اظهارات مهدی طائب در مورد مشایی
بنده تا به حال فرد غیرمقبول به مانند این فرد ندیدهام
سؤالم این است که چطور یک فرد در مورد موسیقی اظهارنظر میکند و در مورد مدیریت انبیاء هم اظهارنظر میکند و در جای دیگری در مورد صنعت گردشگری هم اظهارنظر میکند. بالاخره تخصص این فرد چیست؟ این سؤال منطقی است.
*شخصی در این بین هست که حرفهایش و اظهاراتش جای سؤال فراوان دارد و ربطی به جریان اصولگرایی ندارد به این معنا که در مورد موسیقی اظهارنظر میکند یا در مورد مدیریت انبیاء موضعگیری میکند و پشت این اظهارات اهداف خاصی را دنبال میکند.
* سؤالم این است که چطور یک فرد در مورد موسیقی اظهارنظر میکند و در مورد مدیریت انبیاء هم اظهارنظر میکند و در جای دیگری در مورد صنعت گردشگری هم اظهارنظر میکند. بالاخره تخصص این فرد چیست؟ این سؤال منطقی است.
*آیا در باب احکام موسیقی ایشان متخصص است، شما در عین حال متخصص امور مذهبی و فقه هستید، یا متخصص امور تاریخی، گردشگری، سینما، هنر و... هستید که در هر تریبونی به شکل گسترده و بسیط اظهارنظر میکنی. اگر در مورد مسئله حرف تخصصی دارد جای ابراز آن جلسات عمومی نیست و باید آن را در محفلی که صاحبنظران آن عرصه هستند اظهارنظر کند.
*یا اینکه متوجه نمیشود چه میگوید، یا اینکه این فرد متوجه می شود چه میگوید و این کار را با اهدافی خاص انجام میدهد که در ادامه و در صحبتهایم به آن اشاره خواهم کرد.
*(درپاسخ به این سوال که آیا این جریان توانایی و پتانسیل آن را دارد که علیه نظام و انقلاب اسلامی فتنهای جدید شکل بدهد؟)کسی که متصدی این جریان هست تا به حال ضعیفترین کسی است که مورد اتهام فتنه قرار گرفته است. قله فتنه باید خیلی قوی باشد به این معنا که اولین چیزی که فتنه نیاز دارد محبوبیت در بین مردم است، قله فتنه باید کسی باشد که مردم به او دید خوب و درست دارند در حالی که این جریان از درون خراب است.
*بنده تا به حال فرد غیرمقبول به مانند این فرد ندیدهام، یعنی فردی که الان این نوع از انحراف را در جریان اصولگرایی رهبری میکند.
*این جریان نهتنها بیخطر است بلکه چند صدمتر هم آن طرفتر. سؤال این است کسانی که سواره بودند چکار کردند که این پیادهها انجام دهند. به طور کلی اگر جریان انحرافی تیم قویای داشته باشد خطرش هم بیشتر میتواند به حساب بیاید. همچنین اگر این جریان زیرمجموعههایی داشت که بین مردم مقبول بودند و توانمند هم بودند، این مجموعه خطرناکتر به حساب میآید. ویژگی دومی که دارد این است که این جریان زیر مجموعه ندارد.
*تفکرات این جریان تفکرات خطرناکی است، خیلی رؤیای بزرگی دارد. اما «شتر در خواب بیند پنبهدانه ...». خدا رحمت کند حضرت امام (ره) را، به ایشان فرمودند حزب توده میخواهد کودتا کند، لبخندی زدند و فرمودند شعری است که باید تا آخرش خوانده شود، به این معنا که در مملکت شیعه و مسلمانن با این بصیرت و دلدادگی به ائمه این افراد نمیتوانند حرکتی انجام بدهند. این افراد که در روزهای کنونی در حال فعالیت هستند آب در هاون میکوبند و تلاشهایشان یقیناً ره به جایی نمیبرد.
این روزها همه حرفهای گفتنی یک طیف خاص تبدیل شده به وسیله ای برای سرکوب عده ای دیگر - اما ای کاش بیش از آن که بگوئیم ، بشنویم - اما انگار این روزها نه تنها نمی شنویم ، بلکه حتی نمی خواهیم بشنویم - آقای طائب - خورده رطب منع رطب کی کند ؟؟؟؟؟؟
اگر به اصول کلام خود پایبندید ، شما هم حرف خارج از تخصص خود نزنید و به کار خود بپردازید . یا دست کم حرف های طرف مقابل خود را هم بشنوید .
اگر احساس خطر میفرمائید ( و قطعا می فرمائید ) که خود را و بنیه خود را قوی سازید و اگر احساس خطر نمی کنید ( که قطعا می کنید )، چرا اینقدر به موضوع ایشان دامن می زنید /
و اما در خصوص طرفداران این مرد ، که شما لاجرم آیشانرا کوچک می پندارید - وعده ما و شما در پای صندوق های رای .....
یعنی این آدم معلوم الحال مشکوک مرتبط با جاسوسین قرار کاندیدا هم بشه؟
اون فتنه گرا که قبل از انتخابات ارتباطشون با جاسوس ها مشخص نبود این بلا رو سر کشور اووردن حالا این بابا که ارتباطش با جاسوس های سیا واضح و مبرهنه قرار بیاد کاندیدا بشه؟
رووووو رو برم هی
1.سخن شما مبنی بر لزوم توجه به گفته ها و تحلیل آن دون در نظر گرفتن شخصیت گوینده حرف حقی است که در کلام معصومین نیز متجلی شده است و ایشان فرموده به سخن توجه کنید نه به اینکه گوینده کیست.
2.در مورد اقای رییس دفتر رییس جمهور؛ ایشان اصلا در حدی نبوده و نیست که کسی بخواهد با توجه به شخصیت حقیقی ایشان و با اغراض شخصی در مورد ایشان اظهار نظر کند بلکه اتفاقا جون به سخنان ایشان توسط اهل نظر دفت شده است و انحرافات ان مکررا استخراج شده و با دلایل منطقی رد شده است؛ لذا افراد به انتقاد از اقای رییس دفتر می پردازندکه به عنوان نمونه از سخنان انحرافی ایشان می توان به "دوستی با مردم اسراییل" ؛"بسته بودن دست شیطان در نوروز"؛"طرح مکتب ایرانی"؛تعرض به مراجع معظم تقلید و دخالت در حیطه غیر مرتبط با شخص اقای رییس دفتر اشاره کرد.بنابراین انتقاد گلایه گونه شما که چرا به حرفهای اقای رییس دفتر توجه نشده و بی دلیل ایشان مورد انتقاد قرار می گیرند بی اساس است.
3.توصییه شما به منتقدان اقای رییس دفتر برای تقویت بنیه خود نیز سخن حق و توصیه بجایی استکه بنده به عنوان یکی از خیل کثیر منتقدان انحرافات و اعوجاجات فکری و جریان منحرف شکل گرفته حول اقای رییس دفتر رییس جمهور این توصییه شما را به جان خریدارم و از شما ممنونم و از کلیه عزیزان منتقد انحرافات فکری اقای رییس دفتر رییس جمهور نیز تقاضا می کنم توصییه شما را شنیده و به کار ببندند.
4.و اما در موردخط و نشان کشیدن شما برای منتقدان خوب است شما که اینقدر فرهنگ ایرانی برایتان اهمیت دارد قدری در زمینه فرهنگ عامه و ضرب المثلهای رایج مطالعه کنید.یکی از این ضرب المثلهامی گوید:اول برادری خود را ثابت کن بعد دعوای ارث و میراث داشته باش.
یک ضرب المثل دیگر نیز می گوید:طرف را در روستا راه نمی دادند سراغ خانه کدخدا را گرفت.
به نظر من این دو ضرب المثل دقیقا در موقعیت فعلی و با توجه به وعده شما در مورد صندوقهای رای و خط و نشان کشیدنهایتان کاربرد دارد.
لذا اول باید اقای رییش دفتر صلاحیت خود را برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری ثابت کند بعد طرفدارنش برای دیگران خط و نشان بکشند.
5.و اما بر فرض قریب به محال اگر صلاحیت ایشان برای حضور در انتخابات نیز تایید شود و بر فرض محالتر رای هم بیاورد این رای اوردن به خودی خود حاکی از صلاحیت وشایستگی ایشان نبوده و توجیه کننده انحرافات فکری ایشان نمی باشد.
عزت زیاد.
- با عنایت به اینکه مواضع اینجانب و جنابعالی خوشبختانه در اکثر مواردی که ذکر نموده ام و ارشاد فرموده اید ، با هم نزدیک است و منافاتی با هم ندارد - فقط به بخش 4 پاسخ می دهم که مرا متهم به طفره رفتن از جواب نفرمائید - عزیز برادر _ مقصود و مقصد ادعای ارث و میراث نیست یا بهتر بگویم ، اساسا این جریان فکری به دنبال ارث و میراث نیست بلکه بدنبال تغییر تفکر میراث خواهی و زیاده خواهی و تمامیت خواهی های متداول از قبل است - اثبات برادری و درخواست ارث و میراث پیشکش شما - تا آنجا که من می دانم رئیس جمهور فقط یک خانه پدری داشت و یک خودرو پژو 504 که البته خودرو ایشان را که شما بهتر از من می دانید که به نفع عده ای محروم به حراج گذاشته شد و شاید خود آقای رئیس جمهور از اینکه من می نویسم راضی نباشند و بدینوسیله از ایشان حلالیت می طلبم و ایشان امروز با اینکه نزدیک به شش سال است که بر مسند ریاست جمهوری مرز و بوم ایران هستند ، هنوز همان خانه پدری را دارند و مانند برخی از آقایان ارث پدری خود را از مردم مطالبه نفرموده اند و در شمال شهر خانه های چند صد متری و چند هزار متری ندارند و سرمایه های اسلام را هم( بخوانید سرمایه های خانواده ) هنوز بصورت مفرغ و ضایعات فلزی از کشور خارج ننموده اند - و آقای مشایی هم تا آنجا که من می دانم مستاجر است و خیال خانه دار شدن هم ندارد - این قضیه ارث و میراث را لطفا دیگر مطرح نفرمائید که بکار بردن این لفظ ناشی از طرز تفکر پوچی است که توسط عده ای مال اندوز و چپاولگر و غارتگر به بدنه جامعه از جمله شما تسری یافته و این گونه گفتمان در خصوص افرادی که مد نظر این مقال است بسیار سخیف می نماید و پست تر از آب بینی شتر -
و اما اگر باید برای ورود به این ده و دیدن کد خدای آن از شما اجازه گرفت ، این هم به نظر اینجانب بکار بردنش در مقام شما بسیار سخیف می نماید - که اهل قلمید و با تمامیت خواهان و آنانکه فکر می کنند مال و جان و ناموس مردم در دستان ایشان است بسیار متفاوتید - چون مدعی تبعیت از ولایتید - مگر اینکه خودتان بخواهید این مرز بندی را تغییر بدهید و قدم به آن طرف خط بگذارید - که از شما بعید است . و اما اینجانب اولا با عنایت به شواهد موجود و یک دید کلی از نگرش جامعه امروز ، برداشت خودم را در خصوص تعیین تکلیف در پای صندوق های رای بیان کردم که این وحی منزل نیست و ثانیا ، حقیر ، همیشه نتیجه ها را به تاریخ واگذار نموده ام و منتظر بوده و هستم - شما هم بهتر است قبل از اینکه منتقد اجتماع باشید و راهی که خرد جمعی از آن تبعیت می کند و تاریخ ایران نشان داده که این ملت در بحرانی ترین شرائط بهترین راهها را انتخاب می کند - و قبل از هر گونه پیش داوری در مورد تائید صلاحیت و غیره ( نظر شما را به این نکته جلب می نمایم که صلاحیت دکتر معین هم در کنار این کاندید ها - محمود احمدينژاد، محمدباقر قاليباف، محسن رضايي، علي لاريجاني، اكبر هاشمي رفسنجاني و مهدي كروبي - رد شد ولی ایشان یکی از کاندیدا های ریاست جمهوری بودند و عده ای هم به ایشان رای دادند ) به این انتظار بپیوندید . البته اینجانب دلائل عدیده ای برای احتمال بسیار بالای رئیس جمهور شدن جناب مشایی دارم که فقط یکی از آنها تجربه مردم در خصوص عملکرد سایر رقباست ( تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل )
ثانیا حدسم درست بود شما طرفداران رییس دفتر رییس جمهور متاسفانه از فرهنگ ایرانی نیز فقط دم می زنید.این دو جمله ایی که نقل کردم در ادبیات به ان می گویند ضرب المثل!!الزاما تمام معنای این دو جمله بر موضعی که از ان استفاده می شود تطبیق نمی کند.مثلا وقتی گفته می شود موش به سوراخش نمی رفت جارو به دمش بست منظور این نیست که کسی که در مورد ان این ضرب المثل بیان شده موش است و جارو به دمش بسته یا وقتی می گوییم کار هر بز نیست خرمن کوفتن گاو نر می خواهد و مرد کهن.منظوراین نیست که فردی که در مورد ان این ضرب المثل گفته شده بز است.بلکه مفهوم کلی از ضرب المثل مراد است نه تطبیق جز به جز.
اینجا هم که بنده گفتم اول برادری خود را ثابت کن بعد تقاضای ارث و میراث کن منظور این نیست که پست ریاست جمهوری ارث است و میراث عده ایی؛ تا بعد فرمایشات شما جای طرح داشته باشد.
منظور این است که تا صلاحیت این فرد محل خدشه است و بسیاری از دین شناسان او را منحرف می دانند بحث از پای صنوقهای رای که مترتب بر تایید صلاحیت وی است بحث زایدی است.همچنانکه در بحث ارث؛ تا برادری فردی با عده ایی دیگر ثابت نشده وی نمی تواند خود را در بحث ما ترک متوفای ان عده دیگر شریک بداند.یعنی وجه شبه در اینجا یک بحث علی است.
بنابراین ای مهران جان شما که تحت لوای دولت مکتبی اقای احمدی نژاد و در ظل ارشادات رییس دفتر ایشان سودای فرهنگ ایران و ایرانی گریتان گل کرده حداقل کمی هم درباره فرهنگ و ادبیات ایران و عناصر فرهنگی ان مطالعه بکنید بعد به اظهار نظر بپردازید.در پایان یکی دیگر از همان جملاتی که در ادبیات به آن ضرب المثل!!می گویند را برایتان نقل می کنم:
تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد.
البته ایراد نگیرید که پس زنان چی؟؟و این عیب و هنر نهفته چه ربطی به سخن دارد.مفهوم کاملا واضح است.
ضمنا بحث اصلا بر سر خانه اقای احمدی نژاد یا اینکه رییس دفتر ایشان مستاجر است یا نیست نمی باشد.
محل بحث کاملا روشن است انحرافات فکری اقای رییس دفتر؛حمایت بی چون و چرای رییس جمهور از رییس دفترش و روی گردانی از علما و مرجعیت ؛دخالت در حیطه های غیر تخصصی و شبه پراکنی؛رفتارهای غیر قانونی و نقض قانون که متاسفانه در حال نهادینه شدن است و ....
در مورد نظرات سایر کاربران هم بنده می بینم و هر جا احساس کنم نظری برای عرضه در قبال سایر نظرات دارم عرضه خواهم کرد.ضمنا باز هم جواب بسایری از نکات و سوالات مطرح شده را ندادید.
راستی یک سوال کاملا بی ربط.
جرا مقام معظم رهبری در روز پایانی جشن جهانی موسوم به جشن جهانی نورورز به عسلویه رفته و میزبان و مهمانانش را تحویل نگرفتند؟
آنچه را هم که در خصوص مقام معظم رهبری فرموده اید ، منظور نظر جنابعالی را در سایت های مختلف خبری رصد نموده ام و مطلب تازه ای در بر نداشت - به هر حال ایشان ولی امر هستند و طبعا درایت ایشان از مسائل مطابق شان و مقام و منزلت ایشان است . و قرار هم نیست که هر کس وارد این مملکت می شود به دیدار ایشان نائل آید ، و قرار هم نیست که هر دو ما کنه و عمق محتوای منظور نظر ایشان را درک کنیم - البته جنابعالی هم تفسیر خود و طیفی که مدافع آن هستید را القاء می فرمائید . نه شما و نه این حقیر سراپا تقصیر ، از مکتومات قلبی حضرت آقا خبر نداریم و تنها می توانیم تفسیر به رای نمائیم که این هم اصلا درست نیست . شما هم می توانید این حرکت معظم له را در راستای تفکیک مسائل به فرعی و اصلی تلقی فرمائید که در سالی که حضرت آقا آنرا بعنوان جهاد اقتصادی نامیده اند ، اصلی تر این است که در همین مسیر حرکتی عملی نیز بفرمایند . و دیدار با روسای جمهور از مسائل فرعی باشد و روسای جمهور میهمان با همتایان خود ملاقات داشته باشند . ( هر چند که ممکن است این تفسیر هم درست نباشد .)- آنچه مورد بحث است این است که چطور می شود یک مورد را انحراف دید - شاید این انحراف که از آن دم می زنید ، به خاطر پنجره ای باشد که از آن به دنیا نگاه می کنید ، یا به خاطر مکانی باشد که در آن ایستاده اید - اتفاقا اینکه از زعمای مجتهد بهره می جوئید و خود را در پشت ایشان مخفی نموده اید و از زبان ایشان سعی در القاء یک کلام دارید ، مسئله ایست که باید بیشتر در مورد آن دقت نظر به خرج دهید - اگر مسئله اقتداست ؟؟؟؟؟؟؟ شما هم به ولی امر خود که مجتهدی عادل ، بی طرف ، دانا ، مدیر و مدبر است اقتدا فرمائید - نمی بینید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ( به خاطر مجانی بودنش بود ) حضرت آقا در خصوص آقای رحیم مشایی سکوت فرموده اند . به جای افتراء و ایجاد بدبینی نسبت به آقای اسفندیار رحیم مشایی ، شما که مقتدایتان معظم له است نیم نگاهی هم به کامنت علی آقا از تنکابن بفرمائید ( قبلا هم توجه شما را به این کامنت جلب کردم که متاسفانه باز هم حرف خودتان را می زنید - از آنجا که وظیفه اینجانب و هر فرد مسلمان روشنگری است این قسمت را به چشم جنابعالی نزدیکتر می نمایم - ( امام خامنه ای: رد و طرد دیگران بر سر مسائل درجه دوم مصلحت نیست و همه باید برای ساختن کشور برادرانه کمک و همکاری کنند.***این موضوع(استعفای مهندس مشائی از معاونت اولی ریاست جمهوری) نباید موجب دامن زدن به اختلاف شود ضمن آنکه نباید به کسی بیهوده تهمت زد و او را به خاطر یک امر از همه آن چیزهایی که صلاحیت محسوب می شود نفی کرد.***در احساس تکلیف هم، دقت لازم است تا قدم از دایره تکلیف آن طرف تر نگذاشت و زیاده روی نکرد. / روزنامه کیهان مورخه 4 مرداد 1388 ) حضرت آقا تلویحا در این فرمایش اشاره نموده اند که از اصول کوتاه نمی آیند - چیزی که هم من و هم شما به خوبی نسبت به آن واقفیم - مطمئن باشید ، هر کسی را که حضرت آقا طرد بفرمایند ، اینجانب قبل از هر شخص دیگری دست از حمایت از او برخواهم داشت ولی از مفهوم کلام آقا چنین چیزی استخراج نمی شود - مگر جنابعالی بخواهید به زور استخراج فرمائید ( بخوانید سیاست دفع حد اکثری یا به تعبیری سیاست خودی و بیخودی ) تاریخ مصرف این سیاست تمام شده برادر !!!!!!!!!!!!!!!!!!! اینم به خاطر اینکه روی شما رو زمین نیاندازم ( مجانی بود ) حق یار
اینجا خودش یه پا مناظره برگزار میشه
آقای آزاد پی شما میگی وقتی رهبری در مورد مشایی حرف نمیزنه بهتره ما هم بهش نپردازیم
یعنی چی؟
انتظار دارید هر اراجیفی این آدم گفت آقا موضع بگیرن؟
رهبری معظم یه بار برا ایشون نامه زدن که تو تاریخ ایران ثبت میشه
کی این لکه ننگ م...... از دولت پاک میشه؟
2.از اینکه علیرغم دم زدن از جذب حداکثری ؛بنده را مورد نوازش خود قرار داده و ادبیات مرا که همواره با ملایمت و پرهیز از توهین به دیگران و با عرضه کردن استدلال وارد بحث می شوم ؛با صفت "دیکتاتوری" وصف نموده کمال تشکر را دارم زیرا من بارها می گفتم که مشایی و هوادارانش برای کسی غیر از خود احترام قایل نبوده و بدنبال ترور شخصیت دیگران هستند؛حالا به قول معروف!! شاهد از غیب رسید.
3.بله قرار نیست هرکسی وارد این مملکت می شود با رهبری دیدار کند ولی این اقایانی که وارد مملکت شدند هرکسی نبودند بلکه روسای جمهور کشورهای همسایه ما بودند که کشور ما با انها روابط حسنه ایی دارد و رسم بر این است و در پروتکل تشریفات و برگزاری مراسمات اینچنینی یکی از مواردی که مد نظر مهمانانی در این سطح است دیدار با رهبری به عنوان عالی ترین مقام کشور است و این مهمانان سال گذشته نیز با رهبری معظم دیدار کرده بودند.
و اما اینکه در شرایطی که همه دلسوزان در اصل لزوم برگزاری جشن گفته شده دچار تردید و شبهه بوده و علی الخصوص در شرایط فعلی منطقه خواهان لغو این جشن بودند و رهبری معظم نیز در پیام نوروزی خود علیرغم تبریک نورورز و سال نو با اشاره به حوادث منطقه از تلخکامی ملت سخن گفتند؛برگزاری جشنی با نام جشن جهانی در مقیاس ملی و با میزبانی دولت با تلخکامی و اندوه ملت سازگاری نداشت و انتظار می رفت این جشن لغو شود و لذا بعد از اینکه لغو نشد؛ در این شرایط عدم دیدار رهبری با مهمانان این جشن که به دعوت رییس جمهور به ایران آمده بودند و سفر ناگهانی و بدون اعلام قبلی ایشان به عسلویه معنا و مفهوم خاصی پیدا می کند. و از شما که با کوچکترین اشارات رهبری دست به تفسیر و تحلیلیهای جهت دار می زنید که در ادامه همین کامنت نیز این تفاسیر جهت دار شما موجود است انتظار می رود معنا و مفهوم این حرکت را به خوبی دریابید.و به قول اعراب!! که می گویند: العاقل یکفیه الاشاره!! معنای این حرکت را دریابید. این هم از ضرب المثلهای عربی است البته ببخشید بنده جسارت کرده و از این اعراب!! سوسمارخور ضرب المثل!! نقل کردم.
4.یکبار دیگر هم گفتم؛ البته شما شاگردان مکتب اسفندیار فقط شبهه پراکنی نموده و به پاسخها توجه نمی کنید.جایگاه من و زاویه دید من اصلا مهم نیست و من خود را پشت مراجع مخفی نکرده ام.بالاخره قبول دارید افرادی ماندد ایت الله مکارم شیرازی؛ایت الله جنتی؛ایت الله مصباح یزدی؛ایت الله محمد یزدی؛ایت الله علم الهدی؛ایت الله احمد خاتمی ؛حجت الاسلام طایب ؛حجت الاسلام پناهیان ووووو....افراد بیشمار دیگری که چهرهای رسانه ایی نیستند این فرد را منحرف می دانند یا نه؟
5.و اما سکوت رهبری؛اولا قرار نیست رهبری در این به قول شما مسئله فرعی به اظهار نظر بپردازند و اساسا قرار نیست معظم له در هر مسئله ایی که در کشور اتفاق می افتد اظهار نظر داشته باشند که در انصورت باید از بام تا شام به اظهار نظر بپردازند و تازه احتمالا با کمبود وقت هم مواجه خواهند شد.
ثانیا اتفاقا ایشان در مسایل مرتبط با اینفرد تاکنون 5 بار به اظهار نظر پرداخته و از این حیث دولت مکتبی برادر احمدی نژاد رکورددار دریافت کارت زرد از رهبری شده اند:
-بحث دوستی با ملت اسراییل
-فرمان مکتوب عزل این فرد(البته جوانفکر گفته این فرمان ارشادی بود نه تکلیفی!جل الخالق!!)
-لغو ادغام سازمان حج و زیارت در گردشگری
-دستور به لغو موازی کاری در سیاست خارجی
-مخالفت با طرح مکتب ایران در دیدار با جامعه مدرسین در مهر 89
6.در مورد کامنت گفته شده بعد از مراجعه به پایگاه اطلاع رسانی رهبری به حال مشایی و طرفدارانش بیشتر تاسف خوردم زیرا کم کم در حال متوسل شدن به تحریف فرمایشات اقا هم شده ایید.از اصل جمله اقا یک کلمه "به طور مطلق"را حذف کرده و کلی مفهوم را جابجا کرده ایید و تازه دست به تفسیر من عندی زده که خود در صدر کامنت این گونه تفسیر کردن را رد کرده ایید.اصل جمله اقا این است:
" رد ديگران، طرد ديگران، به طور مطلق در سر مسائل درجهى دو، مصلحت نيست" میبینید که کلمه بطور مطلق را حذف کرده ایید و اما نکاتی در مورد ان سخن اقا:
-با بودن کلمه بطور مطلق مفهوم این می شود که در مواردی رد و طرد حتی بر سر مسایل درجه دوم نیز اشکال ندارد.یعنی 180 درجه برعکس فرمایشات و استنتاجات شما.
-در این کلام اقا نفرموده اند مشایی موضوع درجه دوم است
-این سخن مربوط به تاریخ 3/5/88 است یعنی 20 ماه پیش که اتفاقا عمده اقدامات انحرافی مشایی در همین بیست ماه بعد از کلام اقا اتفاق افتاده است مانند توهین و حمله به مراجع.
-قبل از این جمله هم اقا می فرمایند" همديگر را تحمل كنيد. اصولى هست، محورهائى هست؛ اصل اين است كه در اين اصول همدل باشيم" ملاحظه می کنید قبل از جمله گفته شده که تازه شما ان را تحریف کرده ایید؛ رهبری از اصول صحبت می کنند ولی با کمال تاسف باید گفت این اقا خیلی از اصول فاصله گرفته و این حرف من نیست حرف علما مراجع و عده زیادی از نخبگان است.
و اما جمله دوم نیز به طرز ناجوانمردانه ایی تحریف شده است اصل جمه اقا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ایشان:
" من مىبينم تو همين قضاياى سه چهار روز اخير باز بعضىها هى ميخواهند اختلافها و شكافها را بيشتر كنند؛ نه، نبايد اختلاف به وجود بيايد؛ همه با هم برادرند، همه با هم همكارى بايد بكنند؛ همه بايد براى ساختن كشور به يكديگر كمك بكنند.
به كسى نبايد بيهوده تهمت زد؛ كسى را نبايد به خاطر يك امر، از همهى آن چيزهائى كه صلاحيت محسوب ميشود، انسان او را نفى بكند."
می بینید که متاسفانه اصل کلام اقا را هم خیلی بد و ناشیانه تحریف کرده ایید.اصلا در کلام ایشان کلمه "این موضوع" وجود نداردکه بعد هم با تحریفی ناشیانه تر در پرانتز نوشته ایید استعفای!!! مشایی ونه عزل وی!!واقعا جل الخالق!!
ضمن اینکه ما هم همه صلاحیتها را از این فرد نفی نکرده اییم.او می تواند در دفتر رییس جمهور پاسخگوی تلفن باشد و قرار ملاقات ها را تنظیم کند و اقداماتی از این قبیل اما قطعا صلاحیت دخالت در امور مملکتی در حد خود رییس جمهور و اظهار نظر های عوامانه و پر مغالطه و شبهه پراکنی از تریبونهای متعلق به بیت المال و توهین به مراجع را ندارد.
صراط جان ممنون!!!
ضمن تشکر از ارسال پاسخ مجدد توسط جنابعالی ، که امری روشنگرانه جهت تنویر هر چه بیشتر افکار عمومی می باشد ، و ماهیت نوع گفتمان شما را که خود ، عقیده دارید بسیار منطقی ( بخوانید منطق خودتان ) است بیش از پیش آشکار می سازد .
آنچه جنابعالی بعنوان منطق به آن قائل هستید با عنایت به نوشتار شما ، آمیخته ای از یک تعداد دلیل است که وجهه آنرا فقط خودتان درک می فرمائید و عمومی نیست ، به انضمام سری اتهامات واهی در خصوص یک فرد یا افرادی که فارغ از اینکه در حال حاضر تمام تلاش خود را برای آبادانی کشور و انجام امور اجرائی به بهترین نحو ممکن ، در حد اقل نیم قرن اخیر بکار گرفته اند ، یک انسان هستند - چه کسی در مورد یک انسان که اتفاقا مسلمان است و شیعه است و منتظر است و ولایتمدار است اینگونه و با صراحت اتهام می بندد؟؟؟؟؟ و البته اینگونه نگارش و گویش شما ، به تفهیم اتهامی لجوجانه بیشتر شبیه است تا نقدی منصفانه - از اعطاء انواع القاب که به اینجانب نیز مرحمت فرموده اید که لابد در کامنت بعدی هم آنرا فقط یک ضرب المثل عربی قلمداد خواهید نمود ( همانطور که میراث خواهی فرد یا افرادی را هم با همین ضرب المثل ها القاء فرمودید و البته جوابی درخور دریافت نمودید ) - نوع ادبیات خالی از اهانت را هم متوجه شدیم - بگذریم - شما هرچه میخواهید بفرمائید - ما هم با گوش جان می شنویم - شما هم بگذارید به حساب نفهمی ما .( العاقل یکفیه الاشاره!! ) - به بزرگواری خود ، ببخشید که اشارات شما را درک نمی کنیم
- ضمنا شما که نسبت به اعراب ، اینگونه موضعی دارید ( عرب سوسمار خور ) سوای از مسئله نژاد پرستی که خودتان بطور ناخودآگاه ، خود را به آن متهم فرموده اید ، مخالفت لجوجانه تان با مکتب ایران کمی تاقسمتی زیر سوال است . نکند به فرمایش قرآن کریم مصداق ( يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ ) شده اید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟( مجانیه )
قصدم گلایه نبود و تنها تذکری بود که پیشکش شد .
اما بحث شما در این بهار طبیعت هم ، از مغلطه به سفسطه تبدیل شده که آنرا هم به فال نیک می گیرم و به نوبه خود ، نوبرانه ای بود ، که با این ایام مناسبت دارد .
- برادر من ، اینکه شما ، از این جمله ، ( رد ديگران، طرد ديگران، به طور مطلق در سر مسائل درجهى دو، مصلحت نيست") چگونه نتیجه گرفتید که ( -با بودن کلمه بطور مطلق مفهوم این می شود که در مواردی رد و طرد حتی بر سر مسایل درجه دوم نیز اشکال ندارد ) ، نظر اینجانب را در مورد مسلط بودن جنابعالی به مقوله ادبیات تغییر داد .
-عزیز برادر ، کلمه بطور مطلق قید حالتی یا صفت مرکبی است که به فعل( نبود مصلحت ) ( فقدان مصلحت ) اطلاق می شود یعنی بطور مللق مصلحت نیست که اینگونه شود یا مطلقا مصلحت نیست که این اتفاق بیافتد - حال آنکه شما اصلا به فرموده عنایت نداشته و آنچه را خودتان خواسته اید از این کلام استخراج فرموده اید . ( آیا این القاء کلام با این سماجت ، به مثابه دیکتاتوری نیست؟؟؟؟؟؟؟ ) یک بار دیگر به گفته خود عنایت بفرمائید!!!!!!!!!!!!!!! - ( به هر حال مجانی است و ماهم به مال مفت و مجانی عادت کرده ایم )
ایضا بریده ای که در کامنت قبلی درج نمودم به نقل از روزنامه کیهان است که از طیف شماست و نه از سایت مقام معظم رهبری - هر چند که منافاتی با هم ندارند .
برادر خوب من - املاء ننوشته غلط هم ندارد - در کار اجرائی ، اشتباه ، کبیره نیست - حضرت آقا تذکر فرموده اند ، ( یا به زعم جنابعالی کارت زرد ) دولت هم اطاعت کرده - چه جای ایجاد چالش برای فرد یا افرادی خاص است ؟؟؟؟؟؟
حداقل ، آقای اسفندیار رحیم مشایی چیزی و تفکری برای عرضه نمودن داشته و این نشان می دهد که ایشان فکر می کند - بعضی حضرات که آکبند نگاه داشته اند و بدنبال لابی هستند - آیا این دو طیف با هم تفاوت ندارند؟؟؟؟؟؟؟ - نظر جنابعالی را بفرموده قرآن جلب می نمایم .
هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ﴿۹﴾
هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ ﴿۵۰﴾
مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالأَعْمَى وَالأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ ﴿۲۴﴾
آگاه باشید ، که حضرت آقا بر سر اصول با هیچ کس تعارف ندارند - و باز هم بدانید که اینجانب نیز عهد اخوت با احدی ندارم - از آنجا که امروز جناب آقای احمدی نژاد و جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی را از هر شخص دیگری در این مملکت ولایتمدار تر و مستقیم تر در خط رهبری می بینم و می دانم ، از ایشان حمایت می کنم هر چند که حمایت من حقیر ، نه بر ارزش ایشان می افزاید و نه شاید حتی ........ به هر حال ، تاریخ در مورد همه این ها قضاوت خواهد نمود..
در مورد حضرات مجتهدین هم ، خود را در حدی نمی بینم که در این خصوص نظر دهم و تنها دعا می کنم که همیشه با عدل و انصاف که از خصایص یک مجتهد است به موضوعات نگاه کنند و انشاءالله که همینطور هم هست - اما اقتدا به ولی امر و مقام عظمای ولایت تذکری است که اگرچه قبلا در این مورد بسیار گفته ام اما باز هم جای گفتن دارد .
در پایان چشم امید به همدلی و رفع همه سوء تفاهمات دارم که در سایه حضرت ولی عصر ( عج ) و با عنایات ایشان ، این هم محقق خواهد شد . حق یار
1.ظاهرا قصد ورود به بحث منطقي و مبتني بر دليل و برهان را نداريد و بدنبال احساسي كردن بحث و طفره رفتن از پاسخ منطقي هستيد.
2.خوب بود در مورد ماهيت گفتمان اينجانب با دليل توضييح مي داديد تا در صورتي كه انتقادات شما وارد مي بود براي رفع اشكالات آن اقدام كنم.
3.لطفا از طرف ديگران صحبت نفرموده و اگر دلايل بنده كه بسادگي هرچه تماتر بيان شده براي جنابعالي قابل درك نيست اين عدم درك را به همه نسبت ندهيد.
4.در مورد مسايل روشني كه بيان كرده ام و شما آن را اتهامات واهي خوانده اييد نيز توضييح روشني نداده و سكوت كرده و مثل هميشه با كلي گويي از كنار آن عبور كرده اييد.
5.از نوازش مجدد خود با صفت "لجوجانه" بعد از صفت "ديكتاتور" نيز ممنونم كه تاييدي است بر ترور شخصيت منتقدان مشايي توسط هواداران وي.
6.اگر در كامنت خود به شما توهين نموده ام از شما معذرت خواهي مي كنم ولي خوب بود توهين را مشخص مي كرديد تا امكان پاسخگويي براي اينجانب فراهم باشد.ضمنا در مورد ضرب المثلها و معناي آن و عدم تطبيق تمام جزييات بر موضع مورد استفاده قبلا توضييح داده ام و نيازي به ارائه توضييح بيشتر احساس نمي كنم.اگر حرف تازه ايي داشتيد مي توانيد آن را بيان كنيد تا مورد بررسي قرار بگيرد.
7.بيان اصطلاح مورد اشاره در مورد اعراب كنايه ايي بود به جرياني كه هم اكنون به صورتي كاملا نژاد پرستانه دم از ايران و ايرانيت زده و بر طبل ملي گرايي مي كوبد والا بنده چنين ديدي نسبت به اعراب كه اتفاقا اكثر آنها مسلمان نيز هستند ندارم و معناي كلامم كاملا روشن و كنايه موجود در آن نسبت به اين جريان به خوبي اشكار و واضح است.
8.ايكاش در مورد بحث بنده كه مدعي تبديل آن از مغلطه به سفسطه شده اييد توضييح مي دادييد و دقيقا منظور خود را از مغلطه و سفسطه روشن مي كرديد و نشان مي داديد در كجاي بحث مغلطه كرده ام و اين مغلطه مورد ادعا در كجا به سفسطه تبديل شده است.
9.برداشت شما از مفهوم قيد "بطور مطلق" نيز مي تواند صحيح باشد وحتي برداشت سومي هم مي توان نمود كه رد و طرد كامل و صدرصد افراد بر سر مسايل درجه دوم صحيح نيست.
اما به هر حال چنانكه گفتم آقا در سخن خود نفرموده اند مشايي مسئله درجه دوم است؛اين سخن مربوط به 20 ماه پيش است و عمده انحرافات مشايي و گروهش اتفاقا درهمين بيست ماه اتفاق افتاده مانند توهين و حمله به مراجع و بيان سخن انحرافي اغاجري در بياني ديگر؛ضمن اينكه چنان كه آقا قبل از همين جمله فرموده اند از اصول صحبت كرده و از همدلي در آن اصول گفته اند كه قطعا اين فرد با حمله به مراجع يكي ازآن اصول را نقض كرده است.
10.در مورد تحريف جمله بعدي آقا نيز توضييح قانع كننده ايي ارائه نداده اييد.ضمن اينكه ظاهرا مجهز به دستگاه طيف سنج هستيد و در كار شناسايي طيف افراد نيز تبحر ويژه داريد.
11. ايا اينكه فردي بدون تخصص لازم دست به كارهاي ناصواب و اظهارات انحرافي بزند در حديكه صداي رهبر را هم دراورد باعث افتخار است؟ادعاي ولايت مداريتان را باور كنيم يا اين دم خروس را؟(ببخشيد از ضرب المثل استفاده كردم).شيطان هم در برابر امر خدا اجتهاد كرد و خود را عرضه نمود و بعد از چند هزار سال عبادت شد شيطان رجيم.اين چه استدلال بي پايه ايي است؟
12.از تذكر اينجانب به آيات قران هم ممنونم فقط ارتباط "بصير" ؛"الذين يعلمون" و "سميع" را با اقاي رييس دفتر منحرف رييس جمهور متوجه نشدم.در زمينه انحراف آقاي رييس دفتر ؛همين خبر و خبر سخنان آقاي علم الهدي به عنوان يك عالم منصوب رهبري و امام جمعه مشهد كه در همين سايت نيز موجود است كفايت مي كند.
13.بنده هم مي دانم كه آقا بر سر اصول با هيچكس تعارف ندارند ولي چنانكه در تاريخ انقلاب ديده اييم و احتمالا شما هم ديده اييد امام هم در موارد متعددي عليرغم ميل باطني خود جرياني را تحمل مي كرد تا سر بزنگاه برخورد قاطع و انقلابي خود را با آنها انجام دهد مثل ماجراي منتظري و نهضت آزادي.در همين فتنه انتخاباتي نيز رهبري از روز اول به مقابله مستقيم با سران نرفتند و هنوز نيز اين افراد تحمل مي شوند حال انكه انحراف آنها از اصول واضح است.
14.اگر حضرات مجتهدين را به عنوان مرجع عادل و ذيصلاح در مورد اعلام نظر پيرامون درجه نزديكي و دوري فرد يا تفكري با تفكر اسلام ناب قبول داريد ايشان نظر خود را داده اند بنا براين جاي طفره رفتن نيست بنده هم از شما نخواستم در مورد نظر مجتهدين نظر بدهيد كه بعد شما با تواضع مثال زدني!! خود را كوچكتر از اظهار نظر بدانيد بلكه خواستم به نظر مجتهدين تمكين كنيد. و اگرهم ايشان را قبول نداريد كه اصلا بحثي با شما ندارم.
15.در مورد بند 3 كامنت قبلي بنده نيز كه اصلا نظر خود را مشخص نكرده و به نوعي باز هم از پاسخ طفره رفته اييد.
ايام به كام.
مجددا از صراط ممنونم.
فقط میخواهید نظر خودتون رو به دیگران غالب کنید
از چه زمان وارد سنگر رهبری شدی که ما خبردار نشدیم؟؟؟؟
از چه زمان پشت سنگر رهبری کمین گرفتی و کماندار شدی و به افراد مخلص تیر پرتاب می کنی ؟؟؟؟
از کی تا بحال رسم سبقت از رهبری ، جای خودش رو با تبعیت از رهبر عوض کرده ؟؟؟؟؟
نکند شما هم خدای ناکرده از آن دسته و گروهی هستید که خود را فاتح سنگر ولایت می دانند؟؟؟؟؟
شما به نظام و دولت دلسوز ترید یا مقام معظم رهبری ؟؟؟؟؟
یعنی مردم اینقدر ساده لوح هستند که باور کنند توصیه مقام معظم رهبری به ریاست محترم جمهوری امری بوده که معطل مانده؟؟؟؟؟ حاشا و کلا
آیا خود شما به گفتار خود باور و ایمان دارید؟؟؟؟
آیا شما که شعار لبیک یا خامنه ای را سر می دهید ، برای یک بار هم که شده با خود فکر کرده اید که چه شد و پس از مسئله نامه معظم له که ابدا قرار نبود به بیرون درج پیدا کند ، چرا ایشان ( آقای مشایی )در بدنه دولت مشغول به کار است ؟؟؟؟ یا شاید در ولائی بودن ریاست محترم جمهور هم شک و شبهه ای دارید و یا خدای ناکرده اندیشه دیگری در سر دارید ؟؟؟؟؟
کامنت شما را بدون هیچ تغییری در ذیل اغلب خبر های درج شده در این سایت دیدم !!!!!! حد اقل چهار خبر با محتوائی متفاوت و یک جواب طوطی وار شما که البته بعید می دانم به شما انشاء نشده باشد .
حسین جان ، بقول آقا رضا حداقل شما که بقول خودت منتظر اجابت حضور در دستگاه ولایت هستی ، کمی شرط ادب را رعایت کن - از الفاظ رکیک بپرهیز و دیگران را بدون دلیل متهم نکن - ( واقعا فکر می کنید حزب الله هم با این الفاظ غالب خواهد شد ؟ ) و اگر غیر از این عمل کنی - ترسم از این است که این شبهه در مورد شما بوجود بیاید که سطحی نگرید ، یا اینکه هدفی خاص برای تخریب طیفی خاص را دنبال می فرمائید . که این هردو مذموم است و خارج از انصاف .
و اما در مورد حرفهای روشنگرانه آقای مشایی ، اگر اینجانب را هم جزء همان دسته افراد با فهم عادی فرض کنید ، هرگز به نتیجه ای که شما گرفته اید نرسیده ام و به شما هم توصیه میکنم ، حد اقل یک بار ، با حوصله به حرفهای ایشان گوش فرا دهید . مطمئنم به نتیجه های خوبی خواهیم رسید .
حق یار
نکنه شما اونجا بودین و یا شایدم فیلم صحبتهای ا س ف ن د ی ا ر و گوش کردین ؟
تاریخ و شماره نداشتن نامه یعنی اینکه یادداشت خصوصی بوده اما تعبیر حقیر و خیلی از حامیان سابق آقای احمدی نژاد این است که دفتر رهبری معظم بعد از اینکه میبیند آقای رئیس جمهور ولائی به نامه ایشان بی اعتایی می کند!!! با هماهنگی صدا و سیما نامه را منتشر می نمایند .
واقعا جالبه که شما به حرفهای این آدم معلوم الحال اکتفا می کنید اما اینو قبول ندارین که تمام اقدامات رهبری حساب شده است!
البته این تفکرتون از ولایت پذیریتون سرچشمه میگیره دیگه . منتها ولایت کی معلوم نیست
1- اولا اگه لفظ ركيكي گفتم پوزش مي طلبم. نميدونم بايد زمان وارد شدن به سنگري كه شما عرض مي كنيد را براي شما بنويسم يا جواب به اكثريت مطالب شما كه ارتباط و سنخيتي با گفته هاي من نداره ، ضمنا مخلص بودن بعضي ها از كي مشخص و معلوم شده كه تير انداختن ما به سمت اون مذموم ؟
2-با توجه به اينكه شخص خود من هم به آقاي احمدي نژاد راي دادم ، مي دانم و مي دانيم و مي دانند كه مقصود نامه شفاف و روشن حضرت آقا (كه اين انتصاب برخلاف مصلحت جنابعالي و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگي ميان علاقمندان شماست) كه به صراحت از آقاي احمدي نژاد خواسته بودند از ايشان استفاده نشود حكايت از نگرش منفي آقا به اين شخص داشت و دارد و يك فرد عامي هم مي داند كه منظور آقا اين بوده كه از اين شخص در مشاغل مهم و حساس استفاده نشود ، دقت كنيد در مشاغل مهم و حساس. نه اينكه يك شغل حساس از وي گرفته شود و صدها شغل و سمت به مراتب مهمتر به وي داده شود كه اين حركت معنادار است. اما نه تنها اين نامه معطل ماند به آن بي اعتنايي هم شد ، و در ادامه آقاي احمدي نژاد با يك رفتار و سكوت معنادار ايشان را جابجا نكردند و فقط آقاي م استعفا دادند ، بعد از استعفاي آقاي م از سمت مذكور، در كمال تعجب و تامل آقاي م از سوي رئيس جمهور در معرض سيل انتصابات زنجيره اي قرار گرفت كه تاكنون نيز ادامه دارد و اين چيزي نيست كه بقول شما فقط منِ به ناحق مدعي ولايي بودن به دروغ به آن اشاره مي كنم ، بلكه اين موضوع اظهر من الشمس است. و اگر ولايي بودني وجود داشت آقاي م بعد از نامه آقا نبايد هيچ سمتي در دولت داشت نه اينكه در يك اقدام معنادار ، فقط رياست ايالات متحده آمريكا به آقاي م واگذار نشد ، رياست آفريقا ، رياست آسيا ! و ... در اين راه فكر كنم آقاي متكي آخرين قرباني بود كه همه اينها حاكي از معنا و مفهومي است كه بايد آن را درك كرد ، نه اينكه توي كله كسي بزور فرو كرد و شما هم قطعا نمي خواهيد اين را درك كنيد من هم اصراري ندارم كه آن را قبول كنيد.ضمنا مردم ساده لوح نيستند ، عقل دارن و ميفهمن ، در ثاني مگه من يكي از اين مردم نيستم ؟؟؟ خيلي هاي ديگر از رفقاي من كه گلو واسه حمايت از رئيس جمهور پاره مي كرديم الان از مخاطبان ديروزمون خجالت ميكشيم و فرار ميكنيم !!!
3- مهم تر از همه اينكه اگه واقعاً ما ولايي باشيم كه اميدواريم باشيم ، فقط بايد گوش بفرمان امام خامنه اي باشيم و اوامر ايشونو اجرا كنيم نه اوامر هاشمي رفسنجاني و قبيله بي شمارش ، مشايي و رفقاي بي مثالش و ... و باز هم مهمتر از اينها فلسفه ولايت ، راهنما بودن و راهگشا بودن هست (يعني همون كاري كه امام خامنه اي انجام ميدن) و در اين موضوع هم ايشون راه را نشون دادن. و بايد ما عاقل باشيم و به اون سمت اون راه حركت كنيم و ديگه ايشون نميتونن واسه كوچكترين و بديهي ترين مسائل اسلحه بدست بگيرن و وارد ميدان بشن ، وقتي ايشون مي فرماين اي مردم بصيرت ! يعني اينكه افهم (بفهم درك كن شعورتو بكار بنداز) فكر مي كنيد مردمِ الان ما خيلي با مردم كوفه و قاتلين امام حسين فرق و فاصله دارن ؟؟ تازه اونا يعني مردم اون زمان متدين تر هم بودن اما با فرزند زهرا چه كردن در كربلا ؟؟ فكر مي كنيد دليل اين كارشون چي بود ؟؟؟ نداشتن بصيرت ، نداشتن بصيرت و نتيجتا افتادن در دام موسوي و كروبي و آمريكا و اسرائيل و ... باور كنيد اگه الان هم بصيرت نداشته باشيم زبانم لال كربلاي ديگه اي درست كنيم. بخدا خون بدل فرزند زهرا كرديم با كارامون ، كي ميخوايم بفهميم ؟؟؟؟؟؟
خواستم با این پیام ورود حجت السلام طائب رو به جمع موج سوران و ژول ورن های عزیز که ماشاءالله هر روز داره به جمعشون اضافه می شه اونوقت یه مشت از خدا بی خبر میرن داد میزنن که آزادی نیست عرض کنم که کلیه اشخاص و ارگانها در سراسر دنیا اگه خواستن در مورد آزادی در ایران تحقیق و اثبات کنن یه سر برن آرشیو سخنان قصار اسفندیار جون رو که به زودی با حمایت های افرادی چاپ هم خواهد شد می فهمن که این آقا هر جور خواسته کفر گفته بی ادبی کرده و خلاصه کلی هنر پرانی کرده اما هنوز دارن ازش حمایت میکنن و دست خوش میگن بهشون
درود بر مشایی
درود بر مشایی
درود بر مشایی
درود بر مشایی
درود بر مشایی
درود بر مشایی
درود بر مشایی
درود بر مشایی
درود بر مشایی
مشایی در عین حال به فرصتی برای برخی جریانات سیاسی تبدیل شده تا با نفی او، اثبات خود را نتیجه بگیرند یا کنار زدن دولت را دنبال کنند. در واقع در اینجا فقط بحث، بحث مشایی نیست. مشایی برای برخی سیبلی است که بتوان به طرف آن آسوده نشانه گرفت و کلیت دیگری را تخطئه کرد. اینان البته علاقه دارند خود را منتقد واقعی و اصلی مشایی نیز جلوه دهند اما اینکه عملکردشان چقدر به نفع مشایی است و چقدر به ضرر او موضوعی است موضوع ديگه ايه . با این همه پرسش اینه که با آدمی مثل مشایی چه باید کرد و از مواضع مقام معظم رهبري تاکنون در این خصوص چگونه میتوان برداشت نمود؟ جنس مواجهه با او و نقد او چگونه باید رقم بخورد که هدف انقلابیون مستفاد شده باشد نه هدف مشایی؟! به نظر میرسد در این میدان انقلابیون که شاکله تحلیلی و عملکردی خود را بر مبنای فرمایشات و مواضع رهبر انقلاب قرار میدهند، میبایست بیش از همه به دنبال تبیین این مهم از سخنان ایشان باشند. رهبر معظم انقلاب تاکنون حداقل سه بار به صورت مستقیم و غیرمستقیم ناگزیر از اظهار نظر نسبت به مشایی شدهاند که مرور، تأمل و دقت در این همه میتواند در راستای پاسخ به این پرسش مفید باشد و سرنخهای خوبی را بدست دهد. (آقای قرائتی خاطره اي از مقام معظم رهبری را ذکر کرد که به این شرح است.
* چندی پیش خدمت آقا که رسیده بودم راجع به آقای احمدی نژاد و مشایی صحبت کردم که آقا گفتند: برای معاون اولی مشایی من حجت داشتم که به رئیس جمهور تذکر بدهم چون افراد لایق تری بودند که باید در جایگاه معاون اولی قرار می گرفتند.) مقام معظم رهبری ششم آبان 1388 در دیدار نخبگان جوان با ایشان در قسمتی از بیانات خویش فرمودند: «حرف خصوصى، پيغام خصوصى، نصيحتِ لازم انجام مي گيرد، وقتى انسان ناچار مي شود، يك حرفى را مىآورد در علن بيان مي كند.» همچنین ایشان چهارم شهریور 1388 در دیدار دانشجویی ماه مبارک رمضان در پاسخ به اظهارات برخی دانشجویان - در مورد اینکه تلقی این است که رهبری از همه اقدامات دولت دفاع می کند - فرمودند: «علني موضع گرفتن نسبت به يك نقطه ي ضعف در يك مسئول، شما خيال ميكنيد كه چقدر كمك ميكند به حل آن مشكل؟ هيچي. گاهي اوقات هست كه انسان اگر يك چيزي را بدون علني كردن دنبال علاجش باشد، بهتر علاج خواهد شد، تا اينكه يك چيزي را انسان جنجالي كند. بله، يك وقت هست كه هيچ چارهاي جز علني شدن نيست؛ آنجا بله، انسان علني ميكند؛ ليكن اينجور نيست كه تصور بشود اگر چنانچه يك ايرادي، اشكالي در مجموعهي مسئولين اجرائي كشور وجود دارد و رهبري با آنها مخالف است، حتماً بايستي اين را در بلندگوها بيان كند؛ نه، گاهي اوقات مصلحت قطعي در اين است كه انسان يك چيزي را علني نكند.»
همانطور که اشاره شد، لااقل در سه مورد اقدامات و اظهار نظرهای مشایی موجب موضع گیری یا تذکر علنی مقام معظم رهبری به دکتر احمدی نژاد شده است و ظاهرا پافشاری وی و رئیس جمهور بر مواضع قبلی شان، هيچ چاره اي جز علني شدن انتقادات برای رهبری باقی نگذاشته است:1- پس از اظهار نظر عجیب مشایی در مورد دوستی با مردم اسرائیل و متعاقب آن دفاع آقای احمدی نژاد از وی بطوریکه در جریان کنفرانسی خبری، آن اظهارات را موضع دولت دانست؛ مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه تهران در تاریخ 29 شهریور 1387 فرمودند: «يك نفر پيدا مي شود دربارهى مردمى كه در اسرائيل زندگى مي كنند، اظهار نظرى مي كند. البته اين اظهار نظر، اظهار نظر غلطى است. اينى كه گفته شود ما با مردم اسرائيل هم مثل مردم ديگر دنيا دوستيم! اين حرف درستى نيست؛ حرف غيرمنطقىاى است. مگر مردم اسرائيل كىهايند؟ همان كسانى هستند كه غصب خانه، غصب سرزمين، غصب مزرعه، غصب تجارت به وسيلهى همينها دارد انجام مي گيرد. سياهىِ لشگرِ عناصر صهيونيسم، همينهايند. نمي شود ملت مسلمان نسبت به افرادى كه اينجور عامل دست دشمنان اساسى دنياى اسلام هستند، بىتفاوت باشد. نه، ما با يهودىها هيچ مشكلى نداريم، با مسيحىها هيچ مشكلى نداريم، با اصحاب اديان در دنيا هيچ مشكلى نداريم؛ اما با غاصبان سرزمين فلسطين چرا؛ مشكل داريم. غاصب هم فقط رژيم صهيونيستى نيست. اين موضع نظام است، اين موضع انقلاب است، موضع مردم است. حالا كسى حرف اشتباهى مي زند، عكسالعملهائى هم در مقابل آن نشان داده مي شود. خوب، مسئله را بايد تمام كرد. اين كه يك روز يك نفر از اين طرف بگويد، يكى از آن طرف بگويد، يكى اينجور استدلال كند، يكى از آن طرف حرف بزند، درست نيست. اين التهابآفرينى است. حرفى بود، گفته شد و اشتباه بود و تمام. موضع دولت جمهورى اسلامى هم اين نيست.»
2- در جریان الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری دفتر مقام معظم رهبري طي نامه 12 اردیبهشت 1388 خطاب به آقای ری شهری نماينده ولي فقيه و سرپرست حجاج ايراني، نظر مقام معظم رهبري را مبني بر مخالفت با الحاق سازمان حج و زيارت به سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري به صورت ذیل ابلاغ کرد:«درباره جابجايي سازمان حج و زيارت به جناب آقاي رييس جمهور موکد تذکر داده شد که الحاق اين سازمان به مجموعه گردشگري شايسته نيست، مقرر گشت وضعيت به شيوه سابق باقي بماند. لذا مقتضي است، جنابعالي برنامه هاي خود را طبق روال سابق ادامه دهيد. وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي و رييس محترم سازمان حج و زيارت در جريان امر قرار گيرند. مراتب براي اطلاع و اقدامات لازم اعلام مي گردد.»3- پس از انتصاب عجیب و انتقاد آمیز مشایی به معاونت اولی رئیس جمهور و البته قابل پیش بینی برای برخی از اصولگرایان - که از چند سال پیش نسبت به خطر وی برای دولت اصولگرا هشدارهای بی پاسخی داده بودند – رهبر معظم انقلاب در نامه 27 تیرماه 1388 به رئیس جمهور که ابتدا مخفیانه نوشته شد و بعد از بی توجهی غیر قابل توجیه دکتر احمدی نژاد در چند مرحله علنی گردید خطاب به رئیس جمهور مرقوم فرمودند:
«انتصاب جناب آقای اسفنديار رحيم مشايی به معاونت رئيس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی ميان علاقمندان به شما است. لازم است انتصاب مزبور ملغی و كان لم يكن اعلام گردد.» درحالیکه انتظار می رفت آقای دکتر احمدی نژاد بلافاصله پس از اطلاع از دستور رهبر معظم انقلاب، انتصاب را ملغی و كان لم يكن اعلام کند، پس از تاخیری 7 روزه! و پس از علنی شدن نامه، در اقدامی که چیزی جز ناچاری در آن دیده نمی شد، تنها موافقت خویش با استعفای مشایی را به اطلاع رهبری رساند و البته در فاصله کمتر از یک روز از آقای مشایی دلجویی نمود و او را به سمت «مشاور و رئيس دفتر رييسجمهوري» برگزید: «انقلابی بودن، یعنی داشتن آمادگی ایثار جان و مال و در اوج آن آبرو ... ضمن تقدیر فراوان از همه خدمات ارزشمند گذشته، جنابعالی را که انسانی مؤمن و فداکار و مورد اطمینان کامل هستید به سمت "مشاور و رئیس دفتر رییسجمهوری" انتخاب مینمایم.»
سخنرانی آقا در جمع اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم :رهبر انقلاب درخصوص مشایی گفتند:«شناختی از رحیم مشایی ندارم اما با حرفهای وی مخالفم.» و این بدین معنا بود که انگار اصلا مشایی در حد و قواره اظهار نظر رهبری قرار نداشت و رجل سیاسی شناخته نمیشد!
ایشان در همان دیدار جامعه مدرسین صراحتا فرمودند:«بدم می آید از این کاری که می کنند. دیروز هم همین آقایی که مسئول این چیزهاست، سر ناهار پیش من آمده بود و یک چیزی مطرح می کرد. گفتم آقا اینقدر ایرانی گری، ایرانی گری نکنید. یک تشری هم آنجا به او زدم، از این کار خوشم نمی آید.» پس از فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان درباره "موضوع مشایی و ناراحتی و اعتراضات به سخنان او"، تحلیل عده ای از دوستان این است که از این پس باید در مقابل همه اقدامات برخی اطرافیان رئیس جمهور خصوصا آقای مشایی دم فرو بست؛!!!! که البته این تحلیل بسیار مورد استقبال دوستان و نزدیکان مشایی قرار گرفته و با گسترش این تحلیل عرصه را برای جولان هرچه بیشتر فراهم می بینند. !!!!!
اما تحلیل دیگری که نزدیک تر به واقعیت به نظر می رسد، این است که مقام معظم رهبری هیچ مخالفتی با نقد و انتقاد نکرده اند بلکه بر لزوم انتقاد تصریح داشته و در عین حال تاکید دارند که موضوع اظهارات یک فرد- حتی اگر رئیس دفتر رئیس جمهور باشد- یا اقدامات و سوابق یک فرد –حتی اگر معاون اول رئیس جمهور باشد- نباید تبدیل به مساله اصلی کشور شود، بلکه اینها مسائل فرعی هستند....