صراط: حجتالاسلام والمسلمین محمد محمدی گلپایگانی رییس دفتر مقام معظم رهبری، عصر امروز در همایش پاسداشت مادران شهدا که با نام «مادران چشم براه» در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد، طی سخنانی گفت: یادواره مادران شهدا بسیار ابتکار جالبی است؛ مادرانی که نمیتوان گفت فرزندانشان گمنامند بلکه آنها بلندآوازهاند و آسمانیان آنها را میشناسند.
وی افزود: هر چقدر هم که به این خانوادهها توجه و احترام شود باز کم است. شما در نظر بگیرید که مادران وقتی فرزندشان تب میکند چه احساسی دارند حالا مادری که فرزندش را بزرگ کرده و این نهال را به شاخ شمشاد تبدیل کرده است بیاید و او را دو دستی تقدیم کند، این چیز کمی نیست.
رئیس دفتر مقام معظم رهبری همچنین اظهار داشت: من سلام حضرت آقا را به شما میرسانم و اگر اجازه دهید سلام شما را هم به حضرت آقا خواهم رساند.
محمدی گلپایگانی با اشاره به اینکه امیدوارم این ابتکار در سراسر کشور توسعه پیدا کند، بیان داشت: یکی از رسمهایی که حضرت آقا آن را رعایت میکنند و مقید به انجام آن هستند، دیدار با خانواده شهداست.
وی گفت: چه در سفر و چه غیر سفر، ایشان به دیدار خانواده این عزیزان میروند و حتی گاهی در یک شب به 3-4 خانواده هم سر میزنند و جالب است بدانیم دیدار آنها با هم تماشایی است.
رئیس دفتر مقام معظم رهبری گفت: ما در کوچههای تنگی که شاید کمتر کسی حاضر باشد به آنجا برود میرویم و به خانواده شهدا سر میزنیم.
وی افزود: در یکی از دیدارهایی که با مقام معظم رهبری به دیدار یک خانواده شهید رفته بودند این خاطرهای که میخواهم برایتان تعریف کنم چند سال پیش رخ داده است.
وی گفت: به خیابان پیروزی رفته بودیم برای دیدار با خانواده 2 شهید. رسم آقا این است که ایشان در این دیدارها پدر و مادر شهید را صدا میزنند تا در کنار ایشان بنشیند و اگر شهید فرزندی داشته باشد آقا او را در آغوش میکشد و از احوالشان میپرسد و اینکه شهید شما کجا و چگونه به شهادت رسیده است.
وی ادامه داد: در این دیدار آقا از مادر آن شهید پرسیدند آیا شما فرزندان خودتان را در عالم رویا هم دیدهاید؟ این مادر گفت بله و داستان تکان دهندهای را تعریف کرد و گفت بچه اولم در ارتش خدمت میکرد و در جنگ به شهادت رسید. بعد از اینکه او شهید شد برای تکریم ما، مرا به سفر حج فرستادند، من هم که از خدا خواسته بودم، پذیرفتم.
محمدی گلپایگانی افزود: این مادر گفت در روزهای آخر و ساعات پایانی این سفر که میخواستیم برویم سوار ماشین شده و برای برگشت به فرودگاه برگردیم، من در حال خواندن نماز بودم که خانمی وارد اتاق ما شد به من گفت وقتی به تهران بروید پسر دوم شما هم شهید شده. بروید بُرد یمانی بخرید و با آب زمزم آن را بشویید و طواف دهید و برای فرزندتان ببرید. گفتم من دیگر پولی ندارم. ْآن خانم به سجادهام اشاره کرد و گفت زیر سجاده شما پول هست. پول را بدون اینکه بپرسم او کیست، برداشتم کفن را خریدم طواف دادم و با آب زمزم شستم. وارد فرودگاه مهرآباد که شدم به من اطلاع دادند جنازه پسرم در معراج است. با تجلیل فراوان او را تشییع کردیم و به خاک سپردیم. پسرم در سپاه فعالیت میکرد. بعد از 10 روز او را در خواب دیدم پرسیدم کجایی؟ گفت ما در آسمان چهارم با تعدادی دیگر خدمت عیسی مسیح هستیم و آمادهایم تا زمانی که حضرت ولی عصر(عج) ظهور کنند با حضرت مسیح(ع) به خدمت ایشان بیاییم.
رئیس دفتر مقام معظم رهبری گفت: این خانم سواد نداشت و شاید خیلی از باسوادها هم ندانند که یکی از یاران حضرت ولی عصر(عج)، مسیح(ع) است. این مادر گفت از پسرم پرسیدم برادرت را هم میبینی؟ جواب داد بله اما او جای دیگری است.
محمدی گلپایگانی در پایان این خاطره افزود: ما همه متحیر بودیم و میخواهم به مادران شهدا بگویم یقین داشته باشید فرزندانتان در این مراسم حضور دارند. شما چیزی از دست ندادهآید و یک سرمایهگذاری پاک کردهاید برای روز مبادا.
وی افزود: هر چقدر هم که به این خانوادهها توجه و احترام شود باز کم است. شما در نظر بگیرید که مادران وقتی فرزندشان تب میکند چه احساسی دارند حالا مادری که فرزندش را بزرگ کرده و این نهال را به شاخ شمشاد تبدیل کرده است بیاید و او را دو دستی تقدیم کند، این چیز کمی نیست.
رئیس دفتر مقام معظم رهبری همچنین اظهار داشت: من سلام حضرت آقا را به شما میرسانم و اگر اجازه دهید سلام شما را هم به حضرت آقا خواهم رساند.
محمدی گلپایگانی با اشاره به اینکه امیدوارم این ابتکار در سراسر کشور توسعه پیدا کند، بیان داشت: یکی از رسمهایی که حضرت آقا آن را رعایت میکنند و مقید به انجام آن هستند، دیدار با خانواده شهداست.
وی گفت: چه در سفر و چه غیر سفر، ایشان به دیدار خانواده این عزیزان میروند و حتی گاهی در یک شب به 3-4 خانواده هم سر میزنند و جالب است بدانیم دیدار آنها با هم تماشایی است.
رئیس دفتر مقام معظم رهبری گفت: ما در کوچههای تنگی که شاید کمتر کسی حاضر باشد به آنجا برود میرویم و به خانواده شهدا سر میزنیم.
وی افزود: در یکی از دیدارهایی که با مقام معظم رهبری به دیدار یک خانواده شهید رفته بودند این خاطرهای که میخواهم برایتان تعریف کنم چند سال پیش رخ داده است.
وی گفت: به خیابان پیروزی رفته بودیم برای دیدار با خانواده 2 شهید. رسم آقا این است که ایشان در این دیدارها پدر و مادر شهید را صدا میزنند تا در کنار ایشان بنشیند و اگر شهید فرزندی داشته باشد آقا او را در آغوش میکشد و از احوالشان میپرسد و اینکه شهید شما کجا و چگونه به شهادت رسیده است.
وی ادامه داد: در این دیدار آقا از مادر آن شهید پرسیدند آیا شما فرزندان خودتان را در عالم رویا هم دیدهاید؟ این مادر گفت بله و داستان تکان دهندهای را تعریف کرد و گفت بچه اولم در ارتش خدمت میکرد و در جنگ به شهادت رسید. بعد از اینکه او شهید شد برای تکریم ما، مرا به سفر حج فرستادند، من هم که از خدا خواسته بودم، پذیرفتم.
محمدی گلپایگانی افزود: این مادر گفت در روزهای آخر و ساعات پایانی این سفر که میخواستیم برویم سوار ماشین شده و برای برگشت به فرودگاه برگردیم، من در حال خواندن نماز بودم که خانمی وارد اتاق ما شد به من گفت وقتی به تهران بروید پسر دوم شما هم شهید شده. بروید بُرد یمانی بخرید و با آب زمزم آن را بشویید و طواف دهید و برای فرزندتان ببرید. گفتم من دیگر پولی ندارم. ْآن خانم به سجادهام اشاره کرد و گفت زیر سجاده شما پول هست. پول را بدون اینکه بپرسم او کیست، برداشتم کفن را خریدم طواف دادم و با آب زمزم شستم. وارد فرودگاه مهرآباد که شدم به من اطلاع دادند جنازه پسرم در معراج است. با تجلیل فراوان او را تشییع کردیم و به خاک سپردیم. پسرم در سپاه فعالیت میکرد. بعد از 10 روز او را در خواب دیدم پرسیدم کجایی؟ گفت ما در آسمان چهارم با تعدادی دیگر خدمت عیسی مسیح هستیم و آمادهایم تا زمانی که حضرت ولی عصر(عج) ظهور کنند با حضرت مسیح(ع) به خدمت ایشان بیاییم.
رئیس دفتر مقام معظم رهبری گفت: این خانم سواد نداشت و شاید خیلی از باسوادها هم ندانند که یکی از یاران حضرت ولی عصر(عج)، مسیح(ع) است. این مادر گفت از پسرم پرسیدم برادرت را هم میبینی؟ جواب داد بله اما او جای دیگری است.
محمدی گلپایگانی در پایان این خاطره افزود: ما همه متحیر بودیم و میخواهم به مادران شهدا بگویم یقین داشته باشید فرزندانتان در این مراسم حضور دارند. شما چیزی از دست ندادهآید و یک سرمایهگذاری پاک کردهاید برای روز مبادا.