شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۹ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۹:۲۲

جدول/ جشنواره فیلم فجر در یک نگاه

در جدول زیر تمام اتفاقات ریز و درشت 10 روز اکران آثار سینمایی ایران در یک نگاه قابل مشاهده و بررسی است.
کد خبر : ۱۶۴۷۰۰


نام فيلم (کارگردان)

آنچه انتظار داشتيم

گزارش رونمايي در کاخ جشنواره

آنچه ديديم

زندگي مشترک آقاي محمودي و بانو

(روحالله حجازي)

فيلمي ديگر از کارگردان «زندگي خصوصي آقا و خانم ميم» که احتمالا تکملهاي بر دغدغه‎‎هاي فيلمساز خواهد بود.

فيلم در نخستين روز و نخستين سئانس جشنواره در برج ميلاد روي پرده رفت و از آنجا که در بخش خارج از مسابقه بود، اکرانش بازتاب رسانهاي جدي نداشت.

همان بود که انتظار داشتيم؛ فيلمي استاندارد و قابل قبول درباره تقابل باورهاي سنتي و رفتارهاي مدرن در جامعه امروز. روحالله حجازي از فيلمسازاني بود که اميدوارمان کرد.

بيگانه

(بهرام توکلي)

فيلمي روشنفکرانه اما داستانگو براساس نمايشنامه اتوبوسي به نام هوس نوشته تنسي ويليامز

اکران فيلم در روز نخست جشنواره با استقبال اهالي رسانه همراه شد اما به استناد جو غالب در ميان اهالي رسانه و منتقدان، انتظارها را برآورده نکرد.

يکي از ضعيفترين فيلم‎‎هاي کارنامه فيلمساز که حتي جديترين طرفداران اين کارگردان جوان را هم دلسرد کرد. برخلاف انتظار، اين فيلم حتي نتوانست خاطره خوش «اينجا بدون من» را براي مخاطبان جشنواره زنده کند.

سيزده

(هومن سيدي)

يک فيلم اجتماعي معمولي اما متکي بر فرمگرايي کارگردان

آخرين اکران روز اول کاخ جشنواره بود که با استقبال مواجه شد.

فيلم در ساختار، فراتر از انتظار بود و ميتوان آن را تجربه موفق در کارنامه فيلمسازي هومن سيدي توصيف کرد. اما در روايت و داستان دچار لکنتي آسيبزننده بود.

ملبورن

(نيما جاويدي)

يک فيلم خانوادگي معمولي

تبليغات و گزارشهاي اهالي رسانه درباره اين فيلم، سبب شلوغي سئانس اکران آن در کاخ جشنواره شد.

فيلمي با ايدهاي تکاندهنده و ساختاري فراتر از استانداردهاي معمول، يک فيلماولي که بهشدت تحت تاثير سينماي اصغر فرهادي است.

خط ويژه

(مصطفي کيايي)

يک کمدي ديگر از جنس «ضد گلوله»

حالوهواي طنز فيلم سبب شد يکي از اکران‎‎هاي گرم کاخ جشنواره به نامش ثبت شود.

هماني بود که انتظار داشتيم البته با کمي صراحت بيشتر نسبت به فيلم قبلي فيلمساز. مصطفي کيايي روند حرکتي اميدوارکنندهاي دارد.

متروپل

(مسعود کيميايي)

فيلمي از جنس مسعود کيميايي

يکي از سئانس‎‎هاي شلوغ کاخ جشنواره که البته به واسطه کيفيت فيلم، بارها با کف زدن و خنده حضار همراه شد.

فيلمي حيرتآور که حتي جديترين منتقدان سينماي کيميايي هم انتظار آن را نداشتند. هنوز معلوم نيست کيميايي چرا به رونمايي از اين فيلم در جشنواره تن داده است!

با ديگران

(ناصر ضميري)

يک فيلماولي کنجکاويبرانگيز

اکراني معمولي و بيحاشيه در برج ميلاد داشت.

اثري خستهکننده و فاقد داستان با ايده مرکزي «رحم اجارهاي»

فصل فراموشي فريبا

(عباس رافعي)

يک فيلم اجتماعي معترض و صريح

اکراني معمولي و بيحاشيه در برج ميلاد داشت.

بازي ساره بيات در فيلم، قابل توجه بود اما داستان و کارگرداني فيلم کشش و جذابيت يک اثر اجتماعي معترض را نداشت.

شهابي از جنس نور

(محمدرضا اسلاملو)

اولين فيلم سينماي ايران درباره گروه‎‎هاي تکفيري

يکي از خلوتترين اکران‎‎هاي کاخ جشنواره را داشت.

فيلمي مستند که معلوم نيست کارگردان چرا اصرار به ساخت آن بهعنوان يک داستاني بلند داشته است.

ناخواسته

(برزو نيکنژاد)

يک فيلم جادهاي خوش ساخت از نويسنده مجموعه تلويزيوني «دودکش»

اکران شبانگاهي فيلم با استقبال ويژهاي مواجه نشد.

فيلمي با شروعي گرم درباره يک طلبه مسافرکش که در نيمه دوم و بهويژه در پايانبندي، زمينگير ميشود و ازدست ميرود.

رنج و سرمستي

(جهانگير الماسي)

اولين فيلم جهانگير الماسي که رئيس سابق سازمان سينمايي، تمام قد از آن حمايت کرده بود.

در سالني نيمهپر اکران شد و بخشي از جمعيت در ميانه اکران سالن را ترک کردند.

فيلمي ضعيف، شعاري و فاقد حداقل‎‎هاي فرمي و محتوايي

تمشک

(سامان سالور)

يک فيلم روشنفکرانه اما داستانگو

با استقبال اهالي رسانه روي پرده رفت اما نتوانست تمام حاضران را تا پايان در سالن نگه دارد.

فيلمي ضعيف در ساختار که حتي نتوانست داستانش را بهدرستي روايت کند.

انارهاي نارس

(مجيدرضا مصطفوي)

يک فيلم ويژه از کارگرداني فيلماولي

از فيلمهايي که نتوانست مخاطبانش را تا انتها در سالن نگه دارد.

اثري اجتماعي با سوژهاي قابل تأمل که ريتم کند و تدوين نامناسب، ضربهاي جدي به آن زده است.

پنجاه قدم آخر

(کيومرث پوراحمد)

اثري در حد و اندازه «اتوبوس شب»

از عجيبترين اکران‎‎هاي کاخ جشنواره بود که در دقايق پاياني با خنده و کفزدن‎‎هاي ممتد حاضران در سالن همراه شد.

فيلمي که در دو سوم ابتدايي با روايتي معقول و جذاب از دفاع مقدس مخاطب را با خود همراه ميکند اما در يک سوم پاياني به چنان وضع اسفناکي رسيد که تحمل آن تا انتها دشوار بود.

همهچيز براي فروش

(اميرحسين ثقفي)

يک فيلم اجتماعي تلخ اما خوشساخت

اکراني معمولي و بيحاشيه در برج ميلاد داشت.

همان بود که انتظار داشتيم. يکي از فيلمهاي قابل دفاع جشنواره امسال که البته بهدليل ريتم کند و ساختار خاص، بعيد است شانسي در اکران عمومي داشته باشد.

چند متر مکعب عشق

(جمشيد محمودي)

يک عاشقانه ساده و متفاوت

اکران شبانگاهي فيلم بهواسطه شنيدهها درباره کيفيت فيلم، شاهد حضور پررنگ مخاطبان بود.

ايدهاي جذاب و منحصر به فرد از يک داستان عاشقانه که تبديل بهفيلمي قابل دفاع از يک کارگردان فيلماولي شده بود.

معراجي‎‎ها

(مسعود دهنمکي)

فيلمي جنجالي در راستاي دغدغه‎‎هاي هميشگي کارگردان

هم رکورد تعداد حاضران و هم رکورد تاخير در کاخ جشنواره را شکست، اما نتوانست مخاطبان را تا انتها در سالن نگه دارد.

فيلمي ضعيف و غيرقابل دفاع از مسعود دهنمکي که تنها، قابليت پخش بهعنوان قسمت‎‎هايي از يک سريال تلويزيوني را دارد.

امروز

(سيدرضا ميرکريمي)

فيلم ديگري از کارگردان «يه حبه قند»

با استقبال اهالي رسانه روي پرده رفت اما نتوانست انتظارات را برآورده کند.

فيلم اگرچه با اعتراض جدي مواجه نشد و به نسبت فيلمهاي اکران شده در جشنواره اثري قابل دفاع بود، اما انتظار از رضا ميرکريمي بيش از اين بود.

رد کارپت

(رضا عطاران)

يک کمدي جسورانه درباره سينما

سالن اصلي برج ميلاد مملو از جمعيت شد و برخي آن را ايستاده تماشا کردند.

اثري تاريخ مصرفدار که بعيد است عطاران با فيلمنامهاي کامل و حساب شده سراغ ساخت آن رفته باشد.

اشباح

(داريوش مهرجويي)

بازگشت مهرجويي به سينماي سالهاي دور و فاصله گرفتن از ساخته‎‎هاي عجيب سالهاي اخيرش

فيلم با استقبال سرد اهالي رسانه و منتقدان روي پرده رفت.

فيلمي با شروعي قابل قبول و پاياني آشفته؛ اثري که حتي در داستانگويي و شخصيتپردازي هم ناکام ماند.

حق السکوت

(محمدهادي نائيجي)

فيلمي گرم از فيلمسازي جوان و به تهيهکنندگي رضا ميرکريمي

اکراني معمولي و بيحاشيه در برج ميلاد داشت.

اثري معمولي که بهرغم بازي خوب بازيگر اصلياش در نقش يک روحاني در داستان و روايت، حرف تازهاي براي مخاطب ندارد.

کلاشينکف

(سعيد سهيلي)

فيلمي پرحاشيه از جنس «گشت ارشاد»

با استقبال اهالي رسانه روي پرده رفت.

اثري معمولي و محافظهکارانه که البته توانايي جذب مخاطب در اکران عمومي را دارد.

آذر، شهدخت، پرويز و ديگران

(بهروز افخمي)

يک اقتباس موفق سينمايي و اثري در حالوهواي «سنپترزبورگ»

اکراني معمولي و بيحاشيه در برج ميلاد داشت.

فيلمي معمولي اما تا حدودي سرگرمکننده با بازي درخشان مهدي فخيمزاده که احتمالا اکران عمومي موفقي هم خواهد داشت.

خوابزده‎‎ها

(فريدون جيراني)

فيلمي کمدي از جنس «صورتي» به کارگرداني جيراني

اکراني معمولي و بيحاشيه در برج ميلاد داشت.

فيلم گيشهاي که بهرغم حضور بازيگران حرفهاي، تمام قواعد اينگونه سينمايي را رعايت کرده و مخاطبان حرفهاي بهسختي ميتوانند جذب آن شوند.

آرايش غليظ

(حميد نعمتالله)

يک کمدي از جنس «بيپولي»

با استقبال ويژه اهالي رسانه روي پرده رفت و از نکات جالب توجه در رونمايي از فيلم، حضور همايون شجريان روي سن بود.

انتظار منتقدان و اهالي رسانه را برآورده نکرد اما داستاني متفاوت داشت و احتمالا با تدوين مجدد بتواند ارتباط موفقتري با مخاطبان در اکران عمومي برقرار کند.

طبقه حساس

(کمال تبريزي)

يک کمدي جسورانه از جنس «مارمولک»

از فيلم‎‎هايي که در روز پاياني، سالن برج ميلاد را مملو از جمعيت کرد.

يک کمدي معمولي و متکي بر شوخي‎‎هاي دم دستي و گيشهپسند.

عصباني نيستم!

(رضا درميشيان)

يک فيلم سياسي معترض

فيلم به طرز عجيبي با تغيير برنامه در سئانس ديگري در کاخ جشنواره روي پرده رفت که البته مخاطب پرشماري داشت.

يک بيانيه تصويري که حتي نتوانست همجناحان سياسي خود را هم راضي نگه دارد. فيلم احتمالا فرصت اکران عمومي را به دست نخواهد آورد.

برف

(مهدي رحماني)

يک اثر اجتماعي معمولي

اکراني معمولي و بيحاشيه در برج ميلاد داشت.

همان بود که انتظار داشتيم. فيلم نه در ايده و داستان و نه در ساختار، حرف تازهاي براي گفتن نداشت اما از فيلمهاي سالم و قابل دفاع جشنواره بود.

لامپ 100

(سعيد آقاخاني)

يک کمدي از جنس سريالهاي طنز 90 قسمتي

اکراني معمولي و بيحاشيه در برج ميلاد داشت.

با کمال تعجب، فيلم ملودرامي تلخ درباره اعتياد با روايتي فانتزي بود. فيلم شايد در اکران عمومي بتواند مورد توجه قرار گيرد.

ارسال آگهي تسليت به روزنامه

(ابراهيم ابراهيميان)

يک فيلماولي کنجکاويبرانگيز

اکران فيلم در آخرين سئانس اکران آثار در کاخ جشنواره با استقبال مواجه شد اما تعداد زيادي از مخاطبان در ميانه اکران سالن را ترک کردند.

اقتباسي نعلبهنعل از فيلم خارجي «آمادور» که بهرغم کارگرداني حساب شده و قابل قبول، ضعف فيلمنامهاش آسيبي جدي به آن زده است.


منبع: مشرق