استفاده از خدمات شبکههای اجتماعی، روزبهروز در میان کاربران اینترنتی محبوبیت بیشتری پیدا میکند. در حال حاضر صفحات شبکههای اجتماعی، بعد از پورتالهایی مثل یاهو یا اماسان و موتورهای جستجو مانند گوگل، تبدیل به پراستفادهترین خدمت اینترنتی شدهاند.
از زمانی که نخستین شبکههای اجتماعی در سالهای آغازین هزاره سوم میلادی به طور رسمی فعالیت خود را آغاز کردند تاکنون، بسیاری از کشورها با استفاده از همین ایده سعی در راهاندازی شبکههایی داشتهاند تا با نمونههای خارجی رقابت کرده و گوی سبقت را از آنها بربایند. در کشور ما نیز نمونههایی مانند کلوب و آپارات سعی در راهاندازی نمونههای بومی این شبکهها داشتهاند.
برای ارزیابی وضعیت شبکههای اجتماعی، مقایسه آنها با شبکههای اجتماعی خارجی و علل موفقیت یا عدم موفقیتشان، با حمید سپیدنام، دارنده مدرک بین المللی بازاریابی و تبلیغات گوگل از شرکت گوگل در انگلستان که هر ساله در سمینارهای SES-Search Engine Strategies در لندن حضور داشته و به عنوان سخنران در کنفرانس شهر الکترونیک در برج میلاد تهران و همچنین همایش علمی بازاریابی و تاثیر آن در صنعت ساختمان در نمایشگاه بینالمللی تهران حضور داشته، به گفتوگو نشستهایم که مشروح آن در ذیل آمده است:
تا چه حد با شبکههای اجتماعی ایرانی آشنا هستید؟
سپیدنام: شبکههای اجتماعی ایرانی مانند کلوب و آپارات و تبیان را میشناسم، اما در میان آنها بیشتر با آپارات ارتباط گرفتم به این دلیل که جامعه هدف من در شبکه اجتماعی کلوب وجود نداشت چرا که بیشتر اعضای آن نوجوان و افراد کمسن و سال بودند. اما ما همیشه در همایشها کلوب و آپارات را مثال میزنیم و با آنها همکاری داریم.
این شبکههای اجتماعی داخلی به طور قطع از شبکههای خارجی گرفته شده ولی محبوبیت فیسبوک در میان جوانان ایرانی باعث شد که بسیاری به دنبال آن بروند، متاسفانه در حال حاضر فیسبوک همه چیز شده و بسیاری از فضاها را به خود اختصاص داده است. کسانی که در فیسبوک هستند عمدتاً به دنبال fun (مطالب سرگرمی و خندهدار ) هستند، اما طرفداران بیشمار این شبکه فرصت بسیاری از فعالیتها را در آن ایجاد کردهاند.
البته در حال حاضر این شبکه دسترسیها را کم کرده و دسترسی بیشتر، در قبال پرداخت پول بیشتر بوجود آمده و همین موضوع به طرفداران و خود این شبکه آسیب وارد کرده است. ما منکر شبکههای اجتماعی داخلی نیستیم و معتقدیم باید در همه شبکههای اجتماعی فعالیت کرد، شاید این ضعف ما بود که در کلوب موفقیت نداشتیم.
عضویت در شبکههای اجتماعی داخلی با توجه به مسائل روز جهان اتفاقاً بهتر است، چرا که شبکههای اجتماعی مانند زمین اجارهای هستند، ممکن است یک روز باشند و روز دیگر نباشد و این نشان میدهد آنها پایدار نیستند.
تفاوت شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر با شبکههای اجتماعی داخلی چیست؟
سپیدنام: فضاهای آنها با هم متفاوت است، بسیاری از بازاریابیهای صادراتی میتواند از طریق شبکههای اجتماعی خارجی اتفاق بیفتد، اما باید چند کاناله باشیم یعنی خودمان را محدود به چند شبکه اجتماعی نکنیم. چون عملاً دسترسی ما را به شمار زیادی از جامعه هدفمان کم میکند.
من در نمایشگاه اخیری که برگزار شد به وزیر ارتباطات گفتم که تبلیغات گوگل در ایران فیلتر است و وی همان لحظه به رئیس سازمان فناوری اطلاعات که در کنارشان بود همین مطلب را انتقال دادند. اما وی پاسخ دادند که ما در حال ایجاد فضاهای ملی در این حوزه هستیم. اما به نظر من بحث این است که هر کدام از شبکههای اجتماعی به نحوی میتواند به صنعت و تجارت ما کمک کند.
الان دیگر شاید لازم نباشد که کشور ما ازطریق دریافت غرفه در نمایشگاههای بین المللی خود را مطرح کند، چرا که فضای امروز دیگر فضای نمایشگاهی نیست. ما در حدود 15 دقیقه و با چند کلیک میتوانیم به طور مثال زعفران ایرانی را به رتبه یک گوگل تبدیل کنیم، اما به دلیل همین فیلترها شرکتهای اسپانیایی، از این امتیاز استفاده میکنند. البته ما قبول داریم که فضاهای سیاسی و تحریمها خود یک فضای بیاعتمادی را ایجاد کرده اما محدود کردن بیشتر از حد آن از سوی دیگری به ما آسیب میزند.
البته مشکلی که داریم آسیبهای اجتماعی است که استفاده نادرست از شبکههای اجتماعی ایجاد کرده است، بنده اذعان دارم که این شبکهها مانند شمشیر دولبه هستند به طور مثال «ویچت» نیز یکی از همین مصادیق بود.
من به شخصه با فیلتر ویچت مخالف نبودم، اما روز قبل از فیلتر شدن آن من یک مشتری از این طریق جذب کرده بودم. اما بحث shake و دوستیابی آن را نمیپذیرم. در مورد فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی نیز همین وضع وجود دارد و با آموزش درست و فرهنگسازی میتوان از جنبه مثبت آنها در همه زمینهها استفاده کرد. نکته مهم دیگر تولید محتوا است که باید خودمان ایجاد کرده و از این رسانهها به نفع خودمان استفاده کنیم.
به نظر شما نقاط منفی "وی چت" چیست؟ آیا بحثهای جاسوسی بودن که درباره آنها مطرح میشود، درست است؟
سپیدنام: قسمت shake و دوستیابی آن مضر و آسیب زا است. منکر جاسوسی بودن آنها نیستم، چون تمام این کمپانیها از آمریکا بیرون میآیند، ولی نمیتوان به طور دقیق پاسخ داد. مثلاً در همایش IRMC مطرح شد که گوگل از پتانسیل خود برای بحثهای سیاسی استفاده میکند. این شبکهها در مباحث اجتماعی و سیاسی آسیبزا هستند، اما نباید به این دلیل از قابلیتهای دیگر آنها استفاده نکرد. اگر بتوانیم در زمینه تولید محتوا فعالیت کنیم میتوانیم چهرهای که به عمد از ایران مخدوش کردهاند را به چهره واقعی تغییر دهیم.
زمانی که در انگلیس بودم به عینه میدیدم که مثلاً مردم آن کشور درباره بمباران هواپیماهای اسرائیلی هیج عکسالعملی نشان نمیدهند اما خبر پرتاب موشک ایران همه را متعجب کرده و دهان به دهان میگشت. از آنها میپرسیدم که آیا شما آن خبر را هم شنیدهاید؟ و این نشان میداد که چه تصویر غیر واقعی از ایران در افکار عمومی جهان ساخته شده است؛
ما نیاز داریم که از طریق رسانهها خود واقعیتهامان را به جهان نشان دهیم. چرا که در اروپا به دلیل اعتماد به رسانهها اخبارشان را واقعی میدانند و آن را باور میکنند و همین باعث ساختن یک تصویر غیرواقعی به طور مثال از کشور ما میشود.
بنده برای یکی از برنامههای شرکت خود 4 استاد از کشورهای ایسلند، دانمارک، آمریکا و هلند به ایران دعوت کرده بودم. فردی که از ایسلند آمده بود، اعتراف میکرد که ایران پتانسیلهای زیادی دارد که باید از آنها استفاده شود.
شما به شخصه با فیلتر "ویچت" موافق هستید یا مخالف؟
سپیدنام: "ویچت" یک فضای خاص است و آسیبهای آن ممکن است فیلتر را ایجاب کند اما با فیلتر فیسبوک، گوگل و گوگلپلاس مخالفم.
چه قابلیتیهایی در این شبکهها میبینید؟
سپیدنام: شبکههای اجتماعی دسترسی به تمام دنیا را آسان کرده و حتی از موتورهای جستجو قویتر است. مثلاً الان گوگل در بخشهایی فقط در صورتی به شما اجازه حضور میدهد که در شبکههای اجتماعی عضو باشید یعنی به نوعی همه را وارد یک دهکده جهانی میکند.
ما خودمان شبکههای اجتماعی مثل کلوب و آپارات داریم، چرا این شبکهها مانند شبکههای خارجی در جذب مخاطب موفق نیستند؟
سپیدنام: اولین بحث این است که مخاطبان کلوب فقط ایرانی هستند و به دلیل فارسی بودن هیچ فرد غیرفارسیزبانی نمیتواند در آن عضو شود. ضمن اینکه آیا میتوان تصور کرد که بتوانیم کلوب را مثل فیسبوک در دنیا محبوب و معروف کنیم؟ بنده معتقدم میتوانیم اما بودجه بسیار کلانی میطلبد و نیاز به برند سازی دارد. اما برای تولید چنین محیطی خیلی با استانداردها فاصله داریم.
یعنی شما قائل هستید که امکان رقابت وجود ندارد؟
سپیدنام: در حال حاضر خیر، چون قرار نیست خودمان را فریب دهیم.
شبکههای اجتماعی و ایرانی در بحث بازاریابی و تجارت تا چه حد موفق هستند؟
سپیدنام: به دلیل اینکه تعداد کاربران و مخاطبان شبکههای اجتماعی داخلی کم است، شاید نتوانند موفق عمل کنند اما بنده همچنان معتقدم که باید به صورت چند کاناله عمل کرد یعنی حضور در یکی از شبکههای اجتماعی چه ایرانی و چه خارجی مانع عضویت در شبکههای دیگر نشود.
تسنیم: شما به عنوان مدیر یک شرکت تجاری چرا از قابلیتهای شبکههای اجتماعی ایرانی برای انجام فعالیتهای خود استفاده نمیکنید؟
سپیدنام: بنده هم چندین بار از این شبکهها استفاده کردهام، اما جامعه هدف خود را پیدا نکردم چون مخاطبان و کاربران آنها معمولاً نوجوانانی هستند که هدفشان بیشتر دوستیابی است، اما برای خروج از مرزهای کشور علاوه بر عضویت در شبکههای داخلی باید شبکههای خارجی را هم مدنظر داشت. مسئله دیگر این است که ما در تولید محتوا برای خودمان حاضر به مشاوره گرفتن از افراد متخصص نیستیم و شاید به همین دلیل است که تا به امروز موفق به طراحی اینترنت ملی نشدیم.
چه راهکارهایی در این زمینه پیشنهاد میدهید؟
سپیدنام: در زمان مدیریت آقای جوادی در سازمان فناوری اطلاعات جلسات متعددی با آنها داشتیم، اما نبود زیرساختهای لازم این بحثها را به نتیجه نرساند و فاصله ما را با فضای جهانی زیادتر کرد. اما نکته قابل تامل اینجاست که ما با فیلترینگ عملاً افراد را حریص به حضور در این شبکهها کرده و باعث میشویم مخاطب هرچه بیشتر با نمونههای داخلی فاصله بگیرد.
اگر آپارات و کلوب میخواهند در کنار فیسبوک قرار بگیرند، باید حمایت شوند و پتانسیل و جاذبه در آنها به حدی ایجاد شود که مخاطب این را به نمونههای خارجی ترجیح دهد. به طور مثال شبکه اجتماعی داخلی یاندکس در روسیه توانسته با نمونههای خارجی رقابت کند و تعداد کاربران این شبکه از فیسبوک بیشتر است، اما با این حال آنها فیسبوک را فیلتر نکردند و در عوض جذابیت شبکه خود را به حدی بالا بردند که توان رقابت با آن را داشته باشند.
آسیبهای این شبکه را چطور ارزیابی میکنید؟
سپیدنام: ممکن است در عین حال که جنبه مثبت دارند جنبههای منفی و خطرناک هم داشته باشند اما با فرهنگسازی و آموزش میتوان آن را در حد زیادی کم کرد.
ما در مورد استفاده از این شبکهها تا حدود زیادی خودمان هم مقصر هستیم. به طور مثال چه لزومی دارد که عکسهای خصوصی و خانوادگی در فیسبوک به اشتراک گذاشته شود؟ آیا به نظر نمیرسد خودمان هم مقصر هستیم؟
سپیدنام: بنده به شخص خودم حاضر نیستم عکسهای شخصی و خانوادگیام را در این فضا به اشتراک بگذارم. اما کسی که میخواهد خود را از این طریق مطرح کند، اگر این فضا نیز فیلتر شود به دنبال راه دیگری برای ابراز خود میگردد. باید بدانیم که در هر فضای مثبت قطعاً نکات منفی هم وجود دارد اما با تقویت نکات مثبت میتوان نقاط منفی را کمرنگ کرد.
راهکار شما برای استفاده از شبکههای اجتماعی داخلی چیست؟
سپیدنام: باید از افراد متخصص مشاوره بگیریم و با تولید محتوای متناسب و بومی تا حدی جاذبه را بالا ببریم که مخاطب را به فضای خودمان جذب کنیم.