صراط: حیدر رحیمپورازغدی در یادداشتی نوشت:
پس از رحلت رسول اکرم (ص) همین که حکومت به روش ولایت مداری، تبدیل به روش خلافت مداری گردید، چیزی نگذشت که امویان خلافت را تبدیل به سلطنت و معاویه به نام خلیفه مسلمانان رسما سلطنت میکرد و معصومان را خانه نشین کردند.
در این هرج و مرج علمای مسلمان هر یک با نگاه به زاویهای از اسلام دارای علم کلام و فقهی بر پایه آن کلام گشتند که مشهورترین آنان اشاعره و معتزله میباشند؛ اشعریان تا آنجا به پیش رفتند که پروردگار عالمیان و رب العالمین را چون سلطان مستبدی پنداشتند که در فراز آسمانها بر کرسی نشسته است و بر پایه استبداد سلطنت او حکم صادر میکند!! و در برابر شان مذاهبی چنین پندارهایی را کفر و خدای اشاعره را محدود دانسته و گفتند با این که خداوند بخشنده به انسان آن چنان عظمتی بخشیده است که او را بر روی زمین خلیفه خود برگزیده است شمایان با چه تصوری برخورد پروردگار را به آدمیان همچون برخورد با جمادات میپندارید.
با این که خودش به انسان عقل و علم بیان و قدرت اجتهاد بخشیده است و او را مکلف ساخته است آیا نمیبینید که پروردگار به اشرف مخلوقاتش نعمت انتخاب را بخشیده است؟
و این انسان است که به انتخاب خود در دنیا هم میتواند راه جهنم را برگزیند و همی راه بهشت و در این صورت خداوند پس از آن که اینهمه نعمت درونی را بر ما بخشیده است و کتابهایی برای ما و رهبرانی برای عقل فرستاده است این ماییم که باید وظیفه خود را بر پایه های عقل و علم و شعور از احکام الهی استنباط کنیم و وظیفه را انتخاب کنیم.
لیکن مذهب سوم که مذهب شیعه اثنا عشری است میگوید حجیت عقل قبولست لیکن عقل جزیی و عقلهای ادعایی عقل را بدنام دارند و از علم هم خداوند اندکی به انسانها بخشیده است.
مهمتر از همه این که نه انتخاب ما حجت است نه شعور و نه کثرت و کمیت بیشتر آرا کمی و برای همه این ادعاها دلایل قاطع عقلی و علمی و شرعی دارد پیرامون حجیت عقل میگوید مگر طرف مناظره تو عقل ندارد و اگر دارد چرا عقل تو حجیت باشد و عقل او نباشد و پیرامون نفی حجیت علم قرآن می گوید ما اندکی از علم را به عموم بخشیدهایم و آنان که علم و عقلش حجت میباشد معصومانی میباشند که پروردگار به اقتضا خلقت آنان را از خطا مصون داشته است پس تنها سخنان آنان را حجت بدانید و پایه باورهایتان برگزینید که معصوم میباشند و حجیت انتخاب را هم خرد و علم به مسخره میگیرند و میگویند مگر در جهان انسان عاقلی هم دیده شده که کاری را که انتخاب نکند انجام دهد و در این صورت آنچه در جهان میشود دارای حجیت و مقبول تمدنهاست و در این صورت قدرت توان انتخاب هم که بزرگترین عطیه الهی میباشد مانند دیگر قدرتهاست و راهنما میطلبد مگر آفریدگاری که با قدرت دیدن و شنیدن را عطا فرموده اجازه داده است که به هر چه می خواهیم و نامحرمان چشم اندازیم و هر سخنی حتی غیبت و تهمت را هم بشنویم و صاحب مذهب ما ششمین رهبر ما می فرماید شیعه ما دارای مذهب عدل و اختیار میباشد یعنی که هنگام گزینش باید همه آنهایی را که مقابلش قرار گرفته است در نظر بگیرد و بر پایه مذهب عدل بهترین آنان را اختیار کند نه انتخاب پس آن که حجت است خیر بودن و بهترین بودن گزینه است نه گزینش تو و از همه مهمتر اینکه مذهب جعفری با این که شعور را وسیله ای برای برطرف کردن نواقص و راهنمایی به طرف راه درست می داند هرگز آن را حجیت نمی داند و شعور را بر این پایه می ستاید که طریقت دارد و قرآن آرا را آنچنان به مسخره می گیرد که به آشکار می فرماید" اکثر هم لا یعقلون" و با این توضیحات در مکتب حق نه گزینش مدیران پیش از شناخت ارزشهای آنان بر پایه آراء کمی حجیت دارد و نه کثرت آراء و نه حجیت شعور بر پایه آرا کمی و این که زنگ به صدا درآید که قبول یا رد این قانون بر پایه این که آرا یک طرف ۵۱ نفر است و آراء طرف دیگر ۴۹ نفر آخر کدام عاقل می تواند اکثریت ۵۱ نفری افرادی را که با ابزاری آرا اکثریت عوام را جذب کرده اند بر آرا مجلس که چندین مدرس و شیخ فضل الله و مصدق در آن می باشد به اعتبار این که آراء افراد چون معنی دو نفر بیشتر است بپذیرد.
اینها در دل های همیشگی من است و سخنم پیرامون چگونه توزیع یارانهها میباشد و این که با توزیع پیشین چه خطا ها و گناهانانی را انجام داده ایم که در شماره آینده بدانها پردازم یک نمونه این که تقدیم یارانه ها معتادان چه کمکی به رشد اعتیاد کرده است و این که شنیدم ثروتمندی به نوکری سفارش کرده است که یارانه را بگیرد و فقط خرج داروی ۲ سگ و منزل پیشین آزیتا بکن و مخلوط خریدهایت نکن.
ولا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
پس از رحلت رسول اکرم (ص) همین که حکومت به روش ولایت مداری، تبدیل به روش خلافت مداری گردید، چیزی نگذشت که امویان خلافت را تبدیل به سلطنت و معاویه به نام خلیفه مسلمانان رسما سلطنت میکرد و معصومان را خانه نشین کردند.
در این هرج و مرج علمای مسلمان هر یک با نگاه به زاویهای از اسلام دارای علم کلام و فقهی بر پایه آن کلام گشتند که مشهورترین آنان اشاعره و معتزله میباشند؛ اشعریان تا آنجا به پیش رفتند که پروردگار عالمیان و رب العالمین را چون سلطان مستبدی پنداشتند که در فراز آسمانها بر کرسی نشسته است و بر پایه استبداد سلطنت او حکم صادر میکند!! و در برابر شان مذاهبی چنین پندارهایی را کفر و خدای اشاعره را محدود دانسته و گفتند با این که خداوند بخشنده به انسان آن چنان عظمتی بخشیده است که او را بر روی زمین خلیفه خود برگزیده است شمایان با چه تصوری برخورد پروردگار را به آدمیان همچون برخورد با جمادات میپندارید.
با این که خودش به انسان عقل و علم بیان و قدرت اجتهاد بخشیده است و او را مکلف ساخته است آیا نمیبینید که پروردگار به اشرف مخلوقاتش نعمت انتخاب را بخشیده است؟
و این انسان است که به انتخاب خود در دنیا هم میتواند راه جهنم را برگزیند و همی راه بهشت و در این صورت خداوند پس از آن که اینهمه نعمت درونی را بر ما بخشیده است و کتابهایی برای ما و رهبرانی برای عقل فرستاده است این ماییم که باید وظیفه خود را بر پایه های عقل و علم و شعور از احکام الهی استنباط کنیم و وظیفه را انتخاب کنیم.
لیکن مذهب سوم که مذهب شیعه اثنا عشری است میگوید حجیت عقل قبولست لیکن عقل جزیی و عقلهای ادعایی عقل را بدنام دارند و از علم هم خداوند اندکی به انسانها بخشیده است.
مهمتر از همه این که نه انتخاب ما حجت است نه شعور و نه کثرت و کمیت بیشتر آرا کمی و برای همه این ادعاها دلایل قاطع عقلی و علمی و شرعی دارد پیرامون حجیت عقل میگوید مگر طرف مناظره تو عقل ندارد و اگر دارد چرا عقل تو حجیت باشد و عقل او نباشد و پیرامون نفی حجیت علم قرآن می گوید ما اندکی از علم را به عموم بخشیدهایم و آنان که علم و عقلش حجت میباشد معصومانی میباشند که پروردگار به اقتضا خلقت آنان را از خطا مصون داشته است پس تنها سخنان آنان را حجت بدانید و پایه باورهایتان برگزینید که معصوم میباشند و حجیت انتخاب را هم خرد و علم به مسخره میگیرند و میگویند مگر در جهان انسان عاقلی هم دیده شده که کاری را که انتخاب نکند انجام دهد و در این صورت آنچه در جهان میشود دارای حجیت و مقبول تمدنهاست و در این صورت قدرت توان انتخاب هم که بزرگترین عطیه الهی میباشد مانند دیگر قدرتهاست و راهنما میطلبد مگر آفریدگاری که با قدرت دیدن و شنیدن را عطا فرموده اجازه داده است که به هر چه می خواهیم و نامحرمان چشم اندازیم و هر سخنی حتی غیبت و تهمت را هم بشنویم و صاحب مذهب ما ششمین رهبر ما می فرماید شیعه ما دارای مذهب عدل و اختیار میباشد یعنی که هنگام گزینش باید همه آنهایی را که مقابلش قرار گرفته است در نظر بگیرد و بر پایه مذهب عدل بهترین آنان را اختیار کند نه انتخاب پس آن که حجت است خیر بودن و بهترین بودن گزینه است نه گزینش تو و از همه مهمتر اینکه مذهب جعفری با این که شعور را وسیله ای برای برطرف کردن نواقص و راهنمایی به طرف راه درست می داند هرگز آن را حجیت نمی داند و شعور را بر این پایه می ستاید که طریقت دارد و قرآن آرا را آنچنان به مسخره می گیرد که به آشکار می فرماید" اکثر هم لا یعقلون" و با این توضیحات در مکتب حق نه گزینش مدیران پیش از شناخت ارزشهای آنان بر پایه آراء کمی حجیت دارد و نه کثرت آراء و نه حجیت شعور بر پایه آرا کمی و این که زنگ به صدا درآید که قبول یا رد این قانون بر پایه این که آرا یک طرف ۵۱ نفر است و آراء طرف دیگر ۴۹ نفر آخر کدام عاقل می تواند اکثریت ۵۱ نفری افرادی را که با ابزاری آرا اکثریت عوام را جذب کرده اند بر آرا مجلس که چندین مدرس و شیخ فضل الله و مصدق در آن می باشد به اعتبار این که آراء افراد چون معنی دو نفر بیشتر است بپذیرد.
اینها در دل های همیشگی من است و سخنم پیرامون چگونه توزیع یارانهها میباشد و این که با توزیع پیشین چه خطا ها و گناهانانی را انجام داده ایم که در شماره آینده بدانها پردازم یک نمونه این که تقدیم یارانه ها معتادان چه کمکی به رشد اعتیاد کرده است و این که شنیدم ثروتمندی به نوکری سفارش کرده است که یارانه را بگیرد و فقط خرج داروی ۲ سگ و منزل پیشین آزیتا بکن و مخلوط خریدهایت نکن.
ولا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم