سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۸ تير ۱۳۹۳ - ۲۳:۵۸

پشت‌پرده دروغ بزرگ بنزینی

اگر مراجعه‌ای به مجموعه‌های نفتی کشور داشتید با مشاهده چهره‌ها تعجب نکنید. همچنین تصور نکنید شما 20 سال به عقب بازگشته‌اید بلکه آدم‌های 20 سال قبل هستند که به زمان شما برگشته‌اند. اینجا دقیقا یک نهاد نفتی است و امروز هم سال 1393 خورشیدی.
کد خبر : ۱۸۴۹۵۰
صراط: این روزها تفکرات حاکم بر حوزه نفت بی‌شباهت به تفکرات دهه 70 این حوزه نیست و گویا تاریخ نفت در حال تکرار است. آن زمان اعتقادی به تولید بنزین در داخل نداشتند و واردات بنزین، نخستین و آخرین گزینه‌ای بود که روی میز مقامات نامدار نفت وجود داشت. در این باره سراغ جلیل سالاری، قائم‌مقام سابق شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی می‌رویم. او در سال‌های‌76 تا 84 بارها نظرات و تحقیقات کارشناسی خود را درباره در اولویت قرار دادن کیفی‌سازی و استانداردسازی فرآورده‌های نفتی و نیز استفاده از توان و دانش داخلی به وزیر نفت ارائه داده بود اما برخوردی که با وی شده بود بی‌شباهت به کارشناسانی که امروز برای آنها پرونده‌سازی می‌شود، نیست.
***
  جناب آقای سالاری! ادعای سرطانزا بودن بنزین تولید داخلی قبل از اینکه در محافل کارشناسی و جلسات تخصصی بررسی شود، ناگهان از رسانه‌های خارجی سردرآورد و به کوچه و خیابان کشیده شد. آیا می‌توان گفت این یک پروژه یا سیاستی بود که در بخشی از دولت پیگیری می‌شود؟
مباحثی که درباره سرطانزا بودن بنزین مطرح کردند یک دروغ بزرگ و فریب افکار عمومی بود. سازمان محیط‌زیست برای اثبات ادعای خود حتی یک برگ سند قانع‌کننده به مردم و رسانه‌ها ارائه نداد. برخی افراد با شانتاژ رسانه‌ای و دروغ‌پردازی، حرف‌هایی می‌زنند تا بتوانند به اهداف اقتصادی و سیاسی خود دست یابند.
بنزین یک حوزه تخصصی است اما برخی مقامات سازمان محیط‌زیست با ادبیات کوچه‌بازاری و غیرکارشناسی درباره بنزین صحبت کردند. اصلا ضرورت نداشت مباحث تخصصی به رسانه‌ها کشیده شود. یک گروه کارشناسی می‌توانستند دور هم بنشینند، صحبت کنند، بررسی کنند و به نتیجه برسند. سوال این است که مگر بنزین را چه کسی یا کدام نهاد باید تولید و تایید کند؟ آیا پاسخ این سوال جز مجموعه وزارت نفت و سازمان استاندارد است؟ بنابراین اگر هم مشکلی وجود داشت باید داخل مجموعه دولت بررسی و مرتفع می‌شد و نیاز نبود برخی افراد موضوع را در بوق و کرنا کنند. هیاهوی آنها دقیقا همان سوژه‌ای بود که رسانه‌های خارجی به دنبالش بودند و در انعکاس آن نیز به کمک این افراد آمدند.
اگر مشکل این بود که ریفرمیت زیادی در ترکیب بنزین به کار می‌رفت، خب! می‌توانستند خیلی راحت درصد ریفرمیت را کمتر کنند. چون ریفرمیت همیشه جزئی از بنزین کشور است. اگر مشکل در حوزه عملیات بوده، باید چالش عملیاتی را حل می‌کردند. یعنی گره همه چیز با دست خود دولت باز می‌شد و راه‌حل مشکلات، درون دولت نهفته بود نه بیرون از آن.
  این احتمال وجود دارد که هدف اصلی از طرح شایعات درباره بنزین داخلی، فراهم کردن مسیر مناسب برای واردات بنزین بوده باشد. شما چقدر این احتمال را قوی می‌دانید؟ مردم نیز این روزها نسبت به پشت‌پرده واردات بنزین حساس شده‌اند.
اگر برخی افراد می‌خواهند اقدام به واردات بنزین کنند، می‌توانند خیلی راحت حرف خود را بزنند و نیاز به جوسازی و تخریب توان و دانش داخلی نیست. این جوسازی‌ها و نیز اظهارات غیرکارشناسی، اذهان مردم را به سمت و سوی دیگری می‌برد و آنها حق دارند نسبت به ابعاد موضوع تشکیک کنند.
از سوی دیگر بحثی که امروز برخی افراد درباره آلودگی بنزین پتروشیمی‌ها مطرح می‌کنند از اساس اشتباه است چراکه پتروشیمی‌ها اصلا بنزین تولید نمی‌کنند بلکه ریفرمیت به عنوان محصول تولیدی پتروشیمی‌ها جزئی از اجزای تشکیل‌دهنده بنزین است. بنابراین افرادی که از آلودگی بنزین پتروشیمی‌ها سخن می‌گویند، خودشان هم می‌دانند که حرفشان دروغ است و اشکال اساسی و محتوایی دارد و هدف، چیز دیگری بوده و هست.
ریفرمیت چه در داخل توسط پتروشیمی یا پالایشگاه تولید شود و چه از خارج وارد شود، باید پس از ترکیب شدن با نفتا به شکل بنزین درآمده و قابل مصرف باشد. ضمن اینکه متولی بنزین، شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی است. این شرکت باید با رعایت چگونگی ترکیب اجزای بنزین، نسبت به استانداردسازی آن اقدام کند.
  گواهی کیفیت بنزین در سال‌های اخیر توسط کدام نهاد یا سازمان صادر می‌شده است؟  گویا سازمان استاندارد در این باره دارای وظایف و مسؤولیت‌هایی است.
وقتی یک شاخص در تولید بنزین به عنوان استاندارد اجباری تعیین و شناخته می‌شود، سازمان استاندارد موظف به نمونه‌برداری و انجام کنترل‌ها و آزمایش‌های خاص است. اصلا سازمان استاندارد این اختیار و اجازه را مطابق قانون داشت و می‌توانست مثل سایر دستگاه‌های نظارتی از جمله ستاد تنظیم بازار و ستاد مبارزه با قاچاق کالا به وظایف و اختیارات نظارتی خود عمل کند. دست سازمان استاندارد باز بود اما تا سال 1384 هیچ کار خاصی انجام نداد و همین باعث تولید و پخش بنزین غیراستاندارد و آلوده در اواخر دهه‌ 70 و اوایل دهه 80 در کشور شد.
جالب است که سازمان استاندارد در همان سال‌ها نیز اختیارات خود را طی امضای تفاهمنامه به زیرمجموعه‌های وزارت نفت واگذار کرده بود تا آزمایش‌ها و کیفیت‌سنجی‌ها توسط خود وزارت نفت انجام شود و نه سازمان استاندارد! بنابراین گواهی کنترل کیفیت توسط خود تولیدکننده فرآورده نفتی صادر می‌شد(!)
  در حال حاضر تفکری در وزارت نفت وجود دارد که تقریبا شبیه تفکر و خط‌مشی این وزارتخانه در دولت‌های پنجم و ششم است. گویا آن زمان هم به جای تکیه بر توان و دانش داخلی، چشم به خارج و واردات فرآورده‌های نفتی داشتیم.
واردات بنزین در سال 1371 تقریبا روزانه 3 میلیون لیتر بود. دو پالایشگاه در سال‌های 1371 و 1376 به بهره‌برداری رسید اما شاخص‌های زیست‌محیطی در آن لحاظ نشده بود. یعنی پالایشگاه‌های اراک و بندرعباس براساس الگوهایی که از گذشته باقی مانده بود (مانند پالایشگاه‌های تهران و اصفهان) ایجاد شد. ظرفیت پالایشی در سال 1377 به یک‌میلیون و 570 هزار بشکه افزایش یافت و تولید بنزین سرب‌دار به 33 میلیون لیتر در روز رسید که با توجه به مصرف 37 میلیون لیتری، تقریبا روزانه 4 میلیون لیتر بنزین وارد کشور می‌شد.
تا سال 1379 نیز تنها اقدام دولت این بود که یک واحد 6300 بشکه‌ای بنزین‌سازی لاوان را به بهره‌برداری رساند و ایجاد آن نیز 10 سال به طول انجامید. در سال 1379 اتفاقی که افتاد، حذف سرب بود و ضرورت داشت اکتان‌افزا جایگزین آن شود. تولید بنزین در آن زمان 36 میلیون لیتر بود که این میزان تا سال 1385 (بدون احتساب اکتان‌افزا) ثابت ماند.
واردات بنزین در سال 1385 به اوج خود رسید. در این سال مصرف بنزین در کشور روزانه 74 میلیون لیتر و واردات بنزین 27 میلیون لیتر بود. تا سال 1385 نه در زمینه مدیریت تولید و نه درباره مدیریت مصرف سوخت اقدام خاصی نشده بود. نفتا و ریفرمیت اجزای اصلی تشکیل‌دهنده بنزین بود. 60 تا 70 درصد ریفرمیت و مابقی نفتا. یعنی با این آرایش بنزین ساخته می‌شد. در این شرایط با توجه به نبود واحدهای بنزن‌زدایی، قطعا درصد بنزن و آروماتیک بنزین بالا بود.
  از اظهارات شما می‌توان نتیجه گرفت که شاخص‌های زیست‌محیطی و استاندارد تولید بنزین در زمان فعالیت دولت‌های آقایان هاشمی‌رفسنجانی و خاتمی مغفول مانده و در اولویت نبوده است.
بله! نه در ساخت برخی پالایشگاه‌ها و نه در تولید بنزین معمولا این توجه وجود نداشت. سازمان محیط‌زیست در دولت اصلاحات نه‌تنها نسبت به تولید و توزیع بنزین غیراستاندارد، اعتراض نمی‌کرد بلکه به دیگر وظایف خود نیز نمی‌پرداخت. مثلا بسیاری از پروانه‌های بهره‌برداری و جوازهای تاسیس به صورت کیلویی و فله‌ای توسط برخی نهادها به افرادی داده شده بود که بدون رعایت ضوابط زیست‌محیطی فعالیت می‌کردند اما سازمان محیط‌زیست هیچ وقت به این نحوه واگذاری جواز و صدور پروانه دقت و اعتراض نکرد. در آن زمان واقعا به مباحث زیست‌محیطی اهمیتی نمی‌دادند. موارد زیادی از تهدید محیط‌زیست توسط کارخانه‌ها و شرکت‌ها و صنایع را خود من مشاهده می‌کردم و هرچقدر هم اطلاع می‌دادم، کسی پیگیری نمی‌کرد.
معضل دیگر در سازمان محیط‌زیست این بود که آموزش‌های لازم به افراد داده نمی‌شد و الان هم گویا همانطور است. وقتی مقام مسؤول یک نهاد زیست‌محیطی هیچ اطلاعات تخصصی و حتی عمومی درباره نحوه فعالیت پتروشیمی‌ها و پالایشگاه‌ ندارد و مصاحبه‌های غیرکارشناسی در این باره می‌کند، چه انتظاری می‌توان از این نهاد داشت؟!
  یعنی شما معتقدید مقامات زیست‌محیطی کشور اطلاعات تخصصی درباره حوزه بنزین و حتی شایعاتی که مطرح کردند، ندارند؟
وقتی با برخی مقامات محیط‌زیست صحبت می‌کردم متوجه شدم آنها حتی یک بار هم واحد پتروشیمی را ندیده‌اند. اصلا نمی‌دانند واحد پتروشیمی چه فعالیتی دارد، خوراکش چیست و چه نقشی دارد. به نظر من بعضی اپراتورهایی که در سایت پتروشیمی فعالیت می‌کنند، اطلاعاتشان بیشتر از برخی مقامات محیط‌زیست است.
الان وضعیت نهادهای نفتی و زیست‌محیطی کشور به گونه‌ای است که در یک لحظه ده‌ها موضع‌گیری می‌کنند، بدون اینکه کوچک‌ترین اطلاعات و مستنداتی داشته باشند. برای آنها فقط این مهم است که حرف بزنند و از اظهارنظر عقب نیفتند! حتی خودشان از درون با یکدیگر هماهنگ نیستند. خانم یا آقای رئیس یک حرف می‌زند، معاونش یک طور سخن می‌گوید و کارشناس هم اظهارنظر خود را دارد. همین باعث می‌شود در نهایت کارشناس را توبیخ می‌کنند که چرا سخن او با سخنان آنها هماهنگی نداشته است! جالب است که آنها خود را موظف به هماهنگ بودن با نظر کارشناس نمی‌دانند و از کارشناس انتظار دارند رویکرد سیاسی و غیرحرفه‌ای در پیش بگیرد و حرف آنها را تایید کند! بهتر است این افراد و مقامات زیست‌محیطی حداقل یک ماه وقت بگذارند و آموزش‌ها و اطلاعات لازم را کسب کنند. متاسفانه این افراد دانش کافی ندارند و به حیطه وظایف و مسؤولیت‌های خود هم آشنا نیستند.
  اشاره‌ای داشتید به توبیخ کارشناسان. این اتفاق به تازگی در وزارت نفت افتاد و برای یک کارشناس فقط به خاطر مصاحبه‌ای که با «وطن امروز» داشت پرونده‌سازی شد و وی اکنون باید به هیات بدوی رسیدگی به تخلفات کارکنان نفت پاسخگو باشد.
در جریان این موضوع هستم. متاسفانه وقتی کارشناسان حوزه نفت اظهارنظر می‌کنند با آنها برخورد می‌شود. آنها را به مرحله سوال و جواب می‌برند، توبیخشان می‌کنند، تهدید می‌شوند. این کارها دور از شأن و مقام کارشناسان است و آنها را دلسرد می‌کند.
  شما سال‌ها به عنوان کارشناس و مقام مسؤول در مجموعه وزارت نفت حضور داشته‌اید. وزارت نفت در دولت‌های آقایان هاشمی و خاتمی، چه اندازه برای جایگاه و مقام کارشناسی ارزش قائل بوده است؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا به چند مصداق اشاره می‌کنم. از سال 76 تا 84 طرح‌هایی را برای در اولویت قرار دادن کیفی‌سازی و استانداردسازی فرآورده‌های نفتی مورد مطالعه و تحقیق قرار دادیم اما اجرایی نشد بنابراین همچنان فرآورده‌های بی‌کیفیت در آن سال‌ها به بازار عرضه می‌شد.
سیاست در وزارت نفت این بود که پالایشگاه اقتصادی نیست. می‌گفتند نفت خام می‌فروشیم و بنزین وارد می‌کنیم. من به عنوان یک کارشناس در سال 1379 طرح‌هایی به آقایان داده بودم و از آن دفاع می‌کردم اما گفتند نه! ما فقط باید بنزین وارد کنیم. در آن زمان برای ما به عنوان کارشناسان وزارت نفت عجیب بود که چرا هند نفت خام ما را می‌خرد و در آنجا تبدیل به بنزین می‌شود و سپس آن را به خود ما می‌فروشد. یا مثلا چین نفت خام را می‌برد و تبدیل به فرآورده نفتی می‌کند و دوباره به ما فروخته می‌شود. سوال ما این بود که چطور می‌شود پالایشگاه برای کشور ما توجیه اقتصادی و کارشناسی نداشته باشد آن‌هم در حالی که ما نیروی انسانی ارزان‌تر داریم و خودمان قطب تولید و مصرف هستیم. باز مطالعه دیگری کردیم برای امکان‌سنجی احداث پالایشگاه در داخل کشور و مقایسه آن با واردات. نتایج مطالعات خود را به مقامات وزارت نفت ارائه کردیم اما باز هم مورد موافقت قرار نگرفت.
  گویا اتفاقات آن سال‌ها بسیار شبیه به امروز است. وزیر‌کنونی نفت در آن زمان نیز وزیر بوده است.
بله! خود آقای زنگنه وزیر نفت بود. من در حضور ایشان طرح‌های کارشناسی‌ام را ارائه کردم و به خود ایشان توضیح دادم اما اصلا توجهی نشد و اراده‌ای برای استفاده از نظرات کارشناسی وجود نداشت.
من در آن زمان می‌خواستم در مقطع کارشناسی‌ارشد ادامه تحصیل بدهم اما برخی در مجموعه وزارت نفت می‌گفتند ما فوق‌لیسانس نمی‌خواهیم بلکه فقط اپراتور لازم داریم. یعنی نگاه کارشناس برای اینها در حد اپراتور است.
  با توجه به روی کار آمدن تفکرات دهه 70 در حوزه نفت، این احتمال وجود دارد که افرادی که از نظر سنی، جسمی و علمی توان کافی و ایده خلاقانه نداشته باشند، وارد مجموعه نفت شوند.
در دولت قبل نیروهای بسیار زیادی در مجموعه‌های وزارت نفت وجود داشتند که بازنشسته شده بودند. بنابراین دولت وقت برای به کارگیری این افراد و استفاده از تجربیات آنها برنامه‌ریزی کرد و قرار شد هر کسی در زمان قبل از بازنشستگی، دارای فکر و اندیشه خلاق بوده است، مجددا به کارگیری شود و افرادی که فاقد صلاحیت علمی و تجربه‌ای هستند و کارآیی لازم را ندارند حذف شوند. این باعث شد اگر ما می‌خواستیم یک فرد بازنشسته را مجددا به کار بگیریم باید گزارش و توجیه کارشناسی ارائه می‌دادیم. ما در دولت نهم از بین 700 تقاضا برای به کارگیری بازنشستگان فقط با 10 مورد موافقت کردیم اما الان وزارت نفت تبدیل به انجمن بازنشستگان شده و هر بازنشسته‌ای را وارد سیستم کرده‌اند، بدون توجه به اینکه آیا او نخبه هست یا نه و آیا توان و دانش و تجربه کافی و لازم را دارد یا نه؟
یعنی بازنشسته‌های ناکارآمد را وارد مجموعه کرده‌اند و از طرفی، کارشناسان دلسوز را در فشار و تنگنا گذاشته‌اند و برای شان پرونده‌سازی می‌کنند. یک بررسی نشان خواهد داد بسیاری از این بازنشسته‌ها که اکنون مجددا وارد مجموعه شده‌اند معدل 10 تا 12 دارند. سوال من این است که افرادی با معدل 10 از نظر دانش و تخصص به چه کار می‌آیند؟ بگذریم از اینکه بعضی از مدارک تحصیلی، چگونه و از کجا کسب می‌شود!
یک اتفاق ناگوار دیگر این است که متاسفانه تغییراتی در نیروی انسانی یکی از پالایشگاه‌های مطرح کشور اتفاق افتاد که طی آن بسیاری از افراد جوان و متخصص به حاشیه رفتند و افراد کم‌تجربه جای آنها را گرفتند. اکنون به خاطر همان تغییرات شاهد افت کیفیت محصولات پالایشگاه «...» هستیم. یعنی طبق مجوزهایی که به آنها داده شده است، بنزین با بنزن 5/1 درصد تولید می‌کنند و این مغایر استانداردهای جهانی است.
  و سخن آخر!
به رغم تاکیدات مقام معظم رهبری درباره اقتصاد مقاومتی، یک عده همه دستاوردهای ارزشمند کشور را در بومی کردن دانش فنی، نفی کردند. این دستاوردها با تلاش بچه‌های جبهه و بسیج و با روحیه جهادی نصیب کشور شده بود. افرادی که مباحث غیرکارشناسی و سیاسی را مطرح کردند، یک نوع دهن‌کجی به راهبردها و سیاست‌ها و دستاوردها داشتند. اینها خواسته یا ناخواسته تیشه به ریشه بسیجی‌ها، جانبازان و نیروهای تحصیلکرده می‌زنند.
به نظرم پتروشیمی‌ها بناحق و بدون مستندات کارشناسی زیرسوال رفتند. فرصتی که از طریق پتروشیمی‌ها در اختیار کشور قرار گرفته بود، سوزانده شد و از بین رفت.