سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۳ بهمن ۱۳۹۲ - ۲۲:۲۹

وقتی آمریکایی‌هادرباره برچیدن‌حرف‌می‌زنند

چند هفته پس از آنکه مقام‌های آمریکایی بویژه جان کری مکررا از واژه برچیدن برای توصیف برنامه آینده خود در قبال تاسیسات غنی‌سازی ایران استفاده کردند، هم رئیس‌جمهور روحانی و هم وزیر امور خارجه به این موضوع واکنش نشان دادند.
کد خبر : ۱۶۱۳۱۰
صراط:  اظهارات مقام‌های ایرانی در دو هفته گذشته درباره آنچه آمریکایی‌ها «مسأله برچیدن» (Dismantle) می‌خوانند، امیدوار‌کننده بوده است. چند هفته پس از آنکه مقام‌های آمریکایی بویژه جان کری، وزیر خارجه این کشور مکررا از واژه برچیدن برای توصیف برنامه آینده خود در قبال تاسیسات غنی‌سازی ایران استفاده کردند، هم رئیس‌جمهور روحانی و هم وزیر امور خارجه به این موضوع واکنش نشان دادند. روحانی و ظریف هر دو در حاشیه اجلاس داووس تاکید کردند: هیچ سانتریفیوژی در ایران برچیده نخواهد شد. این جمله با چنان قاطعیت و بدون هرگونه استثناگذاری بیان شد که منابع غربی بلافاصله از آن نتیجه گرفتند که اگر ایران در موضع خود جدی باشد، احتمال دستیابی به توافق نهایی بسیار کاهش می‌یابد. اگرچه هنوز مذاکرات درباره توافق نهایی آغاز نشده و این موضوع طبعا اصلی‌ترین مساله‌ای است که در آن مذاکرات درباره آن بحث خواهد شد اما چند نکته مهم وجود دارد که همین حالا باید بر آنها تاکید کرد.

1- نخستین مساله این است که وقتی آمریکایی‌ها درباره برچیدن بخش‌هایی از برنامه هسته‌ای ایران سخن می‌گویند به محتوای توافق درباره گام نهایی با ایران نظر دارند اما متقابلا وقتی مقام‌های ایرانی درباره «برچیده نشدن حتی یک سانتریفیوژ» حرف می‌زنند، مقصودشان تعهدات ایران در گام نخست است. در گام نخست، روشن است که چیزی برچیده نمی‌شود. آمریکایی‌ها هم در هدف‌گذاری‌های خود گفته‌اند در گام اول به دنبال عدم گسترش (Halt)و به عقب بازگرداندن (Roll back) بخش‌هایی از برنامه ایران هستند و هدف‌گذاری برچیدن مربوط به گام نهایی است. بنابراین مقام‌های ایرانی باید موضع خود را شفاف کنند، وقتی می‌گویند چیزی برچیده نمی‌شود، اگر مقصودشان در گام اول است (که هم‌اکنون در حال اجراست) این موضوعی بدیهی و البته فاقد ارزش است اما اگر منظورشان در گام نهایی است، آن وقت می‌توان امیدوار بود و رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه را تحسین کرد.

2- در ادبیات مقام‌های آمریکایی این موضوع کاملا شفاف است که برچیدن شامل 3 درخواست اصلی است:

یکم- برچیدن تعداد زیادی از ماشین‌های سانتریفیوژ در نطنز

دوم- برچیدن کامل تأسیسات فردو

سوم- برچیدن رآکتور آب سنگین اراک

جان کری هفته گذشته به روشنی گفته است عقیده دارد ایران نیازی به تاسیسات غنی‌سازی در دل کوه (اشاره به فردو) یا رآکتور آب سنگین ندارد. بنابراین وقتی آمریکایی‌ها درباره برچیدن حرف می‌زنند مساله بسیار فراتر از تعداد سانتریفیوژهاست.

3- اگر به متن برنامه اقدام مشترک توافق شده در ژنو مراجعه کنیم، متاسفانه مبانی برچیدن بخش‌هایی از برنامه کاملا در آن دیده شده است. دولت در این توافق پذیرفته است در گام نهایی برنامه غنی‌سازی ایران باید از حیث مکان (تجمیع کل برنامه در نطنز)، گستره (تعداد ماشین‌ها)، ظرفیت (نوع ماشین‌ها و سرعت غنی‌سازی)، ذخیره مواد (حتی 5 درصد) و اندازه (درصد غنی‌سازی) محدود شود. علاوه براین، تیم مذاکره‌کننده پذیرفته است برنامه غنی‌سازی باید منطبق بر نیازهای عملی ایران و به طور دوطرفه تعریف شود. همه این موارد، نام‌های مستعار برچیدن است. وقتی قرار است برنامه غنی‌سازی از 7 جنبه محدود شود، یعنی برنامه غنی‌سازی که در گام نهایی تعریف خواهد شد محدود‌تر از برنامه فعلی است و این معنایی جز این ندارد که تیم مذاکره‌کننده پذیرفته بخش‌هایی از برنامه فعلی باید برچیده شود. ضمن اینکه می‌دانیم آمریکایی‌ها تحریم‌های اصلی نفت و بانک را برای گام نهایی نگه داشته‌اند و همین خود قرینه‌ای است که نشان می‌دهد از دید آنها درخواست‌ها در گام نهایی بسیار بلندپروازانه‌تر از گام اول خواهد بود. اگر بنا باشد برای اظهارات روحانی و ظریف ارزشی قائل باشیم، این امر زمانی منطقی است که سخنان آنها درباره «برچیده نشدن حتی یک سانتریفیوژ» به این معنا باشد که ایران تصمیم گرفته در مذاکراتی که از 29 بهمن آغاز می‌شود روی تصحیح اشتباهات برنامه اقدام مشترک توافق‌شده در 3 آذر تمرکز کند و آن بخش‌هایی از این توافق را که خواستار محدود شدن برنامه ایران در گام نهایی می‌شود، نپذیرد. اگر چنین باشد تیم مذاکره‌کننده یک گام به جلو برداشته و باید آن را تحسین کرد.

اما اگر تیم ایرانی به توافق ژنو پایبند بماند، آن وقت متاسفانه باید گفت این حرف‌ها همه مصرف رسانه‌ای دارد و در نهایت بخش‌های مهمی از برنامه ایران برچیده خواهد شد.

4- دولت آمریکا اکنون باید حس کند هدفگذاری برچیدن بخش‌هایی از برنامه غنی‌سازی ایران و همچنین برچیدن رآکتور آب سنگین اراک، دست یافتنی نیست. برای تحقق این هدف 2 اتفاق

باید بیفتد:

نخست، ایران باید تاکید کند کل برنامه غنی‌سازی و رآکتور آب سنگین فعلی‌اش منطبق بر نیازهای عملی است که برای خود تعریف کرده و به بهانه

عدم نیاز عملی نمی‌توان هیچ بخشی از آن را برچید. اگر مذاکره‌کنندگان ایرانی واقعا درصدد منتفی کردن ایده برچیدن باشند، استدلال‌های قدرتمندی در این باره در اختیار دارند.

دوم، ایران باید مساله شفافیت را جایگزین هر نوع تقاضا برای برچیدن کند. چه نگرانی غرب ساخت یک سلاح واقعی در ایران باشد و چه غربی‌ها نگران باشند که ایران به نقطه گریز غیر‌قابل شناسایی برسد، راه حل منطقی این است که روی افزایش شفافیت برنامه هسته‌ای ایران متمرکز شوند. وقتی این برنامه در نهایت شفافیت انجام شود دیگر گریز هسته‌ای معنا نخواهد داشت. با وجود ابزاری به نام شفافیت، اگر آمریکایی‌ها همچنان روی برچیدن سانتریفیوژها و رآکتور اراک اصرار کنند باید نتیجه گرفت که هدف آنها نه مطمئن شدن از ماهیت برنامه ایران، بلکه تحقیر ایران است. این نقطه‌ای است که می‌توان مذاکرات را در آن متوقف کرد. در آن صورت، توافقی انجام نخواهد شد اما جهان خواهد دید که ایران هیچ مشکلی با مطمئن کردن جامعه جهانی از ماهیت برنامه خود نداشته و تنها در مقابل اراده آمریکا برای تحقیر خود ایستاده است. در این صورت بسیار بعید است که رژیم تحریم‌ها به شکلی که اکنون موجود است برقرار بماند و کشورهای جهان انگیزه‌ای برای اجرای آن داشته باشند.

*مهدی محمدی