«لَا یَتَیَقَّنُ الْوُصُولَ» و یقین میکند به رضای خدا. با اینکه دائما زحمت میکشد و پاکدامنی میکند، باز مطمئن نیست که چه میشود.
از حضرت زینالعابدین سوال کردند که بهترین حالت و صورتی که آدم به آن صورت از دنیا برود چیست؟
دوم) از گناهان پرهیز کند. پرهیز از گناه قدم دوم است. اگر نشدنی بود، نمیگفتند. نشدنی را نمیگویند. حتما شدنی است. البته زمان ما شرایط سختی است.فرمود که «ان یکون قد فرغ من ابنیته و دوره و قصوره» انسان وقتی خوب و خشنود میمیرد که تمام قصرها و خانهها و بناهایی که باید میساخته را ساخته و همه کارهایش را کرده؛ بچههایش را زن داده؛ دخترهایش را شوهر داده و برای هر کدام خانه خریده و دو سه ماشین در خانهشان بوده و… آیا آن وقت زمان خوبی است که انسان بمیرد؟
توبه یعنی جبران
«ان یکون من ذنوبه تائبا» آن وقتی که انسان خانهاش را ساخته که از همه گناهانش توبه کرده. توبه کرده یعنی چی؟ جبران کرده. توبه یعنی جبران کردن. هر گناهی جبرانش به حساب خودش است.
روزههایم یک جورایی خراب شده بود، باید قضایش را بگیرم و کفارهاش را بدهم. خدای نکرده، خدای نکرده، خدای نکرده اگر انسان با یک چیز حرامی روزهاش را از بین برده باشد، باید 60 روز قضایش را بگیرد یا 60 مسکین را طعام بدهد. این میشود کفاره و جبران.
من یک نمازم از دستم رفته مثلا جبرانش میکنم. استغفرالله جبران نیست؛ جبران خواندن قضایش است.
چگونگی جبران غیبت
من پشت سر شما حرف زدم و خدای نکرده آبروی شما را جلوی چند نفر بردم. باید بروم آن جمع را پیدا و بگویم هرچه من گفتم دروغ گفتم. هرچی گفتم بیخود گفتم و حرف نادرست زدم. من مقصرم نه آن آقا. اگر درباره یک نفر راست نگفته باشم که تهمت میشود. آن فرد یک عیبی داشته و فقط من میدانستم. این میشود غیبت. من نمیتوانم به آنها بگویم درباره فلان فرد دروغ گفتم. چه کنم؟ باید بروم آن بنده خدا را پیدا کنم و راضیاش کنم.
انسان باید هر چیزی را به مناسبت خودش جبران کند. من پول شما را بردم و خوردم. باید پول را پس بدهم و بعدش معذرتخواهی کنم. یا آن وقتی که شما پول مرا بردید، 100 تومن بوده و الان صد تومن یک قران قدیمیهاست. الان به فقیر نمیشود صد تومنی داد حداقل باید پانصد تومن بدهی. خلاصه طرف رو راضیش کنیم.
جبران گذشته خیلی مهم است
جبران گذشته خیلی کار عجیب و غریبی نیست. الان چندین روز است که یکی از دوستان قدیمیام یادم آمده است و میخواهم به او تلفن بزنم و حلالیت بطلبم. مثال شاید نسبت به دوستم تند شدم. به چه دلیل به دوستت تند شدی؟ تو چه کارهای که نسبت به یک دوستی تند شوی؟ به چه دلیل؟ اگر بنده تند شدم، بدهکار هستم. اگر خدای نکرده حرف بد زده باشم، که دیگر خیلی بدهکارم. خدا مرحمت کند امشب بتوانم تلفن کنم. این یعنی جبران.
آنهایی که کاسبی دارند معمولا دفتر حساب دارند. این دفتر حساب را آدم اگر جدی بنویسد در پایان سال میداند که چقدر بدهکار است. خوب باید بدهی را بپردازد.
حلالیت به تنهایی کافی نیست
گاهی من نباید که فقط حلالیت بطلبم. به عنوان مثال من که به شما صد هزار تومن بدهکارم، باید پولت را بدهم تا جبران کنم. این برایت مفید است. در آن دنیا برای هر یک قرانی که بدهکاریم جلویت را میگیرند. در قیامت یک زنجیر کشیدند. هر کسی که به کسی ظلم کرده از اینجا نمیتواند عبور کند. باید اینجا ظلمش را حل کند و رد شود. خب! همین دنیا اینها را حل کن.
دوم «وعلی الخیرات مقیما دائما».
در بخش دوم میفرمایند دائما کار خیر میکند. بهترین کار خوبی که ما بکنیم چه است؟ اینکه به مردم خدمت کنیم. شما اگر طبیب درجه یک باشید، بهترین خدمت را میتوانی بکنی. هر چه هستی. یک کاسب معمولی جنس خوب با قیمت خوب به مردم میدهد و با مردم خوش رفتار میکند. اگر جنس خوب با قیمت خوب و اخلاق خوب بفروشی، آنوقت شب و روز شما، کارِ خوب است.
لازم نیست که شما از صبح بروی مسجد. خادم مسجد را ببینی و در مسجد را برایت باز کند و تا ظهر نماز بخوانی. هیچ کس این را نمیگوید. تو معلمی، درسِ درست و خوب میدهی. آخرین حرفهای ممکن را در اختیار دانشآموزان قرار میدهی. بهترین درس را میدهی و با بچهها بهترین رفتار را داری. آدمیت یاد میدهی. معلم دبستان، راهنمایی و دبیرستان میتوانند بسیار تاثیرگذار باشند. معلم حقوق هم میگیرد اما همه کارش خیر است. دائما دارد کار خیر میکند. تاجر هم همینطور، سیاستمدار هم همینطور.
امام در ادامه میفرمایند «یرد على الله حبیبا کریماً» فردی که شرحش را دادیم، بزرگوارانه به عالم آخرت وارد میکنندش.
آمادگی برای مرگ چیست؟
1- «قال ادا الفرایض» واجباتش را عمل کند. سخت است؟ گاهی سخت است اما من نمازم را اول وقت میخوانم. روزه هم در ماه رمضان میگیرم و در عمر هم یک بار باید حج میروم و واجباتم را عمل میکنم.
«ادا الفرایض» دوم، «اجتناب المحارم» این سومیش کمی مشکل است. «و الاجتماع علی المکارم».
اگر آدم اخلاقش خوب باشد، مرگ برایش شادمانی میشود
و الاجتماع علی المکارم؛ اخلاقش خوب باشد. کسی که اخلاقش خوب است و گناه نمیکند و دروغ نمیگوید؛ واجباتش را انجام میدهد و نمازش را اول وقت میخواند، این فرد چه مرگ بر او وارد شود و چه او بر مرگ وارد شود، فرقی نمیکند و مرگ برای او عروسی است. مرگ برایش شادمانی میشود.
اگر برای من مرگ سخت است برای این است که اخلاق ندارم.
داستان سعدبن معاذ را شنیدید. وقتی مادرش گفت که «خوش به حالت!گوارا باد بر تو بهشت». پیامبر فرمود «این حرف چه بود زدی؟». این درس برای همهمان است. «این حرف قرص که بچهات حتما بهشت است را از کجا گفتی؟ این را فقط امام و پیغمبر میدانند. به چه دلیلی گفتی؟ الان قبر او را چنان فشار داد». همه مضطرب شدند. این شهید است؛ شهید اولین قطره خونش همه گناهانش را میآمرزد. اما اخلاق بد داشت و در خانه با زن و بچهاش بد بوده است.
از حسن بن علی ابن ابیطالب سوال کردند که مرگ یعنی چی؟ مرگی که مردمان آن را نمیشناسند، چیست؟ فرمود «اعظم السرور یرد علی المومن». اعظم السرور یعنی برترین شادمانی ممکن که بر انسان وارد. برای آدمی که اینطوری است، بعد از آن شادمانی، شادمانی بعدی و شادمانی بعدی است و این شادمانی قطع نمیشود. شادمانی اولی از بین نمی رود که دومی و سومی میآید. فرمودند: «یرد علی المومنین».
مومن کیست؟ مومن کسی است که به وظایفش عمل میکند. این برترین شادمانی است که بر انسان وارد میشود.