صراط: همزمان با انتشار اعلامیهای از سوی طالبان مبنی بر آغاز عملیات نظامی با عنوان خیبر که هفته آینده آغاز خواهد شد، «ظاهر عظیمی» سخنگوی وزارت دفاع افغانستان میگوید که با هدف پاکسازی مناطق مختلف این کشور از وجود طالبان، عملیات نظامی با نام عقاب آغاز شده است.
بهار در افغانستان همانگونه که آغاز تحول طبیعی به شمار میرود، به علت گرمشدن هوا و مساعد شدن شرایط جوی، فصلی برای تشدید حملات و آغاز نبردهای نظامی نیز هست.
به همین جهت طالبان در آغاز بهار سال گذشته (1392) نیز از آغاز حملات نظامی بهاری این گروه به نام «عملیات خالد بن ولید» خبر داده بودند.
به نظر میرسد که اعلامیه اخیر طالبان به جای آن که نشاندهنده آمادگی و توانایی نظامی این گروه باشد، بیشتر نمایانگر تلاش تبلیغاتی است که از سوی این گروه با هدف اثرگذاری روانی برنامه ریزی شده است.
در همین راستا برخی از کارشناسان افغان به این باورند که اعلامیه طالبان در آستانه احتمال کشیدهشدن انتخابات ریاست جمهوری افغانستان به دور دوم راه یافته، اهداف و اثرگذاری روانی خاصی را دنبال میکند.
«جواد سلطانی» جامعه شناس و روزنامهنگار افغان با اشاره به عدم توانایی در اخلال دور اول انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، مینویسد: «عملیات خیبر از سوی طالبان پیش از آن که نشانی از دگرگونی چشمگیر و جدی در ظرفیتها و مهارتهای این گروه باشد، رجزخوانی نظامی است که بیشتر به منظور بهبود روحیۀ آسیبدیده اعضای این گروه، بر زبان رانده شده است.»
واقعیت تعیینکنندهتر از همه در راستای تقویت موضع دولت افغانستان و تضعیف تدریجی طالبان این است که طالبان بهانهای برای ادامه جنگ در افغانستان ندارند و توجیهناپذیری جنگ و تداوم خشونت، آسیب و انزوای سیاسی شدیدی را بر طالبان تحمیل کرده بنابراین موجب ضعف ظرفیتهای نظامی این گروه شده است.
توجیهناپذیری ادامه جنگ توسط طالبان، روحیه رویایی با این گروه را تقویت کرده است
همچنین تشدید تنفر مردمی علیه طالبان یکی از عمدهترین موجبات ضعف و زمینگیر شدن این گروه بوده است.
در گذشته یکی از راههای سربازگیری و تقویت نفوذ مردمی طالبان، تبلیغاتی بود که این گروه علیه نظامیان خارجی در افغانستان به راه انداخته بودند
این گروه در گذشته دوام جنگشان را با برجسته ساختن هدف بیرون راندن نظامیان خارجی از افغانستان توجیه میکرد اما با وجود انجام حملات انتحاری و انفجاری، تاکنون نتوانستهاند که نظامیان خارجی را هدف قراردهند؛ بلکه این گونه حملات بیشترین تبعات و تلفات انسانی را متوجه مردم و افراد غیر نظامی افغانستان کرده است.
بر اساس گزارش اخیر سازمان ملل، 85 درصد تلفات انسانی ناشی از بمبها و مینهای کنار جادهای تعبیهشده توسط طالبان را افراد غیرنظامی، کودکان و زنان افغانستان تشکیل میدهند.
بنابراین حمایت اجتماعی از نیروهای امنیتی افغان روز به روز در حال افزایش است و بر اساس برخی گزارشها یکی از عمدهترین دلایل افزایش تلفات نظامی طالبان در این اواخر، همکاری مردم با نیروهای امنیتی افغان بوده است.
حساسیت مردمی در برابر طالبان و توجیهناپذیری جنگی که این گروه بر آن اصرار دارد، بیش از هر عامل دیگری توان و امکان جنگی طالبان را به تحلیل برده و روحیه رزمی این گروه را آسیبپذیر ساخته است.
ایستادگی در برابر طالبان و انزجار از این گروه از سوی مردم افغانستان نه تنها به حمایت از نیروهای امنیتی افغان منجر شده است بلکه به خیزشهای مسلحانه مردمی در شماری از ولایتهای این کشور از جمله«بغلان»، «غزنی»، «نورستان» و «فاریاب» نیز انجامیده است.
بنابراین خبر آغاز حملات بهاری با نام عملیات خیبر از سوی طالبان، جز آن که آزمودن توان تبلیغاتی آنها در شرایط انتخاباتی افغانستان باشد، نفع و نتایج مثبت نظامی برای این گروه نخواهد داشت.
بهار در افغانستان همانگونه که آغاز تحول طبیعی به شمار میرود، به علت گرمشدن هوا و مساعد شدن شرایط جوی، فصلی برای تشدید حملات و آغاز نبردهای نظامی نیز هست.
به همین جهت طالبان در آغاز بهار سال گذشته (1392) نیز از آغاز حملات نظامی بهاری این گروه به نام «عملیات خالد بن ولید» خبر داده بودند.
به نظر میرسد که اعلامیه اخیر طالبان به جای آن که نشاندهنده آمادگی و توانایی نظامی این گروه باشد، بیشتر نمایانگر تلاش تبلیغاتی است که از سوی این گروه با هدف اثرگذاری روانی برنامه ریزی شده است.
در همین راستا برخی از کارشناسان افغان به این باورند که اعلامیه طالبان در آستانه احتمال کشیدهشدن انتخابات ریاست جمهوری افغانستان به دور دوم راه یافته، اهداف و اثرگذاری روانی خاصی را دنبال میکند.
«جواد سلطانی» جامعه شناس و روزنامهنگار افغان با اشاره به عدم توانایی در اخلال دور اول انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، مینویسد: «عملیات خیبر از سوی طالبان پیش از آن که نشانی از دگرگونی چشمگیر و جدی در ظرفیتها و مهارتهای این گروه باشد، رجزخوانی نظامی است که بیشتر به منظور بهبود روحیۀ آسیبدیده اعضای این گروه، بر زبان رانده شده است.»
واقعیت تعیینکنندهتر از همه در راستای تقویت موضع دولت افغانستان و تضعیف تدریجی طالبان این است که طالبان بهانهای برای ادامه جنگ در افغانستان ندارند و توجیهناپذیری جنگ و تداوم خشونت، آسیب و انزوای سیاسی شدیدی را بر طالبان تحمیل کرده بنابراین موجب ضعف ظرفیتهای نظامی این گروه شده است.
توجیهناپذیری ادامه جنگ توسط طالبان، روحیه رویایی با این گروه را تقویت کرده است
همچنین تشدید تنفر مردمی علیه طالبان یکی از عمدهترین موجبات ضعف و زمینگیر شدن این گروه بوده است.
در گذشته یکی از راههای سربازگیری و تقویت نفوذ مردمی طالبان، تبلیغاتی بود که این گروه علیه نظامیان خارجی در افغانستان به راه انداخته بودند
این گروه در گذشته دوام جنگشان را با برجسته ساختن هدف بیرون راندن نظامیان خارجی از افغانستان توجیه میکرد اما با وجود انجام حملات انتحاری و انفجاری، تاکنون نتوانستهاند که نظامیان خارجی را هدف قراردهند؛ بلکه این گونه حملات بیشترین تبعات و تلفات انسانی را متوجه مردم و افراد غیر نظامی افغانستان کرده است.
بر اساس گزارش اخیر سازمان ملل، 85 درصد تلفات انسانی ناشی از بمبها و مینهای کنار جادهای تعبیهشده توسط طالبان را افراد غیرنظامی، کودکان و زنان افغانستان تشکیل میدهند.
بنابراین حمایت اجتماعی از نیروهای امنیتی افغان روز به روز در حال افزایش است و بر اساس برخی گزارشها یکی از عمدهترین دلایل افزایش تلفات نظامی طالبان در این اواخر، همکاری مردم با نیروهای امنیتی افغان بوده است.
حساسیت مردمی در برابر طالبان و توجیهناپذیری جنگی که این گروه بر آن اصرار دارد، بیش از هر عامل دیگری توان و امکان جنگی طالبان را به تحلیل برده و روحیه رزمی این گروه را آسیبپذیر ساخته است.
ایستادگی در برابر طالبان و انزجار از این گروه از سوی مردم افغانستان نه تنها به حمایت از نیروهای امنیتی افغان منجر شده است بلکه به خیزشهای مسلحانه مردمی در شماری از ولایتهای این کشور از جمله«بغلان»، «غزنی»، «نورستان» و «فاریاب» نیز انجامیده است.
بنابراین خبر آغاز حملات بهاری با نام عملیات خیبر از سوی طالبان، جز آن که آزمودن توان تبلیغاتی آنها در شرایط انتخاباتی افغانستان باشد، نفع و نتایج مثبت نظامی برای این گروه نخواهد داشت.