صراط: آنچه که از فعل و قول و تقریر فتنهگران در هشت ماهه فتنه سال 88 صادر شده
مصداق اتم «بغی» و «محاربه» است. «بغی»، «باغی»، «محاربه»، اینها اصطلاحات
فقهی است. باید دید در لسان قرآن و قرائت فقها معانی آن چیست؟ اینطور
نیست که یکی از راه برسد و آن را به «نقد»، «انتقاد» و «منتقد» ترجمه کند و
از او بپذیرند.
روزنامه رسالت این تحلیل را در پاسخ یکی از نمایندگان مجلس که فتنهگران را منتقد و نه محارب و باغی خوانده بود عنوان کرد و از وی خواست معنای محاربه را از مرجع مورد قبول خود بپرسد. به نوشته این روزنامه آیتالله موسوی اردبیلی در مورد محارب میگوید «اخلال در امنیت عمومی، تنها از طریق کشیدن سلاح نیست بلکه فتنهانگیزی، ایجاد تفرقه و دشمنی در میان مردم نیز مصداق آن است. بنابراین هر چه موجب از بین رفتن نظم اجتماع و امنیت مردم شود مشمول حکم سوره شریفه (مائده آیه 33) است. پس باید آشکار گفت که اخلال در نظم و امنیت جامعه مصداق محاربه است، چه این عمل به قصد براندازی نظام سیاسی صورت گرفته باشد و چه به قصد دیگری.» آیتالله اردبیلی تاکید میکنند «در تحقق جرم محاربه آنچه اهمیت دارد بر هم زدن آرامش جامعه است و نوع سلاح مورد استفاده، تاثیری در تحقق محاربه ندارد و حتی شامل سنگاندازی هم میشود.» (فقهالحدود و التعزیرات چاپ اول، مکتبه امیرالمومنین(ع)، قم، صفحه 787 به نقل از سایت جهان نیوز)
محمدکاظم انبارلویی در این یادداشت خاطرنشان کرد: یک انتخابات پرشور با مشارکت فوقالعاده که چشم جهانیان را خیره کرده بود، برگزار میشود. در این انتخابات 85 درصد واجدین شرایط شرکت میکنند. منتخب ملت با 24/527/516 رای با 63/62 درصد آرا انتخاب میشود. نفر دوم با اختلاف 11/311/105 رای قبل از شمارش آرا و قبل از اعلام رسمی آرا در ساعات پایانی انتخابات در همان روز که هنوز شماری از مردم در صفوف فشرده رایدهندگان در پای صندوقهای رای بودند، خود را پیروز انتخابات اعلام میکند! با آنکه او و شریک تبهکارش در فتنه در فرم ثبتنام نوشته بودند التزام عملی به اسلام و قانون اساسی و ولایت مطلقه فقیه داریم، زدند زیر امضا و قول و عهد و پیمانشان و فرمان شورش عمومی و اردوکشی خیابانی صادر کردند. آنها همه راههای قانونی و مسالمتآمیز را کنار گذاشتند و اعلام جنگ با جمهوریت نظام و آرای ملت دادند.
نویسنده با مرور شعار فتنهگران و آشوبطلبان در ضدیت با اسلام و قانون اساسی میپرسد: آیا اعلام جنگ در خیابانها، آرزوی مرگ برای رقیب و اعلام جمهوری ایرانی و حذف اسلامیت از جمهوری اسلامی، نوعی انتقاد است؟ این انتقاد با کدام ادب و آداب «نقد» میخواند؟! اینکه در روز جهانی قدس شعار بدهند؛ نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران، ناظر به کدام اختلاف و نقد به نتایج انتخابات است؟ اینکه به تمثال مبارک امام(ره) در 16 آذر اهانت کنند و در روز عاشورا شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» سر دهند با کدامین منطق میخواند؟ آیا هزینه این نقد باید حمله به هیئتهای عزاداری در روز عاشورا و به آتش کشیدن قرآن و مسجد باشد؟
رسالت همچنین پرسیده است: آیا هزینه این نقد باید اخلال در نظم عمومی، حمله به بانکها و موسسات عمومی و خصوصی و مغازههای مردم و غارت کردن آنها باشد؟ این غارت ناظر به کدامین اختلاف در انتخابات 88 و پاسخ به چه کسی بوده است؟! آیا اینکه نخستوزیر روسیاه رژیم صهیونیستی رسما بگوید اصلاحطلبان به نمایندگی از ما در تهران میجنگند و وزیر خارجه آمریکا و انگلیس بیرودربایستی حمایت و مداخله خود را از فتنهگران و سران فتنه اعلام کنند، آیا این هم جزو پروژه نقد و منتقدین است؟ اینکه یک مشت روزنامهنگار دوم خردادی دوران اصلاحات را بفرستند اروپا و آمریکا و رسانههای اهریمنی امپریالیسم خبری علیه نظام را شارژ کنند، آیا این هم جزو نقد و ابزار منتقدین بوده است؟ باادبترین منتقدین کسی بود که بیپروا در یکی از رسانههای فتنه نوشت «حالا وقت شورش است، حالا وقت تبدیل خیابان به پارلمان مردم است» (اعتماد 88/5/5 محمدرضا تاجیک).
نویسنده میافزاید: وزیر خارجه آمریکا خانم کلینتون دو بار اعتراف کرد ما در تهران کمکهای زیادی به معترضین (بخوانید فتنهگران) کردیم. این چه انتقادی است که حق موسوی و کروبی است آن هم با قیمت همرایی و همزبانی با آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس؟!
یادآوری میشود بنابر گزارش رسانهها رهبر معظم انقلاب در دیدار فراکسیون شاهد مجلس و در پاسخ به اظهارات یکی از حضار درباره تردید نسبت به ضرورت حصر فرمودند من قبلا درباره بصیرت صحبت کردهام و این که نباید راه شهدا و راه انقلاب را گم کنیم. جرم اینها بزرگ است و اگر امام(ره) بودند، شدیدتر برخورد میکردند. اگر اینها محاکمه شوند حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و قطعا شما راضی نخواهید بود. در حق اینها ملاطفت شده است.
روزنامه رسالت این تحلیل را در پاسخ یکی از نمایندگان مجلس که فتنهگران را منتقد و نه محارب و باغی خوانده بود عنوان کرد و از وی خواست معنای محاربه را از مرجع مورد قبول خود بپرسد. به نوشته این روزنامه آیتالله موسوی اردبیلی در مورد محارب میگوید «اخلال در امنیت عمومی، تنها از طریق کشیدن سلاح نیست بلکه فتنهانگیزی، ایجاد تفرقه و دشمنی در میان مردم نیز مصداق آن است. بنابراین هر چه موجب از بین رفتن نظم اجتماع و امنیت مردم شود مشمول حکم سوره شریفه (مائده آیه 33) است. پس باید آشکار گفت که اخلال در نظم و امنیت جامعه مصداق محاربه است، چه این عمل به قصد براندازی نظام سیاسی صورت گرفته باشد و چه به قصد دیگری.» آیتالله اردبیلی تاکید میکنند «در تحقق جرم محاربه آنچه اهمیت دارد بر هم زدن آرامش جامعه است و نوع سلاح مورد استفاده، تاثیری در تحقق محاربه ندارد و حتی شامل سنگاندازی هم میشود.» (فقهالحدود و التعزیرات چاپ اول، مکتبه امیرالمومنین(ع)، قم، صفحه 787 به نقل از سایت جهان نیوز)
محمدکاظم انبارلویی در این یادداشت خاطرنشان کرد: یک انتخابات پرشور با مشارکت فوقالعاده که چشم جهانیان را خیره کرده بود، برگزار میشود. در این انتخابات 85 درصد واجدین شرایط شرکت میکنند. منتخب ملت با 24/527/516 رای با 63/62 درصد آرا انتخاب میشود. نفر دوم با اختلاف 11/311/105 رای قبل از شمارش آرا و قبل از اعلام رسمی آرا در ساعات پایانی انتخابات در همان روز که هنوز شماری از مردم در صفوف فشرده رایدهندگان در پای صندوقهای رای بودند، خود را پیروز انتخابات اعلام میکند! با آنکه او و شریک تبهکارش در فتنه در فرم ثبتنام نوشته بودند التزام عملی به اسلام و قانون اساسی و ولایت مطلقه فقیه داریم، زدند زیر امضا و قول و عهد و پیمانشان و فرمان شورش عمومی و اردوکشی خیابانی صادر کردند. آنها همه راههای قانونی و مسالمتآمیز را کنار گذاشتند و اعلام جنگ با جمهوریت نظام و آرای ملت دادند.
نویسنده با مرور شعار فتنهگران و آشوبطلبان در ضدیت با اسلام و قانون اساسی میپرسد: آیا اعلام جنگ در خیابانها، آرزوی مرگ برای رقیب و اعلام جمهوری ایرانی و حذف اسلامیت از جمهوری اسلامی، نوعی انتقاد است؟ این انتقاد با کدام ادب و آداب «نقد» میخواند؟! اینکه در روز جهانی قدس شعار بدهند؛ نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران، ناظر به کدام اختلاف و نقد به نتایج انتخابات است؟ اینکه به تمثال مبارک امام(ره) در 16 آذر اهانت کنند و در روز عاشورا شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» سر دهند با کدامین منطق میخواند؟ آیا هزینه این نقد باید حمله به هیئتهای عزاداری در روز عاشورا و به آتش کشیدن قرآن و مسجد باشد؟
رسالت همچنین پرسیده است: آیا هزینه این نقد باید اخلال در نظم عمومی، حمله به بانکها و موسسات عمومی و خصوصی و مغازههای مردم و غارت کردن آنها باشد؟ این غارت ناظر به کدامین اختلاف در انتخابات 88 و پاسخ به چه کسی بوده است؟! آیا اینکه نخستوزیر روسیاه رژیم صهیونیستی رسما بگوید اصلاحطلبان به نمایندگی از ما در تهران میجنگند و وزیر خارجه آمریکا و انگلیس بیرودربایستی حمایت و مداخله خود را از فتنهگران و سران فتنه اعلام کنند، آیا این هم جزو پروژه نقد و منتقدین است؟ اینکه یک مشت روزنامهنگار دوم خردادی دوران اصلاحات را بفرستند اروپا و آمریکا و رسانههای اهریمنی امپریالیسم خبری علیه نظام را شارژ کنند، آیا این هم جزو نقد و ابزار منتقدین بوده است؟ باادبترین منتقدین کسی بود که بیپروا در یکی از رسانههای فتنه نوشت «حالا وقت شورش است، حالا وقت تبدیل خیابان به پارلمان مردم است» (اعتماد 88/5/5 محمدرضا تاجیک).
نویسنده میافزاید: وزیر خارجه آمریکا خانم کلینتون دو بار اعتراف کرد ما در تهران کمکهای زیادی به معترضین (بخوانید فتنهگران) کردیم. این چه انتقادی است که حق موسوی و کروبی است آن هم با قیمت همرایی و همزبانی با آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس؟!
یادآوری میشود بنابر گزارش رسانهها رهبر معظم انقلاب در دیدار فراکسیون شاهد مجلس و در پاسخ به اظهارات یکی از حضار درباره تردید نسبت به ضرورت حصر فرمودند من قبلا درباره بصیرت صحبت کردهام و این که نباید راه شهدا و راه انقلاب را گم کنیم. جرم اینها بزرگ است و اگر امام(ره) بودند، شدیدتر برخورد میکردند. اگر اینها محاکمه شوند حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و قطعا شما راضی نخواهید بود. در حق اینها ملاطفت شده است.