صراط: از نخستین ساعاتی که حسن روحانی در ساختمان فاطمی حاضر شد تا برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کند، این سوال در افکار عمومی، رسانه ها و محافل سیاسی کلید زده شد که " آیا حسن روحانی کاندیدا و نیروی هاشمی رفسنجانی است".
در حالی که این سوال همچنان در فضای سیاسی جامعه خلجان داشت ، در آخرین دقایق باقی مانده از ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری، اکبرهاشمی رفسنجانی به ساختمان وزارت کشور رفت تا قبای یک کاندیدای واقعی و منجی را بر تن کند.
هاشمی با رفتار خود پیام های متعددی را به جامعه مخابره کرد که عبارت بودند از:
1- برای نجات کشور نه به قابلیت های روحانی اعتماد دارم و نه ولایتی و عارف.
2- آمده ام تا با پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، حقانیت خود و مواضعم را در سال های اخیر اثبات کنم.
3- من تنها کسی هستم که می تواند میان اصلاح طلبان وحدت ایجاد کند و مانع پیروزی اصولگرایان شود.
اما در این میان ، بزرگترین بازنده ثبت نام هاشمی رفسنجانی کسی نبود جز حسن روحانی. اگر هاشمی به ظرفیت ها و قابلیت های روحانی ایمان داشت پس چرا خود وارد معرکه انتخابات شد؟ روحانی در آن روزها بسیار به این سوال فکر می کرد که اگر هاشمی به قابلیت های من اطمینان نداشت و می خواست بیاید پس چرا به من فرمان ثبت نام داد؟ و اگر روحانی نیرو و مرید هاشمی بود پس چرا بلافاصله پس از ثبت نام هاشمی کنار نرفت؟ و چرا پس از رد صلاحیت هاشمی، محکم و مستدل به رد صلاحیت هاشمی اعتراض نکرد؟ و چرا هاشمی حمایت خود از روحانی را به روزهای آخر تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری موکول کرد؟
*تفاوت های روحانی و هاشمی
مواضع و رفتار سیاسی حسن روحانی نشان می دهد که جنس وی دارای تفاوت هایی با اکبر هاشمی رفسنجانی است. روحانی در 6 آذر سال 1378 و در حالی که حزب کارگزاران سازندگی در صحنه بود، حزب اعتدال و توسعه را تشکیل داد و برای انتخابات مجلس ششم لیست انتخاباتی داد.
این حزب در سال 88 و در حالی که افرادی چون هاشمی رفسنجانی، میر حسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی و احزابی چون مشارکت، کارگزاران سازندگی، مجمع روحانیون ، سازمان مجاهدین انقلاب و اعتماد ملی بر طبل تقلب می کوبیدند خود را از این فضای مسموم کنار کشید و مدتی سکوت پیشه کرد تا اینکه در 25 بهمن سال 88 روحانی در یک مصاحبه تلویزیونی، حامیان جریان فتنه و تقلب را اراذل و اوباش و بدخواهان نظام اسلامی دانست.
روحانی در سال های اخیر از اینکه نیروی هاشمی خوانده شود به شدت متنفر و منزجر بوده است. روحانی می خواهد خود را نماد یک جریان سوم ، مستقل و معتدل در کشور معرفی کند که به دور از افراط و تفریط و در چارچوب نظام اسلامی می خواهد پرچمدار اصلاح و درمان کننده دردهای کهنه کشور باشد.
روحانی پس از پیروزی در انتخابات و در چینش وزرا و معاونان خود تاکنون نشان داده که به چه میزان از نیروهای آرم دار و افراطی جریان کارگزاران سازندگی و اصلاحات دوری گزیده است. بکار گیری چهره های اصولگرایی چون رحمانی فضلی در یکی از مهمترین وزارتخانه های سیاسی و انتخاب سید محمود علوی در وزارت اطلاعات نشان داد که روحانی نمی خواهد دولت خود را با بحران های سیاسی و امنیتی درگیر سازد.
در این میان هاشمی رفسنجانی نیز در روزهای پس از انتخابات یازدهم، سعی کرد حضور رسانه ای خود را تقویت کند و با سفر به شهرها، شرکت در مراسم های مختلف و دیدار با اقشار گوناگون جامعه، مواضع خود را اعلام کند. سفر به مشهد مقدس، استان مازندران (شیرگاه) و سفر به کرمانشاه در کنار نزدیک به 30 دیدار هاشمی رفسنجانی در 3 ماه نشان دهنده برنامه گسترده وی برای ایفای نقش در جایگاه جدید است.
نقش «پدری دولت» این روزها واژه ای است که از سوی برخی چهره های سیاسی و کارشناسان به آیت الله نسبت داده می شود ولی این موضوع هیچگاه به عنوان یک رابطه جدی میان دولت جدید و هاشمی اثبات نشده است.
در این میان هاشمی در 15 مهرماه و در دیدار با اعضای شورای مرکزی خانههای صنعت، معدن و تجارت ایران، با اشاره به آنچه تاخیر در روند انتخاب استانداران خواند، اولین انتقاد خود را ( که از سوی برخی عنوان دخالت در روند ملایم انتخاب استانداران لقب گرفت) از دولت یازدهم انجام داد.
وی در اینباره گفت:" شرایط مدیریت اجرایی گذشته اوضاع کشور را مثل کلافی سردرگم به هم ریخت و اصلاح امور، نیاز به تدبیر دارد. البته طولانی شدن زمان انتخاب استانداران و دیگر مدیران استانی و شهرستانی هم به صلاح دولت فعلی و مردم نیست."
این اظهارنظر هاشمی با واکنش های شدید از سوی صاحب نظران منتقد هاشمی رفسنجانی روبرو شد ولی واکنش وزیر کشور که در واقع مسئول معرفی استانداران به هیات دولت است، نشان داد که رحمانی فضلی با هاشمی هم نظر نیست.
رحمانی فضلی در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران که نظر وی را درباره اظهارات هاشمی مبنی بر تاخیر روند انتخاب استانداران پرسیده بودند، گفت: "استانداران انتخاب خواهند شد و اگر از نظر سرعت کُندی وجود دارد، به خاطر دقت بالا در انتخاب است."
از سوی دیگر انتقاد های گاه و بیگاه هاشمی رفسنجانی به این جنس از انتصاب ها نشان می دهد که هر چه جلوتر می رویم فاصله میان روحانی و هاشمی، بیشتر و بیشتر خواهد شد. اگر امروز نیم نگاهی به حلقه اول عزل و نصب ها در دانشگاه آزاد داشته باشیم نشان می دهد که بسیاری از آن ها جزو رانده شده های دولت یازدهم هستند.
اگر امروز در جلسات مختلفی شاهد حضور همسر و فرزندان و نوه های هاشمی رفسنجانی هستیم که آخرین آن در معرفی دکتر ولایتی به جای دکتر حسن روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، اما در دولت روحانی نه ردپای آشکاری از محسن، مهدی و یاسرمی بینیم و نه فاطمه و فائزه هاشمی.
نگاهی به معدل نیروهای دولت یازدهم در حوزه معاونان رئیس جمهور، وزرا و استانداران نشان می دهد روحانی مسیر دیگری انتخاب کرده است چرا که او هرگز فراموش نکرده که هاشمی چند هفته به ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری و در دیدار با 40 خبرنگاری که بعضا از دستبند سبز نیز استفاده کرده بودند، گفت:" اگر فرد قابل قبولی نباشد که بتواند کشور را از این بحران نجات دهد نسبت به آمدنم تردید نخواهم کرد." و هاشمی آمد چرا که روحانی را فرد قابل قبولی نمی دانست.
تفاوت ها در خاستگاه سیاسی و فکری روحانی با خاتمی
خاستگاه فکری حسن روحانی جامعه روحانیت است و محمد خاتمی مجمع روحانیون مبارز، مجمعی که از میان آنها تنها مجید انصاری را برای معاونت پارلمانی دولت برگزید و هیچ وزارتخانه ای را به آنها نسپارد. مجمعی که ریاست آن را خاتمی برعهده دارد و تاکنون نتوانسته دیداری با روحانی داشته باشد و زمانی هم که یکی از اعضای آن در جلسهای که 11 نفر از اعضای آن حضور دارند پیشنهاد دیدار اعضای مجمع با حسن روحانی را مطرح می کند و می گوید:" پس از انتخابات تشکلهایی چون جامعه روحانیت و شورای سیاستگذاری ائمه جمعه با وی دیدار کرده اند اما ما حرکتی نکرده ایم پیشنهاد میکنم دیداری را با وی هماهنگ کنیم". این پیشنهاد با مخالفت اکثر اعضا مواجه می شود و عنصر خاکستری مجمع طی سخنانی اعلام کرد:" دیدن روحانی رفتن یعنی مشروعیتبخشیدن به او. روحانی از نردبان اصلاحات بالا رفت اما بویی از اصلاحات نبرده است. او نیروی حاکمیت و نظام است."
خاستگاه سیاسی خاتمی مجمع روحانیون و حزب مشارکت است و روحانی حزب جمهوری و سپس حزب اعتدال و توسعه. روحانی فردی است که به عنوان دبیر شورایعالی امنیت ملی در 23 تیر 1378 ، عناصر دخیل در شبه کودتای 18 تیر را اراذل و اوباش می خواند و خون آنان را مباح می داند. عناصری که از مکتب سیاسی خاتمی و حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب برخاسته بودند.
پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، تاکنون بارها شاهد تعابیری همچون "دولت روحانی تنها یک فرصت است"، "دولت روحانی مستاجر 4 ساله است" ، " تنها نکته مثبت این دولت آن بود که فضای تنفس ما را باز کرد"، " ما فرصتی پیدا کردیم که از فشار حاکمیت بیرون بیاییم و شبکه اجتماعی خود را شکل بدهیم" و...از جانب خاتمی و همفکران وی بوده ایم که نشان می دهد حسن روحانی گزینه مطلوب آن ها نبوده و به زودی از وی عبور خواهند کرد.
وقتی چند روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری خبر انتخاب حسن روحانی به عنوان کاندیدای اصلاح طلبان در جلسه کمیته تصمیم گیری اصلاحات، منتشر شد، بسیاری از مردم و رسانه ها این موضوع را در صدر اخبار خود قرار دادند. اخباری که بیشتر با عنوان "یک عضو جامعه روحانیت کاندیدای اصلاح طلبان شد" بر روی خروجی قرار می گرفت. چون حسن روحانی رسما عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز (جریان راست) بود و این انتخاب جریان چپ، تعجب بسیاری از کارشناسان را برانگیخت.
در همان زمان نیز احمدی مسجد جامعی یکی از اعضای کمیته اصلاح طلبان برای مشخص کردن گزینه نهایی این جریان برای انتخابات گفت که بسیاری از اعضا موافق معرفی کاندیدا نبودند ولی آقای خاتمی اصرار داشتند که این انتخاب صورت بگیرد.
محمد علی نجفی که امروز معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی است در مصاحبه خود با نشریه اصلاح طلب آسمان در تیرماه سال جاری تاکید می کند که "روحانی گزینه ما نبود". وی در این مصاحبه تصریح می کند: ما می خواستیم کسی را انتخاب کنیم که مواضع شفاف با اصلاح طلبان داشته باشد.
بدون شک انتخاب حسن روحانی به عنوان گزینه نهایی اصلاح طلبان در انتخابات در دوران انتخابات برای بسیاری مساله ای گنگ و نامشخص بود ولی اظهارات خاتمی مبنی بر اینکه دولت چهارساله روحانی برای ما ایجاد فضای تنفس است می تواند نشان دهد که وی تنها در راستای بازکردن فضا برای جریان خود تلاش کرده و موضوع حمایت از روحانی به دلیل نوع دیدگاه های سیاسی اش مطرح نبوده است.
پس از پیروزی حسن روحانی، خاتمی تلاش فراوانی کرد که حداقل یکی از نزدیکترین وزرای خود را به عنوان وزیر ارشاد به داخل کابینه روحانی وارد کند اما با مقاومت روحانی، احمد مسجد جامعی نتوانست شانسی برای وزارت پیدا کند. خاتمی در زمانی که حسن روحانی در حال چیدن گزینه های خود برای وزارت ارشاد بود در جمع گروهی از سینماگران و در جواب اصغر فرهادی، احمد مسجدجامعی را به عنوان وزیر ارشاد معرفی کرد اما با موضع گیری جدی روحانی مواجه شد.
روحانی کیست؟
حسن روحانی نه سرهنگ است و نه حقوقدان. او حقیقتا یک چهره سیاسی با تجربه است که به درستی ساختار قدرت را در نظام جمهوری اسلامی ایران می شناسد و نسبت به حضور و قدرت نهادهای موثر حاکمیتی و غیرحاکمیتی اشراف دارد.
روحانی از جایگاه رهبری، روحانیت، مراجع، حوزه های علمیه، سپاه پاسداران و دیگر نهادهای حاکمیتی، درک درست و جامعی دارد. او می داند که توفیقش در تعامل سازنده با این نهادهای موثر است. او نه مانند خاتمی تعامل با نهاد های انقلابی را مانع دموکراسی می بیند و نه مانند احمدی نژاد حضور چنین نهادهایی را مانع استقلال حوزه حاکمیتی اش. روحانی به قدرت زاینده و توفنده نهادهای انقلابی به ویژه در عرصه سازندگی ایمان کامل دارد و به درستی درک کرده که بدون استفاده و بهره مندی از این پتانسیل بی بدیل نمی تواند به اهداف خود جامه عمل بپوشاند.از این روست که در اجلاس فرماندهان سپاه و قبل از سفر به نیویورک انقلابی ترین سخنان را بر زبان رانده به گونه ای که نزدیک ترین افراد به خود را نیز غافل گیر می کند. و پس از امضای توافقنامه ژنو بلافاصله به رهبر انقلاب این موفقیت را تبریک می گوید.
روحانی، روحانی است. او ضمن آن که اشتراکاتی با هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی دارد، اما آمده است نقشی مستقل و معتدل را در صحنه سیاسی کشور ایفا کند. روحانی می خواهد در تاریخ بماند و از او به عنوان یک مصلح نام ببرند.
در حالی که این سوال همچنان در فضای سیاسی جامعه خلجان داشت ، در آخرین دقایق باقی مانده از ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری، اکبرهاشمی رفسنجانی به ساختمان وزارت کشور رفت تا قبای یک کاندیدای واقعی و منجی را بر تن کند.
هاشمی با رفتار خود پیام های متعددی را به جامعه مخابره کرد که عبارت بودند از:
1- برای نجات کشور نه به قابلیت های روحانی اعتماد دارم و نه ولایتی و عارف.
2- آمده ام تا با پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، حقانیت خود و مواضعم را در سال های اخیر اثبات کنم.
3- من تنها کسی هستم که می تواند میان اصلاح طلبان وحدت ایجاد کند و مانع پیروزی اصولگرایان شود.
اما در این میان ، بزرگترین بازنده ثبت نام هاشمی رفسنجانی کسی نبود جز حسن روحانی. اگر هاشمی به ظرفیت ها و قابلیت های روحانی ایمان داشت پس چرا خود وارد معرکه انتخابات شد؟ روحانی در آن روزها بسیار به این سوال فکر می کرد که اگر هاشمی به قابلیت های من اطمینان نداشت و می خواست بیاید پس چرا به من فرمان ثبت نام داد؟ و اگر روحانی نیرو و مرید هاشمی بود پس چرا بلافاصله پس از ثبت نام هاشمی کنار نرفت؟ و چرا پس از رد صلاحیت هاشمی، محکم و مستدل به رد صلاحیت هاشمی اعتراض نکرد؟ و چرا هاشمی حمایت خود از روحانی را به روزهای آخر تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری موکول کرد؟
*تفاوت های روحانی و هاشمی
مواضع و رفتار سیاسی حسن روحانی نشان می دهد که جنس وی دارای تفاوت هایی با اکبر هاشمی رفسنجانی است. روحانی در 6 آذر سال 1378 و در حالی که حزب کارگزاران سازندگی در صحنه بود، حزب اعتدال و توسعه را تشکیل داد و برای انتخابات مجلس ششم لیست انتخاباتی داد.
این حزب در سال 88 و در حالی که افرادی چون هاشمی رفسنجانی، میر حسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی و احزابی چون مشارکت، کارگزاران سازندگی، مجمع روحانیون ، سازمان مجاهدین انقلاب و اعتماد ملی بر طبل تقلب می کوبیدند خود را از این فضای مسموم کنار کشید و مدتی سکوت پیشه کرد تا اینکه در 25 بهمن سال 88 روحانی در یک مصاحبه تلویزیونی، حامیان جریان فتنه و تقلب را اراذل و اوباش و بدخواهان نظام اسلامی دانست.
روحانی در سال های اخیر از اینکه نیروی هاشمی خوانده شود به شدت متنفر و منزجر بوده است. روحانی می خواهد خود را نماد یک جریان سوم ، مستقل و معتدل در کشور معرفی کند که به دور از افراط و تفریط و در چارچوب نظام اسلامی می خواهد پرچمدار اصلاح و درمان کننده دردهای کهنه کشور باشد.
روحانی پس از پیروزی در انتخابات و در چینش وزرا و معاونان خود تاکنون نشان داده که به چه میزان از نیروهای آرم دار و افراطی جریان کارگزاران سازندگی و اصلاحات دوری گزیده است. بکار گیری چهره های اصولگرایی چون رحمانی فضلی در یکی از مهمترین وزارتخانه های سیاسی و انتخاب سید محمود علوی در وزارت اطلاعات نشان داد که روحانی نمی خواهد دولت خود را با بحران های سیاسی و امنیتی درگیر سازد.
در این میان هاشمی رفسنجانی نیز در روزهای پس از انتخابات یازدهم، سعی کرد حضور رسانه ای خود را تقویت کند و با سفر به شهرها، شرکت در مراسم های مختلف و دیدار با اقشار گوناگون جامعه، مواضع خود را اعلام کند. سفر به مشهد مقدس، استان مازندران (شیرگاه) و سفر به کرمانشاه در کنار نزدیک به 30 دیدار هاشمی رفسنجانی در 3 ماه نشان دهنده برنامه گسترده وی برای ایفای نقش در جایگاه جدید است.
نقش «پدری دولت» این روزها واژه ای است که از سوی برخی چهره های سیاسی و کارشناسان به آیت الله نسبت داده می شود ولی این موضوع هیچگاه به عنوان یک رابطه جدی میان دولت جدید و هاشمی اثبات نشده است.
در این میان هاشمی در 15 مهرماه و در دیدار با اعضای شورای مرکزی خانههای صنعت، معدن و تجارت ایران، با اشاره به آنچه تاخیر در روند انتخاب استانداران خواند، اولین انتقاد خود را ( که از سوی برخی عنوان دخالت در روند ملایم انتخاب استانداران لقب گرفت) از دولت یازدهم انجام داد.
وی در اینباره گفت:" شرایط مدیریت اجرایی گذشته اوضاع کشور را مثل کلافی سردرگم به هم ریخت و اصلاح امور، نیاز به تدبیر دارد. البته طولانی شدن زمان انتخاب استانداران و دیگر مدیران استانی و شهرستانی هم به صلاح دولت فعلی و مردم نیست."
این اظهارنظر هاشمی با واکنش های شدید از سوی صاحب نظران منتقد هاشمی رفسنجانی روبرو شد ولی واکنش وزیر کشور که در واقع مسئول معرفی استانداران به هیات دولت است، نشان داد که رحمانی فضلی با هاشمی هم نظر نیست.
رحمانی فضلی در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران که نظر وی را درباره اظهارات هاشمی مبنی بر تاخیر روند انتخاب استانداران پرسیده بودند، گفت: "استانداران انتخاب خواهند شد و اگر از نظر سرعت کُندی وجود دارد، به خاطر دقت بالا در انتخاب است."
از سوی دیگر انتقاد های گاه و بیگاه هاشمی رفسنجانی به این جنس از انتصاب ها نشان می دهد که هر چه جلوتر می رویم فاصله میان روحانی و هاشمی، بیشتر و بیشتر خواهد شد. اگر امروز نیم نگاهی به حلقه اول عزل و نصب ها در دانشگاه آزاد داشته باشیم نشان می دهد که بسیاری از آن ها جزو رانده شده های دولت یازدهم هستند.
اگر امروز در جلسات مختلفی شاهد حضور همسر و فرزندان و نوه های هاشمی رفسنجانی هستیم که آخرین آن در معرفی دکتر ولایتی به جای دکتر حسن روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، اما در دولت روحانی نه ردپای آشکاری از محسن، مهدی و یاسرمی بینیم و نه فاطمه و فائزه هاشمی.
نگاهی به معدل نیروهای دولت یازدهم در حوزه معاونان رئیس جمهور، وزرا و استانداران نشان می دهد روحانی مسیر دیگری انتخاب کرده است چرا که او هرگز فراموش نکرده که هاشمی چند هفته به ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری و در دیدار با 40 خبرنگاری که بعضا از دستبند سبز نیز استفاده کرده بودند، گفت:" اگر فرد قابل قبولی نباشد که بتواند کشور را از این بحران نجات دهد نسبت به آمدنم تردید نخواهم کرد." و هاشمی آمد چرا که روحانی را فرد قابل قبولی نمی دانست.
تفاوت ها در خاستگاه سیاسی و فکری روحانی با خاتمی
خاستگاه فکری حسن روحانی جامعه روحانیت است و محمد خاتمی مجمع روحانیون مبارز، مجمعی که از میان آنها تنها مجید انصاری را برای معاونت پارلمانی دولت برگزید و هیچ وزارتخانه ای را به آنها نسپارد. مجمعی که ریاست آن را خاتمی برعهده دارد و تاکنون نتوانسته دیداری با روحانی داشته باشد و زمانی هم که یکی از اعضای آن در جلسهای که 11 نفر از اعضای آن حضور دارند پیشنهاد دیدار اعضای مجمع با حسن روحانی را مطرح می کند و می گوید:" پس از انتخابات تشکلهایی چون جامعه روحانیت و شورای سیاستگذاری ائمه جمعه با وی دیدار کرده اند اما ما حرکتی نکرده ایم پیشنهاد میکنم دیداری را با وی هماهنگ کنیم". این پیشنهاد با مخالفت اکثر اعضا مواجه می شود و عنصر خاکستری مجمع طی سخنانی اعلام کرد:" دیدن روحانی رفتن یعنی مشروعیتبخشیدن به او. روحانی از نردبان اصلاحات بالا رفت اما بویی از اصلاحات نبرده است. او نیروی حاکمیت و نظام است."
خاستگاه سیاسی خاتمی مجمع روحانیون و حزب مشارکت است و روحانی حزب جمهوری و سپس حزب اعتدال و توسعه. روحانی فردی است که به عنوان دبیر شورایعالی امنیت ملی در 23 تیر 1378 ، عناصر دخیل در شبه کودتای 18 تیر را اراذل و اوباش می خواند و خون آنان را مباح می داند. عناصری که از مکتب سیاسی خاتمی و حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب برخاسته بودند.
پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، تاکنون بارها شاهد تعابیری همچون "دولت روحانی تنها یک فرصت است"، "دولت روحانی مستاجر 4 ساله است" ، " تنها نکته مثبت این دولت آن بود که فضای تنفس ما را باز کرد"، " ما فرصتی پیدا کردیم که از فشار حاکمیت بیرون بیاییم و شبکه اجتماعی خود را شکل بدهیم" و...از جانب خاتمی و همفکران وی بوده ایم که نشان می دهد حسن روحانی گزینه مطلوب آن ها نبوده و به زودی از وی عبور خواهند کرد.
وقتی چند روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری خبر انتخاب حسن روحانی به عنوان کاندیدای اصلاح طلبان در جلسه کمیته تصمیم گیری اصلاحات، منتشر شد، بسیاری از مردم و رسانه ها این موضوع را در صدر اخبار خود قرار دادند. اخباری که بیشتر با عنوان "یک عضو جامعه روحانیت کاندیدای اصلاح طلبان شد" بر روی خروجی قرار می گرفت. چون حسن روحانی رسما عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز (جریان راست) بود و این انتخاب جریان چپ، تعجب بسیاری از کارشناسان را برانگیخت.
در همان زمان نیز احمدی مسجد جامعی یکی از اعضای کمیته اصلاح طلبان برای مشخص کردن گزینه نهایی این جریان برای انتخابات گفت که بسیاری از اعضا موافق معرفی کاندیدا نبودند ولی آقای خاتمی اصرار داشتند که این انتخاب صورت بگیرد.
محمد علی نجفی که امروز معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی است در مصاحبه خود با نشریه اصلاح طلب آسمان در تیرماه سال جاری تاکید می کند که "روحانی گزینه ما نبود". وی در این مصاحبه تصریح می کند: ما می خواستیم کسی را انتخاب کنیم که مواضع شفاف با اصلاح طلبان داشته باشد.
بدون شک انتخاب حسن روحانی به عنوان گزینه نهایی اصلاح طلبان در انتخابات در دوران انتخابات برای بسیاری مساله ای گنگ و نامشخص بود ولی اظهارات خاتمی مبنی بر اینکه دولت چهارساله روحانی برای ما ایجاد فضای تنفس است می تواند نشان دهد که وی تنها در راستای بازکردن فضا برای جریان خود تلاش کرده و موضوع حمایت از روحانی به دلیل نوع دیدگاه های سیاسی اش مطرح نبوده است.
پس از پیروزی حسن روحانی، خاتمی تلاش فراوانی کرد که حداقل یکی از نزدیکترین وزرای خود را به عنوان وزیر ارشاد به داخل کابینه روحانی وارد کند اما با مقاومت روحانی، احمد مسجد جامعی نتوانست شانسی برای وزارت پیدا کند. خاتمی در زمانی که حسن روحانی در حال چیدن گزینه های خود برای وزارت ارشاد بود در جمع گروهی از سینماگران و در جواب اصغر فرهادی، احمد مسجدجامعی را به عنوان وزیر ارشاد معرفی کرد اما با موضع گیری جدی روحانی مواجه شد.
روحانی کیست؟
حسن روحانی نه سرهنگ است و نه حقوقدان. او حقیقتا یک چهره سیاسی با تجربه است که به درستی ساختار قدرت را در نظام جمهوری اسلامی ایران می شناسد و نسبت به حضور و قدرت نهادهای موثر حاکمیتی و غیرحاکمیتی اشراف دارد.
روحانی از جایگاه رهبری، روحانیت، مراجع، حوزه های علمیه، سپاه پاسداران و دیگر نهادهای حاکمیتی، درک درست و جامعی دارد. او می داند که توفیقش در تعامل سازنده با این نهادهای موثر است. او نه مانند خاتمی تعامل با نهاد های انقلابی را مانع دموکراسی می بیند و نه مانند احمدی نژاد حضور چنین نهادهایی را مانع استقلال حوزه حاکمیتی اش. روحانی به قدرت زاینده و توفنده نهادهای انقلابی به ویژه در عرصه سازندگی ایمان کامل دارد و به درستی درک کرده که بدون استفاده و بهره مندی از این پتانسیل بی بدیل نمی تواند به اهداف خود جامه عمل بپوشاند.از این روست که در اجلاس فرماندهان سپاه و قبل از سفر به نیویورک انقلابی ترین سخنان را بر زبان رانده به گونه ای که نزدیک ترین افراد به خود را نیز غافل گیر می کند. و پس از امضای توافقنامه ژنو بلافاصله به رهبر انقلاب این موفقیت را تبریک می گوید.
روحانی، روحانی است. او ضمن آن که اشتراکاتی با هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی دارد، اما آمده است نقشی مستقل و معتدل را در صحنه سیاسی کشور ایفا کند. روحانی می خواهد در تاریخ بماند و از او به عنوان یک مصلح نام ببرند.