روزگار فتنهها
آغاز فتنه از افرادی است که بر سر قدرت، ثروت و ریاست مسابقه میگذارند و چون سگان، این مردار را از دندان یکدیگر میربایند و یکدیگر را میجوند و پس از مدتی پیروان از رهبران اعلام بیزاری و برائت میکنند و رهبرانشان از پیروانشان گلایه میکنند. هر یک تقصیر را برعهده دیگری میگذارد و چون دشمنان از یکدیگر جدا میشوند، هیچ یک مسؤولیت آنچه کردند و مسؤولیت فتنه را برعهده نمیگیرند و یکدیگر را با لعنت دیدار میکنند». به راستی این جمله امیرمؤمنان(ع) شرح روزگار ما نیست؟ شباهت غریبی است میان روزگار ما و آنچه که در دوران امام عدالت رخ داد؛ دورانی که کسانی که خون عثمان را ریختند و 3 روز خانواده او را سنگ باران کردند و جسد او را بر زمین رها کردند، مدعی خونخواهی او شدند! دورانی که همان گروهی که آب به آسیاب حوادث میریزند، بر صفحه بیبیسی دایه مهربانتر از مادر میشوند و نقش رسانه صادق و حامی ملت را بازی میکنند. آنچه که در کوچهها و خیابانهای این شهر به وقوع پیوست، مصداق فتنهای است... «وقتی پیدا شوند، راه کج پیش پای شما میگذارند تا آسیابش بچرخد. فتنه آغازش چون ابتدای جوانی، دلربا، فریبنده و جذاب است اما وقتی پایان یابد آثارش شوم و زشت است؛ چون نشانههای ضربت سنگ». با نگاهی به توصیههای امام علی (ع) در نهجالبلاغه میتوانیم جادهای را که امت اسلامی را به ایستادن دربرابر قرآن ناطق با ظاهرقرآن رساند، بازشناسیم و از تکرار تجربهای تلخ برحذر بمانیم تا فرزندانمان در کتاب تاریخشان نام ما را با شرمساری نخوانند.
عثمان سومین خلیفه دین نوپای اسلام را میکشند. خانواده او هر بار که قصد خروج از خانه برای تدفین عثمان را دارند، توسط طلحه و جمعی از یارانش سنگباران میشوند و اینگونه 3 روز جنازه عثمان تدفین نمیشود تا اینکه امیرمومنان پا در میانی میکنند. اما زمان زیادی نمیگذرد که طلحه به خونخواهی عثمان برمیخیزد و جنگ جمل شکل میگیرد! شباهت آشوبها و ناآرامیهای کنونی با دوران امیرالمومنین (ع) در چنین حوادثی است و همین امر بهرهمندی از توصیههای آن بزرگوار برای خروج از بحران و مقابله با فتنههای اجتماعی را ضروری مینمایاند. حضرت امیرالمؤمنین(ع) در خطبه دوم نهجالبلاغه فتنه را همچون شتری مست معرفی میکند که مردم را پی در پی پایمال میکند و ناخن به ایمان آنها میزند. به عبارتی فتنه مسالهای است که به ایمان افراد ناخنک میزند. حجتالاسلام دکتر یحیی صالحنیا، موسس و رئیس دفتر مطالعات راهبردی امام مهدی(عج)، به زبانی سادهتر در تعریف فتنه به «وطنامروز» میگوید: «فتنه فضایی است که ناخودآگاه همه در آن قرار میگیرند؛ فضایی که حق و باطل با هم آمیخته شده به طوری که براحتی از یکدیگر تمییز داده نمیشود».
آغازی دلربا
به طور طبیعی قبل از وقوع هر اتفاق یا پدیدهای علائمی پدیدار میشود تا برای ما هشداری باشد. طبیعتا فتنه هم علائمی دارد. علائم فتنه را باید در کلام گوهربار مولای متقیان امیرالمومنین(ع) جست؛ امامی که خود خنثیکننده فتنه بزرگ خوارج بود، افرادی که ظاهر اسلامی داشتند اما خیلی از مفاهیم اصیل اسلامی از جمله اطاعت از امام زمانشان را نادیده میگرفتند. امام علی(ع) علائم فتنه را اینگونه برمیشمرند:« وقتی فتنهها پیدا شوند، راه کج پیش پای شما میگذارند تا آسیابش بچرخد. فتنه آغازش چون ابتدای جوانی، دلربا، فریبنده و جذاب است اما وقتی پایان یابد آثارش شوم و زشت است؛ چون نشانههای ضربت سنگ. آغاز فتنه از افرادی است که بر سر قدرت، ثروت و ریاست مسابقه میگذارند و چون سگان این مردار را از دندان یکدیگر میربایند و یکدیگر را میجوند و پس از مدتی پیروان از رهبران اعلام بیزاری و برائت و رهبرانشان از پیروانشان گلایه میکنند. هریک تقصیر را برعهده دیگری میگذارد و چون دشمنان از یکدیگر جدا میشوند، هیچیک مسؤولیت آنچه کردند و مسؤولیت فتنه را برعهده نمیگیرند و یکدیگر را با لعنت دیدار میکنند».
لغزش نخبگان
اما آنچه پس از انتخابات اخیر با آن مواجه بودیم، مصداق چه چیزی است؟ بحران، فتنه، شورش یا...؟ بحران حاصل عملکرد ضعیف یا ناپخته فرد یا مسؤولان است اما فتنه محصول فکر و توطئهای داخلی یا خارجی است. اگر وقایع اخیر را بار دیگر در ذهنمان مرور کنیم ردپای فتنه را درمییابیم. قبل و بعد از انتخابات فضایی خاص و به نوعی منحرفکننده در کشور حاکم بود که موجب سردرگمی بسیاری شد اما با کمی تامل بر گفتار امیرالمومنین و مرور کردن آن وقایع میتوانیم براحتی پاسخ سوالهای بیجوابمان را بیابیم و دوست و دشمن را از هم تشخیص دهیم. محمد کریمی، کارشناس سیاسی در این باره میگوید: «فتنه، هجمه سنگینی است که از ابتدای ظهور و بروز انقلاب اسلامی همواره همعرض انقلاب شکل گرفت اما هوشمندی و درایت مسؤولان وقت با توجه به آثار و علائم هرگونه حرکتی که نشان از وقوع فتنه داشت، آن را مهار میکرد.
متاسفانه امروز شاهد رخنه این پدیده در زمان حال بویژه بعد از انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری هستیم.
رهبر انقلاب تعبیر زیبایی از این دوران دارند. ایشان فرمودند:«یکی از نعمات خداوند در شرایط کنونی جامعه شکل گرفتن این پدیده بود چرا که مردم با وقایع 30 سال انقلاب و توطئهها و تهاجماتی که پیش روی انقلاب بود و هست، آشناتر شدند». اگر شرایط کنونی را مصداق فتنه میدانیم، علائم فتنه را چگونه باید یافت؟
دکتر صالحنیا، در این باره میگوید: «مهمترین علائم فتنه در جامعه امروز لغزش نخبگان است. همه ممکن است در گناه و معصیت بلغزند اما اگر نخبهای لغزید نهتنها خود دچار اشتباه میشود بلکه دیگران را هم متزلزل میکند. خطر فتنه همینجاست، اگر عوام اشتباه کنند طبیعتا نخبگان درصدد جبران خطای آنها برمیآیند اما اگر نخبهای بلغزد باید بگوییم وای به روزی که بگندد نمک؛ درست مانند لغزیدن طلحه، زبیر و عایشه.
آنها با انحراف خود یک امت را دچار لغزش کردند. از امیرمومنان(ع) روایت شده اطراف شتر عایشه حدود 20 هزار نفر کشته شدند، یعنی جاهطلبی این 3 نفر موجب گمراهی و کشته شدن چندین هزار نفر در راه خطا شد».
آبشخور فتنه
به راستی سرمنشأ فتنه کجاست؟ چگونه میشود کسانی که در زمان پیامبر(ص) در رکاب او بودند، در دوران جانشین پیامبر به بيراهه میروند. شرایط فتنه چه بر سر جامعه و نخبگانش میآورد که با راه رهبران راستین فاصله میگیرند و زاویه پیدا میکنند! امام علی(ع) در خطبه 50 نهجالبلاغه درباره سرآغاز فتنه چنین میفرمایند: «همانا آغاز پدید آمدن فتنهها، پیروى خواهشهاى نفسانى است و نوآورى و بدعت در حکمهاى آسمانى؛ نوآوریهایى که کتاب خدا آن را نمىپذیرد و گروهى از گروه دیگر یارى خواهد تا برخلاف دین خدا، اجراى آن را بهعهده گیرد»، یعنی تغییر دادن اصول یا تحریف آن و اینجاست که بازار شیطان گرم میشود و در جامعه یارگیری میکند. رئیس دفتر مطالعات راهبردی امام مهدی(عج) در این باره توضیح میدهد: «به تعبیر امام علی(ع) شروع و مبدا فتنه هواهای نفسانی و بدعتهاست. در هر برههای از تاریخ افرادی پیدا میشوند که خودمحور، دیکتاتور و منفعتطلب بوده و تنها به دنبال قدرت و پیروزی خودشان هستند، همین امر به بروز فتنه دامن میزند. بدعتها هم همینگونهاند. خلافت یزید را به عنوان بدعتی بزرگ در نظر بگیرید. شرابخوار میمونباز، خلیفه امت اسلامی شد. این بدعت خطرناک موجب شد هیچگاه خلافت درست شکل نگیرد». حجتالاسلام صالحنیا در در ادامه میافزاید: «با توجه به علائم گفته شده سختی فتنه در دشواری شناسایی آن است، اما اگر زمانی شاهد لغزش مکرر نخبگان بودیم باید بدانیم که فتنه بزرگی در شرف وقوع است. امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه چند بار خطاب به مسلمانان میفرمایند حق را با آدمها نسنجید، ملاکتان افراد نباشد چرا که انسانها تغییر میکنند. همه در معرض فسادیم، هیچکس خائن و فاسد به دنیا نیامده است، همه ما کمکم فاسد یا خائن میشویم. فردی که علی(ع) را ترور کرد کافر نبود جزو سربازان ایشان بود؛ مجاهدی رزمنده که سابقه فعالیت در جبهه داشت. شمر که امام حسین(ع) را به شهادت رساند، مجاهدی بود که 35 سال قبل جزو افسران حضرت امیر(ع) بود اما 2 دهه بعد در کربلا به عنوان یکی از افسران یزید حاضر شد و چنین کرد. کسی که تا دیروز جزو سرمایههای نظام محسوب میشد امروز با شبکههای ضدانقلاب مصاحبه میکند و از اینکه دشمن از او تعریف میکند، احساس خطر نمیکند. کسی که تا دیروز میگفت، حرف امام خمینی (ره) و کلام رهبری فصلالخطاب است، امروز به نصایح رهبری پشت میکند و اهمیتی به آن نمیدهد».
اما چه میشود که نخبگان در مواجهه با فتنه از مقابله با آن بازمیمانند و خود اسیر فتنه میشوند؟ محمد کریمی نیز در این باره میگوید: «در فضای فتنه، تشخیص مرز حق و باطل بسیار دشوار است. اگر تاریخ اسلام را بازبینی کنیم با فتنه خوارج روبهرو میشویم؛ کسانی که در نماز شب، تعبد و زهد سرآمد بودند و به اصطلاح امروز تقریبا از خواص به حساب میآمدند، در تشخیص حق و باطل سرگردان شدند و فتنهای را علیه امیرالمومنین(ع) رقم زدند. یکی از ویژگیهای فتنه تاریک بودن مرز حق و باطل است و اگر عامه مردم را کنار بگذاریم، حتی خواص هم دچار اختلاف و اشتباه میشوند. با توجه به فرمایش رهبر انقلاب از برخی خواص طی 30 سال عمر انقلاب اسلامی و با وجود کولهباری از تجربه و سابقه مدیریتها، حضور در بزنگاههای حادثه، پشت سر گذاشتن ماجراهای سنگین مانند جنگ تحمیلی و توطئههای ریز و درشتی که در طول انقلاب همواره نظام را تهدید میکرد، انتظار میرفت در این فضا درایت و هوشیاری کنند، اما نهتنها گرفتار شدند بلکه در کمال ناباوری از عوامل گسترش فتنه شدند. در فضای آلوده فتنه، امکان سوءاستفاده و امکان نفوذ عناصر بیرونی که شاید سالها در کمین این فرصت بودند فراهم میشود. باید فرمایش مقام معظم رهبری که فرمودند، سنگربان خوبی باشید چرا که دشمن منتظر یک لحظه پلک زدن ما است تا بتواند تهاجم و نفوذ کند را آویزه گوش خود کنیم».
بیداری عمومی
کسی که عمرش را در مقابله با دشواریهای شناساندن راه حق از باطل گذرانده است در خطبه 151 نهجالبلاغه مردم را اینچنین از خطر فتنه برحذر میدارد: «مردم! شما هدفگیری شدید و مورد آماج بلا و امتحان هستید، بیدار شوید و از مستی وفور نعمت و از سختی عقوبت بترسید. وقتی نمیدانید حق و باطل چیست اگر تقوای حقطلبی دارید، آرام باشید. زمانی که متوجه نمیشوید و حجت عقلی و شرعی ندارید و میخواهید بر اساس احتمال، حدس، گمان، تبلیغات و تلقینات موضع بگیرید بیدار باشید و آنگاه که غبار شبهه برمیخیزد، بر جای خویش بمانید تا حجت پیدا کنید».
حجتالاسلام صالحنیا در این باره میگوید:« فتنههای جدید خطرناکترند. امام خمینی(ره) جمله مشهوری دارند که میفرمایند: «منافقین از کفار بدترند». چرا که منافقین حق و باطل را با هم درآمیختند. باطل را میگویند و در کنار آن حق را هم بیان میکنند. گاهی اوقات حق را در لباس باطل میکنند و گاهی عکس آن، در حالیکه کفار باطلشان مشخص است. کمتر کسی گمراه میشود و به دنبالشان میرود، اما منافقان اینگونه نیستند و عده قابل توجهی را به شبهه میاندازند. در زمان رهبری حضرت امام خمینی(ره) بحران بنیصدر پیش آمد؛ کسی که با کارهایش نشان داد که چقدر در نفاق پیشرفته و با نادیده گرفتن صحبتهای امام که فرمودند: «صحبتهای فتنهانگیزانه نکنید»، غائله 14 اسفند1359را ایجاد کرد. وقتی کمی جلوتر میرویم با فردی به عنوان متفکر اسلامی از جمله دکتر سروش که با سران حزب توده از اول انقلاب بحثهایی داشته است، مواجه میشویم؛ فردی که به عنوان یک تئوریسین حزب اللهی در مباحث شرکت میکرد، اما بعد از مدتی غیر از خودش شخص دیگری را قبول ندارد، حتی کار را به جایی میرساند که دیگر وحیانی بودن الفاظ قرآن را هم انکار میکند. یعنی کسی که در ظاهر اسلامی است و حرفهای خداپسندانه میزند به جایی میرسد که یکی از ضروریات اسلام که همان وحیانی بودن قرآن است را انکار میکند».
دکتر صالح نیا نقبی هم به وقایع اخیر جامعه مان میزند:
« زمانی محمد خاتمی به مدت 8 سال رئیسجمهور کشور میشود. او به عنوان یک رجل دینی برای اداره کشور به جای بهره بردن از منابع اسلامی و آیات و روایات از گزارههای فلسفی غرب استفاده میکند. یعنی یک رجل دینی که باید در گفتار و کرداش به متون دینی تکیه کند به گزارههای فلسفی غرب تکیه میکند. مثلا جامعه مدنیای که خاتمی آن را مطرح کرد «یورگن هابرماس» و امثال او 300 سال پیش در اروپا مطرح کرده بودند، اما او 8 سال با آن الفاظ اذهان عمومی و جامعه را مشغول کرد و در آخرین روزهای دوره ریاست جمهوریاش میگوید، منظور من از جامعه مدنی همان «مدینه النبی» بوده است! علاوه بر خاتمی، امثالی مانند حجاریان و عطریانفر را نیز داشتیم.
آنها هم یک دهه نظام و مردم را با تزهای سیاسی نخ نما شده غرب بازی دادند. فتنههای مکرری را ایجاد کردند از جمله واقعه 18 تیر و.... اما امروز آمدهاند و توبه میکنند. آنها کسانی بودند که نخبگان راستین را با اسامی و القاب مختلف کنار گذاشتند تا خودشان مدت قابل توجهی در عرصه سیاسی یکهتازی کنند. چرا؛ چون از گزارههای فلسفی غرب چنین آموخته بودند. در واقع آنها به نوعی از فرهنگ ایرانی اصیل اسلامی تو خالی بودند و وقتی با آموزههای انبوه غرب مواجه شدند شگفتزده شده و به تقلید و ترجمه کورکورانه نسخههای غربیان که صدها سال پیش برای خود پیچیده بودند پرداختند. امثالی مانند آنها معتقد بودند بعضی از زیارتهای مفاتیح الجنان از جمله زیارت وارث که جزو معتبرترین زیارتهاست باید اصلاح شود چرا که موجب ترویج خشونت میشود! کاری که پنتاگون در درسهای طالبان انجام داد و آیات مربوط به جهاد را حذف کرد. یعنی رویکرد آنها دقیقا همان رویکرد غربی بود. نکته جالب این است که بعد از به پا کردن این همه فتنه، با توبههای ناگهانی- شاید هم بازی توبه- میخواهند صورت مسالهها را پاک کنند. البته جای شکرش باقی است که به اشتباه خود پیبردند، اما فهمیدنشان هیچ دردی را دوا نمیکند؛ به تعبیری توبه گرگ مرگ است». طی 30 پس از پیروزی انقلاب در موارد متعددی برای کشورمان فتنههایی پیش آمد که خود مردم و نیروهای انقلاب گاهی با یکدیگر درگیر شدند و نفهمیدند که حق و باطل چیست. حضرت امیرالمؤمنین(ع) میفرماید:« نگویید خدایا پناه بر تو از فتنه چون همه شما بدون استثنا دچار فتنه خواهید شد چرا که باید امتحان پس دهید و مشخص شود شما صادق هستید یا کاذب». حجتالاسلام صالحنیا در ادامه میافزاید: «این افراد خیلی قابل ترحم هستند. کسانی هستند که باید از لجنی که در آن فرو رفتهاند بیرون بیایند. آنها کنار دریای شیرینی به نام اسلام بودند، اما در لجنزار غربیها که هگل و تئوس و امثال آنها درست کرده بودند فرو رفتند. اگر این متفکران با اسلام آشنا نبودند اگر
امام خمینی (ره) و بزرگانی چون شهید مطهری و بهشتی را نمیشناختند میتوان گفت که از تئوریهای ناب محروم بودند به همین دلیل سراغ تئورسینهای غرب رفتند، اما متاسفانه آنها در کنار آب بودند و در لجنزار شنا کردند و از آن بدتر خیلی از افراد را هم با خود به این لجنزار کشاندند».
تبعيت از رهبري در فتنهها
حضرت امیر (ع) میفرمایند: «شیطان با هیچ کس شوخی ندارد و سراغ همه میرود و از هیچ کس نمیگذرد، سراغ قویترین رزمندگان، مجاهدان و شهادتطلبان تاریخ رفته و آنها را فاسد میکند. با کینه، رقابت، جاهطلبی، ریاستطلبی و قدرتطلبی، ثروتطلبی و شهوتطلبی و به همین دلیل همه ما تا لحظه آخر در خطریم». باید دانست که فتنه بروز عملی شبهه است، در این میان افرادی هستند که ناخودآگاه وارد فضای فتنه میشوند. اما چه باید کرد تا زمانی که ناخواسته وارد فضایی شدیم، آلوده آن نشویم؟ دکتر صالحنیا در جواب این سوال میگوید: «وظیفه ما در تعبیر کلام امیرالمومنین این است که در فتنهها مانند بچه شتر 2 ساله باشیم چراکه 2خصوصیت دارد؛ نه پشتی دارد که سوارش شوند و نه سینهای دارد که دوشیده شود. مقام معظم رهبری تعبیر زیبایی از این فرموده دارند. ایشان معتقدند معناي روايت اين نيست كه داخل ماجرا نشوید چون داخل ماجرا نشدن، دخالت نکردن و حرف نزدن معنای سواری ندادن نیست بلکه اتفاقا اگر وارد نشویم و بگذاریم دشمن هرکاری که میخواهد انجام دهد عین گرفتار شدن در فتنه است یا بدتر از آن وارد شوید و حرفهایی بزنید که نباید یا حرفهایی را که باید بزنید، نگویید». بهترین توصیه کلام مولای متقیان است که میفرمایند: «در فتنه هر کجا دچار شبهه شدید و نتوانستید حق و باطل را تشخیص دهید بر اساس تعصب، احساسات و دنیاخواهی موضع نگیرید و عمل نکنید و از رهبری صالح تبعیت کنید».
دکتر صالح نیا درباره وظیفه عوام در برابر فتنه چنین میگوید:« همه ما در عصر غیبت به فقهای عظام و در راس آنها به ولیفقیه ارجاع داده شدهایم. آنها در فتنهها تکلیف عوام را معین میکنند. رهبر طبق نفوس کثیره دینی حرف آخر است. ممکن است کسانی این را قبول نداشته باشند، اما چون فتنهها آنقدر پیچیدهاند که حتی بسیاری از نخبهها را هم بازی میدهند، چارهای جز مراجعه به فقها که ملاکشان متون اصیل دینی است، نداریم». حضرت امیر(ع) در خطبه 93 نهجالبلاغه میفرمایند: «وقتی شبهه برمیخیزد بر جای خویش بمانید، آنگاه که شبهه گرد و غبار میکند، فتنه از رهگذرهای پنهان و غیر آشکار در میآید، پس آنگاه به رسوایی و زشتی میگراید. فتنه زمانی که میآید از روبهرو شناخته نمیشود، وقتی که تمام میشود از پشت سر شناخته میشود.ای مردم! امام حاکم خود را در این فتنهها تنها مگذارید تا بعدها خود را سرزنش کنید.
خود را در آتش فتنهای که پیشاپیش آن رفتهاید بیاندیشه در میآورید همانا من برای شما چراغم در تاریکی، هر کس در تاریکی است و حق را از باطل نمیشناسد به این چراغ بنگرد، به من بنگرد و راه را بیابد».
فتنههای نو
وقتی آتش فتنه برافروخته میشود، همچون تصویری که در برابر آتش هر لحظه رنگی مییابد و تغییری میکند، رنگ به رنگ میشود و خود را گوناگون میآراید.
موسس دفتر مطالعات راهبری امام مهدی(عج) در معرفی مصادیق گوناگون فتنه چنین میگوید:« نادیده گرفتن حدومرزها یکی از عوارض شیوع فتنه است. مثلا میخواهیم به هر قیمتی ولو با زیر سوال رفتن امنیت ملی، طمع دشمنان در نظام، همکاری با سفارتهای بیگانه و... از رقیبمان انتقام بگیریم. عارضه بعدی نادیده گرفتن اولویتهاست. فرض کنید دعوایی بر سر پست و صندلی صورت میگیرد. در چنین شرایطی وحدت فراموش میشود. یعنی اولویت اصلی مان که وحدت است را قربانی میز ریاستی میکنیم که قرار بود یا میشد با استفاده از آن برای ظهور امام زمان(عج) زمینهسازی کنیم. اقدامی که برای ارکان دولت و نظام و نخبگان و احزاب سیاسی یک اولویت است. دراین میان مردم و جوانان را هم قربانی امیال خود میکنیم و ظرفیتهای موجود را هدر میدهیم.حتی به فرض اگر ریاست جهموری حق مسلممان هم باشد باید دید اگر این را به دست میآوریم چه اولویت مهمتری را از دست میدهیم».
حجتالاسلام صالحنیا در ادامه به نمونههای دیگر اشاره میکند: «سومین مصداق فتنه بازی دادن قشرهای مختلف با الفاظ زیبا و بدون پشتوانه است که در وقایع اخیر کاملا آن را مشاهده کردیم. مثلا 2کاندیدای ریاستجمهوری در شعارهایشان میگفتند میخواهند خانمهای خانه دار را بیمه کرده و به عنوان زنان شاغل محسوبشان کنند. حرف پسندیدهای است، اما همه میدانند که این گفته بار مالی بسیار سنگینی بر کشور دارد یعنی دقیقا نزدیک به 10 میلیون نفر کارمند به دولت اضافه میشود. بعدها که زمان عملی کردن این گفتههای بی اساس میرسید به این نتیجه میرسیدند که منابع کافی برای عملی کردن وعدهشان ندارند. در آخر متوجه میشویم اینها تنها وعدهای توخالی بود برای جذب آرای زنان خانهدار! نکته بعدی، استفاده از نمادهای دینی برای کارهای ضد دینی است که این هم از عجایب برخی روشنفکرانمان بود. مثلا رنگ سبز که جزو رنگهای ديني است را برای رسیدن به اهداف ضد دینی خود استفاده میکردند. آخرین مصداق، تناقص اسم و رسم است. یعنی اسم مسلمانی داریم، اما رسم مسلمانی نداریم. مثلا عدهای بر این باورند که میتوان مسلمان بود اما خدواند را هم میتوان نقد کرد؛ در واقع همان مشکل ما با تفکر دوم خردادی ها. آنها خودشان را روشنفکر دینی میدانند، اما خدا را هم نقد میکنند مثلا آنها معتقد بودند آیه قصاص یا دیهها یا خیلی از حدود مانند حد زنای محصنه را میتوان نقد کرد و تغییر داد! در زمان خاتمی خیلی از دوم خردادیها نوشته بودند، میشود علیه خدا هم تظاهرات کرد. برخیها به اسم مسلمانی صحبتهایی میکنند که مو بر بدن انسان راست میشود. مانند حرفی که زده شده مسلمان باشیم، اما بگویم دین مال 14 قرن پیش است. یا بگویند باید یک متن جدید در این عصر جدید در کنار قرآن نوشت».
راهکارهای قرآنی
قرآن راهکارهایی را برای افرادی که باطلمدارند ارائه داده است. در کتاب آسمانی آمده است« مثال باطل مانند کف روی آب است. وقتی سیل جاری میشود چیزی که مفید است زیر میماند، اما کفها که زائد هستند روی آب میآیند.کسی که از دور میبیند، گمان میکند رود کف جاری شده است اما وقتی اوضاع آرام میشود کفها میخوابد و خس و خاشاکها به کناره رودخانه میروند. آن هنگام است که آب زلال و پاک نمایان میشود و جریان خود را ادامه میدهد». حجتالاسلام صالحنیا در این باره توضیح میدهد: «امروز مخالفان انقلاب، تقریبا فسیل سیاسی شدهاند و به مرور زمان مانند کف رودخانهها از بین خواهند رفت. آن چیزی که تنها باقی خواهد ماند، از تفکر ناب و اصیل امام خمینی(ره)، رهبر انقلاب و بزرگانی همچون مطهری، بهشتی و روشنفکران اصیل جامعه مان سرچشمه میگیرد». در فضای فتنه اگر نگاه کلان، درایت و هوشمندی رهبری که به اذعان دوست و دشمن فضای متشنج کشور را کنترل کرد، نباشد، عامه مردم به فضای گمراهی و ضلالت کشیده خواهند شد.
محمد کریمی، کارشناس سیاسی درباره آثاری که فتنه بر جامعه میگذارد، میگوید: «وقتی فتنه بر فضای جامعه حاکم شود ناخودآگاه از شتاب و سرعت چرخ انقلاب در مسیرهای سازندگی، بالندگی و مسیر توسعه و دانش افزایی کاسته میشود. چراکه مسؤولان باید ابتدا حواشی را بزدایند و اینگونه سرعت چرخ انقلاب کند خواهد شد.
فتنهای شکل گرفته است، مدیریت و درایت رهبر جامعه آن را مهار کرد اما اکنون نوبت دستگاههای ذیربط و سازمانهای مربوطه است که عوامل فتنه را معرفی کنند و بر اساس قوانین جمهوری اسلامی ایران آنها را به مجازات برسانند. این مجازات میتواند شامل حبس یا جریمههای سنگین باشد. حتی در قانون برای افرادی که علیه امنیت ملی اقداماتی کرده باشند، مجازاتهای سنگینی در نظر گرفته شده است.
همانطور که مردم با تبعیت و با حمایت زیر پرچم رهبری ولی فقیه حرکت کردند و پدیده فتنه را مهار کردند انتظار و حق مشروعشان است که از قوه قضائیه به عنوان نخستین وظیفه ذاتی یعنی تامین عدالت، آرامش و امنیت ملی بخواهند که با عوامل ایجاد فتنه برخورد کند». موسس دفتر مطالعات راهبردی امام مهدی(ع) نیز معتقد است:
« برای افرادی که دزدی کلان فرهنگی کردهاند، برای کسانی که سرمایههای فرهنگی کشور را به تاراج برده و حیف و میل کردهاند باید شدیدترین مجازاتها در نظر گرفته شود. بعد از این همه کار و تلاش و خوندلی که ملت خوردهاند، بعد از متحمل شدن بحرانها و تحریمهای اقتصادی و سیاسی، ملت دیگر تحمل اين افراد را ندارد. فرهنگ این ملت ظرفیت به وجود آمدن انسانهایی اینچنین که یک دهه همه را به بازی بگیرند و بعد توبه کنند را ندارد. بنابراین باید با آنها کاری شود تا عبرت کسانی شوند که میخواهند درس نخوانده همه درس سیاست، فرهنگ و مدیریت را بیاموزند».
آنچه جامعه ما پشت سر گذاشت، فتنهای بود که هنوز حرارت آتش آن از زیر خاکستر حس میشود، اما به گفته امیرالمومنین (ع) این عَلم را اهل بصیرت و صبر میتوانند بر دوش بگیرند تا خود و جامعه را از شرایط مهآلود فتنه نجات دهند.
منبع:وطن امروز