شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۷

پشت‌صحنه یک روز "ماه‌عسل"

احسان سوژه جالبی پیدا کرده؛ جالب مثل"ماه عسل" که هم می‌گریاند، هم می‌خنداند و هم مایه عبرت است؛خوش وبشی با احسان می‌کنم و قولی از او می‌گیرم، می‌گوید امیدوارم "ماه عسل" حالت را خوب کرده باشد
کد خبر : ۱۸۸۸۳۶
صراط: برخی چیزها نوشتن درباره‌شان سخت است؛ نه اینکه سخت باشد بلکه شیرینی خاصی دارد و می‌مانی که مبادا حق مطلب را ادا نکنی.

گفتم "شیرین"! آنهم با طعم "ماه عسل" و به رنگ ماه رمضان. برنامه‌ای که این سال‌ها برند  تلویزیون شده و چه خوب هم در دل مخاطب جا بازکرده است.

اگر بر تک و توک ضعف‌ها چشم ببندیم اما "ماه عسلِ" احسان علیخانی جز بهترین‌های ماه مبارک است. هم می‌گریاند، هم می‌خنداند و هم مایه عبرت است.

*اما آغاز حرکت. . .

نوشتم تا بگویم فعلا جای نقد و تعریف نیست تا برسیم به یک نسخه زنده و دقایقی از پشت صحنه "ماه عسل"! . . .

برنامه طبق معمول حدود 19:10 قرار است روی آنتن زنده شبکه سه سیما برود. برخلاف روزهای گذشته از شانس من، این بار سوژه‌ای طناز و کمی رقیق‌تر از شاد، دستمایه گفتگوی احسان علیخانی با میهمانانش شده.

پشت‌صحنه یک روز *برنامه‌ای با ابهت چند هزار کیلویی

از نیم ساعت قبل تر، بیرونِ استودیوهای معمول تلویزیون در جایی بی‌خبر از بقیه و هیاهوی عجیب و غریب برخی برنامه‌های سیما، دکوری را برپا کرده‌اند.

به محل لوکیشن(سالن) که می‌رسم شک دارم صدف "ماه عسل" خودمان درونش باشد. از هیاهو احسان علیخانی و سر و صدای برنامه خبری نیست اما خود خودش است.

بیرون از سالن، بساط آنتن و دیش و فرستنده‌ها درون کانتینری پهن شده به همان سبک برنامه‌های زنده میدانی نه استودیویی!

تو کی هستی؟ و من اینم و آن . . .؛ دوستانه راهت می‌دهند به سالن چون از قبل هماهنگ شده است.

سالن بزرگ است اما فقط گوشه‌ای از آن، دو سه اتاقک سادة چسبیده بهم دیده می‌شود یکی برای گریم و دیگری برای میهمانان روزانه "ماه عسل". گوشه‌ای دیگر نیز دکور صدفی برنامه برپا شده و جدا ابهت هزار و 700 کیلویی را دارد!

بقیه لوکیشن خالی خالی است برای اینکه رفت و آمد عوامل راحت‌تر باشد تا احیانا صدایی به درون دکور نرسد.

*ازدواج به سبک خاص!

مهمانان برنامه دو گروه هستند.  یکی زوجی است که بالاخره پس از 22 سال موفق به ازدواج باهم شده‌اند و میهمان دیگر نیز دو برادر و دو خواهر دوقلو هستند که هم باجناق هستند و هم جاری!

یکی از عوامل با صدایی بلند می گوید که چند دقیقه تا پخش برنامه، فرصت نداریم. احسان علیخانی را نمی‌بینم گویا مشغول گریم است. به سرعت و قبلا از اینکه وارد صدف شود پس از گریم، در اتاق میهمانان گپی کوتاه و سلام و علیکی با آنان می‌کند و می‌رود.

حداقل میهمانان خوش‌شانس دیشب برنامه از منِ خبرنگار خوشحالتر هستند و بی‌خیالتر؛ دریغ از یک ذره استرس!  ‌

شمارش معکوس برنامه و بالاخره احسان جلوی دوربین زنده می‌رود، حرف می‌زند، دقایقی از پشت صحنه برنامه قبل پخش می‌شود و سرانجام تیتراژ مرتضی پاشایی هم در استودیو می‌پیچد و گپ و گفت مجری با چهار میهمان ابتدایی روی آنتن می‌رود.

چیز عجیب سکوت مطلق سالن و همه عوامل و یکی دو میهمان که ما باشیم، است. همه به قولی جیکشان در نمی‌آیند.

همینطور که برنامه درحال پخش است، از یکی از شش تصویربردار "ماه عسل" آرام می‌پرسم چرا اینقدر سکوت؟ می‌گوید که "برنامه زنده و مهمترین نکته در این جا سکوت است. سکوت به گونه ای است که حتی صدای ماشین‌های بیرون را هم به صورت ریز می‌شنویم".

احسان همچنان مشغول گپ و گفت روی آنتن زنده است؛ این بار می‌خندد و می‌خنداند و سر به سر دوقلوها می‌گذارد. بعد از سوژه‌های این بیست و اندی روزه رمضان، روی موضوع بکر و متنوعی از جنس ازدواج به سبک خاص دست گذاشته.

نیمی از برنامه گذشته و نیم ساعتی بیشتر به افطار باقی نمانده. گروه اول میهمانان باید بروند و بعدی‌ها از ماجرای خودشان برای بیننده‌ها بگویند. چاره در آگهی تبلیغاتی است؛ پخش می‌شود و قرار است همینطور فیلم ارسالی مخاطبین به نمایش درآید.

*چند دقیقه تنفس تا حضور گروه میهمان بعدی

در این چند دقیقه، عوامل پشت دوربین روزه سکوت را می‌شکنند، دوباره سالن با همین گروه اندکش، بهم می‌ریزد. راه می‌روند، حرف می‌زنند و سریع برای قسمت بعد هماهنگ می‌شوند. احسان هم یکی از بچه های گروه را صدا می‌زند و با او راجع به موضوعی صحبت می‌کند. مهمتر اینکه اعتماد به نفس جالبی دارد. البته گریمورها و صدابردارها هم ول‌کن او نیستند.

فکر می‌کنم گروه جمع وجور و یکدستی شاید 20 نفر پشت دوربین "ماه عسل" ایستاده‌اند. اندک‌اند اما صمیمی. فقط اسم های کوچک همدیگر را صدا می زنند.

*اما ادامه برنامه روی آنتن زنده . . .

میهمانان دوم، روی صندلی‌ها نشسته‌اند و دوباره شمارش معکوس آنتن زنده برنامه. صدابردار تذکر می‌دهد و از ده تا چهار که می‌شمارد دوباره سکوت حاکم می‌شود.

گفتگوی دوم شنیدنی‌تر و بامزه‌تر است. همان زوجی که 22سال در عین علاقه دوطرفه اما هی خواستگاری می‌روند و هی یکی از خانواده‌ها مانع می‌شود. مرد قصه، که از رو نمی‌رود تا بالاخره بعد از این همه سال رفتن و آمدن، به زن داستان می‌رسد. احسان هم که از تلاش مرد قصه، ذوق‌ می‌کند.

جالبتر وقتی است که این صحنه‌ها و این نوع اجرا و دیالوگ‌گویی را در پشت صحنه "ماه عسل" ببینی آنهم وقتی که آرام در گوشه‌ای از سالن کز کرده‌ای. اگر بگویم لذت دیدن برنامه در همین پشت صحنه، بیش از جلوی تلویزیون است بیراه نرفته‌ام.

دم دم‌های افطار است و انتهای برنامه؛ تیتراژ مهدی یراحی در میان گپ و گفت انتهایی دو زوج کم کم شنیده می‌شود حتی در فضای استودیو.

صدف برنامه با میهمانانش بسته می‌شود. صحبت‌های احسان علیخانی که ایستاده و زل زده به دوربین کرین و کلمه آخر او "ماه‌تون عسل"!

*فردایی که باز هم ماه عسلی دیگر در راه است

برنامه تمام که می‌شود، عوامل دست از کار نمی‌کشند قرار است یکی از کارگردانان صحبتی کوتاه در پشت صحنه با دو گروه میهمان داشته باشد تا در قالب کلیپی، شب بعد روی آنتن برود. بقیه هم در تدارک افطار هستند و سفره ساده‌ای که دور همی پهن شده. احسان با همه خوش و بش می‌کند. روزه قبول می‌گوید و سر سفره با بقیه همراه می‌شود.

بعد از افطار گپی با احسان می‌زنم نه از جنبه خبری. پس از اتمام برنامه هم زنگخورش بالاست به برخی جواب می‌دهد. قولی از او می‌گیرم برای بعد از ماه مبارک.

یکی سرش به سفره افطار کوچکی که انداخته‌اند گرم است، یکی مشغول خلوت کردن دکور، دیگری مشغول رفتن و بدرقه میهمانان و ... ماه هم اجازه می‌گیریم برای خداحافظی و تشکر از مجری و عوامل برنامه.

همه چیز خوب پیش رفت حداقل برای این گروه که مقید به انضباط از شروع تا پایان برنامه هستند. سختگیری عجیبی دارند در حین اجرای برنامه که هرکس سرجای خودش باشد. مهمان از اتاقش بیرون نرود، کسی راه نرود، صدایی شنیده نشود و ... می‌گویم حق دارند!

تصورم این است که "ماه عسل" امروز هم بی‌نقص اجرا شد در همان صدف بین احسان و کسانی باشد که رودررویش نشسته‌اند.

به قولی؛ حال خوب نعمتی است، زیباتر نعمتی است که حال تو را خوب و شیرین می‌کند حتی اگر به اندازه یک ساعتِ "ماه عسل" باشد.