نوشتار زیر قسمت دوم سفرنامه "خبرنگار صراط در سرزمین وحی" است. قسمت اول این سفرنامه را در اینجا بخوانید.
صراط- وقت "اولین نگاه" به گنبد سبز کم کم نزدیک می شود. هتل به مسجدالنبی نزدیک است. با پای پیاده فقط 5 دقیقه با آن فاصله دارد. همه بچه ها در لابی جمع شدند و حرکت کردیم. یکی دو ساختمان مسیر نگاهمان به گنبد سبز را سد کرده اند. حاج آقا قبل از ورود به حیاط مسجدالنبی، کاروان را نگه می دارد؛ جلوی یک مسجد کوچک تر. مسجد غمامه. جایی که پیامبر در آن نماز عید و باران خوانده.
نمای مسجدالنبی بعد از ورود به حیاط از ضلع جنوب غربی
روحانی کاروان توضیح می دهد که اینجا همان جایی است که در رویاها به آن فکر می کردیم و دعاهای "انشاءالله مدینه" را یادمان می آورد. آرام آرام به سمت ورودی حیاط مسجدالنبی می رویم. از سمت دری که در قسمت جنوب غربی حیاط واقع شده. کاسه صبرمان چنان در حال لبریز شدن است که متوجه دستفروش های مسیر نمی شویم. تقریبا هیچ کدامشان عربستانی نیستند و بساط لباس و تسبیحشان پهن است.
لحظه موعود فرارسیده است. سر را که بالا می بریم روبرویمان گنبدی سبزرنگ دیده می شود که پیامبر مهربانی هایمان زیر آن آرمیده. متوجه موقعیتمان در حیاط مسجدالنبی نمی شوم. حاج آقا می گوید روبرویمان یعنی سمت شرقی مسجدالنبی قبرستان بقیع واقع شده. نگاه که می اندازم، دیوارهای آن که بارها فیلم ها و عکس هایش را دیده ایم، به چشمم می آید.
حاج آقا بچه ها را آرام آرام جلوتر می برد. در همان حین مشغول توضیح دادن و با صدای پایین، کمی روضه خواندن است. اما همان صدای پایین نیز کافی است تا مبلغ سعودی را به سمت تجمع ما بکشاند. "ممنوع الاجتماعات"، جمله ای است که چند بار تکرار می کند.
حاج آقا توضیح دادن را رها می کند و از بچه می خواهد تا جلوتر برویم. می گوید بدون اجازه گرفتن از ائمه بقیع، نباید وارد حرم رسول الله شویم. از آنجا که خانم ها اجازه ورود به بقیع ندارند، از آقایان جدا می شوند. جلوی بقیع هم بساط دست فروشی پهن است. نزدیک در بقیع که می شویم بیشتر بچه ها کفش ها و جوراب هایشان را بیرون می آورند. در همان ورودی قبرستان، کمی که جلوتر برویم سمت راستمان قبور ائمه مشخص است. چهار تخته سنگ، همه آن چیزی است که برای چهار امام غریبمان در نظر گرفته اند. کسی اجازه نزدیک شدن ندارد. کمی آنجا می ایستم و از دور نگاه غریب ماندن امامان معصوممان را می نگرم. حاج آقا می گوید اینجا را به شکل چند قبر ساده نبینید. اینجا یک بارگاه بی نظیر است با ضریح و گنبد و گلدسته که تنها ظاهر آن به این شکل درآمده. می گوید حتی احکام آن نیز دقیقا مطابق بارگاه های دیگر معصومین است. مبلغ سعودی کنار قبور ایستاده و برای آنها که بیشتر از حد معمول کنار قبر می ایستند اعتقادات انحرافی خود را توضیح می دهد.
بقیع هنوز هم قبرستان اصلی مدینه به شمار می رود و نمازگزاران مسجدالنبی هر روز بعد از نماز جماعت، برای امواتی که برای دفن به آنجا آورده می شوند، نماز میت نیز می خوانند. برای شهری چون مدینه امروزی چنین قبرستانی کوچک به نظر می رسد اما از آنجا که قبرها بعد از پایان سی سال تخریب می شوند، قبرها به طور مداوم جایگزین هم می شوند. برخی می گویند روی قبرها آهک نیز می ریزند تا زودتر تجزیه شوند.
چند تابلو در بقیع وجود دارد که در آن اعتقادات وهابی ها در مورد قبر و مردگان تبلیغ می شود. تابلوهای مدینه به سه زبان انگلیسی، عربی و اردو نوشته می شوند اما داخل بقیع یک تابلو وجود دارد که صرفا به زبان فارسی نوشته شده است که میزان حساسیت آنها در مورد ایرانیان زائر ائمه را به خوبی نمایان می کند. محتوای آن نیز ابتدا تبلیغ اعتقادات وهابیون و سپس هشدارهایی در مورد محدودیت های قبرستان است. تلاش برای گرفتن عکس از قبور ائمه بی فایده است. البته سختگیری در مورد دوربین چندان مشهود نیست اما اصرار بر گرفتن عکس معمولا با واکنش مواجه می شود.
با وجود ممنوعیت هرگونه اجتماع و دعای دسته جمعی، محدودیت درباره دعا خواندن به صورت انفرادی وجود ندارد. مبلغان و ماموران نیز کاری به کتاب های دعا دست زائران ندارند. بنابراین می توان به در آستانه ورود به صورت محدود ادعیه مربوط به اذن دخول و زیارت ائمه را خواند. بقیع تنها دو نوبت در روز یکی بعد از نماز صبح و دیگری بعد از نماز عصر باز میشود. بانوان مطلقا اجازه ورود به آن را ندارند و به همین خاطر، برخی هتل های ایرانی روبروی قبرستان که قبور ائمه از برخی اتاق های آن دیده می شود، در صورت درخواست بانوان زائر ایرانی و خالی بودن اتاق های مذکور با آن همکاری می کنند تا دست کم از راه دور دقایقی به زیارت بپردازند.
بقیع به جز قبور ائمه غریبمان، پر است از قبور صحابه و خویشان پیامبر. قبور همسران پیامبر در کنار هم قرار گرفته است. انتهای قبرستان زمانی قبرستان یهودیان بود که اکنون مرز بین آنها برداشته شده است. در این قسمت قبری منسوب به خلیفه سوم وجود دارد که گفته می شود به دلیل شورش مردم در زمان او، برخی مردم خشمگین اجازه دفنش در قبرستان مسلمانان را نداده بودند.
اما یکی از غریب ترن قبور بقیع، به همسر امیرالمومنین، ام البنین(س) اختصاص دارد. اگر از ورودی بقیع به سمت چپ، روبروی قبور ائمه نگاه کنیم، در همان محدوده در گوشه غریبی از قبرستان قبر مادر حضرت عباس (ع) را خواهیم یافت. حاج آقا که محل مذکور را نشانمان میدهد، بی اختیار به آن سمت کشیده می شویم. اما دریغ که انگار مامور سعودی متوجه حساسیت ما شده است. به ویژه که روحانی کاروان با لباس روحانیت نیز همراه ماست. مامور سعودی راه را بر ما سد می کند تا این قبر غریب، غریب تر به نظر بیاید. چاره ای نیست. کم کم از قبرستان خارج می شویم و به سمت حرم نبوی حرکت می کنیم. تا لحظه شورانگیز زیارت پیامبر مهربانی ها، اندکی بیشتر نمانده.
ادامه دارد...
صراط- وقت "اولین نگاه" به گنبد سبز کم کم نزدیک می شود. هتل به مسجدالنبی نزدیک است. با پای پیاده فقط 5 دقیقه با آن فاصله دارد. همه بچه ها در لابی جمع شدند و حرکت کردیم. یکی دو ساختمان مسیر نگاهمان به گنبد سبز را سد کرده اند. حاج آقا قبل از ورود به حیاط مسجدالنبی، کاروان را نگه می دارد؛ جلوی یک مسجد کوچک تر. مسجد غمامه. جایی که پیامبر در آن نماز عید و باران خوانده.
نمای مسجدالنبی بعد از ورود به حیاط از ضلع جنوب غربی
روحانی کاروان توضیح می دهد که اینجا همان جایی است که در رویاها به آن فکر می کردیم و دعاهای "انشاءالله مدینه" را یادمان می آورد. آرام آرام به سمت ورودی حیاط مسجدالنبی می رویم. از سمت دری که در قسمت جنوب غربی حیاط واقع شده. کاسه صبرمان چنان در حال لبریز شدن است که متوجه دستفروش های مسیر نمی شویم. تقریبا هیچ کدامشان عربستانی نیستند و بساط لباس و تسبیحشان پهن است.
لحظه موعود فرارسیده است. سر را که بالا می بریم روبرویمان گنبدی سبزرنگ دیده می شود که پیامبر مهربانی هایمان زیر آن آرمیده. متوجه موقعیتمان در حیاط مسجدالنبی نمی شوم. حاج آقا می گوید روبرویمان یعنی سمت شرقی مسجدالنبی قبرستان بقیع واقع شده. نگاه که می اندازم، دیوارهای آن که بارها فیلم ها و عکس هایش را دیده ایم، به چشمم می آید.
حاج آقا بچه ها را آرام آرام جلوتر می برد. در همان حین مشغول توضیح دادن و با صدای پایین، کمی روضه خواندن است. اما همان صدای پایین نیز کافی است تا مبلغ سعودی را به سمت تجمع ما بکشاند. "ممنوع الاجتماعات"، جمله ای است که چند بار تکرار می کند.
حاج آقا توضیح دادن را رها می کند و از بچه می خواهد تا جلوتر برویم. می گوید بدون اجازه گرفتن از ائمه بقیع، نباید وارد حرم رسول الله شویم. از آنجا که خانم ها اجازه ورود به بقیع ندارند، از آقایان جدا می شوند. جلوی بقیع هم بساط دست فروشی پهن است. نزدیک در بقیع که می شویم بیشتر بچه ها کفش ها و جوراب هایشان را بیرون می آورند. در همان ورودی قبرستان، کمی که جلوتر برویم سمت راستمان قبور ائمه مشخص است. چهار تخته سنگ، همه آن چیزی است که برای چهار امام غریبمان در نظر گرفته اند. کسی اجازه نزدیک شدن ندارد. کمی آنجا می ایستم و از دور نگاه غریب ماندن امامان معصوممان را می نگرم. حاج آقا می گوید اینجا را به شکل چند قبر ساده نبینید. اینجا یک بارگاه بی نظیر است با ضریح و گنبد و گلدسته که تنها ظاهر آن به این شکل درآمده. می گوید حتی احکام آن نیز دقیقا مطابق بارگاه های دیگر معصومین است. مبلغ سعودی کنار قبور ایستاده و برای آنها که بیشتر از حد معمول کنار قبر می ایستند اعتقادات انحرافی خود را توضیح می دهد.
بقیع هنوز هم قبرستان اصلی مدینه به شمار می رود و نمازگزاران مسجدالنبی هر روز بعد از نماز جماعت، برای امواتی که برای دفن به آنجا آورده می شوند، نماز میت نیز می خوانند. برای شهری چون مدینه امروزی چنین قبرستانی کوچک به نظر می رسد اما از آنجا که قبرها بعد از پایان سی سال تخریب می شوند، قبرها به طور مداوم جایگزین هم می شوند. برخی می گویند روی قبرها آهک نیز می ریزند تا زودتر تجزیه شوند.
تصاویری از قبور افراد عادی در قبرستان بقیع:
چند تابلو در بقیع وجود دارد که در آن اعتقادات وهابی ها در مورد قبر و مردگان تبلیغ می شود. تابلوهای مدینه به سه زبان انگلیسی، عربی و اردو نوشته می شوند اما داخل بقیع یک تابلو وجود دارد که صرفا به زبان فارسی نوشته شده است که میزان حساسیت آنها در مورد ایرانیان زائر ائمه را به خوبی نمایان می کند. محتوای آن نیز ابتدا تبلیغ اعتقادات وهابیون و سپس هشدارهایی در مورد محدودیت های قبرستان است. تلاش برای گرفتن عکس از قبور ائمه بی فایده است. البته سختگیری در مورد دوربین چندان مشهود نیست اما اصرار بر گرفتن عکس معمولا با واکنش مواجه می شود.
با وجود ممنوعیت هرگونه اجتماع و دعای دسته جمعی، محدودیت درباره دعا خواندن به صورت انفرادی وجود ندارد. مبلغان و ماموران نیز کاری به کتاب های دعا دست زائران ندارند. بنابراین می توان به در آستانه ورود به صورت محدود ادعیه مربوط به اذن دخول و زیارت ائمه را خواند. بقیع تنها دو نوبت در روز یکی بعد از نماز صبح و دیگری بعد از نماز عصر باز میشود. بانوان مطلقا اجازه ورود به آن را ندارند و به همین خاطر، برخی هتل های ایرانی روبروی قبرستان که قبور ائمه از برخی اتاق های آن دیده می شود، در صورت درخواست بانوان زائر ایرانی و خالی بودن اتاق های مذکور با آن همکاری می کنند تا دست کم از راه دور دقایقی به زیارت بپردازند.
بقیع به جز قبور ائمه غریبمان، پر است از قبور صحابه و خویشان پیامبر. قبور همسران پیامبر در کنار هم قرار گرفته است. انتهای قبرستان زمانی قبرستان یهودیان بود که اکنون مرز بین آنها برداشته شده است. در این قسمت قبری منسوب به خلیفه سوم وجود دارد که گفته می شود به دلیل شورش مردم در زمان او، برخی مردم خشمگین اجازه دفنش در قبرستان مسلمانان را نداده بودند.
اما یکی از غریب ترن قبور بقیع، به همسر امیرالمومنین، ام البنین(س) اختصاص دارد. اگر از ورودی بقیع به سمت چپ، روبروی قبور ائمه نگاه کنیم، در همان محدوده در گوشه غریبی از قبرستان قبر مادر حضرت عباس (ع) را خواهیم یافت. حاج آقا که محل مذکور را نشانمان میدهد، بی اختیار به آن سمت کشیده می شویم. اما دریغ که انگار مامور سعودی متوجه حساسیت ما شده است. به ویژه که روحانی کاروان با لباس روحانیت نیز همراه ماست. مامور سعودی راه را بر ما سد می کند تا این قبر غریب، غریب تر به نظر بیاید. چاره ای نیست. کم کم از قبرستان خارج می شویم و به سمت حرم نبوی حرکت می کنیم. تا لحظه شورانگیز زیارت پیامبر مهربانی ها، اندکی بیشتر نمانده.
ادامه دارد...
اللهم العن قوم الظالمین
اگر آنها هنگامی که برخود ستم کردند - مرتکب گناه شدند- نزد تو آیند ( پیغمر) و از خدا طلب آمرزش کنند و پیامبر برای آنها طلب استغفار و بخشش کند خداوند را توبه پذیر و رحیم می یابند.
با توجه به آیه بالا نه تنها تقاضای شفاعت و توسل از پیغمر و اهل بیت نشانه ارتداد و شرک نیست که از پایه های اعتقادی اسلام است ای کاش شما هم کمی قرآن را مطالعه می کردید و مثل وهابی های خشک مغز بلافاصله حکم به پرستش مردگان و کفر شیعیان نمی دادید.
اقا یکبارم شما اونارو تحریم کنید و اینقد حاجی نفرستید مکه
به ملتمون یاد بدید تا وقتیکه حتی یک فقیر یا مستمند تو مملکت خودمون هست ریختن پول توی جیب وهابیها گناه داره
مستحب ها رو هم نباید رفت با این وضع تفکر عربستان ...
مگه جز این که کعبه هم فقط چند تکه سنگه یعنی این قدر خرفت هستی که نمی فهمی گنبد و بارگاه اهل بیت برای اینکه راه رو گم نکنیم مگر جز اینکه بارگاه امام حسین در کربلا برای اینکه بدونیم چه بر سر اسلام ناب محمدی اومده و راه حق رو از نا حق تشخیص بدیم مگر قرآن کریم نگفته به تاریخ رجوع کنید و از اون درس بگیرید تا به حقیقت برسید یک راه جستجوی تاریخ و پیدا کردن راه حق حفظ آثار و نشانه هاست و گرنه شاید امروز یک عده پیدا می شدند و اصلا وقوع حادثه کربلا و کشته شدن امام معصوم ما شعیعان رو توی اون انکار می کردند.
اگر یک سر به شهر مقدس مکه بزنید متوجه می شوید چه اتفاقی در حال رخ دادن است تمامی آثار تاریخی و مذهبی این شهر از میان رفته حتی محل تولد حضرت محمد(ص) که از طرف بعضی دوستاران و به همت شیعیان به صورت یک کتابخونه در آمده بود داره تخریب میشه همه آثار و نشانه ها رو از بین می برند و فکر می کنی چی جاش سبز شده برج های بی قواره و معماری مبتذل حتما در مورد برج ساعت یا ساختمان شیطان توی مکه شنیدی که در فاصله چند صد متری مسجد الحرام قرار گرفته و ظهرها سایه ی شوم و منحوسش رو روی کعبه میندازه چه طور تو همین اصفهان خودمون چند سال قبل ساخت برج جهان نما که فاصله و ارتفاع اون خیلی کمتر از برج ساعت توی مکه است با انتقاد سازمان های بین الملی روبه رو شد و یونسکو تهدید به خروج میدان نقش جهان از لیست آثار جهانی کرد چون میگفت این کار به اصالت و هویت میدان نقش جهان آسیب میزنه حالا سوال من از تو اینه که تخریب آثار و ابنیه تاریخی ( نمیگم مقدس) به هویت و اصالت مکه و مدینه ضربه نمیزنه؟ چرا خدا حج رو واجب کرده می تونست بگه هرجا هستید برای من قربانی کنید هرجا هستید یک چند روزی برید یک بیابونی و وقوف کنید چرا باید بریم منا؟ چرا باید بریم عرفات ؟خدا میگه باید بیاید مکه و اینجا قربانی کنید باید ببینید ابراهیم بزرگ کجا بوده باید بدانید آیه های وحی کجا بر پیغمبرتون نازل شده باید بدانید پاک ترین انسانها (اهل بیت) کجا بودن و چه مصیبتهای رو تحمل کردند باید اصالت و هویت این مکان های (این بار باید بگم و میگم) مقدس حفظ بشه.
رسانه باشید
........فقط شعارداديم وعمل هيچ
......با اين وضع اقتصاد رانتي ودللال بازي و... نان حلال كه برسر سفره ها نرود حرف حساب به گوشها نميرودودر دل نمي نشينيد كه به رفتار تبديل بشه
کدام حرفتان را باور کنیم.
مگه تو نژاد پرستی
ما با وهابی ها دشمنیم
با شیعیان و برادران اهل سنت دوست
وهابی ها با ما دشمنن
وهابی ها میگن هفت شیعه بکشیم بریم بهشت
وهابی ها میگن قبر ائمه باید محو بشه
همونطور که به گفتی یه حاج خانومی تا سال 65 کوچه بنی هاشم و خانه حضرت فاطمه بود ولی از بین بردن
حتما" باید گنبد و بارگاه و . درست کنند؟ دست از ... بردارید
کاسه صبرمان چنان در حال لبریز شدن است که متوجه دستفروش های مسیر نمی شویم. تقریبا هیچ کدامشان عربستانی نیستند و بساط لباس و تسبیحشان پهن است
حالا کی قبر پرستیده برادر من؟
فکر نمیکنم جای گفتن این حرف اینجا باشه