود در برنامه ها شرکت کند، حالا همان شخص می گوید در دوره هشت ساله اقدامی صورت نگرفته و همه چیز را تلخ و سیاه جلوه می دهد درصورتی که اهتمام به شعر قابل توجه بود، جشنواره شعر فجر در این سال ها راه اندازی شد و رونق گرفت، همایش شاعران ایران و جهان برگزار شد و همایش های متعدد برای تکریم شاعران از حافظ و سعدی تا استاد سبزواری و مشفق کاشانی برپا گردید و... حالا یک نفر می گوید اصلا کاری انجام نشده است! یا اطلاع ندارد یا مغرضانه حرف می زند. می گویند کسی که خوابیده را می شود بیدار کرد، اما کسی که خودش را به خواب زده، نه.
چه چیزی بیشتر اذیتتان می کرد؟
ـ به فضل الهی بردباری و تحمل خوبی وجود دارد و از کنار بسیاری نامهربانی ها و کم لطفی ها و نسبت های ناروا و گزارش ها و خبرسازی های نادرست عبور کردیم و با اغتنام فرصت به انجام کارهای مهم تر پرداختیم و خود را مشغول پاسخگویی و مناقشه با افراد نکردیم.
آقای دکتر دو ساعتی است در خدمت شما هستیم ولی ساعت محل کار جدیدتان روی سه و بیست دقیقه متوقف شده است. این معنی خاصی دارد؟!
ـ (می خندد) نه، چون تازه مستقر شده ایم، فرصت نشده هنوز آن را درست کنیم!
وزیر سابق این روزها چه می کند
این روزها در دانشکده الهیات دانشگاه تهران تدریس می کنم که از سال 69 عضو هیات علمی آن هستم، یعنی همان سالی که با رتبه برتر در مقطع دکتری پذیرفته شدم. از سال 72 که در مسئولیت ها و مدیریت های اجرایی هستم سعی کردم وظایف آموزشی و پژوهشی خود را هم انجام دهم. به عنوان مثال در زمان نمایندگی مجلس یا مسئولیت در وزارت علوم یا ارشاد هم دو تا چهار واحد تدریس در برنامه داشتم.
در کلاس ها تمامی مباحث صرفا پیرامون درس است، اما گاهی بنا بر اقتضای موضوع یا در پی سوالات دانشجویان تجربیاتی از دوران مسئولیت خود مطرح می کنم. به عنوان مثال در درس تخصصی زبان انگلیسی، متنی که تدریس می شود درخصوص بیت المال است. لذا ضرورت دارد برای تفهیم بهتر، مطالبی درباره بودجه و اعتبارات دستگاه ها و خزانه مطرح شود یا در مباحث حقوقی و قضایی به بعضی مسائل مبتلابه جامعه اشاره می شود.
این روزها همچنین به انجام کارهای زمین مانده ای می پردازم که سال ها آرزو داشتم. تدوین مقالات برای فصلنامه های علمی از جمله اقدامات است. در ضمن هزاران فیش و دستنوشته دارم که از دهه ۶۰ به بعد جمع آوری شده است مانند مقالات یا یادداشت هایی که مبنای سخنرانی در سمینارها یا کنفرانس ها بوده است یا مثلا مربوط به برنامه های ماه رمضان یا دیگر مناسبت ها یا درباره ائمه اطهار، عاشورا، شخصیت امام(ره) و ولایت فقیه است. در این چهار سال نیز که کار، فشرده تر و تعداد جلسات بیشتر بود درباره مفاخر، مشاهیر و بزرگان شعر و ادب و نیز حوزه های قرآن، رسانه، هنر، موسیقی و سینما سخنرانی هایی داشتم که متن آنها موجود است و اکنون در حال پیاده کردن و تنظیم مطالب هستم. بخش دیگری نیز مربوط به خاطرات سفرهای متعددی که به اقصی نقاط کشور یا کشورهای دیگر داشته ام. برخی از آنها نظیر دیدارها و مصاحبه ها ضبط شده است. همه اینها مجموعه های مناسبی است که می تواند در اختیار و مورد استفاده دیگران قرار بگیرد.
کار دیگری که در این روزها انجام می دهم، حضور در بعضی شوراها و جلسات هم اندیشی و ارائه کمک های فکری و مشورتی به نهادها و موسسات فرهنگی و هنری است. کم و بیش توفیق دارم در برخی نشست های ضروری دانشگاه و دیگر محافل شرکت کنم.
برنامه های متعددی را برای ما با شور و انرژی خاصی توضیح می داد که محور همه شان کاهش تصدیگری دولت و توجه به بخش خصوصی بود و این که آقای رئیس جمهور (دکتر محمود احمدی نژاد) در حوزه فرهنگ نگاهی باز دارد و معتقد است در دوره های گذشته میان هنرمندان و اهل قلم با وزارت ارشاد فاصله ای ایجاد شده است و هرچه زودتر باید این فاصله برداشته شود.
حالا با گذشت چهار سال، شگفتی اینجاست که دولتمردان جدید در حوزه فرهنگ و هنر تقریبا همین مسائل و شعارها را طرح می کنند و از طرفی همزمان به مجموعه فعالیت های فرهنگی و هنری در سال های گذشته انتقادهای سنگینی نیز وارد می دانند.
اوج گرفتن این انتقادها و مطرح شدن بدهی های چند ده میلیاردی که معاونان وزیر فعلی ارشاد از آن سخن گفتند، باعث شد تا سراغ سیدمحمد حسینی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی برویم، البته حسینی این بار نه در دانشگاه پیام نور و میدان بهارستان، بلکه در دانشکده الهیات دانشگاه تهران و در دفتری کوچک و جمع و جور میزبان ما بود.
دفتری که در آن دیگر از چند کارمند روابط عمومی و مسئول دفتر و... که مصاحبه را با دقت دنبال می کردند، خبری نبود و با خیال راحت بی آن که جلسات متعدد آقای وزیر و فقدان وقت را به ما یادآوری کنند حدود دو ساعت با هم درباره مسائل مختلف به گفت و گو نشستیم و در تمام این مدت عقربه های ساعت دیواری هم اصرار داشتند روی 3 و 20 دقیقه بمانند.
این روزها عمده مباحثی که مدیران ارشد وزارت ارشاد مطرح می کنند، به بحث بودجه و فقدان اعتبارات و بدهی های مدیریت قبلی این وزارتخانه بازمی گردد، بگذارید همین ابتدا بپرسم شما این وزارتخانه را با چه بودجه و اعتباری تحویل گرفتید و چگونه تحویل دادید؟
ـ سال ۸۸ که کار را شروع کردیم اعتبارات جاری ـ که عمده آن برای حمایت از فعالیت های فرهنگی و هنری است ـ حدود 270 میلیارد تومان بود و سال ۹۲ از مرز 500 میلیارد تومان هم گذشت، یعنی در پایان دوره صددرصد افزایش اعتبار داشتیم. اعتبارات عمرانی نیز با پیگیری های انجام شده ده برابر شد. البته این ارقام مربوط به ستاد وزارتخانه بود و ادارات استانی، بودجه خود را از استانداری ها می گرفتند. از همان هفته اول کار خود را شروع کردیم و برای تخریب گذشته وقت نگذاشتیم. به عنوان مثال در قراردادی در دولت هشتم اختلافی به وجود آمده بود و وزارت ارشاد در دادگاه محکوم به پرداخت مبلغی نزدیک به 9 میلیارد تومان شده بود که ما آن بدهی را پرداخت کردیم درحالی که خیلی به همکارانمان فشار وارد شد و ما اصلا اعتقادی به این گونه جنجال ها و تبلیغ و مظلوم نمایی نداشتیم.
و حالا شما هم بدهی هایی برای دولت یازدهم گذاشته اید.
ـ ما بدهی دولت های قبل را پرداخت کردیم و حالا هم مختصر بدهی هایی مانده است. مثلا معاونت هنری در پایان دولت حدود 2 میلیارد تومان به گروه های تئاتری بدهکار بود، اما چندی قبل اعلام کردند معاونت هنری 13 میلیارد تومان بدهی دارد که من نمی دانم این عدد از کجا آمده است یا ممکن است معاونت فرهنگی در استان ها نمایشگاه هایی را با همکاری موسسه نمایشگاه ها برپا کرده و به آن بدهکار باشد. درست است که این موسسه غیردولتی است، اما وابسته به ارشاد است و ما بدهی غیردولتی چندانی نداریم یا بدهی ما به خانه کتاب، مانند بدهی به ناشران نیست. ارشاد تعدادی مؤسسه وابسته به خود دارد که در این دوره کمک های خوبی به آنها کردیم و در مقابل، این موسسات نیز خدمات ارزشمندی ارائه کردند. برای استمرار خدمات آنها قرار گذاشتیم هزینه هایی که می کنند مشخص کنند هر زمان شرایط مالی خوبی داشتیم، حمایت بیشتری انجام دهیم که معنای این مساله بدهی وزارت محسوب نمی شود، چون سرمایه آنها از وزارت ارشاد بوده است. لذا طلبکار بودن آنها مفهومی ندارد یا کمیته های کارشناسی داشتیم که کتاب ها را بررسی و مشخص می کردند چه کتاب هایی از ناشران خریداری شود. حال اگر آن کتاب ها را نخریده ایم برای ما بدهی محسوب نمی شود، چرا که خرید کتاب منوط به تخصیص بودجه است. در زمینه امور عمرانی هم همین طور است، پروژه هایی پیش بینی می شود و هر زمان اعتبار اختصاص یافت عملیات آغاز می شود یا ادامه می یابد، لذا اگر پروژه ای ناتمام مانده معنایش الزاما بدهکاری نیست بلکه از شمار تعهدات دولت است که آن را به انجام برساند. البته شاید در برخی پروژه ها یک پیمانکار بیشتر از اعتباری که اخذ کرده، کار کرده باشد و مبلغی مثلا پانصد میلیون تومان طلبکار باشد، این موضوع طبیعی و عادی است. اگر کسی تعجب کند، معلوم می شود با الفبای کار اجرایی، اداری و بودجه آشنایی ندارد.
مثل هزینه های پروژه «لاله» که این روزها بحث خیلی داغی دارد.
ـ این هم موضوعی است که از دولت نهم و زمانی که آقای شمقدری مشاور رئیس جمهوری بود مطرح و مقدماتی فراهم شده بود. بعد هم دوستان سینمایی اصرار داشتند کار پیش برود و می گفتند این فیلم در میان هجمه های موجود، بازتاب خوبی در خارج از کشور خواهد داشت، چرا که حضور فعال زنان در ایران را در حوزه های مختلف نشان می دهد. البته به این منظور و برای چند پروژه دیگر مبلغی بالغ بر بیست میلیارد تومان با دستور رئیس جمهور به حساب ارشاد واریز شد.
البته توجیه درستی داشتند، اما مسیر را به نظرم اشتباهی طی کردند.
آن قدر موضعگیری علیه این فیلم شد که دیگر حامیان حاضر به سرمایه گذاری درخصوص آن نشدند. کار در نیمه راه مدتی متوقف ماند و این مساله موجب شد هزینه ساخت فیلم افزایش یابد.
شما دخالت نکردید تا کارها روی روال بیفتد؟
ـ ببینید، کار در نیمه راه بود و تعطیل کردن آن موجب می شد هزینه های انجام شده هدر رود اما اولویت های دیگری داشتیم مثل پروژه شهید چمران «چ» که اگر تامین مالی نمی کردیم و از سایر منابع مبالغی را به آن اختصاص نمی دادیم، سازمان سینمایی نمی توانست کار را پیش ببرد و همان طور که گفتم درباره پروژه «لاله» و دیگر هزینه های معاونت سینمایی خارج از اعتبارات معمولی ارشاد با حمایت و دستور رئیس جمهور اعتباراتی اختصاص یافت که بعضی مدیران جدید بر اثر بی اطلاعی از مسائل مالی گذشته، دیگران را متهم به بی اطلاعی می کنند. به هر حال این طور نبود که ما از حق بقیه فعالیت های سینمایی برداریم و به چنین پروژه ای بدهیم.
حمایت از پروژه «چ» به نوعی دلجویی از حاتمی کیا بعد از ماجرای توقیف «گزارش یک جشن» نبود؟
ـ خیر. فیلم هایی درباره شهدای افتخارآفرینی چون شهید محمود کاوه (فیلم شور شیرین) و شهید عبدالحسین برونسی ساخته شد و لازم بود درباره شخصیت ارزنده شهید چمران هم فیلمی ساخته شود. البته به هر حال فیلم توقیفی «گزارش یک جشن» را هم داشتیم که آقای حاتمی کیا حاضر به اعمال اصلاحات آن نشد، اما علاقه مند بودیم ایشان فعالیت خود را در فیلم هایی با مضامین ارزشی ادامه دهد. به همین دلیل زمانی که برای ساخت فیلم شهید چمران ابراز تمایل کرد، ما هم خارج از اعتبارات سینمایی حمایت کردیم.
حالا هم بحث هایی می شود که دولت کلا از فیلم ها حمایت نکند، اما دولت وقتی می بیند بخش خصوصی در برخی موضوعات حاضر به سرمایه گذاری نیست، چاره ای ندارد جز این که وارد عمل شود. خود دولت که فیلم نمی سازد، بلکه ساخت را به تهیه کنندگان و کارگردانان واگذار می کند. به هر حال هنوز انجام بعضی کارها و تولید برخی محصولات فرهنگی، هنری و سینمایی سودآور نیست بلکه گاهی سازنده اثر ضرر هم می کند. بنابراین وقتی بخش خصوصی به خاطر هزینه ها نمی تواند اقدام کند و امری ضروری مورد نظر است، بدیهی است که دولت به چنین پروژه هایی کمک کند و رونق بخش فعالیت ها شود.
در دولت دهم عبارت «فیلم فاخر» باب شد که بسیاری از فیلم سازهای بخش خصوصی مقابل آن گارد گرفتند.
ـ تصمیم گیری درباره جابه جایی اعتبارات در اختیار ما نیست. وقتی اعتباری با تصویب مجلس به عنوان فیلم فاخر لحاظ شد باید در همان زمینه مصرف شود. ممکن است عده ای هم بگویند بهتر بود آن 270 میلیارد تومان را در سال گذشته به جای مساجد، مصلاها و امام زاده ها به کار دیگری اختصاص می دادید، اما وقتی اعتباری برای منظور خاص تعیین می شود، ما فقط مجری هستیم. خوب است مردم بدانند وزرا در دوره مسئولیت و پس از آن با دیوان محاسبات سر و کار دارند و باید درباره هزینه کرد خود پاسخگو باشند. درباره فیلم فاخر پیش از ما در دولت نهم و حتی قبل از آن مباحثی مطرح شده و اقداماتی صورت گرفته بود، مثلا بخشی از تولید فیلم «ملک سلیمان» در دولت نهم انجام شده بود و این طور نبود که ما موضوع فیلم فاخر را در دولت دهم ابداع کرده باشیم. حکمت و منطق آن هم این بوده که فیلم های وزین و ارزشمند ساخته شود که ارزش های دینی و ملی ما را به جهان معرفی کند، هم از لحاظ محتوا و هم ساختار از کیفیت و جاذبه بالایی برخوردار باشد که به طور طبیعی هزینه بیشتری باید مصرف شود.
انتقادات زمانی مطرح شد که این فیلم ها نه در نظر منتقدان اثر خوبی ارزیابی شد و نه در گیشه و از جانب تماشاگران اقبال یافت.
ـ این حرف مثل این است که بگویید تلویزیون برخی سریال ها را نسازد. مشخص است که هزینه مجموعه ای تاریخی چون «کلاه پهلوی» با سریال های معمولی و امروزی قابل مقایسه نیست. گاهی نیاز است که درباره تاریخ معاصر سریال یا فیلمی ساخته یا سریالی مثل «مختارنامه» که برهه ای از تاریخ اسلام را به نمایش می گذارد تولید شود. این گونه محصولات هم ضروری و هم ارزشمند است. بر این اساس فیلمی مثل «ملک سلیمان» یا «راه آبی ابریشم» ساخته شد البته نقدها و اشکالاتی هم به این آثار وارد است. مثلا درباره فیلم «فرزند چهارم» که درباره سومالی ساخته شد بعضی می گفتند بهتر بود فیلم مستند باشد. چه بسا این نقد درست باشد، اما از ضرورت پرداختن به چنین موضوعاتی کم نمی کند. در این دوره شرایط طوری بود که درباره پاره ای ضعف ها، اغراق و مبالغه صورت می گرفت. این مساله برای تولید آثار فاخر در حوزه نمایش و موسیقی هم وجود دارد. نباید اصل کار را مورد انتقاد قرارداد، بلکه اگر مشکل در شیوه اجراست، باید آن را اصلاح کرد.
درباره فیلم های غیرفاخر و بخش خصوصی هم گاهی اوقات اشکالاتی مطرح می شد. فیلم هایی مثل «گشت ارشاد» و «زندگی خصوصی» ایراداتی داشتند، اما در کنار آن ده ها فیلم خوب و مناسب در موضوعات مختلف از جمله دفاع مقدس ساخته شد. اقداماتی چون برپایی جشنواره فیلم نامه نویسی انقلاب اسلامی، جشنواره افق نو، همایش هالیوودیسم و صهیونیسم، تجهیز دفاتر انجمن سینمای جوان در استان ها، تسریع در احداث ساختمان فیلم خانه و امثال آن انجام شد ولی برخی اختلاف نظرها و رقابت های فکری و سیاسی موجب شده بود که عده ای تمام اقدامات مثبت را نادیده بگیرند. مثلا آیا تشکیل شورای عالی سینما به زیان سینمای کشور بود؛ شورایی که مصوبات آن در حکم مصوبات دولت و با حضور سینماگران تشکیل می شود؟ رئیس جمهور در جریان امور باشد بهتر است یا نسبت به سینما بی اعتنا باشد و حمایت چندانی نکند؟ یکی از دلایل شکل گیری سازمان سینمایی هم این بود که می خواستیم سینما ساختار قوی تر و بنیه و اعتبارات بیشتری داشته باشد و از استقلال نسبی برخوردار شود.
البته تقریبا همه موافق ارتقای معاونت سینمایی به سازمان سینمایی بودند.
نه، برای همین کار هم خیلی ها ساز مخالف می زدند.
این اواخر، معاونت سینمایی شما هم مدام ساز مخالف می زد و حتی به حرف آقای رئیس جمهور گوش نمی کرد، چه برسد به حرف وزیر! طوری که به نظر می آمد اصطکاکی بین شما رخ داده. الان با آقای شمقدری در ارتباط هستید؟
ـ با همه معاونان و مدیران از جمله ایشان ارتباط دوستانه دارم، ولی چون مسئولیت و ارتباط کاری نداریم، کمتر یکدیگر را می بینیم.
شما حتی برای فیلمی که معاونت سینمایی معرفی کرد و اسکار گرفت، پیام تبریک نفرستادید. این موضوع نشان می دهد که نسبت به این معاونت زاویه داشتید.
ـ گاهی اوقات تقسیم کار می کردیم. در برخی موارد مدیرعامل بنیاد فارابی یا رئیس سازمان سینمایی اقدام می کردند و ضرورت نداشت وزیر هم اقدامی انجام دهد؛ بویژه درباره اسکار که تنها یک جایزه سینمایی نیست بلکه مسائل سیاسی هم در آن دخیل است، لازم نبود همه مسئولان کشور درباره آن موضع بگیرند؛ همان طور که سال بعد از آن هم جایزه اسکار را به فیلم ضدایرانی «آرگو» دادند. فیلم آقای فرهادی هم که هیات داوران آن را انتخاب کرده بودند، به اسکار ارسال شد و برای اولین بار جایزه گرفت. توقف دو سه روزه «جدایی نادر از سیمین» هم به خاطر مشکل خود فیلم نبود. در همان زمان آقای فرهادی به دفتر من آمد و برای رفع مشکل پیش آمده با هم صحبت کردیم و بلافاصله برطرف شد و فیلمبرداری ادامه یافت.
اگر دوباره وزیر شوید، باز هم با آقای شمقدری کار می کنید؟
ـ ترجیح من این نبود که در بخش سینمایی و هنری یک سینماگر و هنرمند را به عنوان مدیر انتخاب کنیم. با همه احترامی که برای سینماگران و هنرمندان قائل هستم، اما همواره این طور نیست که آنان، مدیران کارآمد و توانمندی هم باشند. از سوی دیگر بین هنرمندان اختلافات و چنددستگی هایی وجود دارد. آقای شمقدری و هیات هنرمندان مسلمان هم از سال های قبل با گروهی دیگر از اهالی سینما اختلاف دیدگاه داشتند و همان طور که از اول پیش بینی می کردم تا آخر نیز امکان جذب این گروه مخالف فراهم نشد. من برای این مسئولیت گزینه های دیگری هم در ذهن داشتم، اما به دلیل شناختی که آقای رئیس جمهور از ایشان داشت، امکان جلب حمایت بیشتر وجود داشت.
آقای محمدعلی رامین در معاونت مطبوعاتی هم داستان مشابهی داشت؟
ـ سال ۸۸ معاونت مطبوعاتی نیاز به قاطعیت داشت. ما در دوران فتنه بودیم و برخی مطبوعات مطالبی را بدون در نظر گرفتن خطوط قرمز نظام منتشر می کردند. حتی برخی نشریات از عبارت دولت کودتا استفاده می کردند و با طرح دروغ بزرگ تقلب در انتخابات مردم را به آشوب های خیابانی تشویق می کردند. لذا ضرورت داشت که نظارت جدی تری صورت گیرد. البته گاهی هم آقای رامین بدون مشورت اقداماتی می کرد که مساله ساز می شد و واکنش هایی به دنبال داشت.
آقای رامین انتخاب خودتان بود؟
ـ زمانی که در صدا و سیما بودم و بعد هم در دانشگاه پیام نور، ایشان را به عنوان فردی دلسوز و صاحب ایده می شناختم و به دلیل حساسیت معاونت مطبوعاتی، آقای احمدی نژاد نسبت به انتخاب فرد مناسب در این مسئولیت تاکید داشت. بنابراین از بین گزینه های موجود شخصی را انتخاب کردم که آنها از او شناخت داشته باشند. به هر حال با این شناخت و حمایت ها مدیر بهتر می تواند عمل کند و در پیشبرد امور از جمله جذب بودجه با موانع کمتری مواجه می شود. درباره آقای محمدزاده که پس از ایشان انتخاب کردم هم همین طور بود. ایشان پیش از آن در دفتر ریاست جمهوری فعال بود و چهره شناخته شده ای بود که توانست علاوه بر نظارت، وظیفه حمایتی را بخوبی انجام دهد و برنامه های جدیدی از جمله جشنواره فصلی مطبوعات، سرای اهل قلم و نمایشگاه های تخصصی مطبوعات (مثل نشریات دانشگاهی و خانواده) را راه اندازی کند و در مجموع معاونت مطبوعاتی دوره موفقی را پشت سر گذاشت که یک نمونه شکستن صف طولانی و چندساله صدور مجوز نشریات دانشگاهی بود که به بیش از دو هزار نشریه و ۲۵ خبرگزاری در دولت دهم مجوز فعالیت داده شد. در تمامی استان ها حداقل به یک روزنامه مجوز داده شد که فعالیت کند درحالی که تعدادی از استان ها از این امتیاز محروم بودند.
در معاونت فرهنگی چطور شد که آقای پرویز را کنار گذاشتید و آقای دری را منصوب کردید و دوباره ایشان هم برکنار شد؟
ـ آقای دری فردی متدین و متعهد به آرمان های انقلاب است که سابقه طولانی خدمت در نهادهای انقلاب و حوزه کتاب دارد و در ارشاد نیز منشا خدمات ارزنده ای شد. پس از برگزاری نمایشگاه کتاب، تلقی ایشان این بود که می خواهیم فرد دیگری را جایگزین کنیم شاید به این دلیل دیگر انگیزه و نشاط گذشته را نداشت و کار را ادامه نداد. بر این اساس برای این معاونت سرپرست منصوب کردیم. آقای دری هم به لحاظ روحیه خاصی که داشت هیچ گاه پس از این اتفاق مصاحبه نکرد و از اقدامات فراوان خود سخنی نگفت. برگزاری نمایشگاه کتاب در استان ها، چهار دوره جایزه جلال، کتاب سال، مراسم هفته کتاب، برگزاری جایزه پروین اعتصامی، حضور در نمایشگاه های کتاب خارج از کشور، حمایت از موسسات فرهنگی، خرید انبوه کتاب و ارسال به کتابخانه های کشور از جمله اقدامات فرهنگی در دولت دهم بود.
یکی از انتقادات جدی آقای جنتی به وزارت ارشاد پیش از خود، ممیزی کتاب هاست. ایشان می گوید در دوره گذشته این کار خیلی سفت و سخت انجام می شده و حتی اعضای شورای نظارت را که منصوب شورای عالی فرهنگی هستند، تهدید به برکناری کرده است.
ـ اجازه بدهید درباره آقای جنتی، وزیر محترم ارشاد حرفی نزنم و صحبت هایم را بر اصل نظارت بر کتاب متمرکز کنم. یکی از شعارهای اصلی انقلاب آزادی بود. در دوران ستم شاهی بسیاری از کتاب ها اجازه انتشار نداشتند. به عنوان مثال توزیع رساله امام ممنوع بود و داشتن کتاب های دکتر شریعتی جرم تلقی می شد. ما به آزادی بیان قائلیم، اما این به معنای آزادی اهانت به دیگران و نادیده گرفتن اصول و ارزش ها نیست. همچنین نباید اعتقادات دینی زیرسوال برود یا معیارهای اخلاقی نادیده انگاشته شود. به اختلافات قومیتی و مذهبی نیز نباید دامن زده شود. امام(ره) و رهبر معظم انقلاب نیز بر چنین نظارتی تاکید داشته و دارند. مردم هم به مسئولان نظام اعتماد می کنند و انتظار دارند نظارت صورت گیرد. به طور مثال اگر نمایشی به اجرا درآید یا فیلمی تولید شود که ضوابط اخلاقی در آن رعایت نشود بدون شک مردم بویژه نیروهای متدین اعتراض می کنند و در دوره موسوم به اصلاحات شاهد بودیم در برابر تعلل مسئولان، عده ای وارد عمل شدند و تنش هایی ایجاد شد. لذا لازم است که وظیفه نظارت در چارچوب قانون از سوی دستگاه های مسئول انجام شود و از تبعات منفی پیشگیری شود.
البته همواره عده ای هستند که می خواهند هیچ نظارتی بر آثار وجود نداشته باشد و برای تحقق این هدف گاهی متمسک به فضاسازی و سیاه نمایی می شوند. به عنوان مثال چندی پیش یکی از روزنامه ها تیتر زد که «مولانا هم ممیزی شد». موضوع مربوط می شد به کتاب «گنجینه معنوی مولانا» ترجمه و تحقیق شهاب الدین عباسی چاپ انتشارات مروارید. من خودم کتاب را خواندم. دیدم برخی جاها مثلا چند بیت از مولوی آورده، برخی جاها دو بیت و بعضی جاها هم یک بیت و حتی تک مصرع. در این مقاله ادعا شده بود که برخی مصرع ها ممیزی شده است به عنوان مثال نویسنده عنوان کرده مصرع بعدی «مادر بت ها، بت نفس شماست» سانسور شده است! واقعا انصاف هم خوب چیزی است، مگر با عقل جور درمی آید که مصرع دوم این بیت یعنی «زانکه آن بت مار و این بت اژدهاست» ممیزی شده باشد؟ بیشتر که بررسی و کتاب را مطالعه کردم دیدم مواردی که ذکر کرده، در متن انگلیسی یعنی کتاب اصلی که خارج از ایران چاپ شده هم نیامده است، لذا در متن فارسی هم ذکر نشده است. به همین راحتی دروغ می گویند و همه خوانندگان هم که فرصت بررسی صحت و سقم این مطالب را ندارند. البته همگان می دانند که سالانه کتاب های مولانا (دیوان شمس تبریزی و مثنوی معنوی) دائما در قالب های گوناگون و با تیراژ بالا به چاپ می رسند، حال چرا باید در یک مورد خاص بعضی ابیات حذف شود؟ شاید افرادی تحت تاثیر این مغالطه ها قرار گیرند و ندانند که مثلا در کتاب مذکور بنای نویسندگان بر ذکر همه ابیات نبوده بلکه صرفا به بعضی ابیات یا مصرع ها استشهاد کرده اند نه این که اداره کتاب آنها را حذف کرده باشد. به هرحال با توجه به صدور مجوز سالانه بالغ بر ۶۵ هزار عنوان کتاب، اشکالات و لزوم اصلاحات مربوط به درصد بسیار کمی از کتاب ها می شود، آن هم به دلیل نادیده گرفتن معیارهای اخلاقی، اعتقادی و منافع ملی است. مثلا در رمانی پیرامون انقلاب، داستان درباره شخصی ساواکی است که بعد از انقلاب مامور وزارت اطلاعات و در نهایت معمم می شود. اندک تاملی در این قصه مشخص می کند که نویسنده در صدد القای چه ایده ای است.
با این حال همواره یکی از تقاضاهای جامعه نویسندگان شفاف شدن ممیزی بوده است.
ـ دلایل به افراد گفته شده، اما بنا نیست آبروی افراد چه نویسنده و چه ناشر ریخته شود.
پیش بینی شما این است که گروه جدید چه رویه ای را پیش بگیرد؟
ـ ابتدا سخنانی از نفی ممیزی زدند، اما بعد التزام به قانون را مطرح کردند که مبارک است! اخیرا هم اعلام شد افراد زیادی ممنوع القلم بوده اند. جل الخالق! به گونه ای بیان می شود که انگار یک صف طولانی از نویسندگان در کشور نمی توانند قلم بزنند. البته این حرف خوراک خوبی برای رسانه های بیگانه و سازمان های به اصطلاح حقوق بشری است اما ذره ای انصاف کافی است که ببینیم اگر به کتاب فردی مثل آقای زیباکلام که درخصوص اسرائیل نوشته، ایراد گرفته می شود آیا ممنوع القلم است در حالی که مرتب کتاب های دیگر ایشان منتشر می شود، در روزنامه ها مطلب می نویسد و در برنامه های تلویزیونی و دانشگاه ها در مناظره و میزگرد شرکت می کند؟ آیا این گونه اظهارات جفا در حق نظام جمهوری اسلامی ایران نیست؟
اگر اشتباه نکنم اکنون در حوزه نظارت پیش از چاپ انجام امور اجرایی بر عهده وزارت ارشاد است و شورای عالی انقلاب فرهنگی سیاست گذاری می کند؟
ـ ضوابط نشر در دولت نهم بررسی و در دولت دهم نهایی شد. فروردین سال89 این ضوابط به تائید شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و ارشاد مجری آن ضوابط شد. البته وزارت ارشاد کتاب ها را بررسی می کند و اگر اعتبار بیشتری اختصاص پیدا کند می توان افراد زبده تری را به کار گرفت و بر سرعت بررسی افزود و زودتر نتیجه را اعلام کرد.
احساس می کنم دو مشکل عمده وجود دارد که این بررسی ها گاهی خیلی طولانی می شود؛ یکی آن که تعداد کارشناس ها در گروه ها کم است و دیگر آن که به دلایل مختلف از جمله مساله مالی، کارشناس هایتان بررسی کتاب ها را در اولویت قرار نمی دهند.
البته ما در این مدت همه تلاشمان را به کار گرفتیم که پرداخت ها انجام شود. راه های مختلفی را رفتیم تا انگیزه و سرعت کار بالا برود. خیلی از کتاب ها هم بسرعت مجوز می گرفتند، اما درباره بعضی کتاب ها نمی شد خیلی سریع نظر داد و نیاز به بررسی دقیق تر و زمان بیشتر بود.
از این که بسته شدن خانه سینما به پای وزارت ارشاد دولت دهم و باز شدن آن به پای دولت فعلی نوشته شده است، چه حسی دارید؟
ـ بحث خانه سینما بارها مطرح شده است. ما همیشه بر رعایت قانون تاکید داشتیم و می گفتیم همه در برابر قانون یکسان هستند. درست نیست که عده ای به خاطر موقعیتی که دارند وضعیتشان با سایرین یکسان نباشد. حرفمان این بود که باید بر کار یک تشکیلات غیردولتی بر مبنای قانون نظارت وجود داشته باشد. دست اندرکاران خانه سینما با توجه به اختلافاتی که با مدیران سینمایی داشتند، حاضر نبودند در چارچوب ضوابط قرار گیرند.
واقعا امکان تعامل وجود نداشت؟
ـ سعی کردیم، ولی شورای فرهنگ عمومی ایراد گرفت و فعالیت آنها را فاقد وجاهت قانونی دانست. چون این شورا برای اولین بار اساسنامه خانه سینما را تصویب کرده بود که در آن قید شده بود در صورت تغییر اساسنامه، شورا باید در جریان باشد ولی چندین بار خارج از ضابطه تغییراتی ایجاد شده بود بدون این که شورا اطلاع داشته باشد.
رئیس شورای فرهنگ عمومی هم خود شما بودید؟
بله رئیس، وزیر فرهنگ است ولی دبیر شورا درباره تغییرات اساسنامه با آنها گفت وگو کرد که حاضر به رعایت ضوابط نبودند و به جای توجه به مباحث حقوقی و قانونی، قضایا را سیاسی و رسانه ای کردند و مسائل بعدی اتفاق افتاد اما اگر همه پایبند قانون بودند، این مشکل پیش نمی آمد. ما در انجمن خوشنویسان هم این مشکل را داشتیم. آنجا هم عده ای مثل آقای امیرخانی به رغم این که گرایش سیاسی متفاوت با ما داشتند و نگاهشان با اهالی خانه سینما همسو بود، ولی از آنها حمایت کردیم، چون حاضر شدند در چارچوب ضوابط عمل کنند. در این جریان گروه دیگری هم بودند که خود را متدین و ارزشی قلمداد می کردند، اما حاضر نمی شدند در مقابل قانون تمکین کنند. بنابراین انتخابات آنها را قبول نکردیم. البته اختلافات ادامه پیدا کرد، چون در کشور ما هر متخلفی سعی می کند خود را به یک دستگاه، مسئول، گروه و نماینده ای وصل کند و مانع اجرای مقررات شود. قاضی حکم تخلیه صادر کرد اما نیروی انتظامی حاضر نبود ساختمان انجمن خوشنویسان را از کسانی که در چارچوب نبودند، بگیرد و به کسانی که قانونی عمل کرده بودند تحویل دهد.
آن اوایل از آقای احمدی نژاد نخواستید که به بحث خانه سینما ورود کند؟ ایشان این اواخر و زمانی وارد شد که دیگر کار از کار گذشته بود.
ـ ما نباید از رئیس جمهور بخواهیم به هر کاری ورود پیدا کند. نهایتا ایشان وارد شد و من هم موضوع را به نهاد و سازمان سینمایی واگذار کردم.
گفته می شد در یکی دو سال اول دولت دهم، وزارت ارشاد تأثیرگذاری چندانی در سیاست گذاری فرهنگ و هنر بخصوص در سفرهای استانی نداشت. به عنوان مثال آقای محسن پرویز که یک سال و اندی معاون فرهنگی شما در وزارتخانه بود، یادداشتی برای «جام جم» نوشت با این مضمون که تا زمانی که بودجه وجود داشت، مدیریت کارگروه های فرهنگ و هنر استان ها با کمیسیون فرهنگی دولت به ریاست آقای رحیم مشایی بود، اما وقتی شرایط تغییر کرد تازه وزارت فرهنگ و ارشاد وارد گود شد.
ـ در کارگروه فرهنگ و هنر در تمام استان ها کسی که گزارش می داد و وضعیت استان را شرح می داد فقط وزیر ارشاد بود و ریاست جلسه هم با خود آقای رئیس جمهور بود. در آن جلسه نظرات دستگاه های مختلف ملی و محلی مطرح و سپس تصمیم گیری می شد و ما هم پیگیر اجرای مصوبات بودیم. در واقع مسئولیت به یک فرد برنمی گشت و تمامی اعضا باید در جریان قرار می گرفتند. از سوی دیگر در کمیسیون فرهنگی دولت تیمی سه نفره تشکیل شد شامل بنده، آقای بختیاری وزیر دادگستری و رئیس دفتر رئیس جمهور تا پیگیر امور باشیم. سال های اول، اعتبارات فرهنگی مناسبی برای استان ها اختصاص یافت، ولی سال های بعد متاسفانه به دلیل شرایط اقتصادی کشور و اختلافات دولت و مجلس هیچ بودجه ای تخصیص نیافت. در سال های اول شور و نشاط زیادی در استان ها به وجود آمد. به عنوان مثال وقتی نمایشگاهی برپا می کردیم 50 درصد بودجه را وزارتخانه می داد و 50 درصد را استانداری ها. به هر حال فعال ترین دستگاه ها در میان دستگاه های فرهنگی، ارشاد بود، چرا که محور فعالیت ها این وزارتخانه بود. اشکال این بود که تخصیص اعتبارات ادامه نیافت. در هر صورت در این دوره توجهی که به استان ها داشتیم قابل مقایسه با گذشته نبود. امیدوارم این سخن حمل بر خودستایی نشود چرا که کار تیمی بود و نه فردی. صرفا شعار عدالت را نمی دادیم بلکه نهایت تلاش خود را به کار بستیم که امکانات در سراسر کشور توزیع شود و به یاری خدا به استان ها توجه ویژه ای صورت گرفت. عدالت این نیست که عمده اعتبارات را به گروه های نمایشی، سینمایی یا مطبوعات مستقر در تهران بدهیم و دست آخر همیشه خود را مدعی و طلبکار جلوه دهند. اعتبارات و امکانات بیشتری به استان ها اختصاص دادیم و در ازای آن براساس ظرفیت ها و مزیت های هر استان، برنامه هایی را تعریف و اجرا کردیم. مثلا در خراسان رضوی جشنواره امام رضا(ع) برگزار می شد، آن را تقویت کردیم و بنیاد بین المللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع) را تاسیس کردیم یا در هرمزگان جشنواره خلیج فارس را راه اندازی کردیم که فراتر از استان بود و در سطح ملی برگزار می شد. همچنین در اردبیل جشنواره سراسری فیلم «میلاد سرخ» را تعریف و اجرا کردیم. در شهرستان ایرانشهر ت که تبعیدگاه رهبر معظم انقلاب بود ـ نیز همایش «خورشید ولایت» برگزار می شد یا در جیرفت که یکی دیگر از تبعیدگاه های معظم له بود، جشنواره «یادمان ولایت» هرسال برگزار شد. همچنین در خراسان جنوبی جشنواره «از قربان تا غدیر» و در گلستان جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی برگزار شد. برخی برنامه ها هم به صورت فراگیر در تمامی استان ها برگزار می شد. مثلا علاوه بر مرکز استان ها در شهرستان ها هم حضور پیدا می کردیم که در مجموع بیش از 250 سفر در چهار سال وزارت به اقصی نقاط کشور داشتیم. به عنوان مثال در شهرستان کازرون دو بار حضور یافتیم؛ یک بار برای بزرگداشت شاعر متعهد مرحوم نصرالله مردانی و یک بار برای کنگره بین المللی سلمان فارسی یا سه بار برای برنامه های طالب آملی، بزرگداشت 6 بهمن و جشنواره مجسمه های شنی به آمل رفتیم. برخی شهرستان ها ویژگی هایی دارند که باید بیشتر از یک بار به آنها سفر کرد، مثل نیشابور برای بزرگداشت خیام و عطار، یا گتوند خوزستان زادگاه قیصر امین پور که دو بار مراسم داشتیم. همین طور شهرهایی مثل شاهرود و دزفول به خاطر ویژگی هایی که دارند. حساب قم هم که ویژه و ممتاز است. این کارها باعث شد در شهرستان ها برنامه های فرهنگی، هنری و قرآنی رونق بگیرد یا از نمونه های دیگر فعالیت های ارشاد می توان به دو برابر شدن اعضای صندوق حمایت از نویسندگان و هنرمندان اشاره کرد که بخش عمده ای از اعضای جدید شهرستانی ها هستند. معمولا به هر استانی می رفتیم، مدیرعامل صندوق حمایت هم همراه بود و شرایط عضویت در صندوق را مطرح می کرد و با تسهیل مقررات موجب جذب آنها می شد.
بسیاری از اموری که مطرح کردید تاثیرات زودگذر دارند. چقدر توانستید زیرساختی عمل کنید؟ به عنوان مثال در زمینه ساخت سالن های فرهنگی مثل تئاتر، سینما و تالار چه کردید؟
ـ الان در بیشتر شهرستان ها مجتمع فرهنگی و هنری داریم که تعداد قابل توجهی از آنها در دولت نهم و دهم احداث شد. در هر شهرستان برنامه های متعددی داشتیم که یکی از آنها افتتاح پروژه های عمرانی بود. مثلا در سفر دور سوم به دزفول برای احداث مجتمع فرهنگی و هنری مراسم کلنگ زنی داشتیم و پس از گذشت کمتر از دو سال آن مجموعه را افتتاح کردیم که نشان دهنده سرعت کار است یا در بسیاری از شهرستان ها کتابخانه احداث شد. یکی دیگر از کارهای زیربنایی که در این دوره انجام شد ساخت هشت مجموعه تالارهای بزرگ است که بعضی در مراحل پایانی هستند، مثل تالارهای قم، ساری و کرمان که اگر مشکلات اعتباری سال آخر پیش نمی آمد، در دولت دهم به بهره برداری می رسید. این تالارها هرکدام در مجموعه ای بالغ بر 14 هزار مترمربع با دو سالن مجهز به ظرفیت حدود ۵۰۰ و ۱۰۰۰ نفر و دیگر فضاهای فرهنگی و هنری در دست ساخت است که در آینده می توان جشنواره های تئاتر، فیلم و موسیقی در سطح ملی و حتی بین المللی را در آنها برگزار کرد.
در مورد سالن های سینما نیز که کمبود جدی داریم، حرکت خوبی برای احداث و نوسازی آغاز شد و اگر در سال های پایانی اعتبار کافی داشتیم گام های موثرتری برداشته می شد. البته در این زمینه برخی اقدامات به ثمر نشست. مثلا در مشهد پردیس سینمایی هویزه با پنج سالن و با بهترین تجهیزات به بهره برداری رسید. ضروری است که در تمامی استان ها چنین پردیس هایی احداث شود. ما هم برای آن خیلی تلاش کردیم، ولی اعتبارات کافی در اختیار نبود و بخش خصوصی هم متاسفانه در این زمینه رغبت لازم را نشان نمی داد.
به طور کلی هم به اقدامات سخت افزاری توجه داشتیم و هم نرم افزاری. دلیلش این بود که از نزدیک مشکلات را می دیدیم و لمس می کردیم. در این دوره به مساجد و مصلی ها نیز کمک زیادی کردیم، درحالی که وظیفه مستقیم ما نبود. اواخر سال 90 موفق به جذب اعتبار 270 میلیارد تومانی خارج از اعتبارات ارشاد برای ساخت و تجهیز مساجد، مصلی ها و امامزاده ها شدیم. این رقم و اعتبار بی سابقه بود که اوایل سال گذشته توزیع شد.
از چه کانالی اولویت بندی و تقسیم کردید؟
ـ مدیران کل ارشاد، استانداران، مدیران اوقاف، ائمه جمعه و برخی نمایندگان اطلاعاتی را در این زمینه به ما دادند. با این که کار خیلی سختی بود، اما سرانجام از 5 میلیون تا 200 میلیون تومان به بسیاری از مساجد سراسر کشور کمک کردیم و بسته به نیازهای مختلف از 10 میلیون تومان تا 2 میلیارد تومان در اختیار بسیاری از مصلی ها گذاشتیم. البته هیچ وقت در این زمینه ها تبلیغ و حتی در مواردی اطلاع رسانی نکردیم، بلکه همکاران سختکوش ما این اقدامات را بر اساس احساس وظیفه انجام دادند.
وزارت ارشاد در دوره شما به گونه ای از دو طرف سیبل بود، یعنی از پایگاه ها و جاهای مختلف بعضا مورد انتقاد قرار می گرفتید؛ جاهایی که گاهی خودشان در تعارض با یکدیگر بودند...
ـ به هر حال طبیعت کار ارشاد این است که همواره با انتقاداتی روبه روست، به خاطر اختلاف دیدگاه بین طیف های مختلف جامعه از علما و متدینین تا کسانی که تقیدی به آداب و سلوک مذهبی ندارند اما ما در کل با نیروهای متعهد و متدین کمتر مساله داشتیم. البته گاهی اعتراضاتی هم وجود داشت.
زمان شما این سیاست دوگانه در حوزه موسیقی هم وجود داشت، گاهی مجوز کنسرتی را در شهرستانی می دادید، ولی مدیرکل شما یا مسئولان استانی جلوی اجرا را می گرفتند.
ـ پیگیر بودیم که این اتفاقات نیفتد. در برخی شهرستان ها و استان ها سلیقه ای برخورد می شد. برخی می گفتند کلا موسیقی را حذف کنید. ما هم می گفتیم نظر شما برای خودتان محترم است، ولی نظر مسئولان نظام این نیست که موسیقی کنار زده شود. مشکل ناشی از افراط و تفریط در این مساله بود، مثلا در مراسمی در یکی از شهرستان ها آقایی نی می زد، یک روحانی بلند شد اعتراض کرد که چرا از نی استفاده شده است؟! گفتیم نی که حزن انگیز است و موجب طرب نمی شود، اما ایشان می گفت همین هم نباشد! از طرف دیگر عده ای مخالف هر نوع نظارتی در این حوزه هستند و انتظار داشتند به هر برنامه ای ولو مبتذل مجوز داده شود.
درخصوص فعالیت دینی و ارتباط با علما هم اشاره ای داشته باشید.
به هر حال رابطه خوبی با مراجع، ائمه جمعه و روحانیون داشتیم. ارتقای فعالیت های قرآنی منجر به تشکیل معاونت قرآنی شد که برای نمونه با پیگیری های ارشاد در سال ۹۰ نزدیک به ۲۰۰ میلیارد تومان (خارج از اعتبارات ارشاد) به فعالیت های قرآنی دستگاه های مختلف اختصاص یافت. بجز این 10 هزار کانون فرهنگی هنری مساجد را در این دوره راه اندازی کردیم که قابل مقایسه با ۶ هزار کانون که از سال ۷۱ به بعد راه اندازی شده، نبود. پیش از این، این حجم کار و تعامل با نیروهای مذهبی کشور وجود نداشت. حالا به سبب اختلافاتی که بین نیروهای ارزشی و اصولگرا وجود داشت، انتقاداتی هم متوجه همکاران ما می شد.
در واقع برخی ترکش های اختلافات سیاسی به شما می خورد.
ـ بله، همه را یکسان در نظر می گرفتند یا با دیده تردید نگاه می کردند و کاری که انجام می شد می گفتند حتما فردی در دولت گفته تا انجام شود درحالی که حلقه خاص مدنظر آنان از طریق سازمان میراث فرهنگی اقدامات مورد نظرشان را تعقیب می کرد و نیازی نبود کاری را از طریق ارشاد انجام دهند.
اما بحث های سیاسی به برخی ماجراها دامن می زد و برخی اطلاعاتی که خدمت علما و بزرگان می رفت، حساسیت زا بود. همین مقاله اخیر روزنامه «بهار» اگر در زمان ما درج شده بود، چه بسا از نظر برخی مرتد و مهدورالدم شناخته می شدیم! ولی در حال حاضر واکنش چندانی ندارد. البته ما چون با روزنامه ها تعامل داشتیم و بر نظارت هم تاکید می کردیم، نمی گذاشتیم از این اتفاقات رخ دهد.
مثال ها بسیار است، شاعری که در ماجرای فتنه فعال بود و حاضر نبود در برنامه ها شرکت کند، حالا همان شخص می گوید در دوره هشت ساله اقدامی صورت نگرفته و همه چیز را تلخ و سیاه جلوه می دهد درصورتی که اهتمام به شعر قابل توجه بود، جشنواره شعر فجر در این سال ها راه اندازی شد و رونق گرفت، همایش شاعران ایران و جهان برگزار شد و همایش های متعدد برای تکریم شاعران از حافظ و سعدی تا استاد سبزواری و مشفق کاشانی برپا گردید و... حالا یک نفر می گوید اصلا کاری انجام نشده است! یا اطلاع ندارد یا مغرضانه حرف می زند. می گویند کسی که خوابیده را می شود بیدار کرد، اما کسی که خودش را به خواب زده، نه.
چه چیزی بیشتر اذیتتان می کرد؟
ـ به فضل الهی بردباری و تحمل خوبی وجود دارد و از کنار بسیاری نامهربانی ها و کم لطفی ها و نسبت های ناروا و گزارش ها و خبرسازی های نادرست عبور کردیم و با اغتنام فرصت به انجام کارهای مهم تر پرداختیم و خود را مشغول پاسخگویی و مناقشه با افراد نکردیم.
آقای دکتر دو ساعتی است در خدمت شما هستیم ولی ساعت محل کار جدیدتان روی سه و بیست دقیقه متوقف شده است. این معنی خاصی دارد؟!
ـ (می خندد) نه، چون تازه مستقر شده ایم، فرصت نشده هنوز آن را درست کنیم!
وزیر سابق این روزها چه می کند
این روزها در دانشکده الهیات دانشگاه تهران تدریس می کنم که از سال 69 عضو هیات علمی آن هستم، یعنی همان سالی که با رتبه برتر در مقطع دکتری پذیرفته شدم. از سال 72 که در مسئولیت ها و مدیریت های اجرایی هستم سعی کردم وظایف آموزشی و پژوهشی خود را هم انجام دهم. به عنوان مثال در زمان نمایندگی مجلس یا مسئولیت در وزارت علوم یا ارشاد هم دو تا چهار واحد تدریس در برنامه داشتم.
در کلاس ها تمامی مباحث صرفا پیرامون درس است، اما گاهی بنا بر اقتضای موضوع یا در پی سوالات دانشجویان تجربیاتی از دوران مسئولیت خود مطرح می کنم. به عنوان مثال در درس تخصصی زبان انگلیسی، متنی که تدریس می شود درخصوص بیت المال است. لذا ضرورت دارد برای تفهیم بهتر، مطالبی درباره بودجه و اعتبارات دستگاه ها و خزانه مطرح شود یا در مباحث حقوقی و قضایی به بعضی مسائل مبتلابه جامعه اشاره می شود.
این روزها همچنین به انجام کارهای زمین مانده ای می پردازم که سال ها آرزو داشتم. تدوین مقالات برای فصلنامه های علمی از جمله اقدامات است. در ضمن هزاران فیش و دستنوشته دارم که از دهه ۶۰ به بعد جمع آوری شده است مانند مقالات یا یادداشت هایی که مبنای سخنرانی در سمینارها یا کنفرانس ها بوده است یا مثلا مربوط به برنامه های ماه رمضان یا دیگر مناسبت ها یا درباره ائمه اطهار، عاشورا، شخصیت امام(ره) و ولایت فقیه است. در این چهار سال نیز که کار، فشرده تر و تعداد جلسات بیشتر بود درباره مفاخر، مشاهیر و بزرگان شعر و ادب و نیز حوزه های قرآن، رسانه، هنر، موسیقی و سینما سخنرانی هایی داشتم که متن آنها موجود است و اکنون در حال پیاده کردن و تنظیم مطالب هستم. بخش دیگری نیز مربوط به خاطرات سفرهای متعددی که به اقصی نقاط کشور یا کشورهای دیگر داشته ام. برخی از آنها نظیر دیدارها و مصاحبه ها ضبط شده است. همه اینها مجموعه های مناسبی است که می تواند در اختیار و مورد استفاده دیگران قرار بگیرد.
کار دیگری که در این روزها انجام می دهم، حضور در بعضی شوراها و جلسات هم اندیشی و ارائه کمک های فکری و مشورتی به نهادها و موسسات فرهنگی و هنری است. کم و بیش توفیق دارم در برخی نشست های ضروری دانشگاه و دیگر محافل شرکت کنم.