صراط: قائممقام وزیر بهداشت در دولت دهم میگوید که از سال ۸۸ توصیهها و فشارهایی برای برکناریاش از سوی ریاستجمهوری وجود داشت. اما این فشارها در دیماه ۹۱ به برکناری وزیر بهداشت منجر شد.
برگردیم به بحران دارو در سال ۹۱ که موجب شد که خانم دکتر وحید دستجردی از وزارت بهداشت برکنار شوند؛ ظاهر امر چالش ریاست جمهوری و وزارت بهداشت برسر ارز دارو بود. اما در روزی که آقای احمدینژاد خانم وزیر را برکنار کرد (۷ دیماه ۹۱) ، نامه خداحافظی شما منتشر شد که تاریخ سه هفته قبل از این ماجرا را داشت در آن اشاره های صریحی به فشارها برای برکناری شما شده بود. نوشته بودید حاضر هستید از وزارت بهداشت بروید تا مجموعه وزارتخانه کارش را بهتر انجام دهد. شما منصوب آقای احمدینژاد به عنوان رییس شورایعالی انقلابفرهنگی در دانشگاه علوم پزشکی تهران بودید و در زمان ایشان رییس این دانشگاه شدید. حتی در دوره دوم ریاست جمهوری آقای احمدینژاد هم با حکم رییس شورایعالی انقلابفرهنگی، عضو هیات امنای دانشگاه علوم پزشکی گلستان هم شدید. ضمن اینکه رییس شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت هم بودید که البته قائم مقام وزیر هم بود. چه اتفاقی افتاد که به اختلاف خانم دکتر دستجردی با آقای احمدینژاد به خاطر شما و بعد به بحران دارویی منجر شد؟ برداشت این است که دولت به خاطر شما چوب لای چرخ وزارت بهداشت می گذاشت.
من حدود ۲۲-۲۳ سال است که به اشکال مختلف در مدیریت سیستم سلامت درگیر هستم. اوایل به عنوان قائم مقام یکی از معاونت های وزارت بهداشت در زمان آقای دکتر ایرج فاضل وارد این وزارتخانه شدم. بعد معاون آقای دکتر ملکزاده شدم، بعدها معاون آقای دکتر مرندی شدم به مدت چهار سال. زمان آقای دکتر فرهادی، از ایشان خواستم بروم در دانشگاه علوم پزشکی تهران، شاید خودش هم می خواست. در همان دوره معاون پژوهشی دانشگاه شدم. در زمان وزارت آقای دکتر لنکرانی، اولین رییس دانشگاهی که منصوب شد، من بودم. شاید برای نخستین بار بود که کسی مستقیما و بدون سپری شدن دوره سرپرستی، با حکم شورای عالی انقلاب فرهنگی رییس دانشگاه میشد. آن هم در نخستین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی. در همان زمان که رییس دانشگاه علوم پزشکی تهران شدم، یک برنامهای را به وزارت بهداشت توصیه میکردم که گروهی کار فکری دائم داشته باشند برای توسعه سیاستگذاری ها در وزارتخانه. ضمن اینکه مدیریت مبتنی بر شواهد را در وزارت بهداشت توسعه بدهند و تصمیمات وزارت بهداشت را جدیتر و منسجمتر کنند. همان زمان آقای دکتر لنکرانی از من خواستند شما خودتان این کار را بکنید، پس حکمی به عنوان رییس شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت برای من زدند و این حکم ادامه پیدا کرد تا ۸ سال بعد. درواقع من حکمی از خانم دکتر وحید به عنوان مسوولیت دانشگاه و رییس شورای سیاستگذاری نداشتم و همان حکم های قبلی بود.
در دوره آقای دکتر لنکرانی که قائم مقام وزیر نبودید. در دوره خانم دکتر دستجردی حکم قائممقامی داشتید.
رییس شورای سیاستگذاری در ساختار جدید وزارت بهداشت، قائم مقام وزیر بهداشت در سیاستگذاری بود. به همین دلیل آن مسیر را ادامه میدادیم. ضمن اینکه کار من در وزارت بهداشت، کار تکنیکال بود. اتفاقاً در سال گذشته و بعد از این وقایعی که شما به آن اشاره کردید فرصتی شد و من گزارش ۸ سال شورای سیاستگذاری را تدوین کردم که امیدوارم به زودی منتشر شود. عمده کار ما نقشه علمی کشور در حوزه سلامت بود. من نماینده وزارت بهداشت برای تدوین نقشه علمی کشور در شورای عالی انقلاب فرهنگی بودم. مسوول کمیته بهداشت و درمان بودم. بعدها مسوول تلفیق نقشه علمی کشور شدم. بعد نقشه حوزه سلامت را طراحی و نهایی کردیم. بعد نقشه تحول در حوزه سلامت را طراحی کردیم. بعدها در دوره خانم دکتر وحید درگیری های کاری کوتاه مدت برای برنامهریزی و سیاستگذاری وزارت بهداشت بیشتر شد. نتیجه این شد که بحث های برنامه ریزی و اولویت های معاونت ها، طراحی و اولویت بندی برنامه پنجم و از این قبیل را پیگیری میکردیم. این یک بحث کاری ما بود.
در اوایل وزارت خانم دکتر دستجردی، گفتگویی از شما منتشر شد که گفتید «من وزیر در سایه نیستم». یعنی چنین برداشت میشد که شما تاثیرگذاری زیادی در وزارتخانه دارید.
اینکه از بیرون گفته شود که ایشان تاثیرش در وزارت بهداشت زیاد است، طبیعی بود؛ چون کسی که مسوول سیاستگذاری وزارتخانه است، تاثیرگذار هم هست. در دوره آقای دکتر لنکرانی البته چالش به این شکل نداشتیم، شاید هم بوده و به من منتقل نمی کردند، نمی دانم. اما در دوره خانم دکتر وحید بعد از چند هفته که از شروع کار گذشت بحث هایی مطرح بود که دکتر لاریجانی در دانشگاه تهران نباشد، در وزارتخانه هم نباشد.
این بحث ها از طرف چه کسی بود؟
از طرف معاون اول رئیس جمهور، خود دکتر احمدینژاد و برخی دوستانشان مطرح میشد. البته خیلی اهمیت نداشت. ما پزشکیم و کار تخصصی خودمان را میکنیم. چون اولویت نخست من بحث های علمی و تخصصی است که از انجام آنها شادمانم. پس از این حرف و حدیثها توصیه من همواره به خانم دکتر وحید این بود که شما صلاح وزارت بهداشت را ببینید و من هم اگر بتوانم کمکی بکنم، به اسم و رسم هم نباشد، تفاوت زیادی نمی کند. به هرحال تاکید زیادی بود به اینکه بنده تعویض شوم. بعدها گفته شده بود که فشاری به دکتر لاریجانی می آید که تعویض شود، خانم دکتر وحید گفتند که توصیه شده بنده بنویسم فشاری به من نیامده. من به خانم دکتر وحید گفتم هر امری بکنید، تابعم، اما خلاف واقع نمی توانم بگویم. چون شما چند روز پیش به من گفتید دوستان دولت از شما خواسته اند من کنار بروم. گفتم من نمی توانم خلاف بنویسم.
همان سال ۸۸ این فشارها مطرح بود؟
بله، همان دو سه ماه نخست حضور در وزارت بهداشت. بعد مجدداً این اصرار تکرار شد، خانم دکتر گفتند حالا شما دو سه کلمه بنویسید. گفتم نمی توانم خلاف واقع بنویسم. نشستیم فکر کردیم با هم، تا یک نفر از دوستانمان گفت خبری در سایتی منتشر میکنیم که منابع آگاه در وزارت بهداشت می گویند فشاری به آقای دکتر لاریجانی نمی آید و ایشان کارشان را انجام میدهد و بعد پرینت همان را بردند به دولت و نشان دوستان دولت دادند و در آن برهه راضی شدند. البته این مساله ادامه داشت و هر چند صباحی رخ می داد. چون برای خودم روشن بود که موضوع چیست، لازم نبود کاری انجام دهم. اما خانم دکتر خیلی اصرار داشت که شما به وزارت بهداشت کمک بکن. به واقع از نظر اخلاقی، نمی توانستم رها کنم و بروم. چون قبل از اینکه خانم دکتر این مسوولیت را بپذیرد، با من مشورت کرد که وزارتخانه را بپذیرند یا نپذیرند. من به خاطر صلاح نظام سلامت به ایشان توصیه کردم اگر پیشنهادی شده است، بپذیرید. البته در سال ۸۴، قبل از اینکه آقای دکتر لنکرانی وزارت بهداشت را بپذیرند، از من خواستند که بروم دولت و مصاحبه کنم برای وزارت بهداشت. اما به صراحت گفتم خیلی انگیزه ای برای وزارت ندارم و مشغول کارهای علمی هستم و فکر می کنم با درگیری در سطح وزارت، نمی توانم کارهای علمی ام را انجام بدهم. گفتم از افراد دیگری استفاده کنید.
با آقای احمدینژاد حرف زدید؟
آقای دکتر دانشجعفری در ریاست جمهوری از طرف ایشان با من صحبت کردند. من گفتم به ایشان که هرکسی بیاید، آنچه دارم در طبق اخلاص می گذارم. به همین دلیل رابطه من با آقای دکتر لنکرانی چنین چیزی بود. در زمان خانم دکتر وحید هم من همین مشی را داشتم تا هرکسی کمکی بخواهد، انجام دهم. خیلی وقتها آن چیزی که به نظرم می رسید، می گفتم، وزرا هم به صلاح می دیدند یا نمی دیدند، اجرا می کردند یا نه.
اختلافات در دوره خانم دکتر دستجردی کی به اوج رسید؟
اختلافات ادامه پیدا کرد. در حوزه وزارت بهداشت مکرر تکرار می شد. در یکی دو جلسه به صراحت از خانم دکتر وحید خواسته شد که اگر می خواهی بمانی، باید فلانی را کنار بگذارید. به هرحال به ابر و باد و مه و خورشید هم دخالت داشت؛ بستگی داشت که هوا خوب بود، هوا بد بود، کم و زیاد می شد. اما در تمام سه سال وزارت خانم دکتر وحید این چالش را داشتیم. چند صباحی ایشان میگفتند در دولت، آقای مشایی پیغام آوردند از آقای رییس جمهور که اگر فلانی را برکنار نکنید، نمیتوانیم با شما ادامه بدهیم. خود آقای دکتر احمدینژاد هم مفصل با خانم دکتر وحید صحبت کرده بودند که شرط ماندن شما این است که ایشان را کنار بگذارید؛ در اواخر دوره حضور در وزارت بهداشت. واقعش هم من این را حق یک رییسجمهور می دانم که بخواهد در زمانی یک کسی برکنار بشود یا نشود. من هم به خانم دکتر وحید هم توصیه می کردم که شما همان مسیر را بروید که به شما می گویند. اما در مساله عزل ایشان، این اصرار به ماندن من، بی ارتباط نبود. خانم دکتر وحید می گفتند حتی در یکی از جلسات به ایشان گفته شده بود اگر دکتر لاریجانی را برکنار کنید، مسائل ارزیتان حل می شود.
یعنی این برخورد و اختلاف سیاسی موجب بحران دارو شد؟
من شواهدی را می گویم که به خانم دکتر وحید گفته شده بود. جلسهای هم بود، از من هم خواسته شد که در جلسهای شرکت کنم؛ خانم دکتر سلطانخواه، معاون علمی رییسجمهور، از من خواستند بروم دفترشان، در آنجا خانم دکتر مجتهدزاده، رییس مرکز امور زنان ریاست جمهوری و خانم بداغی، معاون حقوقی رییسجمهور هم حضور داشتند. از من خواستند مشکل را یکجوری حل کنید و اگر شما کنار بروید، مشکل خانم دکتر وحید برطرف می شود. من به ایشان عرض کردم که تابع هستم. کار دیگری از دستم بر نمیآید. به خانم دکتر وحید هم گفتم آماده استعفا هستم، حتی نامه استعفا را نوشتم و گفتم هرزمانی خواستید، موافقت کنید. گفتم کار دیگری نمیتوانم بکنم. اگر هم می خواهید آقای رییس جمهور من را عزل کنند، بفرمایید ایشان نامهای بنویسند و من را عزل کنند. مساله مهمی نیست. در یک جلسه ای آقای رییسجمهور به خانم دکتر وحید گفتند اگر نمی خواهید این کار را انجام بدهید، ما ایشان را مستقیم برکنار میکنیم. من از نظر روحی هم آن روزها اذیت بودم؛ وسط جلسه هیات ممیزه دانشگاه بودیم، زنگ زدند خانم دکتر وحید آمدهاند در پایین ساختمان. من بلافاصله فهمیدم که چه خبر است. رفتیم پایین گفتند در جلسه هیات دولت به ایشان گفته اند چند ساعت وقت دارید دکتر لاریجانی را برکنار کنید.
چهارشنبه ۶ دیماه ۹۱.
بله. به هرحال چنین بحثی بود. من به خانم دکتر سلطانخواه و دوستان دیگر گفتم که واقعیتش این است که خیلی مساله مهمی از منظر من نیست. من چکار می توانم بکنم. من به هرحال باید مشی خودم را داشته باشم. اگر رئیس جمهور می خواهند من را بردارند، یک کاغذ دستی بنویسند من می روم دنبال کارم. اگر خانم دکتر وحید می خواهند استعفای من را قبول کنند. اما نمی توانم دانشگاه را بدون دلیل قانونی رها کنم. ممکن است مشکلی پیش بیاید. روز پنجشنبه بعدازظهر در دفتر کارم نشسته بودم، تلویزیون اعلام کرد خانم دکتر وحید عزل شده اند. هرچند از صبح می دانستم این اتفاق می افتد. من خودم را آماده کردم بودم برای استعفا؛ به هرحال وزیری که از نظر اخلاقی اینقدر استواری میکند و نمیخواهد یک رییس دانشگاهی تعویض شود و حاضر است پست و مقامش را به همین دلیل بگذارد کنار. خب من اخلاقا معنی نداشت در آن سمت بمانم. من قبل از آن با اصرار استعفانامه ام را از خانم دکتر گرفته بودم. بعد از عزل ایشان، من کاغذ استعفا و پاراف ایشان را گفتم در سایت بگذارند. همان بعدازظهر هم معاونان آمدند، خداحافظی کردیم. یک قدری متاثر هم شدیم. و دیگر من دانشگاه نرفتم. این پایان کار ما بود.
دلیل اصرار آقای احمدینژاد به برکناریتان را متوجه نشدید؟
من به هرحال آدم سیاسی نیستم. بیشترین تمرکز من بر کارهای علمی، درمانی و پژوهشی و اینهاست. من وقتی رنج بیماران را می بینم، احساس می کنم باید تمام امورم را وقف دیابتی ها بکنم. از این کار لذت هم می برم و بسیار هم خوشحالم. جمعه ای که من برای کارهای علمی سپری می کنم، شادابی وصفناپذیری دارم. من ازاین فرآیند ناراحتی ندارم و آخرش هم نفهمیدم علت اصرار به عزل من چه بوده است.
شما بارها گفته اید شخصیت سیاسی نیستید و علاقه ای هم به سیاست ندارید. اما به خانواده ای تعلق دارید که شهرت سیاسی دارند؛ دو برادر شما رییس قوهمقننه و قوهقضاییه هستند. برادر بزرگتان سوابق سیاسی پررنگی دارد و اکنون رییس شورای حقوقبشر قوه قضاییه است. به هرحال چتر سیاسی بر خاندان لاریجانی حاکم هست. فکر نمیکنید همین چتر سیاسی و اختلافاتی که آقای احمدینژاد با دو برادر دیگرتان داشت، دلیل اصرار به عزل شما بود؟
خب بدون شک چنین چیزی هست. من که رابطه مستقیمی با آقای دکتر احمدینژاد نداشتم که بحثی پیش بیاید. البته من آدم ضابطه گرایی هم هستم. در مجموعه دانشگاه به یاد ندارم کار خلافی را انجام داده باشم. آنچه که می فهمیدم تلاش می کردم تا انجام شود. واقع هم این است که خواسته هایی هم از سوی برخی بود، اما من مسیر خودم را در دانشگاه رفتم. خیلی هم عزل و نصب ها را به توصیه کسی انجام ندادم. اینجور آدمی هم نیستم که کاری که توجیه نیستم را انجام بدهم. ممکن است از این حالت خوششان نمی آمده. وقتی از خانم دکتر وحید می پرسیدم ایشان (رییسجمهور) چه مشکلی دارد که اصرار دارد من بروم تا برطرف کنم، اما دلایلی را که خانم دکتر وحید می گفت، به من بر نمیگشت.
چه دلایلی بود؟
ظاهرا همین استنباط شما بود.
برگردیم به بحران دارو در سال ۹۱ که موجب شد که خانم دکتر وحید دستجردی از وزارت بهداشت برکنار شوند؛ ظاهر امر چالش ریاست جمهوری و وزارت بهداشت برسر ارز دارو بود. اما در روزی که آقای احمدینژاد خانم وزیر را برکنار کرد (۷ دیماه ۹۱) ، نامه خداحافظی شما منتشر شد که تاریخ سه هفته قبل از این ماجرا را داشت در آن اشاره های صریحی به فشارها برای برکناری شما شده بود. نوشته بودید حاضر هستید از وزارت بهداشت بروید تا مجموعه وزارتخانه کارش را بهتر انجام دهد. شما منصوب آقای احمدینژاد به عنوان رییس شورایعالی انقلابفرهنگی در دانشگاه علوم پزشکی تهران بودید و در زمان ایشان رییس این دانشگاه شدید. حتی در دوره دوم ریاست جمهوری آقای احمدینژاد هم با حکم رییس شورایعالی انقلابفرهنگی، عضو هیات امنای دانشگاه علوم پزشکی گلستان هم شدید. ضمن اینکه رییس شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت هم بودید که البته قائم مقام وزیر هم بود. چه اتفاقی افتاد که به اختلاف خانم دکتر دستجردی با آقای احمدینژاد به خاطر شما و بعد به بحران دارویی منجر شد؟ برداشت این است که دولت به خاطر شما چوب لای چرخ وزارت بهداشت می گذاشت.
من حدود ۲۲-۲۳ سال است که به اشکال مختلف در مدیریت سیستم سلامت درگیر هستم. اوایل به عنوان قائم مقام یکی از معاونت های وزارت بهداشت در زمان آقای دکتر ایرج فاضل وارد این وزارتخانه شدم. بعد معاون آقای دکتر ملکزاده شدم، بعدها معاون آقای دکتر مرندی شدم به مدت چهار سال. زمان آقای دکتر فرهادی، از ایشان خواستم بروم در دانشگاه علوم پزشکی تهران، شاید خودش هم می خواست. در همان دوره معاون پژوهشی دانشگاه شدم. در زمان وزارت آقای دکتر لنکرانی، اولین رییس دانشگاهی که منصوب شد، من بودم. شاید برای نخستین بار بود که کسی مستقیما و بدون سپری شدن دوره سرپرستی، با حکم شورای عالی انقلاب فرهنگی رییس دانشگاه میشد. آن هم در نخستین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی. در همان زمان که رییس دانشگاه علوم پزشکی تهران شدم، یک برنامهای را به وزارت بهداشت توصیه میکردم که گروهی کار فکری دائم داشته باشند برای توسعه سیاستگذاری ها در وزارتخانه. ضمن اینکه مدیریت مبتنی بر شواهد را در وزارت بهداشت توسعه بدهند و تصمیمات وزارت بهداشت را جدیتر و منسجمتر کنند. همان زمان آقای دکتر لنکرانی از من خواستند شما خودتان این کار را بکنید، پس حکمی به عنوان رییس شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت برای من زدند و این حکم ادامه پیدا کرد تا ۸ سال بعد. درواقع من حکمی از خانم دکتر وحید به عنوان مسوولیت دانشگاه و رییس شورای سیاستگذاری نداشتم و همان حکم های قبلی بود.
در دوره آقای دکتر لنکرانی که قائم مقام وزیر نبودید. در دوره خانم دکتر دستجردی حکم قائممقامی داشتید.
رییس شورای سیاستگذاری در ساختار جدید وزارت بهداشت، قائم مقام وزیر بهداشت در سیاستگذاری بود. به همین دلیل آن مسیر را ادامه میدادیم. ضمن اینکه کار من در وزارت بهداشت، کار تکنیکال بود. اتفاقاً در سال گذشته و بعد از این وقایعی که شما به آن اشاره کردید فرصتی شد و من گزارش ۸ سال شورای سیاستگذاری را تدوین کردم که امیدوارم به زودی منتشر شود. عمده کار ما نقشه علمی کشور در حوزه سلامت بود. من نماینده وزارت بهداشت برای تدوین نقشه علمی کشور در شورای عالی انقلاب فرهنگی بودم. مسوول کمیته بهداشت و درمان بودم. بعدها مسوول تلفیق نقشه علمی کشور شدم. بعد نقشه حوزه سلامت را طراحی و نهایی کردیم. بعد نقشه تحول در حوزه سلامت را طراحی کردیم. بعدها در دوره خانم دکتر وحید درگیری های کاری کوتاه مدت برای برنامهریزی و سیاستگذاری وزارت بهداشت بیشتر شد. نتیجه این شد که بحث های برنامه ریزی و اولویت های معاونت ها، طراحی و اولویت بندی برنامه پنجم و از این قبیل را پیگیری میکردیم. این یک بحث کاری ما بود.
در اوایل وزارت خانم دکتر دستجردی، گفتگویی از شما منتشر شد که گفتید «من وزیر در سایه نیستم». یعنی چنین برداشت میشد که شما تاثیرگذاری زیادی در وزارتخانه دارید.
اینکه از بیرون گفته شود که ایشان تاثیرش در وزارت بهداشت زیاد است، طبیعی بود؛ چون کسی که مسوول سیاستگذاری وزارتخانه است، تاثیرگذار هم هست. در دوره آقای دکتر لنکرانی البته چالش به این شکل نداشتیم، شاید هم بوده و به من منتقل نمی کردند، نمی دانم. اما در دوره خانم دکتر وحید بعد از چند هفته که از شروع کار گذشت بحث هایی مطرح بود که دکتر لاریجانی در دانشگاه تهران نباشد، در وزارتخانه هم نباشد.
این بحث ها از طرف چه کسی بود؟
از طرف معاون اول رئیس جمهور، خود دکتر احمدینژاد و برخی دوستانشان مطرح میشد. البته خیلی اهمیت نداشت. ما پزشکیم و کار تخصصی خودمان را میکنیم. چون اولویت نخست من بحث های علمی و تخصصی است که از انجام آنها شادمانم. پس از این حرف و حدیثها توصیه من همواره به خانم دکتر وحید این بود که شما صلاح وزارت بهداشت را ببینید و من هم اگر بتوانم کمکی بکنم، به اسم و رسم هم نباشد، تفاوت زیادی نمی کند. به هرحال تاکید زیادی بود به اینکه بنده تعویض شوم. بعدها گفته شده بود که فشاری به دکتر لاریجانی می آید که تعویض شود، خانم دکتر وحید گفتند که توصیه شده بنده بنویسم فشاری به من نیامده. من به خانم دکتر وحید گفتم هر امری بکنید، تابعم، اما خلاف واقع نمی توانم بگویم. چون شما چند روز پیش به من گفتید دوستان دولت از شما خواسته اند من کنار بروم. گفتم من نمی توانم خلاف بنویسم.
همان سال ۸۸ این فشارها مطرح بود؟
بله، همان دو سه ماه نخست حضور در وزارت بهداشت. بعد مجدداً این اصرار تکرار شد، خانم دکتر گفتند حالا شما دو سه کلمه بنویسید. گفتم نمی توانم خلاف واقع بنویسم. نشستیم فکر کردیم با هم، تا یک نفر از دوستانمان گفت خبری در سایتی منتشر میکنیم که منابع آگاه در وزارت بهداشت می گویند فشاری به آقای دکتر لاریجانی نمی آید و ایشان کارشان را انجام میدهد و بعد پرینت همان را بردند به دولت و نشان دوستان دولت دادند و در آن برهه راضی شدند. البته این مساله ادامه داشت و هر چند صباحی رخ می داد. چون برای خودم روشن بود که موضوع چیست، لازم نبود کاری انجام دهم. اما خانم دکتر خیلی اصرار داشت که شما به وزارت بهداشت کمک بکن. به واقع از نظر اخلاقی، نمی توانستم رها کنم و بروم. چون قبل از اینکه خانم دکتر این مسوولیت را بپذیرد، با من مشورت کرد که وزارتخانه را بپذیرند یا نپذیرند. من به خاطر صلاح نظام سلامت به ایشان توصیه کردم اگر پیشنهادی شده است، بپذیرید. البته در سال ۸۴، قبل از اینکه آقای دکتر لنکرانی وزارت بهداشت را بپذیرند، از من خواستند که بروم دولت و مصاحبه کنم برای وزارت بهداشت. اما به صراحت گفتم خیلی انگیزه ای برای وزارت ندارم و مشغول کارهای علمی هستم و فکر می کنم با درگیری در سطح وزارت، نمی توانم کارهای علمی ام را انجام بدهم. گفتم از افراد دیگری استفاده کنید.
با آقای احمدینژاد حرف زدید؟
آقای دکتر دانشجعفری در ریاست جمهوری از طرف ایشان با من صحبت کردند. من گفتم به ایشان که هرکسی بیاید، آنچه دارم در طبق اخلاص می گذارم. به همین دلیل رابطه من با آقای دکتر لنکرانی چنین چیزی بود. در زمان خانم دکتر وحید هم من همین مشی را داشتم تا هرکسی کمکی بخواهد، انجام دهم. خیلی وقتها آن چیزی که به نظرم می رسید، می گفتم، وزرا هم به صلاح می دیدند یا نمی دیدند، اجرا می کردند یا نه.
اختلافات در دوره خانم دکتر دستجردی کی به اوج رسید؟
اختلافات ادامه پیدا کرد. در حوزه وزارت بهداشت مکرر تکرار می شد. در یکی دو جلسه به صراحت از خانم دکتر وحید خواسته شد که اگر می خواهی بمانی، باید فلانی را کنار بگذارید. به هرحال به ابر و باد و مه و خورشید هم دخالت داشت؛ بستگی داشت که هوا خوب بود، هوا بد بود، کم و زیاد می شد. اما در تمام سه سال وزارت خانم دکتر وحید این چالش را داشتیم. چند صباحی ایشان میگفتند در دولت، آقای مشایی پیغام آوردند از آقای رییس جمهور که اگر فلانی را برکنار نکنید، نمیتوانیم با شما ادامه بدهیم. خود آقای دکتر احمدینژاد هم مفصل با خانم دکتر وحید صحبت کرده بودند که شرط ماندن شما این است که ایشان را کنار بگذارید؛ در اواخر دوره حضور در وزارت بهداشت. واقعش هم من این را حق یک رییسجمهور می دانم که بخواهد در زمانی یک کسی برکنار بشود یا نشود. من هم به خانم دکتر وحید هم توصیه می کردم که شما همان مسیر را بروید که به شما می گویند. اما در مساله عزل ایشان، این اصرار به ماندن من، بی ارتباط نبود. خانم دکتر وحید می گفتند حتی در یکی از جلسات به ایشان گفته شده بود اگر دکتر لاریجانی را برکنار کنید، مسائل ارزیتان حل می شود.
یعنی این برخورد و اختلاف سیاسی موجب بحران دارو شد؟
من شواهدی را می گویم که به خانم دکتر وحید گفته شده بود. جلسهای هم بود، از من هم خواسته شد که در جلسهای شرکت کنم؛ خانم دکتر سلطانخواه، معاون علمی رییسجمهور، از من خواستند بروم دفترشان، در آنجا خانم دکتر مجتهدزاده، رییس مرکز امور زنان ریاست جمهوری و خانم بداغی، معاون حقوقی رییسجمهور هم حضور داشتند. از من خواستند مشکل را یکجوری حل کنید و اگر شما کنار بروید، مشکل خانم دکتر وحید برطرف می شود. من به ایشان عرض کردم که تابع هستم. کار دیگری از دستم بر نمیآید. به خانم دکتر وحید هم گفتم آماده استعفا هستم، حتی نامه استعفا را نوشتم و گفتم هرزمانی خواستید، موافقت کنید. گفتم کار دیگری نمیتوانم بکنم. اگر هم می خواهید آقای رییس جمهور من را عزل کنند، بفرمایید ایشان نامهای بنویسند و من را عزل کنند. مساله مهمی نیست. در یک جلسه ای آقای رییسجمهور به خانم دکتر وحید گفتند اگر نمی خواهید این کار را انجام بدهید، ما ایشان را مستقیم برکنار میکنیم. من از نظر روحی هم آن روزها اذیت بودم؛ وسط جلسه هیات ممیزه دانشگاه بودیم، زنگ زدند خانم دکتر وحید آمدهاند در پایین ساختمان. من بلافاصله فهمیدم که چه خبر است. رفتیم پایین گفتند در جلسه هیات دولت به ایشان گفته اند چند ساعت وقت دارید دکتر لاریجانی را برکنار کنید.
چهارشنبه ۶ دیماه ۹۱.
بله. به هرحال چنین بحثی بود. من به خانم دکتر سلطانخواه و دوستان دیگر گفتم که واقعیتش این است که خیلی مساله مهمی از منظر من نیست. من چکار می توانم بکنم. من به هرحال باید مشی خودم را داشته باشم. اگر رئیس جمهور می خواهند من را بردارند، یک کاغذ دستی بنویسند من می روم دنبال کارم. اگر خانم دکتر وحید می خواهند استعفای من را قبول کنند. اما نمی توانم دانشگاه را بدون دلیل قانونی رها کنم. ممکن است مشکلی پیش بیاید. روز پنجشنبه بعدازظهر در دفتر کارم نشسته بودم، تلویزیون اعلام کرد خانم دکتر وحید عزل شده اند. هرچند از صبح می دانستم این اتفاق می افتد. من خودم را آماده کردم بودم برای استعفا؛ به هرحال وزیری که از نظر اخلاقی اینقدر استواری میکند و نمیخواهد یک رییس دانشگاهی تعویض شود و حاضر است پست و مقامش را به همین دلیل بگذارد کنار. خب من اخلاقا معنی نداشت در آن سمت بمانم. من قبل از آن با اصرار استعفانامه ام را از خانم دکتر گرفته بودم. بعد از عزل ایشان، من کاغذ استعفا و پاراف ایشان را گفتم در سایت بگذارند. همان بعدازظهر هم معاونان آمدند، خداحافظی کردیم. یک قدری متاثر هم شدیم. و دیگر من دانشگاه نرفتم. این پایان کار ما بود.
دلیل اصرار آقای احمدینژاد به برکناریتان را متوجه نشدید؟
من به هرحال آدم سیاسی نیستم. بیشترین تمرکز من بر کارهای علمی، درمانی و پژوهشی و اینهاست. من وقتی رنج بیماران را می بینم، احساس می کنم باید تمام امورم را وقف دیابتی ها بکنم. از این کار لذت هم می برم و بسیار هم خوشحالم. جمعه ای که من برای کارهای علمی سپری می کنم، شادابی وصفناپذیری دارم. من ازاین فرآیند ناراحتی ندارم و آخرش هم نفهمیدم علت اصرار به عزل من چه بوده است.
شما بارها گفته اید شخصیت سیاسی نیستید و علاقه ای هم به سیاست ندارید. اما به خانواده ای تعلق دارید که شهرت سیاسی دارند؛ دو برادر شما رییس قوهمقننه و قوهقضاییه هستند. برادر بزرگتان سوابق سیاسی پررنگی دارد و اکنون رییس شورای حقوقبشر قوه قضاییه است. به هرحال چتر سیاسی بر خاندان لاریجانی حاکم هست. فکر نمیکنید همین چتر سیاسی و اختلافاتی که آقای احمدینژاد با دو برادر دیگرتان داشت، دلیل اصرار به عزل شما بود؟
خب بدون شک چنین چیزی هست. من که رابطه مستقیمی با آقای دکتر احمدینژاد نداشتم که بحثی پیش بیاید. البته من آدم ضابطه گرایی هم هستم. در مجموعه دانشگاه به یاد ندارم کار خلافی را انجام داده باشم. آنچه که می فهمیدم تلاش می کردم تا انجام شود. واقع هم این است که خواسته هایی هم از سوی برخی بود، اما من مسیر خودم را در دانشگاه رفتم. خیلی هم عزل و نصب ها را به توصیه کسی انجام ندادم. اینجور آدمی هم نیستم که کاری که توجیه نیستم را انجام بدهم. ممکن است از این حالت خوششان نمی آمده. وقتی از خانم دکتر وحید می پرسیدم ایشان (رییسجمهور) چه مشکلی دارد که اصرار دارد من بروم تا برطرف کنم، اما دلایلی را که خانم دکتر وحید می گفت، به من بر نمیگشت.
چه دلایلی بود؟
ظاهرا همین استنباط شما بود.