صراط: این نویسنده در نامه خود نوشته که تماشای تلویزیون ایران اغلب او را وادار میکند که به همه چیز اعتراض کند: «تماشای تلویزیون ایران، هرچند دقایق اندکی از آن، حتی به کسی مثل من که دیر، خیلی دیر، انگیزه به کاری پیدا میکند، اغلب این انرژی ذهنی را میدهد تا به همه چیز آن اعتراض کنم. از معنا و محتوا گرفته تا صورت و ساختار تا اجرا و ادبیات و عناصر بصری تا فرهنگ و سواد و هوش جاری در عموم برنامهها، تا سطح نازل گرافیکی تا کاربرد نادرست زبان و ادبیات فارسی و تا بیدانشی و کمدانشی انواع و اصناف مجریان برنامهها.
مستور در این نامه با طرح مفهوم ملی برای تلویزیون، از رییس صدا و سیما پرسیده است «چرا «ربنا»ی استاد شجریان از رسانه ملی پخش نمیشود؟»
صدا و سیما از رمضان سال ۸۹ پخش «ربنا»ی استاد آواز ایران محمدرضا شجریان را از برنامههای پیش از افطار رادیو و تلویزون ممنوع کرد.
مستور نوشته است:«پرسش ساده من - درواقع یکی از صدها پرسش ساده من - به عنوان شهروندی عادی که ظاهرا قرار است مخاطب تلویزیون شما باشد، از کسی است که خود را مسئول «رسانه ملی» میداند. «ملی» یعنی منسوب به ملت و مردم ایران، لابد. اگر چنین است چرا و به چه دلیل چندین سال است یکی از نغمههای مذهبی را - که به گواه و داوری همین ملتی که قرار است تلویزیون «ملی» متعلق به آنها باشد، بهترین و زیباترین و اثرگذارترین و پرخاطرهترین نغمههاست - هنگام رمضان از رادیو و تلویزیون پخش نمیکنید و آن را از مردم دریغ میدارید؟«آیا صرفا به این دلیل که نام خواننده آن محمدرضا شجریان است؟ یا شاید به این دلیل که خوانندهاش براساس عرف و قانون و حقوق شخصی مایل نیست تصنیفهایش از رادیو و تلویزیون پخش شود؟ یا شاید به دلایل سیاسی و امثال آن است؟ »
شجریان از میان تمام آثارش، تنها اجازه پخش دعای «ربنا» را به تلویزیون داده است، اما با این حال صدا و سیما همچنان از پخش آن ممانعت میکند.
مستور، در ادامه نامهاش که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: «قطعا میدانید و میدانیم که هیچکدام از این دلایل محمل حقوقی و عرفی و اخلاقی ندارند. اگر مردم ایران بخواهند - و بلکه شیفتهاند - نغمهای را که قانونا اشکالی ندارد، بشنوند تنها کاری که تلویزیون شما باید انجام دهد تا بتواند براساس آن، و البته براساس هزاران و میلیونها کار دیگر مشابه آن، اسم خودش را «ملی» بگذارد این است که آن نغمه را به بهترین شکل ممکن پخش کند. اما اگر این کار را نکند دیگر این تلویزیون هر چیزی ممکن است باشد مگر رسانه «ملی».»
او تاکید کرده:«این موضوع در خصوص تکتک انتظارات قانونی مخاطبان تلویزیون شما صادق است. این نغمه کوتاه بدون شک و به معنای دقیق کلمه اثری است ملی و یگانه و بسیار فراتر از خواستهای زودگذر من یا شما. حذف نغمهای مذهبی - و نه سیاسی یا مبتذل - از مذهبیترین تلویزیون دولتی جهان، برای سادهترین ذهنها هم پرسشبرانگیز، غریب و غیرقابل درک است. این بلیّه - تعیین ذوق و سلیقه مردم به شکلی که خوشایند همه باشد به جز خود مردم - به گونهای تناقضآلود، آشکارا نادیده گرفتن چیزی است که به آن اصطلاحا «حقالناس» میگویند. اگر شما نام دیگر آن را میدانید، میتوانید توضیح دهید تا ما بشنویم. اما آیا شما صدای ما را میشنوید؟»
مستور در این نامه با طرح مفهوم ملی برای تلویزیون، از رییس صدا و سیما پرسیده است «چرا «ربنا»ی استاد شجریان از رسانه ملی پخش نمیشود؟»
صدا و سیما از رمضان سال ۸۹ پخش «ربنا»ی استاد آواز ایران محمدرضا شجریان را از برنامههای پیش از افطار رادیو و تلویزون ممنوع کرد.
مستور نوشته است:«پرسش ساده من - درواقع یکی از صدها پرسش ساده من - به عنوان شهروندی عادی که ظاهرا قرار است مخاطب تلویزیون شما باشد، از کسی است که خود را مسئول «رسانه ملی» میداند. «ملی» یعنی منسوب به ملت و مردم ایران، لابد. اگر چنین است چرا و به چه دلیل چندین سال است یکی از نغمههای مذهبی را - که به گواه و داوری همین ملتی که قرار است تلویزیون «ملی» متعلق به آنها باشد، بهترین و زیباترین و اثرگذارترین و پرخاطرهترین نغمههاست - هنگام رمضان از رادیو و تلویزیون پخش نمیکنید و آن را از مردم دریغ میدارید؟«آیا صرفا به این دلیل که نام خواننده آن محمدرضا شجریان است؟ یا شاید به این دلیل که خوانندهاش براساس عرف و قانون و حقوق شخصی مایل نیست تصنیفهایش از رادیو و تلویزیون پخش شود؟ یا شاید به دلایل سیاسی و امثال آن است؟ »
شجریان از میان تمام آثارش، تنها اجازه پخش دعای «ربنا» را به تلویزیون داده است، اما با این حال صدا و سیما همچنان از پخش آن ممانعت میکند.
مستور، در ادامه نامهاش که در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: «قطعا میدانید و میدانیم که هیچکدام از این دلایل محمل حقوقی و عرفی و اخلاقی ندارند. اگر مردم ایران بخواهند - و بلکه شیفتهاند - نغمهای را که قانونا اشکالی ندارد، بشنوند تنها کاری که تلویزیون شما باید انجام دهد تا بتواند براساس آن، و البته براساس هزاران و میلیونها کار دیگر مشابه آن، اسم خودش را «ملی» بگذارد این است که آن نغمه را به بهترین شکل ممکن پخش کند. اما اگر این کار را نکند دیگر این تلویزیون هر چیزی ممکن است باشد مگر رسانه «ملی».»
او تاکید کرده:«این موضوع در خصوص تکتک انتظارات قانونی مخاطبان تلویزیون شما صادق است. این نغمه کوتاه بدون شک و به معنای دقیق کلمه اثری است ملی و یگانه و بسیار فراتر از خواستهای زودگذر من یا شما. حذف نغمهای مذهبی - و نه سیاسی یا مبتذل - از مذهبیترین تلویزیون دولتی جهان، برای سادهترین ذهنها هم پرسشبرانگیز، غریب و غیرقابل درک است. این بلیّه - تعیین ذوق و سلیقه مردم به شکلی که خوشایند همه باشد به جز خود مردم - به گونهای تناقضآلود، آشکارا نادیده گرفتن چیزی است که به آن اصطلاحا «حقالناس» میگویند. اگر شما نام دیگر آن را میدانید، میتوانید توضیح دهید تا ما بشنویم. اما آیا شما صدای ما را میشنوید؟»