اکثرا شما را به عنوان بازیگر سینمای دفاع مقدس میشناسند. چرا این ژانر را برای خودتان انتخاب کردید؟
اوسیوند: بالاخره ما هم انسانیم و یکسری اعتقادات داریم. انتخاب این ژانر و حضور در سینمای دفاع مقدس نیز برگرفته از اعتقادات من هست. بنده خیلی با شهدا و آرمانهایشان بیگانه نیستم چراکه برادرم هم در همین مسیر حرکت کرد و به شهادت رسید.
حضور در سینمای دفاع مقدس اعتقاد میخواهد
من ماجرای امام حسین (ع) و واقعه کربلا را با تمام وجود لمس میکنم. اینها شعار نیست و به هیچ احدی هم ارتباطی ندارد و قرار نیست فردی هم بابت اعتقاداتم به من جایزه بدهد. اینها بعد اعتقادی هر فرد است و او ازاد است در ابعاد اعتقادیش حرکت کند و من هم پای آرمانهایم ایستادهام.
ما وقتی خاطرات و فیلمهای مستند مربوط به شهدا را میبینیم روانی میشویم. چگونه امکان دارد یک نوجوان 13 ساله برای رفتن به جبهه تقلی کند و سنش را در شناسنامه بالا ببرد تا بتواند به جبهه برسد. اینها شعار نیست، نمایش نیست. شو نیست. اینها همه اعتقاد است. شهدا با تمام وجود رفتند و پرواز کردند.
نگران کلیشهای شدن در ژانر دفاع مقدس نیستید؟
اوسیوند: اگر مفاهیم و ارزش معنوی شهید کلیشه شود من هم کلیشه میشوم. اصلا چنین چیزی وجود ندارد. جنگ آنقدر ناگفته دارد و اینقدر جا دارد کار کنیم اصلا بحث کلیشه مطرح نمیشود.
آنقدر میتوانیم در جهت جانبازی آدمهایی که از بزرگترین نعمتی که خدا به آنها عطا کرده گذشتهاند، کار کنیم که دیگر کلیشه هم کلیشهای میشود.
اگر شهدا کلیشه شوند من هم در ژانر دفاع مقدس کلیشه میشوم!
باید کمی بازتر نگاه و بعضا حتی انتقاد هم کنیم. نیازی نیست که شهدا و جانبازان را حتما افرادی آسمانی قلمداد کنیم. شهدا آدمهایی بودند مثل ما، زمینی؛ منتهی با روحیات و صفات آسمانی. صفات خدایی در آنها نمود داشت که توانستند در آن مسیر گام بردارند. پس اگر مفاهیم و ارزش معنوی آنها کلیشه شد، من هم کلیشه میشوم.
مشکل اصلی سینمای دفاع مقدس را در چه چیزی میدانید؟
اوسیوند: متاسفانه از سینمای دفاع مقدس حمایت نمیشود و برخی افراد حرفهای بیپشتوانه میزنند. همه ما فقط شعار میدهیم. سینمای ما خالیوود است. ما همیشه حرف میزنیم و عمل نمیکنیم.
از سینمای دفاع مقدس حمایت نمیشود
متاسفانه شرایط خوبی در شهرک سینمایی دفاع مقدس وجود ندارد. موتوری که در شهرک سینمایی از سال 60 به یادگار مانده، خراب است و کار نمیکند. کسی هم بعنوان مسئول نیست تا پاسخگو و پیگیر باشد و تانکها و مصالح جنگ آن زمان را بازسازی کند. ماشینهای شهر سینمایی خراب است و راه نمیرود. تفنگ شلیک نمیکند و از طرف دیگر همه فقط شعار میدهند. به والله شهدای ما اینگونه رفتار نمیکردند و الکی شعار نمیدادند. آنها عمل کردند حرف نزدند.
امروز نه از سینمای دفاع مقدس حمایت میشود و نه میتوانیم داشتههای دهه 60 را حفظ کنیم.
باید با ایمان و اعتقاد شهدا در سینمای دفاع مقدس عمل نماییم.
صنعت سینما تا چه اندازه میتواند در انتقال مفاهیم و ارزشهای دفاع مقدس تاثیرگذار باشد؟
اوسیوند: سینما از تمام رسانهها، حتی از نماز جمعه هم تاثیرگذارتر است. یک فیلم دو ساعته میتواند تمام دنیا را متوجه ما کند. آمریکاییها فیلم میسازند و موقعیت مذهبی و حیثیت 2500 ساله ما را زیر سوال میبرند، در حالی که آنها خودشان در فرهنگ خودشان ماندهاند.
سینما از نماز جمعه هم تاثیرگذارتر است
پس چرا ما نتوانیم از این صنعت برای ترویج مفاهیم خودمان استفاده کنیم. یک تصویر و یک فریم معادل 8000 کلمه هست که ما باید از این صنعت برای گسترش فرهنگ دفاع مقدس بهترین بهره را ببریم و نباید فراموش کنیم که کار فرهنگی کار مقدسی است.
شهدای ایران: از اخراجیها بگوئید. در ابتدا انتقادهای زیادی به ده نمکی و پروژه اخراجیها وارد شد. نظر شما چیست؟
اوسیوند: همینکه آقای ده نمکی وارد عرصه سینما و فرهنگ شدهاند قابل تقدیر و احترام است و ایشان با توجه به حضورش در جبهه و سابقه دفاع مقدسیاش، توانست یک کار غیرمعمول را در سینمای دفاع مقدس رقم بزند و ساختار شکنی کند.
اخراجیها ساختار شکنی کرد
یعنی شخصیتهای جانباز را یک شخصیتهای آسمانی نشان نداد و حضور آدمهایی از پایینترین قشر جامعه از لحاظ بُعد سواد و موقعیت اجتماعی را در جبهه به تصویر کشید و گفت جبهه کارخانه انسان سازی بوده است و همین آدمها اسیر جبهه میشوند و در مییابند که اینجا مساله لاف و لات بازی نیست و مساله اعتقادی است و بعد آرام آرام آن مسیر را طی میکنند و به یک شخصیت قابل ستایش تبدیل میشوند و اتفاقا تماشاگر هم نشان داد که با چنین شخصیتهایی همزادپنداری پیدا میکند.
من برای سینمای دفاع مقدس قداست قائلم قداستی که در مسیر شهدا هست در کار فرهنگی هم به آن قائلم.
ما باید بدانیم که نباید پز روشنفکری بدهیم و باید عمل کنیم. هنوز که هنوز است از مجروحین و جانبازان جنگ جهانی دوم تقدیر میشود و از آنها حمایت میکنند اما متاسفانه ما نتوانستهایم آنگونه که باید و شاید حرمت شهدا و ایثارگران را نگه داریم.
اشاره:
علی اوسیوند متولد اول آذر 1336 دارای مدرک لیسانس بازیگری و فوق لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشکده تربیت مدرس است. او فعالیت هنریاش را در زمینه بازیگری، دستیار تهیه و دستیار کارگردان در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد.
او بازیگری خود را با بازی در فیلم بازداشتگاه در سال 1362 آغاز و در فیلمهای سینمایی زیادی نظیر بازداشتگاه (١٣6٢)، جستجو در شهر (1364)، آری چنین بود (1367)، پناهنده (1372)، تعقیب (1374)، بازی با مرگ (1374)، هفت سنگ (1376)، قاعده بازی (1376)، مردی از جنس بلور (1377)، سهراب (1378)، زیر پوست شهر (1379)، رقص شیطان (1379)، دیوانهای از قفس پرید (1381)، قدمگاه (1382)، غروب شد بیا (1383)، پیک نیک در میدان جنگ (1383)، پل سیزدهم (1383)، گزارش مریم (1384)، به آهستگی (1384)، پاپیتال (1385)، اخراجیها (1385)، نیما یوشیج (1385)، صبح روز هفتم (1387)، افراطیها (1388)، زیگزاگ (1388)، کنسرت روی آب (1389)، سیزده 59 (1389)، پایان نامه (1389)، پرنده باز (1389)، فیلادلفی (1389)، گلوگاه (1389)، گندم (1389)، دوازده صندلی (1390)، اختاپوس (1390)، خرس (1390)، مروارید (1391)، دامنههای سفید (1391) به ایفای نقش پرداخته است.