صراط: آنچه امروز افکار عمومى جامعه اسلامى بهویژه متدینین و اهالى فرهنگ و تربیت را بهخود مشغول داشته است، بروز چشمگیر مفاسد و آسیبها و آفتهاى فرهنگى و تربیتى است تا جایى که بارها امام خامنهاى (مدظلهالعالى) با ادبیاتى گوناگون هشدارهاى لازم را به مدیران و مسؤولان فرهنگى جامعه دادهاند و البته مدیران خرد و کلان نیز بسان همیشه دچار غفلت یا خطایى استراتژیک شده و توپ را به میدان مردان و زنان کوچه و خیابان و بازار انداختهاند و بهجاى ریشهیابى آسیبهاى اجتماعى و فرهنگى و حتى اقتصادى و سیاسى و نیز درمان آن از مجارى اصلى و زیرساختى و زیربنایى، بازهم در تکاپوى مرهمى روى زخم نهادن و از باب تسکین مقطعى و موضعى، طرحى بهاصطلاح خودشان نو در انداختن بوده و هستند، گواه این معنا، این واقعیت تلخ است که پس از 35 سال از عمر با برکت نظام الهى و اسلامى، هنوز با کمال تأسف در پیچ و خم فرهنگسازى امر به معروف و نهى از منکر در سطح جامعه سرگردان و حیرانیم و بسان گوشت قربانى، این مأموریت فوقالعاده مهم و تکلیف الهى را که از شئونات حاکمیت و نظام سیاسى محسوب مىگردد، پاره پاره کرده و هر بخش آنرا به نهاد و مجموعهاى آنهم بدون ضمانت اجرایى و پاسخگویى سپردهایم. جالب اینکه همه ما نیز انتظار داریم محیط خانه و خانواده و محله و اداره و جامعه، همواره سرشار از امنیت و پاکى و معنویت و اخلاق و تربیت باشد؟!
این در حالى است که دو فریضه الهى «امر به معروف و نهى از منکر» از شئون حاکمیت است نه تکلیفى انحصارى براى آحاد مردم کوچه و خیابان، چه آنکه هر یک از واجبات و دستورات الهى فلسفه و حکمت خاص خود را دارد که نشان از جهتگیرى و هدفمندى و اثرگذارى آن در عرصههاى زندگى فردى و اجتماعى بندگان خدا مىباشد. کافى است نیم نگاهى به فلسفه عبادات در آثار و سیره بزرگان و کارشناسان دینى افکنده شود تا اسرار و حکمتهاى دستورات الهى بیشتر و بهتر ظاهر گردد.
ازجمله این دستورات، دو فریضه الهى امر به معروف و نهى از منکر است که البته با کمال تأسف هنوز بازارش رونقى ندارد و از مباحثى است که غریب و مظلوم و بلکه جوهره اصلى آن مغفول مانده است، هرچند در مقام حرف و شعار و قیل و قال از آن فراوان یاد شده است!
آنچه در رابطه با این دو فریضه الهى نقش اساسى و محورى دارد، توجه به فلسفه و حکمت اصلى آن است که اگر مورد توجه قرار گیرد، زمینه قوام و تحقق تمامى ارزشها و دستورات الهى نیز در سطح زندگى فردى و اجتماعى بشر فراهم مىشود.
صاحب نظران و اندیشمندان با استفاده از آموزههاى وحى و اولیاء خدا(سلامالله علیهم اجمعین) فلسفه و حکمت امر به معروف و نهى از منکر را تأمین و تضمین و تقویت سلامت حیات اجتماعى بشر مىدانند، یعنى رابطه مستقیمى بین مفهوم و بازخورد و نتیجه این دو واجب الهى با جمع و جامعه و زندگى اجتماعى قائل هستند و از آنجا که ماهیت زندگى بشر، اجتماعى است و جداى از جمع و جامعه معنا و ارزشى پیدا نمىکند، سلامت محیط جامعه نیز باید دغدغه اولویتدار همگان باشد و لذا علاوه بر نظارت ملى و همگانى، احترام آحاد مردم به جمع و جامعه و قوانین و مقررات اجتماعى و باورها و سنتهاى اکثریت غالب، یک تکلیف و وظیفه انسانى و دینى قلمداد مىشود تا جایى که عدم توجه به باورهاى عمومى، عین ظلم به خویشتن و البته نشان بىفرهنگى و جهل و پلشتى تربیتى و اخلاقى محسوب مىگردد.
از اینروى پیگیرى اصلاح و هدایت جامعه و نیز تأمین امنیت و عدالت و سلامت معنوى و تربیتى و اخلاقى در محیط زندگى جمعى، که ثمره عملیاتىشدن دو فریضه الهى امر به معروف و نهى از منکر مىباشد، قطعاً از شئونات و وظایف مسلم حاکمیت منظور مىگردد.
هرچند آحاد مسلمانان نسبت به آن نیز داراى تکلیف و وظیفه هستند، ولى آنچه پایه اصلى جریان امر به معروف و نهى از منکر در سطح جامعه و فرهنگسازى آن در محیط اجتماع است، توجه حاکمان و دولتمردان در عرصه قانونگذارى و برنامهنویسى و تأسیس سازمان و یا ادارهاى مستقل و مقتدر براى اجرایىشدن آن است. چنانکه امام راحل(ره) در ماههاى آغازین پیروزى انقلاب، تأسیس ادارهاى با همین نام را در طى دستورى به شوراى انقلاب ابلاغ فرمودند، هرچند دستور امام نادیده گرفته و هرگز عملى نشد و لذاست که پس از 35 سال از آن دچار آسیبهاى فرهنگى و اخلاقى در سطح جامعه و حتى بدنه اجرایى و ادارى و اقتصادى و سیاسى جامعه هستیم، تا جایى که پس از سه دهه نان و نمک حاکمیت دینى و شهیدان انقلاب خوردن به فکر طرحهایى همچون امنیت اجتماعى و تکریم زنان و جمعآورى دیشهاى ماهواره، کنترل و اصلاح سواحل دریاها و نیز مقابله با تهاجمات نرم دشمنان افتادهایم!
طرحهایى که البته لازم و ضرورى است اما کامل و جامع و زیربنایى نیست! زیرا جز مرهمى بر زخم و مُسکنى مقطعى بر دردهاى فرهنگى در محیط جامعه نمىباشد. بهطور مثال طرح تکریم بانوان از این حیث که الناس علی دین ملوکهم و یا النصیحة لأئمة المسلمین، ساز و کارى است براى از بین بردن زمینهها و بسترهاى وسوسهانگیز و در نهایت آسیبهاى تربیتى و فرهنگى، بسیار مطلوب و بجاست ولى آیا در گستره ى نظام و جامعه عظیم اسلامى ما یک دست، چه صدایى دارد؟! به فرض اینکه مجموعهاى همچون شهردارى تهران با مدیریتى جهادى این امر مهم را در زیرمجموعه و بدنه ادارى و سازمانى خود بهخوبى عملیاتى و اجرایى نماید، در صورت عدم همگرایى و همراهى دیگر نهادهاى رسمى کشور بهویژه بدنه قوه مجریه، قطعاً ثمرى جز بروز دوگانگى و بهعبارتى یک بام و دو هوا نخواهد داشت و چهبسا این دوگانگی هر اقدام و طرح شایستهاى را لوث و خنثى نماید.
بنابراین تحقق و اجراى موفق هر طرح فرهنگى و تربیتى، مستلزم عوامل و عناصرى است که نباید بههیچوجه از نظر دور داشت و از آنجمله است چهار مورد محورى ذیل:
1. توجه به اصل راهبردى «الناس علی دین ملوکهم» و ضرورت پیشگامشدن کلیه نهادهاى حاکمیت بهصورت یکپارچه و همسو در نهادینهسازى و فرهنگسازى امر به معروف و نهى از منکر با دغدغه و تعصبى همگانى نسبت به ارزشهاى اخلاقى و تربیتى اعم از عفاف و حجاب، و پاکدستى و تکریم بانوان و بالأخره مقابله با هرگونه فساد ادارى و مالى و نیز رعایت اخلاق جمعى و گروهى و احترام به تمامى آحاد مردم بهویژه از ناحیه مدیران و مسؤولان ارشد نظام که البته نوع نگرشها، مواضع، گفتمان و برخوردهاى ایشان بسان الگو و فلش راهنمایى مىماند که نه فقط زیر ذرهبین و مورد شکار رسانههاى بیگانه قرار مىگیرد بلکه اثر مستقیم در سبک تفکر و زندگى آحاد مردم نیز مىگذارد و لذا حضرت امیر(علیه السلام) در عهدنامه مالکاشتر به کارگزار نظام ولایى و اسلامى، سفارش به سعه صدر و خوشخلقى و احترام به رعیت و نیز داشتن روحیه نقدپذیرى مىنمایند تا مدیران بهجاى پرداختن به وظائف جارى خود با سیاهنمایى عملکرد پیشینیان و یا به جهنم ارجاع دادن منتقدان خود اصل مسأله را پاک ننمایند.
2. «النصیحة لأئمة المسلمین» راهبردى است که تاکنون هرگز مورد توجه مدیران و مسؤولان خرد و کلان جامعه قرار نگرفته است و لذا بازار امر به معروف و نهى از منکر و رعایت شئونات اجتماعى و نیز حلال و حرام خدا آنگونهاى که انتظار مىرود، جلوه نمىنماید. اگر مسؤولان و مدیران رعایت ارزشها و دستورات نورانى اسلام را از خود و مجموعه و نهاد تحت امر، آغاز نمایند، بالطبع با تأسى از آنها توده مردم نیز همانگونه تبعیت کرده و آراسته به ارزشهاى دینى و انقلابى و ملى خواهند شد.
3. امنیت اخلاقى و طرح تکریم زنان و امورى از این قبیل، زمانى ضمانت اجرا پیدا مىکند که ضمن ایجاد عزم و ارادهاى ملى و برانگیختن غیرت و حساسیت ملى، مسؤولان و مدیران جامعه نیز با تفکر جهادى و بسیجى، ضمن کنار گذاردن ملاحظات حزبى و شخصى و جناحى، در تکاپوى تأمین مصالح نظام و جامعه اسلامى، بهصورتى یکپارچه اقدام نمایند. چه آنکه حضرت امیر (علیه السلام) فرمودند: «شُقوا امواج الفتن بسفن النجاه و عرجوا عن طریق المنافره و تیجانَ المفاخره = راه برونرفت از آسیبها و فتنههاى فرهنگی اجتماعى، ایمان و اتحاد و بصیرت و نیز کنار گذاردن تفرق و تکبر و فخرفروشى به دیگران است.»
4. در امور تربیتى و فرهنگى و معنوى باید هر فرد عادى تا چه رسد به خواص و مدیران خرد و کلان جامعه، امر تکریم و تربیت را از خود شروع نماید چه آنکه اگر مدیریت نفس و هواهاى نفسانى در هر فرد و یا شخصیتى بهصورت خودمدیریتى و خودکنترلى صورت گرفت و به تبع آن درون انسانها اصلاح و هدایت شد، در میدانهاى اجتماعى نیز عنصرى پاک جلوه خواهد نمود.
بنابراین باز هم عزم ملى و مدیریت جهادى است که چاره هر تحول و اقدام اصلاحى در سطح عمومى جامعه اسلامى مىباشد که امید مىرود در عرصههاى جهاد فرهنگى نیز با نهادینهسازى امر به معروف و نهى از منکر در بدنه اجرایى و حاکمیتى کشور، شاهد یکپارچگى در حاکمسازى امنیت اخلاق و تربیتى در تمامى ابعاد و سبک زندگى تودههاى مردم شریف ایران اسلامى که امروزه الگوى ملتهاى تشنه عدالت و معنویت در سطح دنیا گردیدهاند، باشیم. انشاءالله.
*حجت الاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیزاده معاون سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه است.
این در حالى است که دو فریضه الهى «امر به معروف و نهى از منکر» از شئون حاکمیت است نه تکلیفى انحصارى براى آحاد مردم کوچه و خیابان، چه آنکه هر یک از واجبات و دستورات الهى فلسفه و حکمت خاص خود را دارد که نشان از جهتگیرى و هدفمندى و اثرگذارى آن در عرصههاى زندگى فردى و اجتماعى بندگان خدا مىباشد. کافى است نیم نگاهى به فلسفه عبادات در آثار و سیره بزرگان و کارشناسان دینى افکنده شود تا اسرار و حکمتهاى دستورات الهى بیشتر و بهتر ظاهر گردد.
ازجمله این دستورات، دو فریضه الهى امر به معروف و نهى از منکر است که البته با کمال تأسف هنوز بازارش رونقى ندارد و از مباحثى است که غریب و مظلوم و بلکه جوهره اصلى آن مغفول مانده است، هرچند در مقام حرف و شعار و قیل و قال از آن فراوان یاد شده است!
آنچه در رابطه با این دو فریضه الهى نقش اساسى و محورى دارد، توجه به فلسفه و حکمت اصلى آن است که اگر مورد توجه قرار گیرد، زمینه قوام و تحقق تمامى ارزشها و دستورات الهى نیز در سطح زندگى فردى و اجتماعى بشر فراهم مىشود.
صاحب نظران و اندیشمندان با استفاده از آموزههاى وحى و اولیاء خدا(سلامالله علیهم اجمعین) فلسفه و حکمت امر به معروف و نهى از منکر را تأمین و تضمین و تقویت سلامت حیات اجتماعى بشر مىدانند، یعنى رابطه مستقیمى بین مفهوم و بازخورد و نتیجه این دو واجب الهى با جمع و جامعه و زندگى اجتماعى قائل هستند و از آنجا که ماهیت زندگى بشر، اجتماعى است و جداى از جمع و جامعه معنا و ارزشى پیدا نمىکند، سلامت محیط جامعه نیز باید دغدغه اولویتدار همگان باشد و لذا علاوه بر نظارت ملى و همگانى، احترام آحاد مردم به جمع و جامعه و قوانین و مقررات اجتماعى و باورها و سنتهاى اکثریت غالب، یک تکلیف و وظیفه انسانى و دینى قلمداد مىشود تا جایى که عدم توجه به باورهاى عمومى، عین ظلم به خویشتن و البته نشان بىفرهنگى و جهل و پلشتى تربیتى و اخلاقى محسوب مىگردد.
از اینروى پیگیرى اصلاح و هدایت جامعه و نیز تأمین امنیت و عدالت و سلامت معنوى و تربیتى و اخلاقى در محیط زندگى جمعى، که ثمره عملیاتىشدن دو فریضه الهى امر به معروف و نهى از منکر مىباشد، قطعاً از شئونات و وظایف مسلم حاکمیت منظور مىگردد.
هرچند آحاد مسلمانان نسبت به آن نیز داراى تکلیف و وظیفه هستند، ولى آنچه پایه اصلى جریان امر به معروف و نهى از منکر در سطح جامعه و فرهنگسازى آن در محیط اجتماع است، توجه حاکمان و دولتمردان در عرصه قانونگذارى و برنامهنویسى و تأسیس سازمان و یا ادارهاى مستقل و مقتدر براى اجرایىشدن آن است. چنانکه امام راحل(ره) در ماههاى آغازین پیروزى انقلاب، تأسیس ادارهاى با همین نام را در طى دستورى به شوراى انقلاب ابلاغ فرمودند، هرچند دستور امام نادیده گرفته و هرگز عملى نشد و لذاست که پس از 35 سال از آن دچار آسیبهاى فرهنگى و اخلاقى در سطح جامعه و حتى بدنه اجرایى و ادارى و اقتصادى و سیاسى جامعه هستیم، تا جایى که پس از سه دهه نان و نمک حاکمیت دینى و شهیدان انقلاب خوردن به فکر طرحهایى همچون امنیت اجتماعى و تکریم زنان و جمعآورى دیشهاى ماهواره، کنترل و اصلاح سواحل دریاها و نیز مقابله با تهاجمات نرم دشمنان افتادهایم!
طرحهایى که البته لازم و ضرورى است اما کامل و جامع و زیربنایى نیست! زیرا جز مرهمى بر زخم و مُسکنى مقطعى بر دردهاى فرهنگى در محیط جامعه نمىباشد. بهطور مثال طرح تکریم بانوان از این حیث که الناس علی دین ملوکهم و یا النصیحة لأئمة المسلمین، ساز و کارى است براى از بین بردن زمینهها و بسترهاى وسوسهانگیز و در نهایت آسیبهاى تربیتى و فرهنگى، بسیار مطلوب و بجاست ولى آیا در گستره ى نظام و جامعه عظیم اسلامى ما یک دست، چه صدایى دارد؟! به فرض اینکه مجموعهاى همچون شهردارى تهران با مدیریتى جهادى این امر مهم را در زیرمجموعه و بدنه ادارى و سازمانى خود بهخوبى عملیاتى و اجرایى نماید، در صورت عدم همگرایى و همراهى دیگر نهادهاى رسمى کشور بهویژه بدنه قوه مجریه، قطعاً ثمرى جز بروز دوگانگى و بهعبارتى یک بام و دو هوا نخواهد داشت و چهبسا این دوگانگی هر اقدام و طرح شایستهاى را لوث و خنثى نماید.
بنابراین تحقق و اجراى موفق هر طرح فرهنگى و تربیتى، مستلزم عوامل و عناصرى است که نباید بههیچوجه از نظر دور داشت و از آنجمله است چهار مورد محورى ذیل:
1. توجه به اصل راهبردى «الناس علی دین ملوکهم» و ضرورت پیشگامشدن کلیه نهادهاى حاکمیت بهصورت یکپارچه و همسو در نهادینهسازى و فرهنگسازى امر به معروف و نهى از منکر با دغدغه و تعصبى همگانى نسبت به ارزشهاى اخلاقى و تربیتى اعم از عفاف و حجاب، و پاکدستى و تکریم بانوان و بالأخره مقابله با هرگونه فساد ادارى و مالى و نیز رعایت اخلاق جمعى و گروهى و احترام به تمامى آحاد مردم بهویژه از ناحیه مدیران و مسؤولان ارشد نظام که البته نوع نگرشها، مواضع، گفتمان و برخوردهاى ایشان بسان الگو و فلش راهنمایى مىماند که نه فقط زیر ذرهبین و مورد شکار رسانههاى بیگانه قرار مىگیرد بلکه اثر مستقیم در سبک تفکر و زندگى آحاد مردم نیز مىگذارد و لذا حضرت امیر(علیه السلام) در عهدنامه مالکاشتر به کارگزار نظام ولایى و اسلامى، سفارش به سعه صدر و خوشخلقى و احترام به رعیت و نیز داشتن روحیه نقدپذیرى مىنمایند تا مدیران بهجاى پرداختن به وظائف جارى خود با سیاهنمایى عملکرد پیشینیان و یا به جهنم ارجاع دادن منتقدان خود اصل مسأله را پاک ننمایند.
2. «النصیحة لأئمة المسلمین» راهبردى است که تاکنون هرگز مورد توجه مدیران و مسؤولان خرد و کلان جامعه قرار نگرفته است و لذا بازار امر به معروف و نهى از منکر و رعایت شئونات اجتماعى و نیز حلال و حرام خدا آنگونهاى که انتظار مىرود، جلوه نمىنماید. اگر مسؤولان و مدیران رعایت ارزشها و دستورات نورانى اسلام را از خود و مجموعه و نهاد تحت امر، آغاز نمایند، بالطبع با تأسى از آنها توده مردم نیز همانگونه تبعیت کرده و آراسته به ارزشهاى دینى و انقلابى و ملى خواهند شد.
3. امنیت اخلاقى و طرح تکریم زنان و امورى از این قبیل، زمانى ضمانت اجرا پیدا مىکند که ضمن ایجاد عزم و ارادهاى ملى و برانگیختن غیرت و حساسیت ملى، مسؤولان و مدیران جامعه نیز با تفکر جهادى و بسیجى، ضمن کنار گذاردن ملاحظات حزبى و شخصى و جناحى، در تکاپوى تأمین مصالح نظام و جامعه اسلامى، بهصورتى یکپارچه اقدام نمایند. چه آنکه حضرت امیر (علیه السلام) فرمودند: «شُقوا امواج الفتن بسفن النجاه و عرجوا عن طریق المنافره و تیجانَ المفاخره = راه برونرفت از آسیبها و فتنههاى فرهنگی اجتماعى، ایمان و اتحاد و بصیرت و نیز کنار گذاردن تفرق و تکبر و فخرفروشى به دیگران است.»
4. در امور تربیتى و فرهنگى و معنوى باید هر فرد عادى تا چه رسد به خواص و مدیران خرد و کلان جامعه، امر تکریم و تربیت را از خود شروع نماید چه آنکه اگر مدیریت نفس و هواهاى نفسانى در هر فرد و یا شخصیتى بهصورت خودمدیریتى و خودکنترلى صورت گرفت و به تبع آن درون انسانها اصلاح و هدایت شد، در میدانهاى اجتماعى نیز عنصرى پاک جلوه خواهد نمود.
بنابراین باز هم عزم ملى و مدیریت جهادى است که چاره هر تحول و اقدام اصلاحى در سطح عمومى جامعه اسلامى مىباشد که امید مىرود در عرصههاى جهاد فرهنگى نیز با نهادینهسازى امر به معروف و نهى از منکر در بدنه اجرایى و حاکمیتى کشور، شاهد یکپارچگى در حاکمسازى امنیت اخلاق و تربیتى در تمامى ابعاد و سبک زندگى تودههاى مردم شریف ایران اسلامى که امروزه الگوى ملتهاى تشنه عدالت و معنویت در سطح دنیا گردیدهاند، باشیم. انشاءالله.
*حجت الاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیزاده معاون سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه است.