صراط: خصوصیسازی استقلال و پرسپویس قانونی بود که سالها در گوشهای خاک میخورد تا اینکه گودرزی، وزیر ورزش و جوانان آستینهایش را بالا زد و با انتصاب خادم به عنوان مسئول خصوصیسازی این دو باشگاه، دست به کار شد و کار را از چندین متر پایینتر از ساختمان وزارتخانه، یعنی باشگاه پرسپولیس شروع کرد. هر چند فعلا برای سرنوشت خصوصی شدن باید تا شهریور صبر کرد اما پیش از این موضوع، حامی مالی پیدا کردن برای استقلال و پرسپولیس هم با ابهامها و چراهای زیادی همراه شده است.
پرسپولیس حالا صاحب حامی مالی شده که متعهد شده 30 میلیارد برای فصل آینده به حساب سرخپوشان واریز و حدود 14 میلیارد از بدهی فصل گذشته این تیم را پرداخت کند. اینکه اوضاع مالی سرخپوشان بهبود پیدا میکند، آنهم نه از صدقه سر جیب بیتالمال، خوب است اما سوالها هم درست از همینجا شروع میشود.
سوال اول این است که وزارت ورزش و جوانان با چه شیوهای حامی مالی را انتخاب میکند و چرا فراخوان یا مزایدهای برای جذب اسپانسر داده نشد تا اگر کسی توان پرداخت بیش از این مبلغ را داشت بتواند به عنوان حامی مالی فعالیت کند؟ آیا کسی نبود که بخواهد بیشتر برای پرسپولیس هزینه کند؟ یعنی مسئولان وزارت ورزش این موضوع را میدانستند؟ ضمن اینکه اگر قرار به جذب اسپانسر بود چرا این کار به هیئت مدیره باشگاه سپرده نشد و خود وزارت ورزش مستقیما وارد عمل شد؟
اگر فرض را بر این بگذاریم که این حامی مالی گمنام (مسئولان وزارت ورزش نام این اسپانسر را اعلام نکردهاند) بهترین گزینه بوده باز جای ابهام باقی میماند. اینکه چه عاملی باعث میشود یک حامی مالی این پول را برای باشگاهی هزینه کند، بدون اینکه حتی اسمی از برند و نام خودش برده شود؟ اینگونه اسپانسر شدن چه سودی برای حامی مالی میتواند داشته باشد؟ آیا یک حامی مالی بدون مطرح شدن و تنها به خاطر اسپانسر بودنش میتواند برگشت سرمایه داشته باشد یا اینکه به جای سود مالی امتیاز دیگری به حامی مالی میرسد؟
نمیتوان فراموش کرد روزهایی که بابک زنجانی مالک راهآهن شده بود و تا مدتها کسی او را نمیشناخت و دلیلش هم این بود که فقط به قصد خدمت و کمک به فوتبال آمده بود، نه شهرت! اما در نهایت اتفاقهای دیگری افتاد و مشخص شد خرج کردن در فوتبالی که برگشت سرمایه ندارد غیر منطقی به نظر میرسد. از همین رو بیراه نیست که با وسواس بیشتری روی این موضوع فکر کنیم.
امیر رضا خادم گفته اعضای هیئت مدیره از سوی وزارت ورزش انتخاب شدهاند و اسپانسر مالی نقشی در انتخاب اعضا ندارد اما به راحتی نمیشود این موضوع را قبول کرد چرا که بعید است وقتی میان برخی اعضای هیئت مدیره یک باشگاه و حامی مالی آن رابطه دوستی وجود داشته باشد، کسی که دلش برای سرمایهاش میسوزد دخالتی نداشته باشد. همانگونه که پرهام روز گذشته در گفتوگو با تسنیم اعلام کرد که خواهان اسپانسر شدن باشگاه استقلال است آن هم در شرایطی که در انتخاب اعضای هیئت مدیره نقش داشته باشد.
طبق گفته محمود گودرزی پرسپولیس و استقلال تا شهریور به بخش خصوصی واگذار میشوند و طبق قانون تا پایان سال 93 باید این اتفاق رخ دهد. این اتفاق در حالی رخ خواهد داد که اسپانسر فعلی این باشگاه تا پایان فصل بعدی لیگ برتر فوتبال قرار است هزینهها را پرداخت کند و سوال اینجا است که چه تضمینی وجود دارد که این اسپانسر به همکاری با مالک بعدی پرسپولیس علاقهمند باشد و یا بالعکس گروه یا فردی که پرسپولیس را میخرد، با این اسپانسر همکاری کند؟
حالا بعد از پرسپولیسیها نوبت استقلالیها است و با روندی که وزرات ورزش در پیش گرفته،کسانی که تمایل به اسپانسر شدن برای استقلال دارند به چه کسی باید خودشان را معرفی کنند؟ آیا در آن سمت هم ریش و قیچی دست خود وزارت ورزش و جوانان خواهد خواهد بود؟
پرسپولیس حالا صاحب حامی مالی شده که متعهد شده 30 میلیارد برای فصل آینده به حساب سرخپوشان واریز و حدود 14 میلیارد از بدهی فصل گذشته این تیم را پرداخت کند. اینکه اوضاع مالی سرخپوشان بهبود پیدا میکند، آنهم نه از صدقه سر جیب بیتالمال، خوب است اما سوالها هم درست از همینجا شروع میشود.
سوال اول این است که وزارت ورزش و جوانان با چه شیوهای حامی مالی را انتخاب میکند و چرا فراخوان یا مزایدهای برای جذب اسپانسر داده نشد تا اگر کسی توان پرداخت بیش از این مبلغ را داشت بتواند به عنوان حامی مالی فعالیت کند؟ آیا کسی نبود که بخواهد بیشتر برای پرسپولیس هزینه کند؟ یعنی مسئولان وزارت ورزش این موضوع را میدانستند؟ ضمن اینکه اگر قرار به جذب اسپانسر بود چرا این کار به هیئت مدیره باشگاه سپرده نشد و خود وزارت ورزش مستقیما وارد عمل شد؟
اگر فرض را بر این بگذاریم که این حامی مالی گمنام (مسئولان وزارت ورزش نام این اسپانسر را اعلام نکردهاند) بهترین گزینه بوده باز جای ابهام باقی میماند. اینکه چه عاملی باعث میشود یک حامی مالی این پول را برای باشگاهی هزینه کند، بدون اینکه حتی اسمی از برند و نام خودش برده شود؟ اینگونه اسپانسر شدن چه سودی برای حامی مالی میتواند داشته باشد؟ آیا یک حامی مالی بدون مطرح شدن و تنها به خاطر اسپانسر بودنش میتواند برگشت سرمایه داشته باشد یا اینکه به جای سود مالی امتیاز دیگری به حامی مالی میرسد؟
نمیتوان فراموش کرد روزهایی که بابک زنجانی مالک راهآهن شده بود و تا مدتها کسی او را نمیشناخت و دلیلش هم این بود که فقط به قصد خدمت و کمک به فوتبال آمده بود، نه شهرت! اما در نهایت اتفاقهای دیگری افتاد و مشخص شد خرج کردن در فوتبالی که برگشت سرمایه ندارد غیر منطقی به نظر میرسد. از همین رو بیراه نیست که با وسواس بیشتری روی این موضوع فکر کنیم.
امیر رضا خادم گفته اعضای هیئت مدیره از سوی وزارت ورزش انتخاب شدهاند و اسپانسر مالی نقشی در انتخاب اعضا ندارد اما به راحتی نمیشود این موضوع را قبول کرد چرا که بعید است وقتی میان برخی اعضای هیئت مدیره یک باشگاه و حامی مالی آن رابطه دوستی وجود داشته باشد، کسی که دلش برای سرمایهاش میسوزد دخالتی نداشته باشد. همانگونه که پرهام روز گذشته در گفتوگو با تسنیم اعلام کرد که خواهان اسپانسر شدن باشگاه استقلال است آن هم در شرایطی که در انتخاب اعضای هیئت مدیره نقش داشته باشد.
طبق گفته محمود گودرزی پرسپولیس و استقلال تا شهریور به بخش خصوصی واگذار میشوند و طبق قانون تا پایان سال 93 باید این اتفاق رخ دهد. این اتفاق در حالی رخ خواهد داد که اسپانسر فعلی این باشگاه تا پایان فصل بعدی لیگ برتر فوتبال قرار است هزینهها را پرداخت کند و سوال اینجا است که چه تضمینی وجود دارد که این اسپانسر به همکاری با مالک بعدی پرسپولیس علاقهمند باشد و یا بالعکس گروه یا فردی که پرسپولیس را میخرد، با این اسپانسر همکاری کند؟
حالا بعد از پرسپولیسیها نوبت استقلالیها است و با روندی که وزرات ورزش در پیش گرفته،کسانی که تمایل به اسپانسر شدن برای استقلال دارند به چه کسی باید خودشان را معرفی کنند؟ آیا در آن سمت هم ریش و قیچی دست خود وزارت ورزش و جوانان خواهد خواهد بود؟