صراط: "محمد جعفری منش" ۳۱ سال با رنج جانبازی توی یکی از محلههای قدیمی شهر ورامین زندگی کرد و سرانجام ۱۶ مرداد ماه۹۳ به کاروان شهدا پیوست. خانه او این روزها اگرچه درگیر غم فراق پدر شده اما به رنگ مقاومت و ایستادگی است.
8سال دیالیز فقط بخشی از زندگی پردرد جانبازی است که این روزها دوستان و همرزمان سیاهپوش نبودنش شدهاند. "محمد جعفری منش" 31 سال با رنج جانبازی توی یکی از محلههای قدیمی شهر ورامین زندگی کرد و سرانجام 16 مرداد ماه93 به کاروان شهدا پیوست. خانه او این روزها اگرچه درگیر غم فراق پدر شده اما به رنگ مقاومت و ایستادگی است. شهید جعفری منش سال 62 در عملیات والفجر 4 و در ارتفاعات 1904 بر اثر برخورد ترکش به سرش مجروح شد. روزگار جانبازی او از 22 سالگی آغاز شد. موج انفجار و فشار ترکش به مغزش او را آزار میداد. وقت و بی وقت تشنج میکرد و این تشنج برایش بسیار حادثه آفرین بود. کم کم عوارض مجروحیت هم به سراغش آمدند. سمت چپ بدنش لمس شد. چشم چپش را تخلیه کرد، کامش را از دست داد. لگنش چندین بار عمل شد، کلیههایش را از دست داد پای راستش از زیر زانو قطع شد. و 8 سال دیالیز شد. جعفری منش در این مدت هفتهای سه بار و هر جلسه چهار ساعت زیر دستگاه دیالیز بود. و هر بار تنها پسر او رضا جعفری منش، پدر را در این ساعات همراهی میکرد. فیلم یک روز دیالیز این جانباز در سال92 و برشی از مشکلات روزانهاش پیشتر در تسنیم منتشر شد.
دیگر هیچ جای سالمی در بدنش نمانده بود/در جوانی آدم بسیار قوی و سرحالی بود
در شهرستان ورامین خیلیها او را میشناسند. همان روزها پرستار بخش دیالیز بیمارستان ورامین از سالهای رنج و سختی او به خاطر دیالیزهای فراوانش میگفت:"جعفری منش چون جانباز بوده و جراحات جنگی داشته دیالیزش هم سختتر بوده. او بیش از 10 بار عمل جراحی شد چشمش تخلیه شده و پایش قطع شد. تقریبا میان بیماران دیالیزی کسی را با اوضاع ایشان نداریم. اگر بگوییم جانباز 99 درصد است هم بیراه نگفتهایم. دیگر هیچ جای سالمی در بدنش نمانده بود. خیلی سختی کشیده. آدم بسیار قوی بود. جوانیاش را ما و خیلی از بچههای ورامین دیده بودند. آن موقع که سالم بود خیلی آدم قوی و سرحالی بود. اما در جبهه جانباز شد و کم کم به اینجا رسید. او همان کسی است که اول فکر کردند در جبهه به خاطر ترکش سرش شهید شده اما بعد متوجه زنده بودنش میشوند. جعفریمنش در طول سالهای مجروحیتش هر غذایی را نمیتواست بخورد هر دارویی را نمیتوانست مصرف کند. چندین بار اواسط دیالیز تشنج شد. دو یا سه بار قبل از دیالیز پیوند کلیه داشته اما موفقیت آمیز نبود. چندین بار رفت و برگشت. آدم قوی بود که هر بار در تشنجها زنده میماند." و با لبخندی تلخ ادامه میدهد: "او چک برگشتی است."
سالها گذشت و خانواده او نتوانست با وجود همه مدارک و شواهد این مجروحیتها را برای مسئولینی که پرونده بنیاد شهید زیر دستشان بود به اثبات برسانند. 65 درصد جانبازی داشت و 10 سالی طول کشید تا 70 درصد جانبازی که حق چندین سالهاش بود به او تعلق بگیرد. اما خانواده درد کشیده جعفری منش فقط 5 ماه توانستند از تسهیلات ویژه جانبازان 70 درصد استفاده کنند و او نهایتا به سوی یاران شهیدش پرکشید.
8سال دیالیز فقط بخشی از زندگی پردرد جانبازی است که این روزها دوستان و همرزمان سیاهپوش نبودنش شدهاند. "محمد جعفری منش" 31 سال با رنج جانبازی توی یکی از محلههای قدیمی شهر ورامین زندگی کرد و سرانجام 16 مرداد ماه93 به کاروان شهدا پیوست. خانه او این روزها اگرچه درگیر غم فراق پدر شده اما به رنگ مقاومت و ایستادگی است. شهید جعفری منش سال 62 در عملیات والفجر 4 و در ارتفاعات 1904 بر اثر برخورد ترکش به سرش مجروح شد. روزگار جانبازی او از 22 سالگی آغاز شد. موج انفجار و فشار ترکش به مغزش او را آزار میداد. وقت و بی وقت تشنج میکرد و این تشنج برایش بسیار حادثه آفرین بود. کم کم عوارض مجروحیت هم به سراغش آمدند. سمت چپ بدنش لمس شد. چشم چپش را تخلیه کرد، کامش را از دست داد. لگنش چندین بار عمل شد، کلیههایش را از دست داد پای راستش از زیر زانو قطع شد. و 8 سال دیالیز شد. جعفری منش در این مدت هفتهای سه بار و هر جلسه چهار ساعت زیر دستگاه دیالیز بود. و هر بار تنها پسر او رضا جعفری منش، پدر را در این ساعات همراهی میکرد. فیلم یک روز دیالیز این جانباز در سال92 و برشی از مشکلات روزانهاش پیشتر در تسنیم منتشر شد.
دیگر هیچ جای سالمی در بدنش نمانده بود/در جوانی آدم بسیار قوی و سرحالی بود
در شهرستان ورامین خیلیها او را میشناسند. همان روزها پرستار بخش دیالیز بیمارستان ورامین از سالهای رنج و سختی او به خاطر دیالیزهای فراوانش میگفت:"جعفری منش چون جانباز بوده و جراحات جنگی داشته دیالیزش هم سختتر بوده. او بیش از 10 بار عمل جراحی شد چشمش تخلیه شده و پایش قطع شد. تقریبا میان بیماران دیالیزی کسی را با اوضاع ایشان نداریم. اگر بگوییم جانباز 99 درصد است هم بیراه نگفتهایم. دیگر هیچ جای سالمی در بدنش نمانده بود. خیلی سختی کشیده. آدم بسیار قوی بود. جوانیاش را ما و خیلی از بچههای ورامین دیده بودند. آن موقع که سالم بود خیلی آدم قوی و سرحالی بود. اما در جبهه جانباز شد و کم کم به اینجا رسید. او همان کسی است که اول فکر کردند در جبهه به خاطر ترکش سرش شهید شده اما بعد متوجه زنده بودنش میشوند. جعفریمنش در طول سالهای مجروحیتش هر غذایی را نمیتواست بخورد هر دارویی را نمیتوانست مصرف کند. چندین بار اواسط دیالیز تشنج شد. دو یا سه بار قبل از دیالیز پیوند کلیه داشته اما موفقیت آمیز نبود. چندین بار رفت و برگشت. آدم قوی بود که هر بار در تشنجها زنده میماند." و با لبخندی تلخ ادامه میدهد: "او چک برگشتی است."
سالها گذشت و خانواده او نتوانست با وجود همه مدارک و شواهد این مجروحیتها را برای مسئولینی که پرونده بنیاد شهید زیر دستشان بود به اثبات برسانند. 65 درصد جانبازی داشت و 10 سالی طول کشید تا 70 درصد جانبازی که حق چندین سالهاش بود به او تعلق بگیرد. اما خانواده درد کشیده جعفری منش فقط 5 ماه توانستند از تسهیلات ویژه جانبازان 70 درصد استفاده کنند و او نهایتا به سوی یاران شهیدش پرکشید.