صراط: روزنامه دنیای اقتصاد 5 سوال را از شهردار تهران پرسیده است:
1) در مجموع، درآمدهای شهرداری تهران از محل عوارض ساختمانی و تغییر کاربری در سال 1391 بیش از 75درصد درآمدها و برابر 8.2 هزار میلیارد تومان بوده است؛ رقمی که به نسبت سال 1385، حدودا شش برابر شده است. آيا این به معنای وابستگی شدیدتر شهر تهران به درآمدهای ساخت و ساز و فشار به بدنه مدیران و شهرداران مناطق در زمینه کسب درآمدهای بیقاعده از ساختوسازهای شهری نیست؟
این افزایشها زمانی اتفاق افتاده که شهرداری تهران از محل سهم مالیات بر ارزش افزوده بیش از 2.2 هزار میلیارد تومان درآمد داشته است. درآمدی که همواره محقق شده و طی سالهای 1393-1389 بیش از هفت هزار میلیارد تومان برای شهرداری تهران کسب درآمد کرده است و دقیقا در این سالها 10 برابر شده است.
2) آیا وجود 500هزار واحد مسکونی خالی در شهر تهران بیشتر به علت نادیده گرفته شدن مسکن فقرا در برنامههای توسعه شهر است یا به سبب تمرکز ایشان از کسب درآمد از ساخت مسکن مختص طبقههای بالای درآمدی در شهر تهران؟ آیا تخریب و نوسازی ساختمانهای با عمر کمتر از 15 سال که در این سالها جهش داشته است برای تامین مسکن طبقه مستضعف شهر بوده است؟
3) چه کسی به شهرداری تهران این مجوز را داده است که مطابق با تفریغ بودجه 1391ارسالی به فرمانداری تهران، تنها در این سال بیش از هفت برابر رقم مصوب شورا (حدود 76 میلیارد تومان) از محل عوارض حذف پارکینگ که به نوعی فروش تخلف و قانون در شهر است کسب درآمد کند؟
4) سیستم مديريت شهري تهران چه مجوزی برای کسب حدود 3600 میلیارد تومان درآمد وصولی از محل تغییر کاربری در سال 1391 داشته است؟ موضوعی که اساسا با ذات برنامهریزی شهری در تضاد است. پس این همه ادعا در زمینه برنامه محور کردن تهران و تکمیل طرحهای جامع و تفصیلی تهران برای چیست؟
5) آیا اعلام توقف فروش پروانه ساختمانی واقعا جدی است؟ پرواضح است كه هیچگاه در شهرداری تهران سیستمی برای ذخیره و پسانداز درآمدهای فصلی و مقطعی وجود نداشته، در این صورت چگونه قرار است سیستمی که حدود 70درصد هزینههایش را از محل درآمدهای حاصل از ساخت و ساز تامین میکند و با متورم کردن بدنه شهرداری، 58 هزار کارمند حقوق بگیر دارد، هدایت شود و به قول آقاي شهردار «به نحو مطلوب» اداره شود؟
1) در مجموع، درآمدهای شهرداری تهران از محل عوارض ساختمانی و تغییر کاربری در سال 1391 بیش از 75درصد درآمدها و برابر 8.2 هزار میلیارد تومان بوده است؛ رقمی که به نسبت سال 1385، حدودا شش برابر شده است. آيا این به معنای وابستگی شدیدتر شهر تهران به درآمدهای ساخت و ساز و فشار به بدنه مدیران و شهرداران مناطق در زمینه کسب درآمدهای بیقاعده از ساختوسازهای شهری نیست؟
این افزایشها زمانی اتفاق افتاده که شهرداری تهران از محل سهم مالیات بر ارزش افزوده بیش از 2.2 هزار میلیارد تومان درآمد داشته است. درآمدی که همواره محقق شده و طی سالهای 1393-1389 بیش از هفت هزار میلیارد تومان برای شهرداری تهران کسب درآمد کرده است و دقیقا در این سالها 10 برابر شده است.
2) آیا وجود 500هزار واحد مسکونی خالی در شهر تهران بیشتر به علت نادیده گرفته شدن مسکن فقرا در برنامههای توسعه شهر است یا به سبب تمرکز ایشان از کسب درآمد از ساخت مسکن مختص طبقههای بالای درآمدی در شهر تهران؟ آیا تخریب و نوسازی ساختمانهای با عمر کمتر از 15 سال که در این سالها جهش داشته است برای تامین مسکن طبقه مستضعف شهر بوده است؟
3) چه کسی به شهرداری تهران این مجوز را داده است که مطابق با تفریغ بودجه 1391ارسالی به فرمانداری تهران، تنها در این سال بیش از هفت برابر رقم مصوب شورا (حدود 76 میلیارد تومان) از محل عوارض حذف پارکینگ که به نوعی فروش تخلف و قانون در شهر است کسب درآمد کند؟
4) سیستم مديريت شهري تهران چه مجوزی برای کسب حدود 3600 میلیارد تومان درآمد وصولی از محل تغییر کاربری در سال 1391 داشته است؟ موضوعی که اساسا با ذات برنامهریزی شهری در تضاد است. پس این همه ادعا در زمینه برنامه محور کردن تهران و تکمیل طرحهای جامع و تفصیلی تهران برای چیست؟
5) آیا اعلام توقف فروش پروانه ساختمانی واقعا جدی است؟ پرواضح است كه هیچگاه در شهرداری تهران سیستمی برای ذخیره و پسانداز درآمدهای فصلی و مقطعی وجود نداشته، در این صورت چگونه قرار است سیستمی که حدود 70درصد هزینههایش را از محل درآمدهای حاصل از ساخت و ساز تامین میکند و با متورم کردن بدنه شهرداری، 58 هزار کارمند حقوق بگیر دارد، هدایت شود و به قول آقاي شهردار «به نحو مطلوب» اداره شود؟