هر چه نگاه میکنیم مرد و زن جامعه را در سینما که نمیبینیم هیچ، مدام توهینهای رنگ و وارنگ را شاهدیم که از چپ و راست نصیب مردم می کنند و کسی صدایش در نمی آید. خودتان بشمارید ببینید چند مرد در فیلمهای جشنواره امسال راه ارتزاقشان از چشمانشان بوده؟ و چند زن به قول فیلم «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» کولی (هرزه) بوده اند؟ از بیست فیلم چهار روز اول، یازده فیلم نمایش اینگونه از مرد و زن جامعه داشته است. بیش از نیمی از فیلمها. حالا چرا صدای کسی در نیامده است؟ یعنی بیش از نیمی از جامعه، یعنی از هر دو برادر یکی، از هر دو خواهر یکی، یعنی ...
کارگردان و نویسنده فضایی را میسازد که در آن زندگی می کند و برایش ملموس تر است. جامعه ای را نمایش می دهد که بیشتر در آن زندگی کرده است و حسش کرده است. اتفاقات اطرافش را نگاه می کند و برای آن داستان می نویسد و فیلمش را می سازد. کارگردان ها و نویسنده های ما در کدام جامعه زندگی می کنند که این همه مردان چشم چران و زنان کولیاش زیاد است؟ آنقدر زیاد که در بیش از نیمی از آثارشان آن ها را نشان می دهند؟ واقعاً جامعه ما اینگونه است؟ چرا هر وقت دوربین شان را به پایین شهر می برند زنانی را می بینیم که از روی نداری و فقر تنها سرمایه شان بدنشان است که به تجارت گذاشته اند؟ چرا هر مرد پول دار و حاجی بازاری که نشان داده می شود، شلوارش شل است و شهوتی سیر نشدنی دارد؟ چرا جوان جامعه مدام دنبال مخ زدن است. فرقی ندارد دختر یا پسر. هر دو یک جورند. هر دو دنبال دیگری. امسال که فاجعه بیش تر شده است. پسران از سن بلوغ وارد این بازی شده اند. پسر بچه های 13 ساله که رابطه بین نسلی دارند. با زن همسایه دل و قلوه رد و بدل می کنند و مدام کارشان دید زدن آن ها است و همچنین دختر بچه هایی که با عشوه صحبت می کنند و دل ربایی می کنند.
آقایان و خانوم های کارگردان لطفا کمتر به مردم توهین کنید. مردمی که هر وقت شما از آن ها صحبت می کنید آن ها را پاک ترین و بهترین مردم می نامید و هر وقت به تصویر می کشید کثیف ترین آدم ها. حسابتان را با خودتان صاف کنید. یک دوری در جامعه بزنید و مردم را ببینید، نه در محل زندگی تان و در بین دوستان و آشنایانتان. اول خوب ببینید بعد دوربین به دست بشوید. لطفا کمی چشمانتان را تمیز کنید، پاک ببینید. بدون گرد و غبار. بدون بغض و کینه. بدون غرض و مرض. لطفاً!
یادداشت: محسن دریالعل