این که شبکه وزارت خارجه انگلستان، پس از سه سال خبر رسانی ناقص از انقلاب های مردمی، آشکارا از سقوط حکومت های سلطنتی حاشیه خلیج فارس در آینده نزدیک، سخن می گوید، تنها می تواند دو دلیل داشته باشد: یا این شبکه انگلیسی می خواهد برای جوابگویی به منتقدانش، پس از سه سال، کمی عقب بکشد و ژستی بی طرفانه به خود بگیرد یا وضعیت حکومت های پادشاهی عربی حاشیه خلیج فارس به قدری بحرانی شده که دستگاه دیپلماسی انگلیس را وادار به اتخاذ راهکاری جدید در منطقه کرده است.
دولت های غربی گرچه شعار حقوق بشر و حمایت از دیپلماسی سر می دهند؛ اما این شعارها برای آن ها تنها استفاده تبلیغاتی دارد؛ به عنوان نمونه دولت های غربی تا لحظه آخر از دیکتاتوری حسنی مبارک حمایت کردند، سپس زمانی که ناچار شدند دولت جدید مرسی در مصر را پذیرفتند، در نهایت هم با حمایت های آشکار و نهان از ارتش مصر، گزینه مورد نظر خود را بار دیگر بر سر کار آوردند. دولت آمریکا حتی حاضر نشد برکناری رئیس جمهور قانونی مصر از سوی ارتش را کودتا بخواند و حتی یک بار هم برای این که دیکتاتور سابق آزاد است و رئیس جمهور قانونی در زندان است، بیانیه نداد و محکوم نکرد و .....
تاریخ دور و نزدیک نشان می دهد که حمایت غرب از شاه ایران، صدام حسین عراق، حسنی مبارک مصر، بن علی تونس، قذافی لیبی، عبدالله صالح یمن و ... تنها تا لحظه ای است که برایشان منفعتی داشته باشد؛ اما بعد.... حال سؤال این است که این رویکرد جدید بی بی سی فارسی که وابسته به وزارت خارجه و خاندان سلطنتی بریتانیاست، نشان دهنده چیست؟ آیا بوی رفتن شیوخ عرب به مشام دستگاه سیاست خارجی انگلستان رسیده است؟
"کریستوفر دیویدسون" نویسنده کتاب "پس از شیوخ؛ فروپاشی پادشاهی های خلیج[فارس]" که در کتابش استدلال کرده، پادشاهان خلیج فارس به زودی ساقط می شوند میهمان بی بی سی فارسی بود؛ اما نکته قابل توجه این است که وی کتابش را سال 2009 و قبل از انقلاب های مردمی کشورهای عربی نوشته، در سال 2012 آن را چاپ کرد. چرا بی بی سی فارسی در این سال ها و در اوج بیداری اسلامی، از وی دعوت نکرد و اکنون پس از گذشت چند سال به یاد این نویسنده و سقوط پادشاهان کشورهای حاشیه خلیج فارس افتاده است؟
دیویدسون در برنامه "به عبارت دیگر" بی بی سی فارسی گفت: «من نوشتن این کتاب را در سال های 2009 و 2010 شروع کردم؛ یعنی یک سال قبل از انقلاب های بهار عربی در تونس و مصر. آن چه توجه من را به خود جلب کرد ماهیت غیرقابل دوام اقتصادهایی بود که این حکومت ها بر اساس آن بنا شده بودند. در این کشورها ما با شبکه های مبتنی بر توزیع روبه رو هستیم که در آن از رانت نفتی دولتی برای توزیع ثروت بین جامعه استفاده می شود. در ازای از آن ها درخواست سکوت سیاسی می شود.»
وی افزایش شدید تولید نفت و به تبع آن کاهش قیمت نفت و بودجه این کشورها را نقطه بحرانی برای پادشاهان کشورهای عربی دانست و ادامه داد: «از ابتدای سال 2011 حکومت های پادشاهی حاشیه خلیج فارس، به خصوص عربستان سعودی و امارات، برای اطمینان از این که بهار عربی به کشورهایشان سرایت نکند، 3 استراتژی راهبردی را در پیش گرفتند:
استراتژی اول که تصورش نسبتا آسان بود، همان استراتژی قدیمی افزایش هزینه های عمومی دولت بود. در بحرین دولت نیاز دارد که هر بشکه نفت 116 تا 117 دلار باشد؛ ولی قیمت نفت برنت الان حدود 105 دلار است. عمان و حتی عربستان هم در همین سطح قرار دارند.
استراتژی دوم، افزایش شدید سرکوب هاست. استراتژی سوم، تغییر سیاست خارجی این کشورهاست. در گذشته آن ها از ثروت فقط برای نفوذ استفاده می کردند؛ اما حالا برای تغییر حکومت ها هم استفاده می کنند؛ مثلا در مصر از کودتا حمایت می کنند، در سوریه در جنگ داخلی شرکت می کنند، در بحرین دخالت نظامی کردند.
این سه استراتژی کاملا متفاوت، به صورت همزمان در حال پیاده شدن است. این وضعیت غیرقابل دوام شیخ نشین ها را بیش از پیش برای ناظرها آشکار کرده است.»
استاد دانشگاه دورهام، تأکید کرد: «من فکر می کنم در 2 تا 5 سال آینده، دست کم یکی از این شیخ نشین ها دیگر حکومت سلطنتی خلیجی نخواهد داشت. وضعیت بحرین کمی پیچیده است؛ چون تحت حمایت عربستان و قطر است...من فکر می کنم یکی دو سال آینده احتمال بروز تغییرات در کویت و عمان بیشتر است.»
کریستوفر دیویدسون درباره وجود پایگاه های ایالات متحده آمریکا در کشورهای حاشیه خلیج فارس و احتمال دخالت آن ها در اوضاع سیاسی داخل این کشورها هم تصریح کرد: «درباره نقش ایالات متحده که اوایل دهه 70 این منطقه را از امپراطوری بریتانیا به ارث برد، شکی نیست که خیلی از شیخ نشین ها در دهه های اخیر تلاش زیادی برای روابط دفاعی با آمریکا کردند. آیا این هواپماهای f16 و تانک ها هیچ وقت به کار خواهند آمد؟ خیلی بعید است. این پول ها صرف جلب توجه آمریکا و کشورهای غربی شده است.»
وی همچنین به بی وفایی آمریکا به همپیمانانش هم اشاره ای داشت: «نگرانی شیخ نشین ها، به خصوص عربستان این است که می دانند نمی توانند به آمریکا و قدرت های غربی تکیه کنند. آن ها دیدند که در قرقیزستان چه پیش آمد یا در سوریه، غرب دخالت نظامی نکرد. حتی شیخ نشین ها در مقطعی حاضر پیشنهاد کردند هزینه حمله نظامی غرب به سوریه را بدهند. در اوکراین و سوریه هم وارد نمی شود. از طرف دیگر آمریکا در حال تبدیل شدن به بزرگ ترین تولید کننده نفت است. تولید کننده های شیعه نفت؛ یعنی ایران و عراق، روی هم دارند از عربستان جلو می زنند.»
مجری بی بی سی فارسی در پایان، ایران را هم وارد بحث کرد و پرسید: «آیا فکر نمی کنید که با تأکید شیخ نشین ها بر "دشمن مشترک" یعنی ایران، نه تنها حاکمان این کشورها؛ بلکه مردم این کشورها هم متحد شوند؟"
دیویدسون با مهم دانستن نقش ایران در منطقه، افزود: «مسلما ایران نقش محوری دارد. سال های سال، ایران دو نقش را برای خیلی از شیخ نشین ها بازی کرد. اول، نقش شیطانی که حکومت ها ی این کشورها با نشان دادن آن به غرب، آن ها را برای اتحاد متقاعد کردند تا بتوانند مجهزترین تجهیزات را از غرب بخرند و احساس امنیت بیشتری کنند. علاوه بر این، ایران برای مردم این شیخ نشین ها هم نقش مترسک و شیطان را بازی می کرد. هر جا در عربستان و بحرین شاهد مقاومت مردمی هستیم، مسأله به گردن توطئه ایرانی ها می افتد...»
استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه دورهام، تصریح کرد: «وضعیتی که شاهدش هستیم برای شیخ نشین ها یک کابوس است؛ چون ایران به وضوح در حال خروج از انزواست. این کشور، بازار بالقوه برای کشورهای غربی است و امکان دارد دوباره به صادر کننده عمده نفت تبدیل شود. به علاوه ایران یک رئیس جمهور منتخب و یک دولت درست و حسابی دارد و وضعیت حقوق زنانش از عربستان سعودی بهتر است. در آمریکا به نحو فزاینده ای به جای شیخ نشین ها به ایران نگاه می شود. درباره نوع مواجهه با ایران هم میان 6 کشور حاشیه خلیج فارس، شکاف ایجاد شده است. عمان نقش واسطه بین ایران و آمریکا را بازی می کند. قطر و عمان در حال گسترش روابط تجاری خود با ایران هستند.»