صراط: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت: 7 اسفند 1367 وزیر خارجه شوروی به
دیدار امام خمینی رفت. حدود 56 روز از ارسال پیام امام خمینی به میخائیل
گورباچف (آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی) گذشته بود که وزیر امور خارجه این
کشور به تهران وارد شد.
وی به جماران رفت تا پیام گورباچف را به استحضار امام برساند. امام خمینی در 11 دی ماه 1367 پیامی به گورباچف فرستاد و ضمن تبیین برخی مسائل و پیش بینی شکست کمونیسم ، رهبر اتحاد جماهیر شوروی را به پذیرش اسلام دعوت کرد. اکنون وزیر خارجه و نماینده ویژه بزرگ ترین ابرقدرت شرق در راس هیات بلندمرتبه ای در جماران حاضر شده بود تا پیام گورباچف را که در پاسخ به پیام امام خمینی بود در اختیار رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران قرار دهد...
در آن زمان، وزیر امور خارجه ایران دکتر علی اکبر ولایتی بود. وی جریان دیدار وزیر خارجه شوروی (ادوارد شواردنادزه) با امام خمینی را چنین شرح می دهد: امام خمینی قبل از این که نامه تاریخی خود را به آقای گورباچف بنویسند، مشورت هایی با وزارت امور خارجه انجام دادند. امام خمینی در مسائل کلان و مهم کشور اهل مشورت بودند. تصمیم اولیه کار از جانب خود امام خمینی بود اما مشورت هایی هم انجام شد و من در جریان مشورت ها بودم.
بالاخره امام به این تصمیم رسیدند و نامه ای خطاب به آقای گورباچف نوشتند. آقای گورباچف به نامه امام خمینی پاسخ دادند. پاسخ آقای گورباچف را آقای ادوارد شواردنادزه به تهران آورد. به ما خبر دادند و ما خدمت امام منتقل کردیم، قول و قرارها گذاشته شد و به اتفاق آقای شواردنادزه رفتیم منزل امام؛ همان منزلی که امام در آن سکونت داشتند. از حیاط پشت حسینیه جماران که وارد اتاق امام شدیم، آقای شواردنادزه ننشست.
اصولا پروتکل روس ها و اروپای شرقی این بود که اگر وارد می شدند در اتاقی یا سالنی و اگر کسی قرار بود از آنها استقبال کند، اینها نمی نشستند تا میزبان وارد شود. معمول این است که می نشینند تا میزبان وارد شود، اما پروتکل روس ها و اروپای شرقی خلاف این آداب بود. آقای شواردنادزه و همراهان وقتی وارد اتاق امام شدند، ننشستند و ایستادند. ایستاده منتظر ماندند تا امام بیاید. در همین حین حاج عیسی که چای می آورد، یک سینی چای آورد. آقای شواردنادزه و هیات همراه همین طور ایستاده و سرپا چای را از سینی برداشتند و نوشیدند. در این فاصله امام وارد شدند. امام لباس رسمی روحانیت به تنشان نبود. شب کلاه به سر داشتند. تصویر تلویزیونی اش وجود دارد. رسم امام این بود که در اتاق خودشان بدون عبا وارد می شدند. آن روز هم بدون عبا و عمامه وارد شدند و یک سره رفتند روی کاناپه نشستند. به هیچ وجه هم به آقای شواردنادزه و دیگران نگاه نکردند. این کار امام برای آقای شواردنادزه خیلی جدید و بدیع بود. امام نشستند. مرحوم حاج احمد آقا به من اشاره کردند که بگویید بنشینند و مطلبشان را بگویند یا بخوانند. من به آقای شواردنادزه موضوع را انتقال دادم. آقای شواردنادزه شروع کرد به خواندن نامه.
البته بعد از مختصر تعارفات.
هنوز نامه آقای گورباچف به امام خمینی به پایان نرسیده بود که امام فرمودند: ایشان (آقای گورباچف) جواب من را ندادند. قریب به این مضمون خیلی کوتاه.
بعد هم تشریف بردند. آقای شواردنادزه همه آن صحنه (هم کلیتش و هم اجزایش) برایش جدید و غریب بود. با هیچ پروتکل مرسوم امروز دیپلمات ها سنخیت نداشت.
به نظر من امام خمینی خیلی حساب شده این برخورد را کردند. به هیچ عنوان به آقای شواردنادزه نگاه نکردند، هیچ اعتنایی نکردند. سر به پایین آمدند و رفتند. آقای ادوارد شواردنادزه وزیرخارجه یکی از ابرقدرت های آن روز جهان بود. اما امام خمینی جوری برخورد کرد که گویی ما ابرقدرت هستیم و آنها یک کشور جهان سومی هستند. این تحلیل برخورد امام از نظر من بود. آن متانت و سناریوی برخورد با آقای شواردنادزه که خیلی حساب شده و دقیق و ظریف بود. من این توضیحات را می دهم تا خواننده تصور نکند که امام با تکبر برخورد کرد. برخورد امام طوری بود که آقای شواردنادزه را به تکریم و احترام و کرنش و تواضع وادار کرد. مثال می زنم شما وقتی به حضور یک عارف یا سالک می رسید، خود به خود به او احترام و تکریم می کنید. ادوارد شواردنادزه نیز چنین مساله ای برایش پدید آمد. امام واقعا یک عنصر عارف و سیاستمدار بودند.
امام از زمان مشروطه تا انقلاب اسلامی کاملا در سیاست غوطه ور بود و شاهد بسیاری از جریانات تلخ و شیرین حکومت های مختلف و مسائل اجتماعی سیاسی مردم بود و یک آدمی بود با مقام معرفتی و عرفانی و حکمی بالا و با هوشمندی فوق العاده و آشنا به زیر و بم مسائل سیاسی کشور. آقای ادوارد شواردنادزه بعد از رفتن امام واقعا مدت طولانی بهت زده بود و نمی دانست چه کار بکند و انسجام رفتاری خودش را از دست داده بود. گاردش باز شده بود. چون رفتار امام را پیش بینی نکرده بود، بنابراین تا مدتی واکنش او واکنش وزیر خارجه ابرقدرت اتحاد جماهیر شوروی نبود.... اصل سخنان امام خمینی در پاسخ به سخنان وزیر خارجه شوروی و پیام گورباچف، چنین است:
به ایشان (گورباچف) بگویید که من می خواستم جلوی شما یک فضای بزرگ تری باز کنم.
من می خواستم دریچه ای به دنیای بزرگ، یعنی دنیای بعد از مرگ که دنیای جاوید است را برای آقای گورباچف باز نمایم و محور اصلی پیام من آن بود. امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش نمایند.
وی به جماران رفت تا پیام گورباچف را به استحضار امام برساند. امام خمینی در 11 دی ماه 1367 پیامی به گورباچف فرستاد و ضمن تبیین برخی مسائل و پیش بینی شکست کمونیسم ، رهبر اتحاد جماهیر شوروی را به پذیرش اسلام دعوت کرد. اکنون وزیر خارجه و نماینده ویژه بزرگ ترین ابرقدرت شرق در راس هیات بلندمرتبه ای در جماران حاضر شده بود تا پیام گورباچف را که در پاسخ به پیام امام خمینی بود در اختیار رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران قرار دهد...
در آن زمان، وزیر امور خارجه ایران دکتر علی اکبر ولایتی بود. وی جریان دیدار وزیر خارجه شوروی (ادوارد شواردنادزه) با امام خمینی را چنین شرح می دهد: امام خمینی قبل از این که نامه تاریخی خود را به آقای گورباچف بنویسند، مشورت هایی با وزارت امور خارجه انجام دادند. امام خمینی در مسائل کلان و مهم کشور اهل مشورت بودند. تصمیم اولیه کار از جانب خود امام خمینی بود اما مشورت هایی هم انجام شد و من در جریان مشورت ها بودم.
بالاخره امام به این تصمیم رسیدند و نامه ای خطاب به آقای گورباچف نوشتند. آقای گورباچف به نامه امام خمینی پاسخ دادند. پاسخ آقای گورباچف را آقای ادوارد شواردنادزه به تهران آورد. به ما خبر دادند و ما خدمت امام منتقل کردیم، قول و قرارها گذاشته شد و به اتفاق آقای شواردنادزه رفتیم منزل امام؛ همان منزلی که امام در آن سکونت داشتند. از حیاط پشت حسینیه جماران که وارد اتاق امام شدیم، آقای شواردنادزه ننشست.
اصولا پروتکل روس ها و اروپای شرقی این بود که اگر وارد می شدند در اتاقی یا سالنی و اگر کسی قرار بود از آنها استقبال کند، اینها نمی نشستند تا میزبان وارد شود. معمول این است که می نشینند تا میزبان وارد شود، اما پروتکل روس ها و اروپای شرقی خلاف این آداب بود. آقای شواردنادزه و همراهان وقتی وارد اتاق امام شدند، ننشستند و ایستادند. ایستاده منتظر ماندند تا امام بیاید. در همین حین حاج عیسی که چای می آورد، یک سینی چای آورد. آقای شواردنادزه و هیات همراه همین طور ایستاده و سرپا چای را از سینی برداشتند و نوشیدند. در این فاصله امام وارد شدند. امام لباس رسمی روحانیت به تنشان نبود. شب کلاه به سر داشتند. تصویر تلویزیونی اش وجود دارد. رسم امام این بود که در اتاق خودشان بدون عبا وارد می شدند. آن روز هم بدون عبا و عمامه وارد شدند و یک سره رفتند روی کاناپه نشستند. به هیچ وجه هم به آقای شواردنادزه و دیگران نگاه نکردند. این کار امام برای آقای شواردنادزه خیلی جدید و بدیع بود. امام نشستند. مرحوم حاج احمد آقا به من اشاره کردند که بگویید بنشینند و مطلبشان را بگویند یا بخوانند. من به آقای شواردنادزه موضوع را انتقال دادم. آقای شواردنادزه شروع کرد به خواندن نامه.
البته بعد از مختصر تعارفات.
هنوز نامه آقای گورباچف به امام خمینی به پایان نرسیده بود که امام فرمودند: ایشان (آقای گورباچف) جواب من را ندادند. قریب به این مضمون خیلی کوتاه.
بعد هم تشریف بردند. آقای شواردنادزه همه آن صحنه (هم کلیتش و هم اجزایش) برایش جدید و غریب بود. با هیچ پروتکل مرسوم امروز دیپلمات ها سنخیت نداشت.
به نظر من امام خمینی خیلی حساب شده این برخورد را کردند. به هیچ عنوان به آقای شواردنادزه نگاه نکردند، هیچ اعتنایی نکردند. سر به پایین آمدند و رفتند. آقای ادوارد شواردنادزه وزیرخارجه یکی از ابرقدرت های آن روز جهان بود. اما امام خمینی جوری برخورد کرد که گویی ما ابرقدرت هستیم و آنها یک کشور جهان سومی هستند. این تحلیل برخورد امام از نظر من بود. آن متانت و سناریوی برخورد با آقای شواردنادزه که خیلی حساب شده و دقیق و ظریف بود. من این توضیحات را می دهم تا خواننده تصور نکند که امام با تکبر برخورد کرد. برخورد امام طوری بود که آقای شواردنادزه را به تکریم و احترام و کرنش و تواضع وادار کرد. مثال می زنم شما وقتی به حضور یک عارف یا سالک می رسید، خود به خود به او احترام و تکریم می کنید. ادوارد شواردنادزه نیز چنین مساله ای برایش پدید آمد. امام واقعا یک عنصر عارف و سیاستمدار بودند.
امام از زمان مشروطه تا انقلاب اسلامی کاملا در سیاست غوطه ور بود و شاهد بسیاری از جریانات تلخ و شیرین حکومت های مختلف و مسائل اجتماعی سیاسی مردم بود و یک آدمی بود با مقام معرفتی و عرفانی و حکمی بالا و با هوشمندی فوق العاده و آشنا به زیر و بم مسائل سیاسی کشور. آقای ادوارد شواردنادزه بعد از رفتن امام واقعا مدت طولانی بهت زده بود و نمی دانست چه کار بکند و انسجام رفتاری خودش را از دست داده بود. گاردش باز شده بود. چون رفتار امام را پیش بینی نکرده بود، بنابراین تا مدتی واکنش او واکنش وزیر خارجه ابرقدرت اتحاد جماهیر شوروی نبود.... اصل سخنان امام خمینی در پاسخ به سخنان وزیر خارجه شوروی و پیام گورباچف، چنین است:
به ایشان (گورباچف) بگویید که من می خواستم جلوی شما یک فضای بزرگ تری باز کنم.
من می خواستم دریچه ای به دنیای بزرگ، یعنی دنیای بعد از مرگ که دنیای جاوید است را برای آقای گورباچف باز نمایم و محور اصلی پیام من آن بود. امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش نمایند.