نورالدین زرین کلک که زمانی در دانشگاه تهران به تدریس میپرداخت ولی به واسطه رفتار زنندهاش نسبت به یک دختر دانشجوی محجبه، توبیخ و با اصرار بر رفتار زشتش از دانشگاه اخراج شد به تازگی افاضاتی را در یک روزنامه بیان کرده؛ خواندنی و البته پر از شگفتی!
به گزارش صراط نيوز به نقل از شبکه ایران:
زرین کلک که در دوران اصلاحات تا میتوانست سیاستهای فرهنگی دولتمردان را میستود و آنها را عامل ایجاد اصلاحات بنیادین(!) در عرصه فرهنگ میدانست، در ابتدای یادداشت اخیرش به این مساله اشاره کرده که سالهاست عطای حضور در جشنواره فجر را به لقایش بخشیده چراکه فکر میکند سینمای ایران بیش از حد دولتی شده.
زرین کلک که خود را پدر انیمیشن ایران میداند، در ادامه یادداشتش آورده سینمای وطن به چنان روزی افتاده که تنها میتوان بر جسم کم جان آن اشک خون فشاند و دلیل این اوضاع هم چیزی نیست مگر نبود باغبان لایقی که بتواند هم ریشه را بشناسد و هم ساقه و میوه را. جالبتر از این، زرینکلک در انتهای یادداشت خود از این مساله سخن گفته که سینمای ایران در سی سال اخیر هیچ محصول قابل اعتنایی نداشته است.
دلیل پوشالی و سراسر بغض بودن نوشته کسی که خود را یک هنرمند دانسته و نباید همه چیز را سیاه و سفید ببیند همین بخش پایانی نوشته اوست که ادعا دارد سینمای ایران در سی سال اخیر هیچ محصول قابل اعتنایی نداشته است.
حتی اگر این مساله را در نظر نگیریم که بسیاری از جوایز جهانی سینمای ایران از نخل طلای کن گرفته تا خرس طلای برلین و راهیابی به فهرست نهایی کاندیداهای بهترین فیلم خارجی اسکار، در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دست آمده، این موضوع قابل تمرکز است که چرا زرین کلک در تمام هشت سالی که دولت اصلاحات با سیاستهای ریاکارانه خود فضایی را فراهم کرده بود برای عرضه آثار نازل که کیفیت بسیاری از آنها حتی بدتر از فیلمفارسیهای دوران طاغوت بود، برای یک بار هم که شده دست به قلم نبرده و یک خط درباره هرزهنگاری مدیران وقت مطلب ننوشت؟
با این حال باید پرسید چرا وی، در روزگار اخیر که دوستان اصلاحطلبشان به دلیل رفتارهای افراطی سابق خود از سوی مردم بایکوت شده و کنج انزوا طلبیدهاند، جناب زرینکلک تازه یادشان آمده که سینمایی هم وجود دارد!
گفتن این واقعیت آن هم درباره کسی که بیش از هفتاد سال سن دارد و نمیبایست رفتارش به مانند یک جوان، احساساتی باشد، کمی دشوار است اما به نظر میرسد زرینکلک همچنان در ناراحتی ناشی از اخراج خود از دانشگاه تهران به سر میبرد و اینکه زمین و زمان را به هم میبافد تا سیاستهای فرهنگی دولت را نقد کند؛ فقط و فقط راهی است برای جبران ناکامی مذکور.
اما ای کاش زرینکلک که ادعای دموکراسیخواهیاش گوش فلک را پر کرده، برای دانشجویی که حجاب برتر را به عنوان پوشش مطلوب خود برگزیده بود، هم همان قدر ارزرش قائل بود که برای یک انسان ولنگار!
نورالدین زرینکلک! مگر این سینما در زمان عطاءا.. مهاجرانی دولتی نبود، مگر در زمان مسجدجامعی چیزی جز سینمای دولتی را شاهد بودیم؟ شاید به خاطر اینکه آشنایی با مدیران فرهنگی آن دوران رانتهایی متعدد را برای شما فراهم میکرد، هیچ گاه به نقد عملکرد آنها نپرداختید! اگر این چنین باشد باید افسوس خورد به حال انیمیشن ایران که شما، خود را پدر آن میدانید! البته از کسی که پدربزرگش یک غربزده تمام عیار و موسس اولین مدرسه مختلط ایران بوده، چیزی بیش از این هم نمیتوان انتظار داشت!