صراط: رزمندگان حزبالله در سوریه نه تنها مجبور شدند در میدانهای رزمی حضور یابند که برای آنها ناشناخته بود، بلکه برای اولین بار در عملیاتهایی شرکت کردند که حالت تهاجمی داشتند، با توجه به این تجربیات، نقش و ماهیت نظامی جنبش مقاومت اسلامی لبنان بعد از گذشت سه دهه وارد مرحله نوینی شده است.
غرب و اسرائیل که پس از جنگ 2006 دریافتند حزبالله پدیدهای نیست که بتوان آن را به صورت مستقیم در یک عملیات نظامی از بین برد به دنبال فرصتی بودند تا از طریق دیگر به جنبش مقاومت اسلامی لبنان که هماکنون به کنشگری غیرقابل انکار و تأثیرگذار در سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی تبدیل شده، ضربه وارد کنند و این فرصت با آغاز بحران سوریه در مارس 2011 فراهم شد. بدین ترتیب با تشدید بحران سوریه، حزبالله هدف یک نقشه پیچیده و حساب شده قرار گرفت. جنبش مقاومت اسلامی لبنان با خویشتنداری و هوشیاری، تحولات متحد قدیمی خود را زیر نظر گرفت و با وجود اینکه مخالفان سوری به نزدیکی دروازههای دمشق رسیده بودند، حاضر به دخالت نظامی به صورت جدی نشد و گروههای داخلی این کشور را به گفتوگوهای ملی برای رسیدن به یک راهحل صلحآمیز فراخواند و فعالیت نظامی خود را در مقیاسی بسیار کم به دفاع از حرم حضرت زینب و همچنین ساکنین روستاهای شیعهنشین در مناطق مرزی لبنان و سوریه محدود کرد.
اما زمانی که سیل گروههای تکفیری از سرتاسر جهان با حمایت مالی و تسلیحاتی بعضی کشورهای عربی شدت گرفت و پیشروی این گروهها تا آنجایی ادامه یافت که شروع به ایجاد پایگاهی در شهر استراتژیک قصیر واقع در پنج کیلومتری مرز لبنان کردند، سید حسن نصرالله در اوایل خرداد ماه 1392 با تشریح مواضع حزبالله، اعلام کرد که جنبش مقاومت اسلامی لبنان بیش از این دیگر نمیتواند در مقابل جنگ جهانی که علیه سوریه به راه افتاده است، ساکت بنشیند. در این روز سیدحسن نصرالله با اشاره به اینکه در مقابل گروهی که جز خشونت چیز دیگری نمیشناسند، راهی جز برخورد خشونتآمیز وجود ندارد، اعلام کرد حزبالله اجازه نخواهد داد پشتوانه مقاومت شکسته شود.
قصیر؛ عملیات در سرزمینی ناشناخته
بدین ترتیب حزبالله لبنان با اعلام جنگ در قصیر، وارد مرحلهای نوین از حیات 32 ساله خود شد. حضور حزبالله در سوریه از دیدگاه نظامی از دو جهت حائز اهمیت زیادی است؛ از یک طرف رزمندگان حزبالله برای اولین بار مجبور شدند در میدان رزمی مشارکت داشته باشند که برای آنها ناشناخته و خارج از جنوب لبنان بود _ برای یک گروه چریکی شناخت کامل تمامی مختصات میدان نبرد اهمیت زیاد دارد_ و از طرف دیگر، جنگ قصیر اولین محک رزمندگان جنبش مقاومت اسلامی لبنان در یک عملیات تهاجمی بود. شهر قصیر همچنین از نظر استراتژیکی نیز بسیار مهم است؛ این منطقه بر مسیر جنوبی که استان حمص را به استان علوی نشین لاذقیه واقع در سواحل مدیترانه وصل میکند، اشراف دارد؛ استانی که بهمنزله استحکامات حکومت سوریه تلقی میشود. قصیر همچنین در امتداد راههای جنوبی منتهی به شهر حمص قرار دارد. کنترل شورشیان بر القصیر علاوه بر اینکه روستاهای شیعهنشین را در معرض تهدید قرار میداد، دسترسی حکومت به دره بقاع لبنان را که از مراکز اصلی حزبالله است، با دشواری مواجه میکرد و همچنین عبور تسلیحات از مرز لبنان برای شورشیان سوری در غرب مرکزی این کشور را تسهیل میکرد. بدین ترتیب جنگ قصیر در 19می با حملات توپخانهای ارتش سوریه و پیشروی زمینی رزمندگان حزبالله لبنان آغاز شد و بعد از 17 روز، این نیروها توانستند تسلط کامل این شهر مرزی و استراتژیک را به دست بگیرند، این جنگ تحت عنوان «جنگ قصیر» نقطه عطفی در تاریخ جنگ داخلی دو ساله سوریه محسوب میشود.
جفری وایت استراتژیست سرشناس امریکایی، استراتژی نیروهای سوریه و حزبالله در این جنگ را تحت عنوان «قواعد قصیر» مشخص میکند. مهمترین شاخصهای این استراتژی از نظر این تحلیلگر مؤسسه مطالعات و سیاستگذاری واشنگتن عبارتند از:1) ترکیب واحدهای منظم(ارتش سوریه)، نامنظم(رزمندگان حزب الله) و نیروهای وفادار (کمیتههای دفاع مردمی و ارتش دفاع ملی که متشکل از مردم سوریه است و توسط حزبالله سازماندهی و آموزش دیدهاند و گفته میشود شامل 60 هزار نیرو میشود) به منظور دستیابی به یک نیروی رزمی مؤثر 2) ایزوله کردن مناطق هدف به منظور جلوگیری از تقویت، بازیابی توان نظامی و فرار شورشیان 3) بمباران گیجکننده مناطق هدف به منظور تضعیف توان دفاعی دشمن و ایجاد شرایط سخت برای آن 4) حمله به مراکز دیدهبانی و گشتیهای شورشیان در مناطق دور از پایگاههای اصلی آنان به منظور تنگتر کردن حلقه محاصره 5) انجام یورشهای پیاپی بهمنظور تسخیر مواضع، بالا بردن تلفات و به اتمام رساندن مهمات شورشیان و تضعیف روحیه دشمن 6) به کارگیری بهینه از مزیت قدرت هوایی، یعنی انجام حملات مداوم و هماهنگ.
تفاوتهای میدانی و تاکتیکی
پس از آزادسازی قصیر، گروههای تکفیری که دچار شکست سختی شده بودند برای انتقامگیری به انجام بمبگذاریهای کورکورانه در سرتاسر لبنان به ویژه در منطقه ضاحیه واقع در جنوب بیروت_ ساکنین این منطقه عمدتاً از طرفداران حزبالله هستند_ دست زدند. گزارش منابع امنیتی حاکی از آن بود که اکثر خودروهای بمبگذاری شده در منطقه قلمون سوریه آماده و سپس برای انفجار به لبنان ارسال میشوند. بنابراین، این منطقه به ویژه شهر یبرود هدف بعدی رزمندگان حزبالله قرار گرفت. قلمون یک منطقه کوهستانی است که در غرب سوریه و در جوار مرزهای شرقی لبنان قرار دارد که در خود شهرها و روستاهای زیادی جا داده است. به دلیل ماهیت کوهستانی و صعبالعبور بودن منطقه قلمون ارتش سوریه نمیتوانست در این منطقه حضور قوی داشته باشد. به همین دلیل حزب الله همانند نبرد قصیر نقش پیشرو برای پاکسازی این منطقه از وجود گروههای تکفیری را به عهده گرفت. به دلیل شرایط جغرافیایی منطقه و دستور رهبری حزبالله بر رزمندگان این جنبش مبنی بر پیشروی آهسته برای کاهش تلفات، عملیات آزادسازی قلمون زمان بیشتری از نبرد قصیر برد. در همین خصوص نیکلاس بلنفورد کارشناس امریکایی و نویسنده کتاب «رزمندگان خدا: نگاهی به نبرد 30 ساله حزبالله علیه اسرائیل» مینویسد: «استراتژی نظامی این گروه در منطقه یبرود به صورت عمده با حمله سریعی که منجر به پیروزی در القصیر شد، فرق دارد، قلمون نیازمند عملیات با سرعت آهسته و تدریجی هدفمند برای بازپسگیری زمین است و نه نیازمند یک عملیات سریع و بیپروا.» فیلیپ اسمیت محقق دانشگاه مریلند امریکا و نویسنده وب سایت «دسته اسب سواران حزبالله» نیز در اواسط نبرد قلمون گفت که «این نوع عملیات به صورت عمده ناشی از جغرافیای این منطقه میشود. وجود کوههای زیاد با جغرافیای خاص خود باعث شده تا کنترل بر یبرود به زمان زیادی نسبت به القصیر لازم داشته باشد. حملات هوایی دولت سوریه و انجام عملیاتهای هجومی و درگیریهای فیزیکی توسط نیروهای طرفدار دولت سوریه تشدید یافته است. در همین حال روزنامه الرای کویت به نقل از یک افسر عالی رتبه نظامی در اتاق عملیات مشترک ارتش سوریه و حزبالله گزارش داد: «ما با توجه به تجربیات جنگ قصیر، تصمیم گرفتهایم تاکتیکهای نظامی خود را تغییر دهیم به همین دلیل ما در حال محاصره کردن شهرها به منظور ایزوله کردن آنها از یکدیگر هستیم.»
سرانجام در تاریخ 25 اسفند سال گذشته، شهر یبرود، مهمترین و آخرین پایگاه شورشیان سقوط کرد و نبرد برای آزادی قلمون پس از چهار ماه پایان یافت. هنوز جزئیات بیشتری از تاکتیکهایی که حزبالله در این جنگ استفاده کرده منتشر نشده اما تجربیاتی که حزبالله در حال به دست آوردن در میدانهای نبرد سوریه است، باعث نگرانی محافل مقامات نظامی و سیاسی اسرائیل شد. در همین خصوص رسانههای صهیونیستی به نقل از یک نظامی ارشد اسرائیل گزارش دادند: «تعداد نیروهای حزب الله در سوریه بین چهار الی پنج هزار نفر برآورد میشود، این یک بار سنگین برای حزبالله است، اما امتیاز بزرگی نیز برای این جنبش محسوب میشود، من هیچ شکی ندارم که حزبالله اعتماد به نفس بیشتری به خاطر تجربیاتش در سوریه به دست آورده است.»
غرب و اسرائیل که پس از جنگ 2006 دریافتند حزبالله پدیدهای نیست که بتوان آن را به صورت مستقیم در یک عملیات نظامی از بین برد به دنبال فرصتی بودند تا از طریق دیگر به جنبش مقاومت اسلامی لبنان که هماکنون به کنشگری غیرقابل انکار و تأثیرگذار در سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی تبدیل شده، ضربه وارد کنند و این فرصت با آغاز بحران سوریه در مارس 2011 فراهم شد. بدین ترتیب با تشدید بحران سوریه، حزبالله هدف یک نقشه پیچیده و حساب شده قرار گرفت. جنبش مقاومت اسلامی لبنان با خویشتنداری و هوشیاری، تحولات متحد قدیمی خود را زیر نظر گرفت و با وجود اینکه مخالفان سوری به نزدیکی دروازههای دمشق رسیده بودند، حاضر به دخالت نظامی به صورت جدی نشد و گروههای داخلی این کشور را به گفتوگوهای ملی برای رسیدن به یک راهحل صلحآمیز فراخواند و فعالیت نظامی خود را در مقیاسی بسیار کم به دفاع از حرم حضرت زینب و همچنین ساکنین روستاهای شیعهنشین در مناطق مرزی لبنان و سوریه محدود کرد.
اما زمانی که سیل گروههای تکفیری از سرتاسر جهان با حمایت مالی و تسلیحاتی بعضی کشورهای عربی شدت گرفت و پیشروی این گروهها تا آنجایی ادامه یافت که شروع به ایجاد پایگاهی در شهر استراتژیک قصیر واقع در پنج کیلومتری مرز لبنان کردند، سید حسن نصرالله در اوایل خرداد ماه 1392 با تشریح مواضع حزبالله، اعلام کرد که جنبش مقاومت اسلامی لبنان بیش از این دیگر نمیتواند در مقابل جنگ جهانی که علیه سوریه به راه افتاده است، ساکت بنشیند. در این روز سیدحسن نصرالله با اشاره به اینکه در مقابل گروهی که جز خشونت چیز دیگری نمیشناسند، راهی جز برخورد خشونتآمیز وجود ندارد، اعلام کرد حزبالله اجازه نخواهد داد پشتوانه مقاومت شکسته شود.
قصیر؛ عملیات در سرزمینی ناشناخته
بدین ترتیب حزبالله لبنان با اعلام جنگ در قصیر، وارد مرحلهای نوین از حیات 32 ساله خود شد. حضور حزبالله در سوریه از دیدگاه نظامی از دو جهت حائز اهمیت زیادی است؛ از یک طرف رزمندگان حزبالله برای اولین بار مجبور شدند در میدان رزمی مشارکت داشته باشند که برای آنها ناشناخته و خارج از جنوب لبنان بود _ برای یک گروه چریکی شناخت کامل تمامی مختصات میدان نبرد اهمیت زیاد دارد_ و از طرف دیگر، جنگ قصیر اولین محک رزمندگان جنبش مقاومت اسلامی لبنان در یک عملیات تهاجمی بود. شهر قصیر همچنین از نظر استراتژیکی نیز بسیار مهم است؛ این منطقه بر مسیر جنوبی که استان حمص را به استان علوی نشین لاذقیه واقع در سواحل مدیترانه وصل میکند، اشراف دارد؛ استانی که بهمنزله استحکامات حکومت سوریه تلقی میشود. قصیر همچنین در امتداد راههای جنوبی منتهی به شهر حمص قرار دارد. کنترل شورشیان بر القصیر علاوه بر اینکه روستاهای شیعهنشین را در معرض تهدید قرار میداد، دسترسی حکومت به دره بقاع لبنان را که از مراکز اصلی حزبالله است، با دشواری مواجه میکرد و همچنین عبور تسلیحات از مرز لبنان برای شورشیان سوری در غرب مرکزی این کشور را تسهیل میکرد. بدین ترتیب جنگ قصیر در 19می با حملات توپخانهای ارتش سوریه و پیشروی زمینی رزمندگان حزبالله لبنان آغاز شد و بعد از 17 روز، این نیروها توانستند تسلط کامل این شهر مرزی و استراتژیک را به دست بگیرند، این جنگ تحت عنوان «جنگ قصیر» نقطه عطفی در تاریخ جنگ داخلی دو ساله سوریه محسوب میشود.
جفری وایت استراتژیست سرشناس امریکایی، استراتژی نیروهای سوریه و حزبالله در این جنگ را تحت عنوان «قواعد قصیر» مشخص میکند. مهمترین شاخصهای این استراتژی از نظر این تحلیلگر مؤسسه مطالعات و سیاستگذاری واشنگتن عبارتند از:1) ترکیب واحدهای منظم(ارتش سوریه)، نامنظم(رزمندگان حزب الله) و نیروهای وفادار (کمیتههای دفاع مردمی و ارتش دفاع ملی که متشکل از مردم سوریه است و توسط حزبالله سازماندهی و آموزش دیدهاند و گفته میشود شامل 60 هزار نیرو میشود) به منظور دستیابی به یک نیروی رزمی مؤثر 2) ایزوله کردن مناطق هدف به منظور جلوگیری از تقویت، بازیابی توان نظامی و فرار شورشیان 3) بمباران گیجکننده مناطق هدف به منظور تضعیف توان دفاعی دشمن و ایجاد شرایط سخت برای آن 4) حمله به مراکز دیدهبانی و گشتیهای شورشیان در مناطق دور از پایگاههای اصلی آنان به منظور تنگتر کردن حلقه محاصره 5) انجام یورشهای پیاپی بهمنظور تسخیر مواضع، بالا بردن تلفات و به اتمام رساندن مهمات شورشیان و تضعیف روحیه دشمن 6) به کارگیری بهینه از مزیت قدرت هوایی، یعنی انجام حملات مداوم و هماهنگ.
تفاوتهای میدانی و تاکتیکی
پس از آزادسازی قصیر، گروههای تکفیری که دچار شکست سختی شده بودند برای انتقامگیری به انجام بمبگذاریهای کورکورانه در سرتاسر لبنان به ویژه در منطقه ضاحیه واقع در جنوب بیروت_ ساکنین این منطقه عمدتاً از طرفداران حزبالله هستند_ دست زدند. گزارش منابع امنیتی حاکی از آن بود که اکثر خودروهای بمبگذاری شده در منطقه قلمون سوریه آماده و سپس برای انفجار به لبنان ارسال میشوند. بنابراین، این منطقه به ویژه شهر یبرود هدف بعدی رزمندگان حزبالله قرار گرفت. قلمون یک منطقه کوهستانی است که در غرب سوریه و در جوار مرزهای شرقی لبنان قرار دارد که در خود شهرها و روستاهای زیادی جا داده است. به دلیل ماهیت کوهستانی و صعبالعبور بودن منطقه قلمون ارتش سوریه نمیتوانست در این منطقه حضور قوی داشته باشد. به همین دلیل حزب الله همانند نبرد قصیر نقش پیشرو برای پاکسازی این منطقه از وجود گروههای تکفیری را به عهده گرفت. به دلیل شرایط جغرافیایی منطقه و دستور رهبری حزبالله بر رزمندگان این جنبش مبنی بر پیشروی آهسته برای کاهش تلفات، عملیات آزادسازی قلمون زمان بیشتری از نبرد قصیر برد. در همین خصوص نیکلاس بلنفورد کارشناس امریکایی و نویسنده کتاب «رزمندگان خدا: نگاهی به نبرد 30 ساله حزبالله علیه اسرائیل» مینویسد: «استراتژی نظامی این گروه در منطقه یبرود به صورت عمده با حمله سریعی که منجر به پیروزی در القصیر شد، فرق دارد، قلمون نیازمند عملیات با سرعت آهسته و تدریجی هدفمند برای بازپسگیری زمین است و نه نیازمند یک عملیات سریع و بیپروا.» فیلیپ اسمیت محقق دانشگاه مریلند امریکا و نویسنده وب سایت «دسته اسب سواران حزبالله» نیز در اواسط نبرد قلمون گفت که «این نوع عملیات به صورت عمده ناشی از جغرافیای این منطقه میشود. وجود کوههای زیاد با جغرافیای خاص خود باعث شده تا کنترل بر یبرود به زمان زیادی نسبت به القصیر لازم داشته باشد. حملات هوایی دولت سوریه و انجام عملیاتهای هجومی و درگیریهای فیزیکی توسط نیروهای طرفدار دولت سوریه تشدید یافته است. در همین حال روزنامه الرای کویت به نقل از یک افسر عالی رتبه نظامی در اتاق عملیات مشترک ارتش سوریه و حزبالله گزارش داد: «ما با توجه به تجربیات جنگ قصیر، تصمیم گرفتهایم تاکتیکهای نظامی خود را تغییر دهیم به همین دلیل ما در حال محاصره کردن شهرها به منظور ایزوله کردن آنها از یکدیگر هستیم.»
سرانجام در تاریخ 25 اسفند سال گذشته، شهر یبرود، مهمترین و آخرین پایگاه شورشیان سقوط کرد و نبرد برای آزادی قلمون پس از چهار ماه پایان یافت. هنوز جزئیات بیشتری از تاکتیکهایی که حزبالله در این جنگ استفاده کرده منتشر نشده اما تجربیاتی که حزبالله در حال به دست آوردن در میدانهای نبرد سوریه است، باعث نگرانی محافل مقامات نظامی و سیاسی اسرائیل شد. در همین خصوص رسانههای صهیونیستی به نقل از یک نظامی ارشد اسرائیل گزارش دادند: «تعداد نیروهای حزب الله در سوریه بین چهار الی پنج هزار نفر برآورد میشود، این یک بار سنگین برای حزبالله است، اما امتیاز بزرگی نیز برای این جنبش محسوب میشود، من هیچ شکی ندارم که حزبالله اعتماد به نفس بیشتری به خاطر تجربیاتش در سوریه به دست آورده است.»