صراط: مدتي پيش «علي دارابي» در حاشيه مراسم افتتاح سومين جشنواره تلويزيوني جامجم گفت: «در تلويزيون هيچكس ممنوعالكار نيست.» دارابي كه در جمع خبرنگاران حاضر شده بود، در پاسخ به پرسشي مبني بر برگرداندن افرادي كه بهخاطر گلهمنديهاي پيشآمده از تلويزيون كنارهگيري كردند، گفت: «من پيش از اين هم اعلام كردم كه در تلويزيون هيچكس ممنوعالكار نيست و بهنوعي همه جاي كار دارند. طبيعتاً اين بحثها و گفتوگوها هم از ناحيه تلويزيون و هنرمندان در حال انجام است و صورت ميگيرد. من اميدوارم تمام افرادي كه توانايي توليد برنامههاي خوب را دارند، خودشان را در تلويزيون ببينند و اين وظيفه ماست كه شرايط را براي حضورشان فراهم كنيم كه اين زمان دور از دسترس نيست.» اين سخنان بازتاب گستردهاي در رسانههاي مجازي و مكتوب داشت و گزارشهاي بسياري تهيه شد كه در آنها نام افراد مختلفي به عنوان ممنوعالتصوير برده شده بود.
دارابي براي روشنتر شدن اين مسئله و تبيين مسير و دستگاه مسئول در زمينه حضور يا عدم حضور افراد مختلف در رسانه ملي گفته است: افراد مختلفي هستند و كساني كه به هر دليلي يا كارشناسند يا برنامهساز يا صاحبنظر و فكر ميكنند كه جايشان در تلويزيون است، اگر اين طور باشد كه ما 75 ميليون نفر آدم در مملكت داريم كه همه ميتوانند بيايند و در تلويزيون اظهارنظر كنند و حرف بزنند و اين موضوع اصلاً امكان ندارد. بعضي از دوستان هم كه خودشان مصاحبه كرده و گفتهاند كه مشكل حراست و گزينش داشتهاند آن هم به ما ارتباطي ندارد. اين افراد بايد از صافيهاي مختلف بگذرند و اگر صلاحيت كار داشته باشند، ما حتماً از اين افراد استفاده ميكنيم. معنا و مفهوم صحبت قبلي من كاملاً روشن بود كه چه چيزي را بيان كردم. ما مرجع اين كار نيستيم. اگر كسي بيايد و در رسانه همكاري كند، صلاحيتش بايد از جنبههاي متعددي بررسي شود. صلاحيتهاي اعتقادي، اخلاقي و همه اينها جزو مواردي است كه بايد بررسي شود.»
صرفنظر از كليه مباحثي كه جناب دارابي مطرح كردند، يك نكتهاي به عنوان مصداق آرزو و اي كاش قابل طرح است.
وقتي سازماني به گستردگي رسانه ملي و به قول جناب معاون سيما مبني بر حساب و كتاب داشتن آمد و شد افراد ذيل عناوين مختلف به اين سازمان؛ چطور ميشود كه برخي افراد مسئلهدار به عناوين مختلف در استخدام و تحت حمايت بيچون و چراي برخي مديران بالادستي اين سازمان قرار گرفتهاند! از جمله اين افراد ميتوان به فردي اشاره كرد كه پس از رسوايي حمايت همهجانبه وي از كارگردان فيلم موهن و سخيف «يك خانواده محترم» نه تنها مورد عتاب و خطاب قرار نگرفت بلكه به انحاي مختلف موجبات حمايت و دلجويي از وي توسط برخي مسئولان صداوسيما فراهم گرديد. نمونه و شاهد مثال بعدي كسي است كه مسئوليت تأييد و تصديق محتواي آثار نمايشي در برخي شبكههاي رسانه ملي را بر عهده دارد! اين آقايي كه قرار است محتواي نمايشي آثاري كه ميخواهند از تلويزيون پخش شوند را تأييد كند، در كارنامهاش نگارش فيلمنامهاي مثل «من مادر هستم» را دارد كه اگر فشار جريان انقلابي مدافع ارزشها براي تغييرات سكانسهاي پاياني نبود، مردم بايد همچنان شاهد تاخت و تاز بر ارزشها و باورهاي مذهبيشان ميماندند! از اين دست افراد در صداوسيما بسيارند و سؤال اين است كه چرا براي به كارگيري افراد در جايگاهها و پستهاي حساس از ضوابط و شرايط دعوت «ميهمانها» استفاده نشده و نميشود؟!
آيا محتوايي كه قرار است در تلويزيون به سريال و تله فيلم و. . . تبديل و نمايش داده شود، آنقدر محل توجه و حساسيت نيست كه افرادي را با در نظر گرفتن و داشتن «صلاحيتهاي اعتقادي و اخلاقي» بر مسئوليت تأييد يا رد آنها به كار گرفته شوند؟! آيا كساني كه در كنه معرفتي و معتقدات و انگارههاي ذهنيشان حاضر به تكريم و تعظيم ارزشهاي جامعه اسلاميشان نيستند و اين مهم را ميتوان در توليدات و سابقه كاريشان احصا و ملاحظه كرد؛ صلاحيت حضور در جايگاههاي حساس تأييد و توليد محتوا براي آحاد مردم را دارند؟!
دارابي براي روشنتر شدن اين مسئله و تبيين مسير و دستگاه مسئول در زمينه حضور يا عدم حضور افراد مختلف در رسانه ملي گفته است: افراد مختلفي هستند و كساني كه به هر دليلي يا كارشناسند يا برنامهساز يا صاحبنظر و فكر ميكنند كه جايشان در تلويزيون است، اگر اين طور باشد كه ما 75 ميليون نفر آدم در مملكت داريم كه همه ميتوانند بيايند و در تلويزيون اظهارنظر كنند و حرف بزنند و اين موضوع اصلاً امكان ندارد. بعضي از دوستان هم كه خودشان مصاحبه كرده و گفتهاند كه مشكل حراست و گزينش داشتهاند آن هم به ما ارتباطي ندارد. اين افراد بايد از صافيهاي مختلف بگذرند و اگر صلاحيت كار داشته باشند، ما حتماً از اين افراد استفاده ميكنيم. معنا و مفهوم صحبت قبلي من كاملاً روشن بود كه چه چيزي را بيان كردم. ما مرجع اين كار نيستيم. اگر كسي بيايد و در رسانه همكاري كند، صلاحيتش بايد از جنبههاي متعددي بررسي شود. صلاحيتهاي اعتقادي، اخلاقي و همه اينها جزو مواردي است كه بايد بررسي شود.»
صرفنظر از كليه مباحثي كه جناب دارابي مطرح كردند، يك نكتهاي به عنوان مصداق آرزو و اي كاش قابل طرح است.
وقتي سازماني به گستردگي رسانه ملي و به قول جناب معاون سيما مبني بر حساب و كتاب داشتن آمد و شد افراد ذيل عناوين مختلف به اين سازمان؛ چطور ميشود كه برخي افراد مسئلهدار به عناوين مختلف در استخدام و تحت حمايت بيچون و چراي برخي مديران بالادستي اين سازمان قرار گرفتهاند! از جمله اين افراد ميتوان به فردي اشاره كرد كه پس از رسوايي حمايت همهجانبه وي از كارگردان فيلم موهن و سخيف «يك خانواده محترم» نه تنها مورد عتاب و خطاب قرار نگرفت بلكه به انحاي مختلف موجبات حمايت و دلجويي از وي توسط برخي مسئولان صداوسيما فراهم گرديد. نمونه و شاهد مثال بعدي كسي است كه مسئوليت تأييد و تصديق محتواي آثار نمايشي در برخي شبكههاي رسانه ملي را بر عهده دارد! اين آقايي كه قرار است محتواي نمايشي آثاري كه ميخواهند از تلويزيون پخش شوند را تأييد كند، در كارنامهاش نگارش فيلمنامهاي مثل «من مادر هستم» را دارد كه اگر فشار جريان انقلابي مدافع ارزشها براي تغييرات سكانسهاي پاياني نبود، مردم بايد همچنان شاهد تاخت و تاز بر ارزشها و باورهاي مذهبيشان ميماندند! از اين دست افراد در صداوسيما بسيارند و سؤال اين است كه چرا براي به كارگيري افراد در جايگاهها و پستهاي حساس از ضوابط و شرايط دعوت «ميهمانها» استفاده نشده و نميشود؟!
آيا محتوايي كه قرار است در تلويزيون به سريال و تله فيلم و. . . تبديل و نمايش داده شود، آنقدر محل توجه و حساسيت نيست كه افرادي را با در نظر گرفتن و داشتن «صلاحيتهاي اعتقادي و اخلاقي» بر مسئوليت تأييد يا رد آنها به كار گرفته شوند؟! آيا كساني كه در كنه معرفتي و معتقدات و انگارههاي ذهنيشان حاضر به تكريم و تعظيم ارزشهاي جامعه اسلاميشان نيستند و اين مهم را ميتوان در توليدات و سابقه كاريشان احصا و ملاحظه كرد؛ صلاحيت حضور در جايگاههاي حساس تأييد و توليد محتوا براي آحاد مردم را دارند؟!